چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

وقتی واژه کم می‌‌آوریم


وقتی واژه کم می‌‌آوریم

صدای بوق‌های پراضطراب تلفن. انتظار برای این‌که فرد عزادار که داغ سنگین درگذشت پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر یا عزیز دیگری را در دل دارد، گوشی تلفن را بردارد و تو به او زنگ زده‌ای تا غمش را تسلی بدهی و به او بگویی مرا هم در این اندوه شریک خود بدان.

صدای بوق‌های پراضطراب تلفن. انتظار برای این‌که فرد عزادار که داغ سنگین درگذشت پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر یا عزیز دیگری را در دل دارد، گوشی تلفن را بردارد و تو به او زنگ زده‌ای تا غمش را تسلی بدهی و به او بگویی مرا هم در این اندوه شریک خود بدان.

جملات را در ذهنت می چینی. در حالی که هنوز بوق های انتظار ادامه دارد با خودت فکر می کنی، اگر این اتفاق برای تو رخ بدهد، چی؟ با خودت فکر می کنی چقدر سنگین است؟ با خودت فکر می کنی آیا اصلا توان برداشتن تلفن را فرد آن سوی خط دارد یا نه؟ با خودت فکر می کنی که چه جملاتی برای تسلایش بگویی. ناگهان صدایی می گوید: الو. سلام می کنی و بعد می گویی: تسلیت می گویم.

می گوید ممنون که تماس گرفتی. دیگر هیچ جمله ای نمی آید. دیگر حرفت تمام می شود. انگار دیگر هیچ جمله ای نیست که بخواهی برای ابراز همدردی بگویی.

چه چیزی می خواهی بگویی؟ این که غم آخرت باشد؟ یعنی خدای نکرده، بعد از فوت عزیزش، دیگر هیچ غمی نبیند، مگر می شود؟ یعنی فرد بعدی که می میرد، خودش باشد؟ یا می خواهی بگویی خاک آن مرحوم بقای عمر شما؟ از این جمله هم صرف نظر می کنی.

انگار که کلیشه ای به نظرت می رسد، چرا که آن قدر این جملات را برای صاحب عزا تکرار کرده اند که تاثیر، نفوذ و آرامشی برای شنونده در پی ندارد.

حالا از آن طرف، می خواهی تبریک عروسی بگویی: ان شاءالله خوشبخت شوی، پیوندتان مبارک یا به قول بزرگ ترها، به پای هم پیر شوید؛ چه جمله دیگری می توانی بیان کنی تا عمق احساساتت را از خوشحالی برای آن دوست ابراز کنی و کلیشه ای و از پیش تعیین شده نباشد؟

واقعیت این است که زبان و ادبیات فارسی با آن همه غنا، سابقه و قدمت در حوزه تبریک و تسلیت در دوره معاصر به تکراری عجیب مبتلا شده است.

ادبیات فارسی که توانسته با اشعار شاعران بزرگ ایران زمین از ریزترین و جزئی ترین احساسات و حالات بشری سخن گوید، آن قدر در روزگار ما پرورانده نشده است تا دایره وسیعی از واژگان و جملات را برای یک تبریک و تسلیت ساده اما دلنشین در اختیارمان قرار دهد.

این بحث می تواند به عنوان یک موضوع پژوهشی جدی مطرح شود تا پژوهشگران و دست اندرکاران زبان و ادبیات فارسی تمهیدی بیندیشند که چرا زبانی با این قدمت و پویایی نتوانسته در چنین موضوع کاربردی و فراگیری زایش داشته باشد.

سجاد روشن