یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جشن تولد با تاخیری صدساله


جشن تولد با تاخیری صدساله

۱۰۵ سال پیش كه مظفر الدین شاه قاجار از تهران به قصد اروپا حركت كرد, گردش پردامنه ای را در كشور های این منطقه به عمل آورد و در همین سیاحت ها بود كه با پدیده سینما آشنا شد پدیده ای كه تنها پنج سال از عمرش در آن زمان می گذشت تابستان آن سال نقطه عطف بزرگی برای هنر و فرهنگ در ایران بود, چه آنكه مقدمات ورود یك عرصه هنری پراهمیت به كشور در حال فراهم آمدن بود

۱۰۵ سال پیش كه مظفر الدین شاه قاجار از تهران به قصد اروپا حركت كرد، گردش پردامنه ای را در كشور های این منطقه به عمل آورد و در همین سیاحت ها بود كه با پدیده سینما آشنا شد. پدیده ای كه تنها پنج سال از عمرش در آن زمان می گذشت. تابستان آن سال نقطه عطف بزرگی برای هنر و فرهنگ در ایران بود، چه آنكه مقدمات ورود یك عرصه هنری پراهمیت به كشور در حال فراهم آمدن بود. تیرماه آن فصل شاه به واسطه تماشای دستگاه سینما توگراف (كه شاه آن را به غلط «سینموفتوگراف» می نامید) و لانتون ماژیك به شگفتی فراوان درمی آید، آن سان كه در سفرنامه اش عنوان كرد: «بسیار چیز بدیع خوبی است، اغلب امكنه (اكسپوزیسیون) را به طوری در عكس مشخص تماشا می دهد و مجسم می نماید كه محل كمال تعجب و حیرت است...» این شگفتی چنان فراوان بود كه تصمیم شاه را برای خرید این دستگاه های نمایش برمی انگیزد. اما صبر شاه آستانه اندكی داشت و پس از دو هفته مجدداً به تماشای سینما رفت و حدود سی پرده از مناظر بیابانی آفریقا و عربستان و خیابان های اروپا و رودخانه سن و زندگی مردم كوچه و بازار مشاهده كرد و اشتیاقش برای تهیه این فانوس خیال بیشتر شد. تجلی عملی این اشتیاق، سرانجام در اواخر مرداد سال ۱۲۷۹ كه مظفر الدین شاه شرح واقعه اش را در سفرنامه اش نوشته است و از آن به عنوان اولین سند مكتوب تولد سینما در ایران یاد می كنند رخ داد؛ ثبت تصاویر متحرك از شاه در جشن گل توسط میرزا ابراهیم خان عكاسباشی. آنچه شاه نوشته از این قرار است: «امروز عید گل است و ما را دعوت به تماشا نمودند. رفتیم به تماشا جناب اشرف صدراعظم و وزیر دربار هم در ركاب بودند. بسیار عید با تماشایی بود. تمام كالسكه ها را با گل مزین كرده و توی كالسكه ها و چرخ ها را پر از گل نموده بودند كه كالسكه ها پیدا نبود و خانم ها سوار كالسكه ها شده با دسته های گل در جلو ما عبور می كردند و عكاسباشی هم مشغول عكس سینموفتوگراف اندازی بود...» دو روز بعد از این اتفاق از شركت فرانسوی گرمون نامه ای خطاب به میرزا ابراهیم خان عكاسباشی ارسال می شود كه در آن خبر از انجام سفارش وی مبنی بر تهیه دو دستگاه ۳۵ و ۱۵ میلی متری داده شده بود.

تا یكی دو سال بعد میرزا ابراهیم خان عكاسباشی در ایران صحنه هایی با آن دوربین فیلمبرداری می كند كه باغ وحش فرح آباد و آئین قمه زنی سبزه میدان از آن جمله است. در سال ۱۲۸۲ كه عبدالحسین سپنتا سازنده اولین فیلم ناطق ایرانی چشم به جهان می گشاید، میرزا ابراهیم خان صحاف باشی مقدمات تاسیس اولین سالن نمایش در ایران را مهیا می كرد كه نهایتاً یك سال بعدش در ابتدای خیابان چراغ گاز آن را راه اندازی می كند.

• كودكی فراموش شده

بدین ترتیب سینما در ایران متولد می شود. تولدی كه البته مقارن با وقوع یكی از كانون های تاریخی زلزله سیاسی در كشور بود: انقلاب مشروطیت. اما همان سان كه انقلاب مشروعه روندی پرفراز و نشیب را طی كرد و با تفاسیر مختلف خوش بینانه و بدبینانه مواجه گشت و سرانجام نیز در دامان واقعه استبداد رضاخانی خود غلتید، سینما نیز از همان بدو تولدش تبدیل شد به ابزاری برای بهره برداری های نه چندان هنرمندانه؛ برای قشریون مذهبی بهانه ای جهت تقبیح مدرنیسم غربی و برای حكومت مداران وسیله ای جهت تبلیغ ایده های سیاسی و برای سرمایه خواهان ابزاری جهت سودآوری ولو به منحط ترین و مبتذل ترین شكل ممكن، و در این بین آنان كه ذات هنر را در آینه سینما جست وجو می كردند آن قدر اندك بودند كه به چشم نیایند. این روند باعث شد در سال های پس از انقلاب اسلامی سینما به عنوان پدیده ای كه باید از صفر آغاز كرد انگاشته شود، آن سان كه گویی این پدیده نه در سال ۱۲۷۹ كه در ۹۶ سال بعدش وارد ایران شده است اما این جهت گیری انقلابی كه البته متاثر از اقتضای فضای سال های ۵۸-۵۷ بود، سرانجام تاریخ پرقدمت این امر را با تمام محاسن و معایبش پذیرا شد. اگرچه تقریباً دو دهه از پیروزی انقلاب گذشته بود. دوران پس از انقلاب رشد كیفی سینمای ایران را چندین برابر ساخت اما این رشد صرفاً منحصر به عوامل و عناصر برآمده از متن انقلاب نبود و زمینه هایی از ریشه آن به خاك سال ها قبل برمی گشت، كمااینكه بخش ناسالم این سینما نیز هم معطوف به آن سال ها است و هم بعضاً از محیط معاصر تاثیر می پذیرد. این ایده سیاستگزاران را بر آن داشت تا برای زدودن توهم بی ریشه بودن تاریخ سینمای ایران مرزبندی مطلق گرایانه و ارزشی و ایدئولوژیك قبل و بعد از انقلاب را در خصوص سینما مخدوش سازند و تاریخ این سینما را تا فراتر از یك سده به رسمیت بشناسند. در سال ۱۳۷۸ سرانجام رهیافت فوق عملی شد و با تعیین روز ۲۱ شهریور به عنوان روز ملی سینما به استقبال صدمین سالگرد تولد سینما در ایران رفته و از آن پس هر سال در آستانه چنین روزی طی جشن هایی كه از سوی خانه سینما برگزار می شود، برگزیدگان یك ساله سینمای ایران در یادمان گذشتگانی كه بسیاری شان در خاك خفته اند، معرفی و تشویق می شوند.

•در راه جامعه مدنی سینمایی

اما جشن خانه سینما آغازش از سال ۱۳۷۸ نبود و به سال ها قبل ترش بازمی گردد. تا سال ها پس از انقلاب اكثر جشنواره های سینمایی كه عمده ترین شان جشنواره فیلم فجر بود، از جانب مسئولان دولتی برگزار می شدند و حتی بعضاً در چیدمان برندگان نهایی مصلحت های سیاسی نیز از جانب داورانی كه گاه سمت حكومتی شان بر شأن هنری شان غلبه داشت تاثیر فراوان داشت. این مسئله در سال های قبل از انقلاب نیز بود و به جز جشنواره سپاس كه وجهه ای خصوصی تر داشت، سایر مراسم كم و بیش از جانب دولت پشتیبانی و اجرا می شد. در سال ۱۳۷۲ كه مقدمات شكل گیری «خانه سینما» در حال فراهم آمدن بود، نطفه جریان دیگری جدا از این جو حاكم رو به شكل گرفتن گذاشت. تاسیس یك انجمن صنفی سینمایی با زیرمجموعه هایی از دست اندركاران مختلف سینمایی نوید تكوین جامعه مدنی در عرصه سینما را می داد و همین امر اولین قدم ها در راه بستر خصوصی سازی مناسبات سینمایی را ثبت كرد. این انجمن در سال ۷۳ با اهدای چهار تندیس و دو لوح تقدیر و در سال ۷۴ با اهدای سه تندیس و سه لوح تقدیر به برگزیدگان و بزرگان سینمایی كشور، پیوند خود را با جریان های سالانه سینمای ایران نشان داد اما در سال ۱۳۷۵ این روند شكل گسترده تری به خود گرفت و با ویژگی هایی از قبیل حضور شخص رئیس جمهور، اهدای پانزده تندیس و دیپلم افتخار و برپایی در مكانی خارج از محل اصلی خانه سینما قدم اول را در راه برپایی یك جشنواره غیردولتی پس از سال های انقلاب برداشت.

• اولین جشن تولد

نوزدهم تیر سال ۱۳۷۵ تاریخ برگزاری این مراسم كه با نام اولین جشن سینمای ایران معروف است بود كه در آن سیف الله داد به عنوان رئیس هیات مدیره سینما قبل از هر نكته بر مشكل كمبود سالن سینما و نمایش در ایران تاكید كرد، امری كه از قضا در سخنان رئیس جمهور وقت اكبر هاشمی رفسنجانی نیز مورد عنایت قرار گرفت. در اولین دوره از جشن سینمای ایران سرزمین خورشید به عنوان بهترین فیلم و بهترین كارگردان داریوش مهرجویی برای فیلم لیلا شناخته شدند و بچه های آسمان هم جایزه ویژه گرفت و البته عباس كیارستمی نیز به خاطر بلندآوازه كردن نام سینمای ایران در عرصه جهانی تندیس این خانه را كسب كرد.

• دومین جشن

پس از جشنی كه در آذرماه سال ۱۳۷۶ به مناسبت عید مبعث از سوی خانه سینما برگزار شد و طی آن سیدمحمد خاتمی كه هنوز چند ماه از تشكیل كابینه اش سپری نمی شد بدون اطلاع قبلی حضور یافت و در سخنانی به ستایش از هنرمندان سینما پرداخت، دومین جشن سینمای ایران در آبان سال ۱۳۷۷ برپا شد. برخلاف دوره های قبلی كه خانه سینما به نوعی وابسته به جشنواره فیلم فجر بود و نمایندگانی به عنوان داوران خانه سینما، فیلم ها را در طول جشنواره فجر می دیدند و سپس طی مراسمی نتایج نهایی شان را اعلام می كردند، این بار قرار بر آن گذاشته شد كه بدون وابستگی به جشنواره فجر، بهترین آثار از مجموعه فیلم های به نمایش درآمده در فاصله جشن گذشته خانه سینما تاكنون یا فیلم های تازه ای كه به نمایش در نیامده اما به كمیته برگزاری ارائه شده انتخاب شوند. بدین ترتیب آثاری از قبیل بانو، مرد عوضی و بودن یا نبودن هم وارد عرصه رقابت شدند تا رهایی خانه سینما از زیر سایه جشنواره فجر و مسیرهای رسمی نمود عینی تری به خود گیرد و از قضا تندیس بهترین فیلم و بهترین كارگردانی هر دو به همین اثر اخیر، یعنی بودن یا نبودن تعلق گرفت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید