چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

به بركناری ام افتخار می كنم


به بركناری ام افتخار می كنم

«همیشه اینطور نیست كه آدم درست بزند وسط خال, اگر اطراف آن هم بزند خوب است » و محمد دادكان جزء این دسته از آدم ها بود

حرف هایمان كه تمام شد، یاد این گفته بیلی وایلدر كارگردان بزرگ تاریخ سینما افتادیم: «همیشه اینطور نیست كه آدم درست بزند وسط خال، اگر اطراف آن هم بزند خوب است.» و محمد دادكان جزء این دسته از آدم ها بود.

دوست داشت تیم ملی ایران در جام جهانی به دور دوم برود تا به همه ثابت كرده باشد برانكو چه انتخاب خوبی بوده، اما آن شكست ها و آن حذف تلخ از جام جهانی سبب شد عملكرد چهارساله او در فدراسیون فوتبال به یك باره زیر سئوال برود.

دادكان دو ماه سكوت كرد و حرف نزد اما پس از درخواست گروه ورزش راضی شد تا به برخی مشكلات فراروی فدراسیون اشاره كند . گفت وگوی ما در دفتر شخصی دادكان در میدان كتابی برگزار شد، آن هم در شرایطی كه برخی از اعضای فدراسیون دادكان مثل رضا غیاثی و ناصر نوآموز و شهرام وزیری و همایون شاهرخی در اواخر مصاحبه به رئیس سابق شان پیوستند و هركدام به نوعی از كارهایی كه كرده بودند و دیده نشده بود و كارهایی كه نكرده بودند و دیده شده بود سخن گفتند.

دادكان در این گفت وگو می كوشید از عملكرد خودش دفاع كند. تا آنجایی كه زمان اجازه می داد، دفاع هم كرد، اما فضا جوری بود كه نتوانستیم خیلی از سئوال هایمان را بپرسیم و البته با دادكان توافق كردیم كه خیلی از حرف هایش به امانت نزد ما بماند تا وقت دیگری آنها را منتشر كنیم. بقیه سئوال های ما هم ماند برای دفعه بعد كه در فضایی آرام تر از حالا روبه رویش بنشینیم و با او حرف بزنیم با مردی كه هدف گیری اش درست بود اما به اطراف هدف زد، نه به خود هدف.

● حدودا دو ماه از حذف ایران در جام جهانی می گذرد و شما در این دو ماه سكوت اختیار كردید. اما حالا قصد دارید صحبت كنید. آیا دلیل خاصی برای انتخاب چنین زمانی داشتید اتفاق خاصی افتاده است

▪ خوشحالم كه امروز قرار است درباره مسائل گذشته صحبت كنم و سكوت دوماهه خودم و همكارانم را بشكنم. البته دلیل خاصی كه وجود ندارد اما می خواستم از فضای احساسی بعد از جام جهانی دور شویم و در فضایی منطقی تر حرف بزنیم. ضمن اینكه موضع گیری ها و رفتارهای سازمان تربیت بدنی هم مزید بر علت شد. اگر سازمان شفاف عمل می كرد شاید من هیچ وقت دوست نداشتم صحبت كنم، چون اعتقاد دارم كه گذشت زمان بهترین چیز برای قضاوت مردم است. قاعدتا مردم هم قضاوت خودشان را نسبت به كار ما دارند،به همین خاطر این روز را گذاشتم برای گفت وگو با شما. بالاخره مردم باید واقعیت های ورزش و به خصوص فوتبال را از منظر ما بدانند و مسئولان هم بدانند كه كجا هستیم و كجا می خواهیم برویم. در این بحث هم حاضرم همه مسائل را برای همه شفاف بیان كنم.

● فكر می كنید نقطه شروع این اختلاف ها كجا بود

▪ خب ببینید، از همان روزی كه رئیس فعلی سازمان منصوب شد و حكم از ریاست جمهوری گرفت ما با ایشان جلسه داشتیم و بعد با هیات رئیسه رفتیم پیش ایشان. رئیس سازمان از ورزش اطلاعات كافی نداشتند بالطبع سخت بود برای ما. ایشان با ۱۲ نفر ارنج می كرد. وقتی گفتم كه تیم ۱۱نفره است بحث جدی بین ما شروع شد. ایشان می گفت شش تا لژیونر داریم و شش نفر دیگر هم كنار آنها می گذاریم. من كه متخصص این كار هستم، بازیكن ملی بودم، دكترای فیزیولوژی دارم و در بخش مدیریت ورزش كار كردم چطور می توانستم زیر نظر چنین مجموعه ای كار كنم، دیدید كه شش ماه قبل از مجمع كه به من اختیار و رای دادند گفتم تا جام جهانی هستم بعد می روم. از آنجا دخالت در فدراسیون آغاز شد.

خیلی ها آن موقع متوجه شدند كه مسائل كجاست و چطور من این تصمیم را گرفتم. بعد تغییراتی را خواستند كه من باید در هیات رئیسه ایجاد می كردم. یك دوره ای هم كه می گفتند برای جام حذفی دو تا بازی بگذارید یا سه تا بازی بگذارید. بعد گفتند كه اگر می شود یك مربی اضافه كنیم یا به جای سوئیس برویم اردبیل. من به خاطر اینكه به جایگاه رئیس سازمان و معاون رئیس جمهور خدشه وارد نشود خودم را كشیدم كنار.

● مشكل سازمان با هیات رئیسه چه بود چون بعضی از اعضا در كابینه قبلی بودند.

▪ بله صد درصد درست بود. حالا اسم حزب و این مسائل مطرح نیست اما من دوست دارم با واقعیت ها برخورد كنم. اما اینكه گفتند این افراد نباشند واقعیت داشته. اما من پافشاری كردم. درست مثل داستان مربی و هیات رئیسه پافشاری كردم. هیات رئیسه ما عبارت بودند از:

▪ شریعتمداری وزیر بازرگانی، پل ارتباطی ما و دولت

▪ آقای سازگارنژاد نماینده شیراز

▪ آقای تاجرنیا مشهد

▪ آقای شجاعی برهان

▪ سردار یعقوبی كه رابط ما با نیروی انتظامی بودند.

▪ جعفر كاشانی خبره فوتبال.

▪ آقای آصفی سخنگوی وزارت خارجه.

▪ آقای پورمحمدی معاون وزیر اقتصاد و بقیه.

اینها هیات رئیسه قوی ما بودند كه پیشنهاد من و آقای مهرعلیزاده بوده. حكم هیات رئیسه را باید رئیس سازمان امضا كند. این را باید بگویم كه از آقای مهرعلیزاده تشكر می كنم به خاطر صبر و تحمل ما و همه مسائلی كه به وجود می آمد. ایشان در طول سه سال همه جور همكاری كرد حتی ما مشكلاتی داشتیم اما از ما حمایت كرد و اگر مسئله ای پیش می آمد در اتاق دربسته حل كردیم. به ما گوشزد می كرد. باید از ایشان صمیمانه تشكر كنم. این هیات رئیسه بخش اعظمی از كار را انجام می داد، حالا كجا مشكل داشته نمی دانم اما از نظر فوتبالی هم كمك كرده.

● ظاهرا بعضی از اعضای خود فدراسیون هم قرار بود نباشند

▪ بله، آقای نوآموز، آقای دانشور، درودگر و زمان آبادی. نظر سازمان این بود كه اینها نباشند اما دلایلشان نه منطقی بود، نه كارشناسی. من هم پافشاری كردم كه انجام ندهم.

● دلایلشان چه بود

▪ غیرمنطقی و غیركارشناسی.

● سازمان موقعیت نظارتی را برای خودش متصور است. به این فكر افتادید كه تغییراتی ایجاد كنید نگاه نظارتی سازمان را قبول داشتید

▪ قطعا همین طور است. من خودم با سیستم كار كردم. قطعا من خودم قبول دارم كه سازمان باید نظارت كند چه در زمان آقای هاشمی طبا و مهرعلیزاده. چه در زمان فعلی. اما بحث از حالت نظارت و حمایت خارج شده بود و به دخالت تبدیل شده بود. سازمان مدعی بود كه ما از فدراسیون كارشناس تر هستیم. این بحث برای ما قابل قبول نبود. ما هم در مقابل بحث های كارشناسی مقاومت می كردیم.

● مثال می زنید.

▪ تعویض هیات رئیسه... یا مثلا آقای درودگر.

خدا را شكر كه حافظه خوبی دارم. آقای درودگر با یكی از نمایندگان مشكلی پیدا كرده بود. اما كار مربوط به فدراسیون نمی شد. آنها می گفتند درودگر را بركنار كن چون می خواستند نماینده را راضی كنند. بعد دیدم دلایل غیركارشناسی است. آقای درودگر زحمت كشیده. قاعدتا باید جور دیگری این مسئله حل می شد. مثلا درج در پرونده...

● یا مثلا در مورد آقای نوآموز چه گفتند

▪ می گفتند بچه هایش خارج هستند.

● روز اولی كه رئیس فدراسیون شدید اهدافتان را چه گذاشتید. چه از نظر ساختاری، چه از نظر نتیجه.

▪ وقتی مجموعه ما فدراسیون را تحویل گرفت بنا را بر این گذاشتم كه هیچ وقت به صورت فردی كار نكنم. همیشه دوست داشتم از افكار و نظرات همكارانم استفاده كنم تا به هدفم برسم.

دوست دارم اینها را بنویسید. این برنامه ها از مدت ها قبل در ذهن ما بود كه مهمترین آن سالم سازی محیط فوتبال بود. من هم فوتبال بازی كردم، مسئول ورزش و فوتبال دو وزارتخانه بودم بهداشت و علوم و اعزام هم به عهده خودم بود. می دانستم كه فوتبال چه مشكلاتی سر راه سالم سازی اش است. خدا را گواه می گیرم كه تمام تلاشم در این چهار سال این بود كه بتوانم آلودگی های محیط فوتبال را كمتر كنم و شاید خیلی از همین تركش ها را هم به خاطر رسیدن به هدف به جان خریدم. این را هم بگویم كه خوشبختانه این كار از زمان آقای صفایی فراهانی شروع شده بود و ایشان هم تلاش زیادی برای سالم سازی محیط فوتبال كرد. منتها ما آمدیم و كار را سرعت بخشیدیم. گفتیم هر كسی برای خودش یك جایگاه دارد و شترسواری هم دولا دولا نمی شود.

جایگاه هر كسی را تعریف كردیم. بگذارید از خود شما شروع كنیم. مثلا ما به هیچ یك از خبرنگاران بی احترامی نكردیم، اما برای سالم سازی باید جایگاه او را هم تعریف می كردیم. ببینید در طول چهار سال فعالیت ما ۲۳۰ خبرنگار به خارج اعزام شدند. در واقع سالی ۶۰ نفر. یك روز هم گفتیم كه ۱۰۰ خبرنگار را به جام جهانی بردیم. حالا همین خبرنگاران را كه بردیم برای خودمان دشمن درست كردیم اما باز هم قبول كردیم و گفتیم خبرنگاران هم باید در ورزش باشند اما در جایگاه مخصوص خودشان. كسی حق حضور در اردوی تیم ملی را ندارد. حتی دخالت نیست. گفتیم خبرنگاران برای ما عزیز هستند، در این چارچوب. جای ما جدا، جای شما جدا. یكی از دلایل مشكلات ما با خبرنگاران همین بود. خب قبلا بعضی از خبرنگاران بازیكن به تیم ملی معرفی می كردند. اما در این چهار سال فقط كادر فنی تصمیم می گرفت.

در بخش داوران هم همین طور. نمی توانستیم داورانی كه مورد داشتند را بگذاریم توی زمین. بعضی ها را چند هفته محروم كردیم، بعضی ها را هم برای همیشه. پس هدف اصلی ما سالم سازی بود.

● دومین هدف تان چه بود

▪ دومین هدف استقلال اجرایی و مالی فدراسیون بود. شما بروید فدراسیون های قبلی را ببینید كه چه مشكلاتی به خاطر مسائل مالی داشتند و فدراسیون ما را هم ببینید. در این چهار سال حتی یك بار نگفتیم كه نداریم و تیم اعزام نمی كنیم. یا كسی بگوید پولی از ما طلب دارد. درآمدزایی با فكر و برنامه پیاده كردیم تا فدراسیون را به استقلال مالی كافی رساندیم. البته یك بخش مهمی از این دعواها هم سر پول است. یك قسمتی از این مسائل به خاطر این است كه قرار است پول فیفا برسد و من نباید باشم. دعوا سر آن شش میلیون فرانك سوئیس است.فكر می كنید نمی توانستم رئیس فدراسیون بمانم. باور كنید به راحتی می توانستم دو دوره دیگر رئیس باشم.

كافی بود هرچه می گویند من هم جواب بدهم چشم یا بله قربان. دو تا بازی را سه تا می كنم یا اینكه اگر گفتید تیم را به جای سوئیس ببر اردبیل می گفتم چشم می برم عجب شیر. اما چطور باید جوابگوی این مردم می شدم. فوتبال در این مملكت بزرگ شد اما یك نفر باید سر این فوتبال را می زد. چون سازمان كوچك تر از فوتبال شده بود. دوست دارم این را ثبت كنید.

این واقعیت است و آینده در مورد من قضاوت خواهد كرد. من سازمان را خیلی راحت تر از فدراسیون اداره كنم. از خودم نمی گویم این فوتبال كه این همه مشكل داشت را ما چرخاندیم با این همه دشمن. همه ناراحت بودند كه چرا فدراسیون بزرگ شده.

دو تا اتاق شده یك ساختمان بزرگ. برای استقلال و پرسپولیس ساختمانی می خرد. ورزشگاه بم را در عرض ۹ ماه درست می كند. ما به همه قول هایمان عمل كردیم. گفتیم تیم را می بریم جام جهانی و بردیم، با برنامه و كمك همه. ما گفتیم می رویم و به بحرین نمی بازیم و نباختیم. من حتی یك بار هم نگفتم كه بحرین را می بریم. اما بعد موظف بودیم كه ژاپن را ببریم. چون می دانستیم ژاپن را كه ببریم كره شمالی را هم می بریم. بعد كه صعود كردیم به جام جهانی حاشیه ها شروع شد. مسئولان كمیته ملی المپیك گفتند كه تیم ملی مشكل دفاع و دروازه بان دارد. بعد هم مسئولان سازمان گفتند كه رفتن ما به جام جهانی حادثه بود. اینها هم برنامه بود چون می خواستند تیم را تخریب كنند. بعد هم به مدل مو و زیر ابروی بازیكنان گیر دادند.من حق ندارم به عنوان یك شهروند از ورزش دفاع كنم دوست دارم یك نفر تحلیل كند كه این همه مصاحبه به چه درد ورزش می خورد.

مگر از ما نخواستند كه پرتغال را ببریم. اما حكم بركناری ما را هم گذاشتند برای همان بازی. چطور باخت به پرتغال غرور ملی را جریحه دار كرد اما مساوی با سوریه حیثیت ملی را زیر سئوال نبرد و آن هم با خرد جمعی. حالا مساوی كردند و توجیه هم دارند.

● حالا دوست دارم آقای رئیس جمهور و آقای رئیس مجلس به این موضوع بپردازند كه ما كجا می رویم.

▪ آقای حداد آمدند سر زمین گفتند همین كه شما به جام جهانی رفتید برای ما بزرگترین افتخار است. از نظر ما نتیجه و امتیاز در آنجا خیلی مهم نیست. اگر بردید كه چه بهتر. حالا از آقای احمدی نژاد می خواهم كه همین الان ورزش ما را كالبدشكافی كنند ببینند كه مسئولان سازمان در یك سال اخیر چه كار كرده اند. كجا بودیم و به كجا می رویم. اما من از حالا به شما می گویم. دو ماه دیگر یا سال دیگر می گویند خداحافظ ما رفتیم. شما كجا دیدید كه رئیس فدراسیونی برود و بعد ذی حسابی، همه نهادهای نظارتی بریزند توی فدراسیون فوتبال بعد از ما. خب بیایند كالبدشكافی كنند. این خیلی خوب است.واقعیت ها را با مدرك به مردم نشان دهند. ما هم سرمان را بالا می گیریم و می گوییم كه كردیم یا نكردیم.

بحث شخصی را مطرح كرده اند و من هم به همین خاطر سكوت را شكستم. مجبور شدم جواب بدهم.

آرش راهبر، امیر عربی و علی فولادی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید