دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
وقتی مادرها پرواز می کنند
یک روز غروب مادر مرد، ماجرای چندان پیچیدهای نیست وقتی بپذیریم مرگ از آن شترهایی است که در خانه همه میخوابد، آمدنش دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
البته هر قدر دیرتر بیاید بهتر اما بالاخره یک روز غروب میآید، دست یکی از ما را میگیرد و با خود میبرد، شاید این قصه خیلی تلخ باشد که بگوییم یک روز مرگ میآید دست مادرها را میگیرد و با خود میبرد به بهشت.
حق با شما است این حکایت خیلی تلخ میشود اما بیایید بپذیریم که نمیتوان از آن گریخت و شاید برای همین که راه گریزی نیست، امروز تصمیم گرفتهایم گزارشی بنویسیم با این رویکرد که وقتی مادرها میمیرند آن وقت در درون بچهها چه اتفاقی میافتد و نبود مادرها میتواند چه اثرات روانی و شخصیتی روی بچهها داشته باشد.
دکترمحمد کمالی (استاد یار دانشگاه علوم پزشکی ایران) دو حس متفاوت و حتی متضاد را در واکنش بچهها به مرگ مادر یادآور میشود. بهعقیده وی اگر بچهها بتوانند از عهده این فشار روانی به خوبی برآیند حتی مرگ مادر میتواند آنها را به حس استقلال بیشتری نسبت به همسن و سالان خود برساند، چرا که آنها یاد میگیرند بعد از مادر دنیا را با یک نگاه تازه ببینند اما اگر دوران سوگواری را به سلامت پشت سر نگذارند آن وقت به احتمال زیاد بچهها افسردگی وانزوا را تجربه خواهندکرد.
● مرگ مادر، بچهها را به کجا میبرد؟
وقتی بچهها مادرشان را تا بهشت بدرقه میکنند، بسته به اینکه در چه سنی باشند، تک فرزند باشند یا چند تا خواهر، برادر دیگر هم داشته باشند شرایط آنها متغیر میشود، اگر بچهها تنها باشند آن وقت احتمال اینکه دچار یک حس استقلال زود هنگام شوند بیشتر از قبل میشود، چراکه بچهها به مرور زمان میفهمند که دیگر مادری نیست که بشود به او تکیه کرد، شاید بتوان بروز این ویژگی را در بچههای بدون مادر یک ویژگی مثبت دانست.
همچنین این دسته از بچهها گاهی به دلیل دلسوزی و برای جبران نبود مادر از بسیاری حقوق اولیه خود چشمپوشی میکنند، بهخصوص اگر خواهر و برادر کوچکتری در خانه باشد، آن وقت بزرگترها به نفع کوچکترها از خیلی خواستههای خود چشمپوشی میکنند، هر قدر این بچهها بزرگتر باشند و به سن نوجوانی و جوانی نزدیکتر، آن وقت این حس از خودگذشتگی در آنها پر رنگتر میشود.اما مرگ مادر میتواند بچهها را افسرده و منزوی کند و آنها را تا مدتهای طولانی ببرد در غار تنهایی خودشان. دکتر کمالی بروز و ظهور تمام این شرایط روحی و روانی را با توجه به سن بچهها، تعداد آنها و مهمتر از همه ویژگیهای شخصیتی پدرو اطرافیان متغیر میداند و معتقد است هر قدر بچهها بزرگتر باشند، پدر و اطرافیان بهتر آنها را درک کنند آن وقت میتوان خوشبینتر بود به اینکه بچهها بتوانند از این غم بزرگ جان سالم به در ببرند و بیشتر از آنکه افسرده شوند به یک حس استقلال زود هنگام برسند.
● مامان کی از پیش خدا برمیگردد؟
یک روز غروب مادر مرد، ماجرا همین قدر ساده است به شرط آنکه لقمه را نبریم و چندین بار دور سرمان نچرخانیم، حتی بچههای کوچکترخانه هم مرگ مادر را میفهمند به شرط آنکه با آنها صادق باشیم، بگذاریم مطمئن شوند از اینکه دیگر مادر
بر نمیگردد، چرا باید بچهها را با یک علامت سوال بزرگ روبهرو کنیم، تا مدتها بعد بیایند از ما بپرسند «پس مامان کی میآید؟ مامان چرا منو نبرد پیش خدا؟» بچهها معنای چشم انتظاری را میفهمند! البته شاید کمی گیج شوند و معنی مرگ را نفهمند اما بهترین کار این است که اطرافیان جواب سوالهای ربط و بیربط بچههای کوچکتر را صریح و روشن بدهند، لازم نیست آنقدر به حاشیه زد.
هر چند مرگ مادر میتواند بچههای یک تا سه ساله را تا مرز افسردگی پیش ببرد وگاهی آنها را پرخاشگرکند.
اما وقتی مادر یک خانه مرد باید به آنها که کوچکترند بفهمانیم که دیگر مادر برنمیگردد و بنشینیم پای درد دل آنها که بزرگتر هستند، همین قدر که شنونده خوبی باشیم، اجازه بدهیم از خاطراتشان حرف بزنند، احساساتشان را بروز دهند کافی است برای آنکه این بچه ها تخلیه هیجانی شوند و با مرگ مادر کنار بیایند، چرا نگران آن همه گریه و شیون بچهها میشویم و میخواهیم ساکت شان کنیم بهترین کاراین است که بگذاریم آنقدر گریه کنند تا آرام شوند.
اما معمولاً در یک سوگ شدید مثل مردن مادر انتظار میرود که حداکثر بعد از گذشت دو ماه علائم فرد سوگوار فروکش کند، بتواند توانایی عملکرد و شرایط روانی اولیه خود را به دست آورد. اما در مواقعی ممکن است بچهها گاهی حتی ۶تا ۱۲ماه بعد از مرگ مادر دچار آسیبهای روانی باشند.
● دختران بدون مادر
دختران اگر در سنین حساس دوران بلوغ باشند آن وقت از مرگ مادر صدمات بیشتری میخورند، چرا که آنها در این سنین به مادری مهربان نیاز دارند تا بتواند آنها را از حساسیتهای این دوره آگاه کند که در این صورت با مرگ مادر وظایف اطرافیان مانند خاله وعمهها بیشتر میشود، آنها باید بتوانند کمبود حضور مادر را برای دختر نوجوان جبران کنند اما دکتر کمالی با این اصل که دخترهای بدون مادر ممکن است بسیاری از رفتارهای زنانه خود را از دست دهند موافق نیست، بیشتر معتقد است رفتار و شخصیت اطرافیان و بهخصوص پدر در این مورد بسیار مهم است چرا که پدرمی تواند با برقراری تعادل در شرایط روحی دختر، او را هر چه بیشتر به ویژگیهای رفتاری زنانه نزدیک کند، هر چند ممکن است دختری که با پدر زندگی میکند رفتارش بیشتر به سمت ویژگیهای مردانه متمایل شود اما در حالت عادی این تمایل آنقدر زیاد نیست که بتوان از آن به عنوان یک آسیب یاد کرد.
● پسران بدون مادر
وقتی مادرها از پیش ما میروند پسرها کمی لج بازتر میشوند،آنقدر که آنها با نامادری کمتر از دخترها جوش میخورند و حضور یک زن را به جای مادرسختتر میپذیرند، در عین حال پسرانی که جانشین مادر ندارند ممکن است کمتر نوع ارتباط با زن را یاد بگیرند، حتی گاهی ممکن است نسبت به زنان بدبین شوند، اگر پسرها در نبود مادر نتوانند با نا مادری کنار بیایند و همچنین نتوانند لزومات ارتباط با یک زن را فراگیرند حتی ممکن است در آینده در برقراری ارتباط با همسر خود دچار مشکل شوند.
هر چند دکتر کمالی در واکنش اضطرابی دخترها و پسرها اختلاف چندانی نمیبیند، غیر از آنکه در این بحران ممکن است پسرها بیشتر از دخترها گرفتار آسیبهای اجتماعی شوند، برای آنکه معمولاً پسرها آزادتر از دخترها هستندو محدودیتهای کمتری دارند، باتوجه به این شرایط اگر موقعیتهای محیطی، گروه دوستان و همسالان تحت کنترل خاصی نباشد آسیب پذیری بیشتری دارند.
● زنانی به نام نامادری
وقتی مادرها رفیق نیمه راه میشوند و میروند پیش خدا، آن وقت خیلی از پدرها فکر میکنند که یک مادر دوم میتواند بهتر از نداشتن مادر باشد.
اما وقتی این مادران از راه برسند گاهی از یک طرف بام میافتند، البته امروز قرار نیست رفتار نامادریها را موشکافی کنیم وبه بررسی روانکاوانه آنها بپردازیم اما این مادرهای تازه وارد گاهی آنقدر به بچههای مادر مرده لطف و مهربانی میکنند که آنها دچار احساس ترحم میشوند، از سوی دیگر اگر مادر دوم نامهربان باشد، ممکن است کودکان پسر را ضدزن بار بیاورد.
همچنین تحقیقات نشان داده است که بهتر است پدران در سن ۳تا ۶ سالگی پسران ازدواج مجدد نداشته باشند، دکتر کمالی هم معتقد است بچهها ازدواج مجدد پدر را در سنین بالاتر بهتر درک میکنند بهشرط آنکه در دوران بحرانی نوجوانی بین سالهای ۱۰ تا ۱۷ سال نباشند.
دکتر کمالی آموزش مهارتهای زندگی و مشاورههای خاص روانکاوی را راهکاری مناسب برای درک بهتر موضوع نبود مادرمیداند و معتقد است این همراهیها میتواند درک بهتری از وضعیت موجود به بچهها بدهد و آنها را به سمت تقویت حس استقلال و پذیرش واقعیت پیش ببرد، تا اینکه دچار افسردگی کند. دکتر کمالی با اشاره به طرح سنجش سلامت دانشآموزان در بدو ورود به مدرسه که همه ساله توسط سازمان آموزش و پرورش استثنایی انجام میشود، گفت نتایج حاصله نشان میدهد کودکانی که سرپرست خود را از دست دادهاند، با مادر زندگی میکنند و به تعبیری تک والدی هستند ازنمره استعداد تحصیلی بالاتری نسبت به آنها که پدر بیکار در خانه دارند برخوردارند.
در واقع این تحقیق نشان میدهد یک خانواده متشنج بیشتر آثار تخریبی روی بچهها میگذارد تا اینکه در خانهای یکی از والدین نباشد و یا اینکه فوت کرده باشد، در نتیجه پدرها تنها با کمی درایت و مهربانی بیشترمی توانند کمبود حضور مادر را رفع کنند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست