جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

خطبه شریفه امام سجاد علیه السلام در شام


خطبه شریفه امام سجاد علیه السلام در شام

من فرزند حسین شهید کربلایم , من فرزند علی مرتضی و فرزند محمد مصطفی و پسر فاطمه زهرایم و فرزند خدیجه کبرایم , من فرزند سدره المنتهی و شجره طوبایم , من فرزند آنم که در خون آغشته شد و پسر آنم که پریان در ماتم او گریستند و من فرزند آنم که پرندگان در ماتم او شیون کردند

● ای مردم ! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است :

به ما ارزانی داشت علم ، بردباری ، سخاوت فصاحت ، شجاعت و محبت در قلوب مومنین را و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام ، صدیق (امیر المومنین علی علیه السلام)، جعفر طیار ، شیر خدا و شیر رسول خدا صلی الله علیه و آله (حمزه) و امام حسین و امم حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد.

هر کس مرا شناخت که شناخت و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران و خاندانم خود را به آنان می شناسام.

ای مردم ! من فرزند مکه و منایم ، من فرزند زمزم و صفایم ، من فرزند کسی هستم که حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود ، من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم ، من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم ، من فرزند آنم که بر براق سوار شد ، من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد.

من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدره المنتهی برد و به مقام ربوبی و نزدیکترین جایگاه مقام باری تعالی رسید ، من فرزندآنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد ، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم ، من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.

من پسر آن کسی هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه می رزمید و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد و در بدر و حنین با کافران جنگید و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید من فرزند صالح مومنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگانم ، من فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم ، من پسر آنم که جبرئیل او را تایید و میکائیل او را یاری کرد ، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد ، من فرزند بهترین قریشم ، من پسر اولین کسی هستم از مومنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت ، من پسر اول سبقت گیرنده ای در ایمان و شکننده کمر متجاوزان و از میان برنده مشرکانم ، من فرزند آنم که به مثابه تیری از تیرهای خدا برای منافقان و زبان حکمت عباد خداوند و یاری کننده دین خدا و ولی امر او و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهی بود.

او جوانمرد، سخاوتمند، نیکو چهره ، جامع خیر ها، سید ، بزرگوار، ابطحی ، راضی به خواست خدا، پیشگام در مشکلات ، شکیبا ، دائما روزه دار، پاکیزه از هر آلودگی و بسیار نماز گزار بود.

او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید.

او دارای قلبی ثابت و قوی و اراده محکم و استوار و عزمی راسخ بود و همانند شیری شجاع که وقتی نیزه ها در جنگ به هم در می آمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بستان باد آنها را پراکنده می ساخت.

او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است که مکی و مدنی و خیفی و عقبی و بدری و احدی و شجری و مهاجری است که در همه این صحنه ها حضور داشت. او سید عرب است و شیر میدان نبرد و وارث دو مشعر و پدر دو فرزند : حسن و حسین علیهم السلام.

آری او ، همان او (که این صفات و ویژگیهای ارزنده مختص اوست) جدم علی بن ابیطالب علیه السلام است.

آنگاه گفت : من فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهانم. و آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد که شیون مردم به گریه بلند شد ! یزید بیمناک شد و برای آنکه مبادا انقلابی صورت پذیرد به موذن دستور داد تا اذان گوید تا بلکه امام سجاد علیه السلام را به این نیرنگ ساکت کند.

موذن برخاست و اذان را آغاز کرد، همین که گفت : الله اکبرذ ، امام سجاد علیه السلام فرمود :

چیزی بزرگتر از خداوند وجود ندارد. و چون گفت : اشهد ان لا اله الا الله ، امام علیه السلام فرمود :

موی و پوست و گوشت و خونم به یکتائی خدا گواهی می دهد.

و هنگامی که گفت : اشهد ان محمدا رسول الله ، امام علیه السلام به جانب یزید روی کرد و فرمود :

این محمد که نامش برده شد، آیا جد من است یا جد تو ؟ اگر ادعا کنی که جد توست پس ‍ دروغ گفتی و کافر شدی و اگر جد من است چرا خاندان او را کشتی و آنان را از دم شمشیر گذراندی ؟

سپس موذن بقیه اذان را گفت و یزید پیش آمد و نماز ظهر را گزارد.

در نقل دیگری آمده است که : چون موذن گفت : اشهد ان محمدا رسول الله ، امام سجاد علیه السلام عمامه خویش از سر برگرفت و به موذن گفت :

تو را بحق این محمد که لحظه ای درنگ کن ، آنگاه روی به یزید کرد و گفت :

ای یزید! این پیغمبر صلی الله علیه و آله ، جد من است و یا جد تو ؟

اگر گویی جد من است ، همه می دانند که دروغ و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی ؟ این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت : بخدا سوگند اگر در جهان کسی باشد که جدش رسول خداست ، آن منم ، پس چرا این مرد ، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد ؟

آنگاه فرمود: ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز می گویی : محمد صلی الله علیه و آله رسول خداست ؟ و روی به قبله می ایستی ؟ وای بر تو ! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند. ▪ پس یزید فریاد زد که موذن اقامه بگوید !

در میان مردم هیاهویی برخاست ، بعضی نماز گزاردند و گروهی نماز نخوانده پراکنده شدند.

و در نقل دیگر آمده است که امام سجاد علیه السلام فرمود :

انا ابن الحسین القتیل بکربلا، انا ابن علی المرتضی ، انا ابن محمد المصطفی ، انا ابن فاطمه الزهرا، انا ابن خدیجه الکبری ، انا ابن سدره المنتهی ، انا ابن شجره طوبی انا ابن المرمل بالدما، انا ابن من بکی علیه الجن فی الظلماء، انا ابن من ناح علیه الطیور فی الهواء

من فرزند حسین شهید کربلایم ، من فرزند علی مرتضی و فرزند محمد مصطفی و پسر فاطمه زهرایم و فرزند خدیجه کبرایم ، من فرزند سدره المنتهی و شجره طوبایم ، من فرزند آنم که در خون آغشته شد و پسر آنم که پریان در ماتم او گریستند و من فرزند آنم که پرندگان در ماتم او شیون کردند.

پس از خطبه غرای عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری علیهاالسلام و خطبه حضرت سید الساجدین امام زین العابدین علیه السلام ، مردم ماهیت یزید کافر ستمکار را شناختند و شروع کردند به لعن و طعن یزید.

یزید خود را بیچاره دید و فهمید که منفور جامعه است ، با کمال بی شرمی و ندامت تمام این جنایات را به گردن امرای لشگر انداخت تا خود را تبرئه کند ولی این ننگ تا قیامت پاک شدنی نبود.

منبع : کتاب چهره درخشان حسین بن علی