دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

راز چهره اُقنومی


راز چهره اُقنومی

پیرامون معرفت در مثنوی مولوی

متن پیش رو حاصل نوشتاری سخنرانی دکتر سعید بینای مطلق استاد فلسفه دانشگاه اصفهان است که یک شنبه ۶ آبان ۸۶ در سالن اجلاس سران در کنگره بین المللی مولانا با عنوان: پیرامون معرفت در مثنوی مولوی ایراد شده است.

اگر بگوییم که مثنوی مولوی کتابی درباره معرفت است، سخن به گزاف نگفته ایم. در واقع معرفت و انواع آن، به عبارتی دیگر معرفت و مراتب آن، از مباحث اساسی مثنوی است. در این مقاله به نمونه ای از آن می پردازیم و آن داستان معروف اتاق تاریک و فیل است. در این داستان تأکید اساساً بر مفهوم «نظرگاه» خواهد بود.

در دفتر سوم مثنوی، به مناسبت داستان موسی (ع) و ساحران و در تأیید این حقیقت که نور یکی است، ولی آنچه تغییر پذیر، چندگانه و متغیر است، نور نیست، مولوی می گوید:

تا قیامت هست از سوی نِِتاج

نور دیگر نیست، دیگر شد سراج

این سُفال و این پَلیته دیگر است

لیک نورش نیست دیگر، زان سرست

گر نظر در شیشه داری، گم شَوی

زآنکه از شیشه ست اعدادِ دوی

ور نظر بر نور داری، وارهی

از دوی و اعدادِ جسم منتهی

از نظر گاهت ای نغز وجود

اختلاف مؤمن و گبر و جهود

و آنگاه در تأیید چندگانگی نظرگاه ها و در نتیجه اختلاف میان مسلمان و گبر و یهود، داستان فیل و خانه تاریک را مثال می آورد.

داستان فیلی است که هندی ها آورده بودند. مردم نیز برای دیدن آن، در تاریک خانه جمع شده بودند. چون در تاریکی به چشم او را نمی دیدند، با دست بر روی آن می کشیدند، تا به نیروی لامسه (بساوایی) جنس آن موجود را دریابند.

بدین ترتیب دست یکی به خرطوم فیل خورد، پس گفت آن همچون ناودان است؛ دیگری دست به گوش فیل کشید، آن نیز به نظرش همچون بادبزن آمد؛ نفر سوم پای آن را لمس کرد و پنداشت همچون گرزی است. پس در نظر یکی فیل به صورت ناودان، از دید دیگری همچون بادبزن و بالاخره در نظر سومی به صورت گرزی نمایان شد. (آمد) در نتیجه:

از نظرگه گفتشان بود (شد) مختلف

آن یکی دالش لقب داد این الف

در کف هر کس اگر شمعی بُدی

اختلاف از گفت شان بیرون شدی

نظرگاه چیست، و چرا اختلاف برانگیز است؟

نور چیست و چرا به یمن آن اختلاف از میان برمی خیزد؟

آیا نظرگاه همان «برداشت» یا نظر شخصی هریک (از مسلمان، یهودیان یا گبریان) است؟ یا اینکه اینجا نظرگاه چیز دیگری است؟

برای یافتن پاسخی به این پرسش و راه یافتن به معنای رمزی فیل و اندام فیل، بجاست از متونی و شواهدی یاری برطلبیم که آنچه در اینجا به تمثیل آمده است، در آنجا روشنی و صراحت بیشتری دارد. از جمله اند:

۱) در قرآن کریم؛ رابطه وجه و وجهه در قرآن کریم

۲) حدیث عَرَصات

۳) راز چهره اُقنونی از فریتهوف شوان

● خانه تاریک و «وجه و وجهه»

در آیه ۱۴۸ از سوره بقره چنین می خوانیم: و لکل وجهه هو مولیها فاستبوا الخیرات.

واژه وجهه در این آیه به چند گونه تعبیر شده است.

▪ در تفسیر المیزان به معنای قبله آمده است.

▪ ابن عربی در تفسیرالقرآن، وجهه را غایت و کمالی میداند که خداوند هر کسی را بنا به استعداد و توانمندی نخستین وی آنرا متوجه کمال می سازد.

▪ روزبهان بَقلی در عرانس البیان فی حقایق القرآن، آنرا راه، قبله و معراج (بالا رفتن) تعبیر می کند که برای هر روحی در حرکت به سوی حقیقت، ذات و صفات وجود دارد.

▪ بالاخره وجهه در تفسیر ابوالفتوح رازی، به معنای قبله و دین و هر دو آمده است.

وی به نقل از حسن بصری می گوید:

حسن بصری گفت: معنی آن است که لکل امه دین تدین بها. هر امتی را دینی باشد که به آن دین عبادت کنند.

و به نقل از مفسران دیگری می آورد:

دیگر مفسران گفتند وجهه یعنی قبله. یعنی اهل هر دینی را قبله ای باشد.

در میان تعابیر گوناگون «وجهه»، تعبیر آن به «قبله» و به ویژه «دین» به نظر آنچه مورد و نظر ماست نزدیک تر است.

به علاوه امتیاز وجهه به معنای دین، بر تعبیر دیگر آن یعنی قبله فراگیرتر بودن و عمیق تر بودن آنست. زیرا اگر رابطه وجهه و وجه را به معنای ذات الاهی در نظر آوریم، «دین» تعبیری بجاتر و متناسبتر برای وجهه خواهد بود.

به هر حال، معنای وجهه هر چه باشد، می توان پنداشت که وجهه همان وجه است که روی یا جهت معینی به خود گرفته است. وجهه، وجهی از وجه است.

به بیان دیگر، وجه، به وجهه ها، یا صور (دینی) گوناگون برای هر قومی تعیّن می یابد یا به آن قوم جلوه گر می شود. در نتیجه هر قومی با وجهه ای آشنا و مأنوس است و به آن خدای خود را می شناسد و می ستاید و چون وجهه ها چندگانه اند، صورت ادیان چندگانه می شود. به همین سان هر نگرنده ای، در داستان فیل و خانه تاریک، به اندامی آن موجود را می شناسد و توصیف می کند.

صورتی که برای وی مأنوس و آشناست صورت همان اندامی است که دست او بر اوست.

● فیل و تاریکخانه و حدیث عَرَصات

این حدیث روایت روز رستاخیز و رویارویی آدمیان و خداوند است. روز رستاخیز خداوند به صورتی که نزدیک ترین صورت به ذات است بر مردمان متجلی می شود. و می پرسند:

آیا من خدای شما هستم؟ پس مردمان می گویند: از تو به خداوند پناه می بریم.

ما اینجا منتظریم تا خدای ما به نزد ما بیاید.

پس خداوند می گوید: آیا میان شما و میان خدای شما علامتی وجود دارد که به آن علامت او را می شناسید؟ پس مردمان می گویند: آری. پس خداوند به هماه علامتی برای او می آید که برای ایشان آشناست و به آن علامت خدای خود را می شناسند. پس مردمان می گویند: تو، پروردگار ما هستی. بزرگ و ستوده است خداوند ما.

پس خداوند نخست به نزدیکترین صورت به ذات بر ایشان ظاهر می شود. ولی او را نمی شناسد. سپس می پرسند: میان شما و خدای شما علامت و نشانه ای هست که به آن می توانید او را بازشناسید؟ می گویند آری. پس به همان صورت یا علامت به ایشان متجلی می شود. در حقیقت علامتی که ایشان به آن خدای خود را می شناسند، همان علامت یا وجهه یا صورتی است که خداوند به آن به ایشان ظاهر شده است.

پس در روز رستاخیز نیز خداوند به رنگ و صورتی بر ایشان درمی آید که آشنای ایشان است. بنابراین می توان پنداشت که این علامت یا نشانه، همان صورت دینی یا وحیانی است که خداوند به آن صورت بر قومی ظاهر می شوند و آن قوم نیز تنها به همان صورت خدای خویش را بازمی شناسد. و نه به صورت یا علامت دیگری.

در قیاس می توان گفت که فیل در داستان مثنوی بر گروهی به صورت خرطوم یا ناودان، بر گروهی دیگر به صورت گوش یا بادبزن درمی آید. بنابراین گروهی آن را به این صورت می بینند و بازمی شناسند و گروهی به آن صورت.

هر یک از اندام فیلم «علامتی» می شود برای گروهی که از فیل تنها آن اندام را می بیند و می شناسد.

بنابراین شناخت هر یک از وی به شناخت همان صورت یا نشانه محدود می شود. و حقیقت فیل نیز برای ایشان با همان صورت آن اندام یکسان می گردد.

در نتیجه اختلاف صور یا علائم، به اختلاف میان اقوام و ادیان می انجامد. این تعبیر از راز چهره "اُقنومی" نیز به خوبی بدست می آید.

● فیل و خانه تاریک؛ راز چهره اُقنومی

فریتهوف شوان در «راز چهره اُقنومی» نخست به این نکته تأکید می ورزد که تنها «خدای شخصی وجود ندارد».

ولی خدای شخصی کیست؟ خدای شخصی «چهره انسانی» یا «انسانی شده» الوهیت فوق شخصی است. ولی اگر تنها خدای شخصی وجود ندارد، چه چیز دیگری غیر از آن هست؟

در واقع در مرتبه ای فروتر از خدای شخصی و نیز بواسطه آن، چهره دینی خداوند وجود دارد. ولی غرض از چهره منسکی یا دینی چیست؟

غرض از آن، چهره ای است که خداوند به سوی این دین یا آن دین می گرداند یا می گشاید. و نظر یا نگاهی است که وی بر این دین یا آن دین می افکند. بی وجود این نظر یا نگاه، یک دین حتی نمی تواند پدید آید و هست گردد.

به بیان دیگر خدای شخصی یا چهره انسانی خداوند، صور یا وجوه گوناگونی به خود می گیرد که این صور یا وجوه گوناگون، متناظر با چشم اندازهای دینی و روحانی مختلف اند. روشنتر بگویم؛ هر دینی یا منسکی، متناظر با صورتی یا وجهی از خدای شخصی یا چهره انسانی خداوند است. چنین است که از هر نگاه یا نظر، دین دیگری هست می شود یا نظرگاه دیگری پدید می آید. پس ادیان چندگانه از نگاه های چندگانه خدای شخصی پیدا می شوند.

اختلاف میان ادیان نیز از همین جاست. یعنی از اختلاف میان صوری که خدای شخصی به خود می گیرد و یا از اختلاف میان نظرها و نگاه های الاهی است.

از این رو فریتهوف شوان می گوید: «اختلاف میان ادیان، منسکها و راهها، از رقابت میان آرکتیپ هاست. آرکتیپ در اینجا همان نظر الاهی یا صور الاهی است. از آنجاییکه یک آرکتیپ با آرکتیپ دیگر فرق دارد – هر چند اصل آنها یکی است – از اینرو ادیان نیز که هر یک متناظر با یکی از آرکتیپ هاست با یکدیگر اختلاف می یابند.

به سانی که می توان گفت هر دینی خدای خودش را دارد و یا به تعبیر "حسن بصری"، هر امتی را دینی باشد که به آن دین عبات کند. بنابراین این نظر یا نگاه الاهی است که منشأ نظرگاه این دین یا دین دیگر است و اختلاف میان نظرگاه ها از تفاوت میان نظرهای الاهی یا رقابت آرکتیپ هاست .

اختلاف میان مسلمان، گبر و یهود و یا اختلاف میان کسانی که در پی یافتن حقیقت فیل اند، بازتاب یا نتیجه رقابت میان آرکتیپ ها یا اختلاف میان نگاه ها یا نظر های خداوند است.

● تعدد نظرگاه

چنانکه از بررسی های بالا می توان دریافت؛ «نظرگاه» در داستان اتاق تاریک و فیل، عقیده یا گرایش فردی امری سوبژکتیو نمی تواند باشد. به همان گونه که مفهوم «علامت» در حدیث عَرَصات یا «وجهه» در آیه ۱۴۸ سوره بقره یا چهره و نگاه در راز چهره اُقنومی، مفهومی سوبژکتیو نیستند.

از این رو فریتهوف شوان تصریح می کند: «چهره اُقنومی یا نظر، چیزی انتزاعی (یک انتزاع) نیست. بلکه به عکس، تعیّنی است واقعی که حقیقت الاهی، جهت یک ظرف یا قالب انسانی، چه فردی و چه جمعی بخود می گیرد. »

بنابراین نمی توان از چندگانگی نظرگاه ها در داستان فیل و اتاق تاریک به پلورالیسم به معنای امروزی این واژه تعبیر کرد. البته پلورالیسم از مفاهیم و نمادهای اساسی مدرنیته است و به جای خود، پدیده ای درخور توجه است؛ ولی هیچگونه پیوندی با چندگانگیِ مناظر نزد مولوی ندارد.

پس اگر «نظرگاه»، عقیده فردی یا نگرشی سوبژکتیو نیست، پس چیست؟

همانطور که در پیش دیدیم، چه «وجهه»، چه «علامت» و چه «چهره اُقنومی» چهره یا علامتی است که حقیقت الاهی خود به آن صورت یا علامت درمی آید و بر این قوم یا آن قوم رخ می نماید. پس مقصود از نظرگاه در این فراز از مثنوی، منظری است که خداوند به روی هر قومی گشوده است. یا چهره ای است که حقیقت الاهی از خود به گروهی از انسان ها می نماید. به همانگونه نیز گویی فیل در داستان مثنوی هر اندامی را به سوی گروهی دراز کرده است و آن گروه نیز آن را به صورت همان اندام می شناسد و توصیف می کند. بنابراین «نظرگاه» در اینجا ریشه در حقیقت الاهی دارد.

به همان سان که اندام، اندام فیل اند و نه اندام مردمانی که به تماشای آن آمده اند. از اینرو می توان «نظرگاه» را با بکار بردن اصطلاح دیگری از فریتهوف شوآن، سوبژکتیویته الاهی، یادقیقتر بگویم، مظاهری از سوبژکتیویته الاهی نامید.

دیگر آنکه «نظرگاه» به معنای «چهره اُقنومی» یا «علامت»، همان صورت وحیانی است که هر یک از ادیان الاهی بر آن استوار و از آن پایدار است. با اینهمه، به نظر می رسد که داستان فیل و اتاق تاریک به همه صور شناخت، یا نظرگاه های ممکن نمی پردازد؛ آن سان که از گفتارهای دیگر مولوی درباره معرفت می توان استنباط کرد.

برای مثال هنگامی که مولانا می گوید:

این روایات وین حکایات محق

صد هزاران پیر بر آن متفق

اختلافی نی میان این قرون

آنچنانکه هست در علم ظنون

می توان پنداشت که «علم ظنون» مفهوم و دامنه ای گسترده تر از «نظرگاه» در تمثیل اتاق تاریک و فیل دارد. برای همین، می توان گفت که «علم ظنون» به وجوه دیگری از امکان قول یا بگوییم وجوه دیگری از چهره اُقنومی اشاره دارد که در این داستان نمی توان مشاهده کرد.

سخنران: سعید - بینای مطلق

خبرنگار: سعید - بابایی