یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
عصر امام خمینی هنوز ادامه دارد
امام رفت! این یعنی انقلاب، معمار و رهبر خود را از دست داد. یک سال هم گذشت و در این میان، فراق یار هنوز در باور این مردم عاشق نمی گنجید. در و دیوار شهر نه فقط شیون و سوگواری که پرسش ها و ابهام ها را هم در خود نگه می داشت: رهبر جدید چهل سال از امام جوان تر است! می دانید که. . . از یاران و مریدان امام بوده. . . آیا کوله بار تجربه های امام را دوباره به دوش می گیرد؟ چه کسانی را با خود همراه خواهد کرد در حالیکه به نظر، غم آن داغ بی پایان در روزمرگی ها هضم می شد. رهبر جدید به مناسبت اولین سالگرد ارتحال خمینی عزیز پیامی خطاب به ملت صادر کرد. . . راه او راه ما، هدف او هدف ما و رهنمود او مشعل فروزنده ماست. گویی دوباره امام است که با مردم سخن می گوید. نه! فراق امام روزمرگی نمی شناخت. مردم هنوز با غم امام زندگی می کردند که با دریافت خط مشی جانشین خمینی کبیر، از آن توفان پر از ابهام و نگرانی به ساحلی آرام و مطمئن رسیدند. عصر خمینی، هنوز ادامه دارد. . .
بسم الله الر حمن الر حیم
«رجال لاتلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکرالله و اقام الصلوه و ایتاء الزکوه یخافون یوما تتقلب فیه القلوب و الابصار. لیجزیهم الله احسن ما عملوا و یزیدهم من فضله و الله یرزق من یشاء بغیر حساب(۱)»
در تاریخ پرماجرای انقلاب، هیچ روزی مانند دوازدهم بهمن نبود که در آن، مردی از دودمان پیامبران و بر شیوه آنان، با دستی پرمعجزه و دلی به عمق و وسعت دریا، در میان مردمی شایسته و چشم به راه، چون آیه رحمت فرود آمد و آنان را بر بال فرشتگان قدرت حق نشانید و تا عرش عزت و عظمت پرکشید و هیچ روزی چون چهاردهم خرداد نبود که در آن، توفان مصیبت و عزا، بر این مردم تازیانه غم و اندوه فرود آورد. ایران یک دل شد و آن دل در حسرتی گدازنده سوخت و یک چشم شد و آن چشم در مصیبتی عظیم گریست. در آن روز، خورشیدی غروب کرد که با طلوع آن، هزار چشمه نور در زندگی ملت ایران جوشیده بود. روحی عروج کرد که با نفس روح اللهی اش، پیکر ملت را جان بخشیده بود. حنجره ای خاموش شد که نفس گرمش، سردی و افسردگی از جهان اسلام زدوده بود. لبانی بسته شد که آیات الهی عزت و کرامت را بر مسلمین فروخوانده و افسون یاس و ذلت را در روح آنان باطل ساخته بود. آن روز، روز عزای بزرگ عالم اسلام شد. سوزش آن غم، به ملت ایران منحصر نماند. در سراسر جهان، هرجا دل روشن و جان بیداری بود، مصیبت زده شد. هرجا مسلمانی آگاه از انقلاب و مسائل آن بود، خود را صاحب عزا شمرد. پس، در روی زمین جایی نماند که در آن، دل هایی از این حادثه عظیم، از اندوه لبریز نشوند و انسان هایی از این فقدان بی جبران، به عزا ننشینند.
● مصیبت فقدان امام
اما ایران ،یکسر عزاخانه ای شد که در هر شهر و روستایش، شیون حسرت بار از یکایک خانه ها سرریز شد و کوی و میدان و خیابان را پر کرد. هیچ کس نتوانست این جرعه درد را خاموش فرو برد، از دلاوران میدان های نبرد، تا مادران و پدرانی که غم شهادت جوانانشان نتوانسته بود گره عجز و اندوه بر جبینشان بیفکند، تا بزرگمردان عرصه علم و عرفان و سیاست و تا یکایک آحاد این ملت عظیم القدر، همه و همه در این مصیبت عظیم زار زار گریستند یا صدا به فغان بلند کردند، یا بی صبرانه بر سروسینه زدند. مصیبت فقدان امام، همان به بزرگی امام بود و جز خدا و اولیایش کیست که حد و مرز این عظمت را بشناسد؟ آن جا که دل های بزرگ بی تاب می شوند، آن جا که انسان های بزرگ دست و پا گم می کنند، آن جا که صحنه، از بی قراری میلیون ها و میلیون ها انسان پر است، کدام زبان و قلم انسانی است که بتواند نمایشگر و صحنه پرداز گردد؟ من که خود قطره بی تابی در اقیانوس متلاطم آن روز و آن روزها بوده ام، چگونه خواهم توانست آن را شرح کنم و اما روی دیگر صحنه، یعنی فضای ملکوت جهان در آن روز، تنها برای اصحاب بصیرت و معرفت مشهود بوده است. شاید چشم های نافذی که حجاب ملک را می گشایند و مرغ نگاه را تا ملکوت پرواز می دهند، شگفتی های بیشتر و صحنه های تماشایی تری را آن روز در آن عاشورای خمینی دیده باشند: عروج نفس مطمئنه ای را به قرارگاه لطف و رحمت خدا، صعود کلمه طیبه ای و نفس راضیه و مرضیه ای را به سوی حق، رجوع جویباری را به دریا و وصال عاشقی را به معشوق، استقبال خیل عظیم شهدا را از آن روح مطهر و خیرمقدم ارواح طیبه اولیا را به آن میهمان تازه وارد، فوز و فلاح جان مزکایی را که بر بال ملایک رحمت نشسته و شمیم حسنات بی شمارش، مشام فرشتگان و خزنه بهشت نعیم حق را معطر ساخته، عمل صالحی را که ردایی از نور گشته و بر پیکر ملکوتی آن روح مجرد پوشانیده شده و باران غفران و فضل خداوندی گشته و بر سراپای آن عبد صالح فروریخته و دارالسلام ابدی شده و آن مشتاق رضوان حق را در خود جای داده است. افسوس که برای ما خاکیان، از آن آیینه بندان جشن ملکوتی، بارقه تسلایی نمی درخشید و جز اشک دیدگان، نمی بر آتش هجران آن قبله دل ها افشانده نمی شد.
شور عزا در غم پدر مهربان، معلم دلسوز و مرشد حکیم و دیده بان همیشه بیدار و طبیب درد و درمان شناس و سروش رحمت خدا بر امت و یادگار انبیا و اولیا در زمین، اهل زمین را می گداخت و غمی بی تسلا بر آنان فرو می ریخت. زمان، یگانه خود را از دست داد و زمین، گوهری یکدانه را در خود گرفت. پرچمدار بزرگ اسلام، پس از عمری مبارک که در راه اعتلای اسلام سپری شده بود، دنیا را وداع کرد و قطب عالم امکان و ولی الله الاعظم ارواحنا فداه در مصیبت خلیفه خود سوگوار شد.
● جمهوری اسلامی، میراث امام
اکنون، یک سال از آن روزهای مالامال درد و رنج می گذرد. سالی که در آن، یاد و حضور امام، لحظه ای ملت ما را ترک نگفته و زنده و برجسته و درخشان در ذهن و زندگی آنان و دیگر مسلمانان و مستضعفان در سراسر جهان برجا مانده است. آنچه پس از حیات پربرکت امام و در این یک سال، برای ما و همه دلسوزان امت اسلام بیشترین اهمیت را داشته، میراث عظیم و تاریخی و بی نظیر او- جمهوری اسلامی و سلامت و توان و شتاب و جهت گیری صحیح آن در راه و خط امام- بوده است. این، همان چیزی است که در دوران زندگی آن بزرگوار نیز مساله اول برای ملت ایران و دوستان آن در سراسر جهان، بلکه برای هر مسلمانی به حساب می آمده که به مجد و عظمت اسلام دل بسته بوده است و حق نیز همین است. جمهوری اسلامی که با پیدایش خود، راه نوینی در مقابله با زورگویان تراز اول عالم باز کرد و به ملت های مستضعف- مخصوصا مسلمانان- امیدی تازه بخشیده و در مدت ده سال و اندی رهبری امام راحل عظیم، بارها قلدران زمان را عملا تحقیر کرده و دروغ شکست ناپذیری آنان را باطل ساخته است، باید هم بیشترین اهتمام امت اسلام و ملت ستم کشیده ما رابه خود جلب کند، همچنان که آن پیشوای صالحان نیز همیشه بیشترین همت خود را به همین دو مساله می گماشت: پاسداری از جمهوری اسلامی و مراقبت از جهت گیری راست و درست آن و آن فقیه عظیم القدر و اسلام شناس بی بدیل، حفظ جمهوری اسلامی را برتر و با اهمیت تر از هر واجبی می دانست.
● اعتباری افزونتر برای ایران
با رحلت امام خمینی(ره)، طیف وسیع دشمنان اسلام که در صفوف مقدم معارضه با جمهوری اسلامی بودند، این امید را پنهان نکردند که جمهوری اسلامی در غیاب پدیدآورنده و پروراننده خود، نیروی دفاع و رشد را از دست بدهد و چون کودک بی صاحبی، احساس ضعف و درماندگی کند، یا به کلی از پای درآید و یا به ناچار به زیر دامان این و آن پناه گیرد. در محاسبات تنگ نظرانه دشمنان که همه بی استثنا اسیر محاسبات صددرصد مادی و از فهم روابط معنوی و برکات ایمان و تقوا بی نصیبند، نمی گنجید که معجزه الهی در طلیعه قرن پانزدهم هجری- یعنی حکومت صلاح و دین و حیات دوباره ارزش های اسلامی- آن قله مرتفعی باشد که دست آلوده بندگان هوی و هوس به آن نرسد و دیپلماسی زر و زور از به دام افکندن آن عاجز بماند، اما اراده الهی این بود و همان شد که اراده الهی بود. نظام اسلامی، رشد و کارایی خود را در این مصیبت و ابتلای عظیم الهی نشان داد و ملت عالی قدر و مسوولان دلسوز و اهل حل و عقد، به پاداش صبر بر این مصیبت عظیم ، استحقاق درود و رحمت حق را یافتند و به کمک خداوند و توجهات حضرت ولی الله اعظم ارواحنا فداه توانستند با گشودن گره هایی که به طور طبیعی در صورت ارتحال امام پدید می آمد، از امتحانی بزرگ سربلند بیرون آیند.
نظام اسلامی که قلب تپنده خود را از دست داده بود، به برکت ایمان و توکلش و به برکت درس های جاودانی که مردمش از آن استاد و مرشد خود آموخته بودند، نه فقط از حرکت و حیات و نشاط باز نماند، بلکه با نشان دادن کارآزمودگی و حکمت و سرعت عمل، اعتبار خود را مضاعف ساخت.
ابراز وفاداری ملت در آن عزاداری بی نظیر که در مقیاس جهان و تاریخ، فوق العاده بود، حل مساله رهبری، اعلام حضور عاشقانه همه جایی و همگانی مردم در دفاع از راه امام و از میراث معنوی امام در برابر راهزنان کمین گرفته و رستاخیز شگفت انگیز و به یادماندنی چهل روزه ایران و آن گاه تصویب ملی اصلاحات قانون اساسی و شرکت در انتخاب رئیس جمهور گزیده و تشکیل دولت و جریان یافتن همه امور کشور در عین تازگی و جاودانگی داغ رحلت امام و یاد ماندگار او، همه و همه اعتباری افزون تر از پیش به ایران و ایرانی و انقلاب و نظام اسلامی بخشید.
درست در آن هنگام که از حادثه ارتحال امام، نفس دنیا در سینه اش حبس شده و خواب از چشم دوست و دشمن در سطح جهان گرفته شده بود، ایران اسلامی نمایشی قهرمانانه داد و با عنایات خداوندی، سنگین ترین آزمون خود را به سرافرازی طی کرد و کشتی انقلاب از گردابی خطیر، با آرامش و اطمینان عبور کرد و این خود آیت دیگری از شمول الطاف الهی بر ملتی شد که قدم در راه خدا نهاده و به نصرت او قیام کرده است.
دوستان، یعنی توده های مسلمان و مستضعفان بسیاری از مناطق عالم، جانی و امیدی دوباره گرفتند و به پایه های نظام سلطه جهانی، ضربه ای دوباره- پس از ضربه آغاز پیروزی انقلاب- وارد آمد. یعنی حادثه ای که می پنداشتند انقلاب را درهم خواهد پیچید، به انقلاب اوج و حیات بخشید و امام ما- آن برافروزنده مشعل انقلاب- با رحلت خود، یک بار دیگر شعله انقلاب را برافروخته کرد. «فرحمه الله حیا و میتا و السلام علیه یوم ولد و یوم قاد الامه و یوم ارتحل و یوم یبعث حیا.»
● طلسم شکست
در همه این حوادث و با نگاهی وسیع تر در سرگذشت یازده ساله نظام اسلامی و اساسا در پیدایش این نظام و مقدمات آن و مبارزاتی که به آن منتهی شد، صحنه پرداز اصلی و عامل حقیقی، همانا اسلام و عقیده و ایمان و تربیت اسلامی است. هم ملت ایران که با قیام شجاعانه اش در برابر نظام سلطه جهانی و برضد ابرقدرت های شرق و غرب، کاری عظیم و بی سابقه انجام داد، هم رهبر و قائد عظیم الشان این انقلاب که مثل کوه در برابر همه بادهای مخالف ایستاد و هجوم توفان ها را شکست، اما خود کمترین تکانی نخورد، هم نظام نوین اسلامی که توانست کشور را بدون اندک تکیه ای به بیگانگان اداره کند و جنگی را که محل تلاقی نیروهای شرق و غرب بر ضد او بود و نزدیک به سه چهارم سالیان پس از پیروزی را فرا گرفت، بدون گرایش به هیچ طرف و فقط با تکیه برخود، شرافتمندانه و با عزت و پیروزی به پایان برد، همه توان خود را از اسلام گرفته اند و اسلام جوهر اصلی این حوادث شگفت آور و مایه حقیقی قدرت و صلابت و عزتی است که ایران و ایرانی و ملت و رهبر و انقلاب و نظام ما، در تاریخ معاصر از خود بروز داده اند.
اسلام، دین توحید است و توحید یعنی رهایی انسان از عبودیت و اطاعت و تسلیم در برابر هر چیز و هرکس به جز خدا یعنی گسستن بندهای سلطه نظام های بشری، یعنی شکستن طلسم ترس از قدرت های شیطانی و مادی، یعنی تکیه بر اقتدارات بی نهایتی که خداوند در نهاد انسان قرارداده و از او به کارگیری آن ها را همچون فریضه ای تخلف ناپذیر، طلب کرده است، یعنی اعتماد به وعده الهی در پیروزی مستضعفین بر ستمگران و مستکبرین به شرط قیام و مبارزه و استقامت یعنی دل بستن به رحمت خدا و نهراسیدن از احتمال شکست یعنی استقبال از زحمات و خطراتی که در راه تحقق وعده الهی، آدمی را تهدید می کند، یعنی مشکلات راه را به حساب خدا گذاشتن و خود را به پیروزی حتمی و نهایی امیدوار داشتن، یعنی در مبارزه، چشم به هدف عالی- که نجات جامعه از هرگونه ستم و تبعیض و جهل و شرک است- دوختن و عوض ناکامی های شخصی و میان راهی را نزد خدا جستن و خلاصه یعنی خود را مرتبط و متصل به اقیانوس لایزال قدرت و حکمت الهی دیدن و به سمت هدف اعلی ، با امید و بی تشویش شتافتن. همه عزت و اعتلایی که به مسلمین وعده داده شده، در سایه چنین ایمان و درک روشن و عمیقی از توحید است. بدون فهم درست و پایبندی عقیدتی و عملی به توحید، هیچ کدام از وعده های الهی درباره مسلمانان عملی نخواهد شد.
در دوران سلطه استکبار، غفلت از توحید ناب اسلامی و مفهوم زندگی شمول آن بود که صحنه را برای بت های استعمار باز گذارد و به خداوندان زر و زور، فرصت تاخت و تاز داد. دشمنان با نقشه های از پیش آماده شده، دین را در کشورهای اسلامی از صحنه زندگی راندند و شعار جدایی دین از سیاست را در این کشورها تحقق بخشیدند. نتیجه این شد که پیشرفت علمی غرب بتواند این کشورها را یکباره به صورت تابعی از کشورهای صنعتی درآورد و سرنوشت سیاسی و اقتصادی آن را برای مدت های طولانی و جبران ناپذیر، به دست غارتگران غربی بدهد.
● راه علاج
امروزه غالب کشورهای اسلامی، پس از ده سال که جیب کمپانی ها و دولت های غربی از منابع آن ها پرشده، هنوز در وادی عقب ماندگی سرگردانند و هنوز محتاج صنعت و علم و کالای غربی و هنوز در عالم سیاست، طفیلی و پیرو ناگزیر آنان. این، همان خسران عظیمی است که از روز اول بر اثر عدم توجه به اصل بنیادین اسلام- یعنی توحید اسلامی- پیش آمده و هرچه زمان پیشتر رفته و علم کاملتر شده و دولت ها و کشورهایی را مجهزتر کرده، کشورهای اسلامی ناتوان تر، وابسته تر، کم جرات تر و بی ابتکارتر شده اند. راه علاج آن است که مسلمانان به اسلام ناب- که در آن، توحید و نفی عبودیت غیرخدا، از هر چیز برجسته تر و درخشنده تر است- برگردند و عزت و قدرت خود را در اسلام بجویند و این چیزی است که طراحان توطئه های ضد اسلامی، همیشه از آن بیمناک بوده و در راه پیدایش آن، موانع جدی می نهاده اند. هنگامی که انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد، از آن جا که پیش بینی می شد که جاذبه و محبوبیت انقلاب، ملت های مسلمان و حتی بعضی غیرمسلمان ها را شیفته اسلام کند، همه دست های استعماری به کار افتاد، تا از نفوذ معنوی اسلام جلوگیری کند. تلاش وسیع و همه جانبه استکبار در برابر نفوذ اسلام، هیچ موجبی جز این ندارد که گسترش اسلام و مفاهیم اسلامی در هر نقطه جهان، به معنای جمع شدن بساط استکبار و ایادی آن در آن نقطه است.
● اسلام کارآمد
همان طور که همه می دانند، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب- که معنای درست توحید و نفی عبودیت غیرخدا و عزت در برابر هر کس و هر چیز غیر خدا را در عمل و واقعیت به همه نشان داد- مسلمانان در نقاط بسیاری از جهان، احساس شخصیت و عزت نموده، در مقابل قدرتمندان و زورگویان ایستادند و سرفصل جدیدی در مبارزات ملل مسلمان به وجود آمد، از جمله حرکت عظیم مردم مسلمان در افغانستان و شروع مبارزات مردمی در سرزمین فلسطین و ایستادن مردم مسلمان و مبارز فلسطین در برابر احزاب معامله گر و شروع نهضت های اسلامی زیادی در کشورهای مسلمان آفریقایی و آسیایی و حتی در اروپا که همه بر اساس جاذبه اسلام و شوق به تحقق احکام الهی به وجود آمده و اسلام را رهایی بخش و عزت بخش خود می داند.
تا پیش از پیدایش جمهوری اسلامی، به توده های عظیم مسلمان عالم تفهیم شده بود که اسلام قادر نیست برای آنان عزت و عظمت بیافریند و آنان در جستجوی سعادت باید یا به دنبال الگوی غربی و فرهنگ اروپا و امریکا بروند و یا به سمت تئوری های خیالی و پوچ مارکسیسم گرایش یابند، اما پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی در ایران و عزت و عظمتی که تحقق اسلام به ملت ایران بخشید، همه بافته های دیرینه استعمارگران غربی را باطل کرد و در عمل نشان داد که اسلام می تواند ملتی را از ضعف و بی حالی نجات بدهد و به اوج عزت و شجاعت و اعتماد به نفس برساند و هم می تواند نظامی استوار و قادر بر زورآزمایی با قدرت های مادی جهان بر آنان ببخشد و دست قدرت های ظالمانه و تحقیرکننده استعمار و استکبار را از سر آنان کوتاه کند و چنین بود که جمهوری اسلامی به برکت اسلام، از پشتوانه مردمی نیرومندی در مقیاس جهانی برخوردار گشت و این به نوبه خود، بر توانایی و آسیب ناپذیری جمهوری اسلامی- که همه سلطه های بزرگ جهانی، با آن سرناسازگاری دارند- افزوده است. آثار پیروزی ملت ایران در زورآزمایی قدرت های جهانی با آن، به جهان اسلام منحصر نماند، بلکه در کشورهای غیرمسلمان و در نظام هایی که قفس آهنین استبداد حزبی یا ستم قومی اجازه نداده بود که مسلمانان آن کشورها حتی مسلمانی خود را احساس کنند، نسیم هویت اسلامی وزیدن گرفت و ایمان های خفته به جوش آمد و گلبانگ مسلمانی، خواب اهریمنان را برآشفت: «و تری الارض هامده فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت و انبتت من کل زوج بهیج». (۲) پس، در ماجرای عظیم این ده سال گذشته، قهرمان اصلی اسلام است و این رستاخیزی اسلامی است که جان های مرده را بیدار کرده و زمینه را برای روزی آماده می سازد که در پاسخ به سوال «لمن الملک»، در بسیط زمین از چهارگوشه عالم گفته شود: «لله الواحد القهار»( ۳) امروزه گرچه مغزهای علیل تحلیلگران مادی، هنوز عاجز از فهم و تحلیل حوادث اسلامی در ده سال اخیر است و آنان به درستی نمی توانند بفهمند که چه شد پس از تلاش دویست ساله استعمار در کشورهای اسلامی و پس از هزاران شیوه موفق برای راندن اسلام از صحنه زندگی و حتی از صفحه ذهن و دل مردم در این کشورها و مهم تر از آن، پس از قرن ها بدآموزی قدرت های استبدادی و ایادی آنان و پس از تحریف های بی شماری که به وسیله وعاط السلاطین و آخوندهای درباری در دین پدید آمده و صفا و خلوص آن را مخدوش ساخته و به دارویی بی اثر و جسمی بی جان بدل کرده بود، امروز دوباره اسلام در قلب میهن اسلامی پر و بال گشوده و سایه رحمت خود را بر سرتاسر جهان اسلام گسترده و چون خورشیدی روشنگر در دل همه مسلمین تافته و به آنان روح و نشاط و امید بخشیده است و چگونه اسلام که به تدریج به دست فراموشی سپرده می شد و هرگز هیچ امیدی را در دل جستجوگر انسان های دردمند و بی تاب بر نمی انگیخت، اکنون به یگانه امید روشن ملت های مسلمان، مخصوصا جوانان و بیداردلان و دردمندان تبدیل یافته است؟ آری، فهم و تحلیل درست این حوادث شگفت آور، اگرچه برای مغزها و ذهن های بیگانه از حقیقت اسلام و بی خبر از سرگذشت واقعی اسلام ناممکن است، لیکن برای صاحبان بصیرت، پاسخ در یک کلمه است: معجزه انقلاب.
● منجی دوران، پیرو نبی خاتم
نهضت اسلامی در ایران به رهبری منجی بزرگ دوران، حضرت امام خمینی رضوان الله علیه، به پیروی از شیوه نبی اعظم و رسول خاتم و قله آفرینش عالم و آدم، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و اله و سلم، در قالب یک انقلاب تمام عیار ظاهر شد و این طبیعت انقلاب است که اگر بر پایه ای درست و منطقی استوار باشد، همچون آتشفشان، زلزله در تمام ارکان محیط پدید می آورد و همه چیز و همه جا و همه کس را از گرمی و اشتعال خود متاثر می سازد.
مصلحان اسلامی و متفکرانی که در یکصد و پنجاه سال گذشته، تحت تاثیر عوامل گوناگون قیام کرده و پرچم دعوت اسلامی و احیا و تفکر اسلامی را بر دوش گرفتند- از قبیل سید جمال الدین و محمد اقبال و دیگران- با همه خدمات ارجمند و گران بهایشان، همگی این نقص بزرگ را در کار خود داشتند که به جای برپا کردن یک انقلاب اسلامی، به یک دعوت اسلامی اکتفا کردند و اصلاح جوامع مسلمان را نه با قو ت و قدرت انقلاب، که با تلاش روشنفکرانه و فقط با ابزار قلم و زبان جستجو کردند. این شیوه، البته ممدوح و ماجور بوده و هست، اما هرگز از آن، توقع نتایجی همچون نتیجه عمل پیامبران اولوالعزم را- که سازندگان مقاطع اصلی تاریخ بوده اند- نباید داشت. کار آنان، در صورت صحت و مبرا ماندن از عیوب سیاسی و نفسانی، تنها می توانست زمینه ساز یک حرکت انقلابی باشد و نه بیشتر و لذا مشاهده می شود که سعی و تلاش بی حد و حصر مخلصان این گروه، هرگز نتوانسته حرکت معکوس و رو به انحطاط ملل مسلمان را متوقف کند، یا عزت و عظمتی را که آنان از آن نام می آورده و در آرزویش آه و اشک می افشانده اند، به مسلمانان برگرداند و یا حتی اعتقاد و باور اسلامی را در توده های مردم مسلمان تقویت کرده و نیروی آنان را در خدمت آن به کار گیرد و یا دامنه جغرافیایی اسلام را گسترش دهد. این، به کلی از روش پیامبر عظیم الشان اسلام صلی الله علیه و اله و سلم جدا است و این بر هر کس که اندکی تاریخ بعثت و هجرت رسول معظم (ص) را بداند، آشکار است. امام ما برای حیات دوباره اسلام، درست همان راهی را پیمود که رسول معظم صلی الله علیه و اله و سلم پیموده بود، یعنی راه انقلاب را. در انقلاب، اصل بر حرکت است، حرکتی هدفدار، سنجیده، پیوسته، خستگی ناپذیر و سرشار از ایمان و اخلاص. در انقلاب، به گفتن و نوشتن و تبیین اکتفا نمی شود بلکه پیمودن و سنگر به سنگر پیش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار می گیرد.
گفتن و نوشتن هم در خدمت همین حرکت در می آید و تا رسیدن به هدف- یعنی حاکمیت بخشیدن به دین خدا و متلاشی ساختن قدرت شیطانی طاغوت- ادامه می یابد: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الد ین کله ولو کره المشرکون»( ۴)
● خصوصیات انقلاب اسلامی
در انقلاب اسلامی ایران، چند خصوصیت مهم وجود داشت که همه منطبق بر حرکت اسلامی صدر اول بود: نخست، هدف گیری سیاسی یعنی اراده قاطع بر حاکمیت دین خدا و این که قدرت از دست شیطان های ظالم و فاسد گرفته شود و حاکمیت و قدرت سیاسی جامعه بر اساس ارزش های اسلامی شکل گیرد. دوم آن که برای تحقق این هدف، از توده های مومن و آگاه و دردمند و فداکار- و نه از احزاب و گروه ها و سازمان های سیاسی- نیروی انسانی لازم گرفته شد و رهبر حکیم، نصرت را پس از توکل به خدا، از نیروی لایزال مردم جستجو کرد و در سایه مجاهدت پانزده ساله، جنود رحمان را از بندگان خدا به وجود آورد و در راه خدا به حرکت درآورد: «هو الذی ایدک بنصره و بالمومنین»
( ۵) سوم آن که خطوط اصلی جامعه مطلوب، یعنی استقرار شریعت اسلامی که متضمن عدل اجتماعی و استقلال سیاسی و استغنای اقتصادی و رشد علمی و اخلاقی است، در منظر همگان قرار گرفت و شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی که به معنای تبدیل واقعی و همه جانبه بنیان های زندگی جاهلی به بنیان های اسلامی است، مطرح گردید.
چهارم آن که رهبر حکیم و فقیه که عبد صالح و الگوی مسلمانی بود، خود پیشاهنگ این حرکت در ایمان و عمل شد و این ایمان، جان او را چنان لبریز کرده بود که توانست دل های بی ایمان و ظرف های تهی را از فیضان ایمان خود در صحنه عمل، لبریز و سیراب کند و فروغ ایمان و امید او....
دیوارهای قطور یاس و بی ایمانی را بشکافد و فضای مبارزه و عمل را پر کند: «امن الرسول بما انزل الیه من ربه»( ۶) پنجم آن که صدق و صفا و هوشیاری رهبر، هرگونه کج روی و سازش و معامله با دشمن را و خلاصه هر آن چیزی را که موجب انحراف از هدف شود، ناممکن ساخت و صراط مستقیم انقلاب به سمت هدف ها، استوار باقی ماند.
علی الحسینی الخامنه ای
پی نوشت ها
۱) نور: ۳۷ و ۳۸ ۲) حج: ۵ ۳) غافر: ۱۶ ۴) صف: ۹ ۵) انفال: ۶۲ ۶) بقره: ۲۸۵ ۷) بروج: ۸ ۸) ابراهیم: ۲۸ و ۲۹ ۹) بقره: ۱۰۲۴۹) مجادله: ۲۱
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست