پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ناتوانی در تصویر واقعه


ناتوانی در تصویر واقعه

نگاهی به سینما و عاشورا

دین و مفاهیم و انگاره های دینی به همراه حوادث و وقایع تاریخی وابسته به آن همواره با هنر و اندیشه و شئون مختلف آن، تعاملی دیرینه داشته و در مقام منبع و مرجع آفرینش ادبی و هنری مورد توجه فرهیختگان و اهل نظر بوده است. قصد نگارنده از طرح این موضوع البته تحلیل هنر یا سینمای دینی نیست که توضیح این مناقشه پیچیده، در حوصله این مقال نیست و فرصتی فراخ تر می طلبد اما با هر نوع نگرش و تفسیری راجع به هنر دینی نمی توان از پتانسیل و ظرفیت های ادبی و نمایشی و تصویری موجود در تاریخ دین به سادگی گذشت. بسیاری از حوادث و وقایعی که در بستر دینی اتفاق افتاده است به خودی خود و به عنوان یک پدیده انسانی و تاریخی دارای وجوه دراماتیک و داستانی است و از قابلیت بالایی جهت تولید و آفرینش گونه های مختلف هنری برخوردار است. بسیاری از ما داستان های قرآنی و مذهبی زیادی از زندگی بزرگان دین را به خاطر داریم و هنوز نیز از شنیدن و خواندن مکرر آن لذت می بریم؛ داستان ها و روایت هایی از تجربیات سیره پیامبران و امامان که چه بسا با مطالعه آن، تصویرسازی ذهنی و تداعی نمایشی آن در عالم انتزاعی شکل می گیرد و همچون یک خاطره ازلی و اسطوره یی در ذهن ها باقی می ماند. روح جاودانه و مقدمی که بر فضای دراماتیک و ساختار نمایشی برخی حوادث و پدیده های دینی حاکم است نیز به استحکام این خاطرات و تداوم لذت های آن دامن می زند. هنوز ما از تماشای فیلم محمد رسول الله و ده فرمان و داستان ابراهیم و نوح و موسی لذت می بریم و قصه آنها همچون یک فیلم سینمایی در اذهان مخاطبان به یادگار مانده است.

یکی از مهم ترین حوادث تاریخی که در ساحت و بستر دینی نیز روی داده و شاید بیش از وقایع دیگر مورد توجه اهالی هنر قرار گرفته واقعه کربلا و حادثه عاشورا است.

عاشورا و سیر حوادث کربلا یک قصه حماسی و تراژیک است که عناصر داستانی لازم برای طرح و تولید یک اثر نمایشی را دارد. وجود قهرمان و ضدقهرمان، فراز و فرودهای قصه، شکست و پیروزی، گفتارها و دیالوگ های قدرتمند و لوکیشن و موقعیت مندی داستان و... مولفه هایی هستند که در یک چیدمان داستانی به آفرینش یک اثر ماندگار کمک می کنند. در میان ژانرهای گوناگون هنری شاید سینما کمترین نسبت را با این حادثه تاریخی دارد و شاید یکی از دلایل مهم آن تاخیر زمانی هنر هفتم در تعامل با این حادثه نسبت به هنرهای دیگر است، والا در حوزه نمایش و شعر و ادبیات، آثار متعددی تحت تاثیر این واقعه و مسائل انسانی آن خلق شده است. تعزیه به عنوان یک نمایش شرقی اساساً محصول مستقیم رویارویی هنر با این حادثه تاریخی - مذهبی است که اتفاقاً با مخاطبان عام نیز ارتباط خوبی برقرار کرده است و شاید به جرات می توان گفت نمونه بارز هنر عاشورایی قطعاً تعزیه است، اما دامنه نفوذ این رویداد مذهبی در مدیوم سینما چندان گسترده و چشمگیر نبوده و دوربین های فیلمبرداری نتوانسته در به تصویر کشیدن قصه کربلا و بازنمایی ساحت های درونی تر آن، کار خاصی انجام دهد.

تاثیرپذیری و الهام سینما از واقعه کربلا را می توان در دو حوزه مورد بررسی قرار داد؛ یکی خود حادثه و روایت تاریخی آن است که در قالب ژانرهای تاریخی و مذهبی به خلق فیلم های کوتاه و داستانی در این زمینه منجر می شود و دیگر مناسبات و آیین و رسوم عزاداری و سوگواری است که در ژانرهای گوناگون سینمایی به تصویر کشیده می شود؛ مناسبات مذهبی که صرفاً بازتاب یک اثر دینی نیست و در واقع هنجارها و سنت های فرهنگی اجتماعی جامعه را مورد توجه قرار می دهد. مثلاً صحنه های عزاداری در فیلم هامون نمونه یی از این مساله است که تاثیرات فرهنگی - تربیتی این حادثه را در قالب سنت های اجتماعی عاشورایی بررسی می کند. به عبارت دیگر در اکثر آثار سینمایی ما بیش از آنکه خود حادثه کربلا به عنوان یک داستان قابل پردازش و فیلم نوشت مورد توجه قرار گیرد باورهای عاشورایی و آیین و رسوم اجتماعی و نمادین برساخته آن به تصویر کشیده شده و تلاش شد از پیام های انسانی و معنوی عاشورا در متن اجتماعی و مناسبات انسانی امروزی استفاده شود. قطعاً بیشترین کاربرد سینما تا این رویکرد در سینمای دفاع مقدس و فیلم های جنگی ما صورت گرفته است. در واقع حادثه کربلا در جهان سینمایی ما بیش از آنکه به لحاظ دراماتیک تاثیر بگذارد به شکل ایدئولوژیک موثر بوده است و نقش این حادثه به عنوان یک تراژدی و پدیده دراماتیک مورد توجه قرار نگرفته است. به عبارتی دیگر درس ها و پیام هایی که از این واقعه عظیم برمی آید دستمایه داستان پردازی و فیلمسازی قرار گرفته و مورد تاویل و تفسیر مولف واقع شده است. سریال سازی های مناسبتی که در سال های اخیر به راه افتاده نمونه هایی از این الهام گیری از واقعه عاشوراست که نه متن اصلی که تاویل های برگرفته از آن را در روح یک داستان غیرتاریخی بسط می دهد و روایت می کند. این باورها و انگاره های اخلاقی عاشورا است که در سیمای کهن الگوهای اسطوره یی در سینمای ما بسط یافته است یا وقایع تاریخی مرتبط با آن که به شکل غیرمستقیم واقعه کربلا را در مرکز توجه خود قرار می دهد. مشهورترین فیلم سینمایی در این زمینه که در حافظه هنری مخاطبان نیز حک شده روز واقعه شهرام اسدی است که براساس فیلمنامه بهرام بیضایی در سال ۷۳ ساخته می شود و به شکل غیرمستقیم و نمادین به قیام عاشورا و حادثه کربلا خود را نزدیک می سازد. «سفیر» فریبرزصالح در نخستین سال های انقلاب، همچنین فیلم های داستانی مثل بازرس ویژه منصور تهرانی در سال ۱۳۶۰، به خاطر هانیه کیومرث پوراحمد در سال ۱۳۷۳، بال های سپید مهدی و ناصر هاشمی در سال ۱۳۷۷و «راه طی شده» عباس رافعی در سال ۱۳۸۴ نمونه هایی از فیلم های سینمایی با رویکرد عاشورایی هستند که داستان خود را با الهام از این واقعه ساخته اند.

اینک اما باید منتظر بود تا احمدرضا درویش پروژه عظیم خود «روز رستاخیز» را درباره واقعه عاشورا جلوی دوربین ببرد تا شاهد اولین فیلم سینمایی باشیم که خود قیام عاشورا و حوادث کربلا را به تصویر می کشد. درویش که از دو سال پیش مطالعه و تحقیق برای نوشتن فیلمنامه روز رستاخیز را شروع کرده، قصد دارد پروژه تاریخی خویش را از مرگ معاویه تا قیام امام حسین(ع) روایت کند. گرچه تجربه روایت تصویری از زندگی ائمه در قالب سریال های تلویزیونی ساخته شده است اما ساخت یک فیلم سینمایی با محوریت قیام کربلا می تواند جذابیت های بیشتری داشته باشد؛ یکی به دلیل مدیوم آن و فضای خاص سینمایی و دیگر خود موضوع و دامنه تراژیک آن که دست کم در میان مخاطبان شیعه دارای ارزش های دراماتیک بیشتری است و داستان زندگی امام حسین(ع) بیش از دیگران، عواطف و احساسات آنان را برمی انگیزد، از این رو اثرگذاری این سوژه برای مخاطبان بسیار بالا است.

عاشورا و مراسم و آیین ها عاشورایی البته در فیلم های مستند نیز مورد توجه قرار گرفته و آثار تجربی و حرفه یی متعددی در این حوزه ساخته شده است که البته بیش از آنکه به خود واقعه بپردازد به سنت ها و آیین های مذهبی و عزاداری و شیوه های گوناگون آن در مناطق و قومیت های مختلف توجه کرده است. شاید بیش از همه اینها و به غیر از تعزیه که ژانر تئاتری عاشورایی است واقعه کربلا در تئاتر مورد استقبال قرار گرفته است و جشنواره تئاتر عاشورایی در همین راستا راه اندازی شد که هم وقایع و حوادث مختلف در این حادثه و هم داستان هایی با رویکرد عاشورایی را به نمایش می گذارد. تله تئاترهای تلویزیونی را اگرچه به شکلی محدود باید به این مجموعه ها افزود.

در میان سریال های تلویزیونی نیز شاید بیش از همه مجموعه «شب دهم» در سال های اخیر با تم عاشورایی مورد توجه مخاطبان واقع شده و نشان داده است اگر از عناصر و مولفه های سینما در طرح داستان های مذهبی و دینی به درستی استفاده شود و به ویژه فرم و ساختار نمایشی و دراماتیک فدای پیام ها و نظام معنایی اثر نشود، می توان به ساخت آثار سینمایی در حوزه های مذهبی با مخاطب پذیری بالا امیدوار بود. در واقع عاشورا در مقام یک داستان تراژیک و حماسی، جدای از تفاسیر و تاویل هایی که می توان از آن داشت، بستر خوبی برای شکل گیری یک اثر سینمایی ارزشمند است که قهرمان آن با کشته شدن نه تنها از بین نمی رود بلکه چهره یی اسطوره یی تر می یابد و فراتر از سوپراستارهای معروف می نشیند، گرچه نسبت اینهمانی برقرار کردن میان قهرمان های سینمایی و قهرمان های تاریخی و دینی نمی تواند مقایسه منطقی و خوبی باشد چرا که قهرمان های سینمایی، کاراکترهای مجازی و قهرمان های تاریخی، انسان های واقعی و زمینی هستند. اتفاقاً یکی از چالش ها و موانع عمده فیلمسازی در حوزه های دینی و مذهبی همین مساله است؛ جایی که سینما و هنر باید فراتر از تفاسیر و رویکردهای متضاد و تعصبات و خرافات و بدعت های نهفته در این واقعه به روایت قصه خود بپردازد، قصه یی که برای مخاطبان شاید موضوع تازه یی نباشد و آنان از پیش داستان و قهرمان داستان را بشناسند و حتی نسبت به قهرمان خویش، حساسیت و تعصبات خاصی داشته باشند؛ قهرمانی که ساخته ذهن کارگردان نیست بلکه از پیش وجود داشته است و باید آنچنان که هست به تصویر کشیده شود. در جهان رسانه یی شده امروز حتی قهرمان های مذهبی و اسطوره یی نیز خود را در چهره یی رسانه یی نشان می دهند و قدرت و دامنه نفوذپذیری آنها بر مخاطب بیش از مدیوم رسانه های سنتی است.

بازسازی حادثه و باورهای عاشورایی در سینما به فرآیندی پیچیده تر از ژانرهای دیگر نیاز دارد و همچون حقیقت این قیام، سرشار از حادثه و اتفاق است. شاید در رویکرد سینمایی به واقعه عاشورا نیز هیچ سخنی به اندازه توصیه به آزادگی خود امام حسین(ع) به کار نیاید. آزادگی، تا در به تصویر کشیدن آنچه گذشت بدعتی صورت نگیرد.

سیدرضا صائمی