پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

بازاندیشی نقش اجتماعی وسایل ارتباط جمعی


بازاندیشی نقش اجتماعی وسایل ارتباط جمعی

بررسی انتقادی درباره نقشها و کارکردهای اجتماعی وسایل ارتباط جمعی, در شرایط کنونی جامعه ایران, از چند جهت حائز اهمیت ویژه است شناخت وظایف ارتباطات جمعی, پیش از هر چیز در آموزش تخصصی روزنامه نگاران و همچنین سایر ارتباطگران که برای تهیه, تولید, انتقال و پخش پیامهای ارتباطی آماده می شوند, ضرورت دارد

بررسی انتقادی درباره نقشها و کارکردهای اجتماعی وسایل ارتباط جمعی، در شرایط کنونی جامعه ایران، از چند جهت حائز اهمیت ویژه است. شناخت وظایف ارتباطات جمعی، پیش از هر چیز در آموزش تخصصی روزنامه‏نگاران و همچنین سایر ارتباطگران که برای تهیه، تولید، انتقال و پخش پیامهای ارتباطی آماده می‏شوند، ضرورت دارد. معرفی دقیق و جامع نقشها و وظایف اجتماعی مذکور، در دوره تحصیلات دانشگاهی دانشجویان روزنامه‏نگاری و سایر رشته‏های ارتباطی، به آنان امکان می‏دهد که با درک چگونگی تحول و توسعه وسایل ارتباط جمعی در جهان و ایران و توجه به شرایط تاریخی و مشخصات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جوامع معاصر، برای خدمت در هیأتهای تحریریه مطبوعات و خبرگزاریها و بخشهای خبری رادیوها و تلویزیونها و همچنین دفاتر روابط عمومی مؤسسات دولتی و خصوصی آمادگی پیدا کنند و آرمانها و هدفهای کلی حرفه‏ای خود را در راه مصالح و منافع عمومی کشور، به تحقق برسانند.

آگاهی صحیح به کارکردهای واقعی مطبوعات، رادیو و تلویزیون و همچنین سینما، برای سیاست‏گذاران و برنامه‏ریزان مملکتی نیز بسیار سودمند است. زیرا در صورتی که مسؤولان مختلف مملکتی به قدرتهای بالقوه و بالفعل وسایل ارتباط جمعی وقوف کامل داشته باشند، می‏توانند در تصمیم‏گیریهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خویش در مورد مسائل مملکتی و همچنین برنامه‏ریزی برای توسعه و پیشرفت کشور، از آنها به‏طور شایسته بهره بگیرند و از دست‏زدن به بهره‏برداریهای نامناسب در این زمینه، که معمولاً باعث محدودیت فعالیت مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی و یا استفاده تبلیغاتی افراطی از آنها می‏گردد، خودداری کنند.

بازنگری وظایف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی و معرفی درست کاربردها و عملکردهای آنها در سطح عمومی جامعه نیز آثار مثبت فراوانی پدید می‏آورد. شناخت واقعی و عینی نقشها و تأثیرگذاریهای مطبوعات و رادیو و تلویزیون و سینما و سایر وسایل ارتباطی نوین، سبب بیداری افکار عمومی و جلب توجه هرچه بیشتر مردم به بهبود شرایط زندگی دسته‏جمعی می‏گردد و علاقه آنان را به مشارکت در امور مملکتی و کمک به پیشرفت برنامه‏های توسعه در سطح ملّی و حفظ استقلال کشور در سطح بین‏المللی افزایش می‏دهد.

مطالعه در زمینه نقشها و وظایف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی در جوامع معاصر باید با توجه به نظامهای سیاسی و اقتصادی گوناگون موجود در جهان صورت گیرد. امّا چونکه در اکثر کشورهای دنیا، مطالعات و تحقیقات ارتباطی، تحت تأثیر مستقیم و غیرمستقیم تجربه‏های آموزشی و پژوهشی کشورهای سرمایه‏داری غرب قرار دارند، معمولاً در همه‏جا، کاربردهای ارتباطات جمعی براساس برداشتها و دریافتهای خاص محققان و متخصصان غربی ارائه می‏گردند.۱

در این مقاله برای بازاندیشی درباره نقشهای اجتماعی وسایل ارتباط جمعی، به ترتیب در سه بخش، نظریه‏های مختلف مربوط به آنها در کشورهای سرمایه‏داری غربی، کشورهای سوسیالیستی و کشورهای جهان سوّم و همچنین برداشتهای تاریخی پایه‏گذاران مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی و نیز برداشتهای قانونگذاران ایران در مورد هدفها و کارکردهای این وسایل و از طرف دیگر چگونگی عملکرد ارتباطات جمعی کشور در این زمینه و چشم‏اندازهای آینده آن، بررسی می‏شوند.

● نظریه‏های مربوط به نقشها و کارکردهای اجتماعی ارتباطات جمعی

در جهان امروز، برای مطالعه درباره نقشها و وظایف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی باید سه نوع جامعه را از هم تفکیک کرد:

در جوامع سرمایه‏داری، با شرایط خاص اقتصادی واجتماعی و فرهنگی آنها، نقشهای معینی برای وسایل ارتباط جمعی مطرح می‏شوند. برای ارتباطات جمعی این جوامع، وظایفی همچون آگاه کردن و راهنمایی افکار عمومی، آموزش و انتقال میراث فرهنگی و سرگرمی درنظر گرفته شده است. در جوامع سوسیالیستی با تکیه بر نظریه‏های لنین، سه نقش «تهییج»، «تبلیغ» و «سازمان‏دهی» برای وسایل ارتباط جمعی عنوان می‏شوند. چونکه ماهیت این جوامع با جوامع غربی فرق می‏کند و وسایل ارتباط جمعی به وسیله دولت اداره می‏شوند، ارتباطات جمعی به‏عنوان وسایلی در جهت پیشبرد برنامه‏های مختلف موردنظر حزب حاکم معرفی می‏گردند.

در جوامع موسوم به جهان سوّم که کشورهای آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین را دربر می‏گیرند، درباره وظایف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی، معمولاً سه نوع برداشت مشاهده می‏شود. در بیشتر این ممالک، همان نظریه‏های غربی طرف توجهند و در برخی از آنها نیز دیدگاههایی مشابه جوامع سوسیالیستی قبلی روسیه و اروپای شرقی وجود دارد و برخی هم به نظریه‏های مستقل توجه دارند.

▪ نظریه‏های متفکران آزادیگرای غربی

به دنبال نظریات کلی خوش‏بینانه‏ای که از دهه دوّم قرن بیستم، از سوی «پیشگامان» مطالعات ارتباطی و به‏ویژه برخی از استادان معروف دانشگاه شیکاگو، مانند «جان دیوئی»، «جرج مید» و «رابرت پارک»، در مورد نقش اجتماعی وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت شرایط زندگی انسانی در جوامع شهرنشین صنعتی، مطرح گردیدند، و همچنین «بنیانگذاران» مطالعات و تحقیقات ارتباطی، مخصوصاً «پل لازارسفلد» و «هارولد لاسول»، نیز در تکمیل آنها، نظریه‏های خاصی راجع به وظایف و کاربردهای اجتماعی وسایل مذکور، ارائه کردند.

«هارولد لاسول»، آمریکایی متخصص - علوم سیاسی- که در سال ۱۹۲۷، با نگارش رساله معروف خویش در مورد «تبلیغات سیاسی در جنگ جهانی اوّل»، نخستین پژوهشهای علمی ارتباطی را در این زمینه پایه‏گذاری کرد، او در مقاله معروفی که در سال ۱۹۴۸ درباره «ساختار و کارکرد ارتباطات در جامعه»۲ نوشت، اوّلین طبقه‏بندی جامع در زمینه وظایف اجتماعی وسایل ارتباطی جدید را عرضه نمود.

لاسول در این مقاله، سه نقش متمایز و تفکیک‏شده برای وسایل ارتباط جمعی قائل شده است. وی نوعی طبقه‏بندی را ارائه کرده است که ظاهراً نقشهای اجتماعی معروف کنونی در عناوین آن، دیده نمی‏شوند. ولی با تجزیه و تحلیل این نقشها، شمول آنها به نقشهای خبری، تفسیری و آموزشی نیز مشخص می‏گردند. سالها بعد، «چارلز رایت» محقق دیگر آمریکایی، نقش دیگری به این نقشهای سه‏گانه اضافه کرد که مربوط به ایجاد سرگرمی (نقش تفریحی) است.

الف) نظارت بر محیط: نقش خبری

به عقیده «لاسول» یکی از نقشهای مهم وسایل ارتباط جمعی، نظارت بر محیط۳ زندگی انسانی است. وسایل ارتباط جمعی با تهیه و پخش اخبار و اطلاعات، افراد جامعه را با محیط زندگی خود آشنا می‏کنند و با این کار افراد را آماده می‏سازند تا از محیط خود اطلاع کافی به‏دست آورند. از طریق اخبار و اطلاعات است که مردم می‏توانند شرایط محیط را بشناسند و عکس‏العملهای لازم را برای انطباق با محیط پیدا کنند. نقش نظارت بر محیط و ضرورت هماهنگی افراد با دگرگونیهای جامعه، لزوم انتشار اخبار را توجیه می‏کند و این همان نقش اصلیِ وسایل ارتباط جمعی در جوامع سرمایه‏داری است. هیأتهای تحریریه در مطبوعات، خبرگزاریهای بزرگ، رادیوها و تلویزیونها، در همه جا آن اخباری را منتشر می‏کنند که هماهنگ با نظام موجود در جامعه باشند و به آن لطمه‏ای نزنند.

ب) همبستگی اجتماعی: نقش تفسیر و راهنمایی

دوّمین نقشی که «لاسول» برای وسایل ارتباط جمعی درنظر گرفته است نقش «همبستگی اجتماعی»۴ است. این نقش، مکمل نقش قبلی است که براساس ضرورت نظارت بر محیط، لزوم همبستگی افراد را در این مورد یادآوری می‏کند. در این زمینه، نقش تجزیه‏وتحلیل و تفسیر رویدادها و مسائل زندگی و همچنین راهنمایی افکار عمومی و نیز تبلیغات سیاسی، برای همبستگی اجتماعی اهمیت خاص دارد. براساس نقش دوّم، لزوم تکمیل اخبار، مطرح می‏شود. در این مورد هم تفسیرها، از زمینه کلی سیاستهای خبری جدا نیستند و عقاید سیاسی و ارزشهای فرهنگی موردنظر روزنامه‏نگاران و منافع حرفه‏ای وطبقاتی آنان، باعث می‏شود که به‏طور مستقیم یا غیرمستقیم از نظام حاکم حمایت کنند.

پ) انتقال میراث فرهنگی: نقش آموزشی

نقش سوّم موردنظر «لاسول» برای وسایل ارتباط جمعی کمک به انتقال میراث فرهنگی۵ جامعه، از نسلهای گذشته به نسلهای آینده است. زیرا که هر نسلی برای ادامه زندگی ناچار است که از تجربیات نسل قبل استفاده کند و وسایل ارتباط جمعی با انتخاب ارزشها و معیارهای فرهنگی نسلهای گذشته، نسل معاصر را راهنمایی می‏کنند. در این نقش، معیارهای خاصی برای انتقال میراث فرهنگی طرف توجه قرار می‏گیرند. این معیارها و ارزشها علاوه‏بر رواج در جوامع غربی به جوامع دیگر هم انتقال می‏یابند. وسایل ارتباط جمعی، عقاید مربوط به دموکراسی، آزادیِ فردی، حقوق بشر و غیره را به‏عنوان مهمترین معیارهای نظام حاکم در غرب پا برجا نگه می‏دارند و در دنیا ترویج می‏دهند.

«ویلبر شرام»، استاد معروف دیگر آمریکایی، در حدود بیست‏وپنج سال پس از نگارش مقاله یادشده «هارولد لاسول» در یکی از کتابهای خود با عنوان انسانها، پیامها و وسایل ارتباط جمعی۶ برای نقشهای مذکور، سه صفت خاص به‏کار برده است. وی نقش اوّل را به‏عنوان نقش «نگهبان»۷، نقش دوّم را به‏عنوان نقش «راهنما»۸ و نقش سوّم را به‏عنوان نقش «معلم»۹ ذکر کرده است.

ت) سرگرمی: نقش تفریحی

در سال ۱۹۵۹ یعنی ۱۸ سال پس از طبقه‏بندی «هارولد لاسول» درباره نقشهای اجتماعی وسایل ارتباط جمعی، یک جامعه‏شناس آمریکایی به نام «چارلز رایت» در کتابی با عنوان چشم‏انداز جامعه‏شناختی ارتباطات جمعی۱۰، نقش چهارمی برای وسایل ارتباط جمعی درنظر گرفت که همان نقش تفریحی یا سرگرم‏کننده است. وی در نظراتش یادآوری کرد که در هر جامعه‏ای وسایل ارتباط جمعی باید امکانات تفریحی را برای همه افراد فراهم کنند زیرا که افراد در محیط کار خسته می‏شوند و وسایل ارتباط جمعی برای ایجاد سرگرمی و ایجاد محیط فراغت می‏توانند به آنان کمک کنند. البته مدتها پیش از آن، برخی از متفکران و محققان اروپایی- متخصص در روان‏درمانی- به نقش سرگرم‏کننده وسایل ارتباط جمعی اشاره کرده بودند۱۱ ولی «رایت» در تکمیل طبقه‏بندی «لاسول»، این نقش را به‏طور دقیق، به‏عنوان یک نقش مکمل، اضافه کرد.

صرف‏نظر، از طبقه‏بندی معروف یادشده، بعضی از محققان و متخصصان غربی ارتباطات هم در مطالعات خود به تفکیک نقشهای مثبت و منفی وسایل ارتباط جمعی پرداخته‏اند.

«پل لازارسفلد» در این مورد خاطر نشان می‏کند که اگر کاربرد وسایل ارتباط جمعی صحیح نباشد این نقشها جنبه منفی پیدا می‏کنند و به اصطلاح به جامعه آسیب می‏رسانند. گروهی از محققان ارتباطات نیز به نقش تخدیرکننده وسایل ارتباط جمعی اشاره می‏کنند. عده‏ای هم با توجه به کاربرد آنها، آثار زودرس و دیررس پیامهای این وسایل را از هم تفکیک می‏نمایند.

به هر ترتیب، در میان نقشهای سه‏گانه خبری، آموزشی و تفریحی که در کشورهای آزادیگرای غربی برای وسایل ارتباط جمعی درنظر گرفته می‏شوند، عملاً به نقش سرگرمی توجه بیشتری معطوف می‏گردد و دو نقش دیگر تحت‏الشعاع آن قرار می‏گیرند. زیرا که مطبوعات و همچنین رادیوها و تلویزیونها، که اغلب از سوی شرکتهای بزرگ تجارتی اداره می‏شوند، برای جلب هرچه بیشتر خوانندگان و شنوندگان و بینندگان و افزایش تیراژ و تعداد مخاطبان بیشتر به مطالب سرگرم‏کننده، مانند خبرهای جنایی، زندگی هنرپیشه‏های مشهور سینما و قهرمانهای ورزشی و رجال سیاسی، توجه می‏کنند. پرتیراژترین روزنامه‏های غربی که به «روزنامه‏های مردم‏پسند» مشهورند، معرف واقعی این‏گونه مطبوعات به‏شمار می‏روند.

نقش سرگرم‏کننده ارتباطات که بیش از پیش مورد توجه گردانندگان وسایل ارتباط جمعی غربی است، در واقع بزرگترین تأثیر منفی را دارد. زیرا که جامعه را غیرسیاسی می‏کند و مردم را از توجه به سرنوشت خویش باز می‏دارد. همین نقش اخیر، در بیشتر کشورهای جهان سوّم نیز بدون توجه به ضرورتهای اساسی، مورد تأکید قرار می‏گیرد و به‏طور غیرمستقیم بر آنها تحمیل می‏شود.

در کنار نقشهایِ یادشده، با تکیه بر اصول حرفه‏ای روزنامه‏نگاری، از ضرورت حفظ و دفاع از آزادی و مخصوصاً آزادی اطلاعات، تعدد و تَکثّر وسایل ارتباط جمعی و رقابت آنها در بازار آزادِ اندیشه‏ها و انتخاب اطلاعات عینی و مستقل و بی‏طرف، سخن گفته می‏شود.

به‏طور کلی، در مطالعات وسایل ارتباط جمعی غرب، توجه اساسی به فرد و رفتار فردی است و با تأکید بر نقشهای اجتماعی و آزادی و استقلال و بی‏طرفی ارتباطات، روابط مستقیم و غیرمستقیم وسایل ارتباط جمعی و سایر امکانات ارتباطی با ساختارهای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، به فراموشی سپرده می‏شوند.۱۲

▪ نظریه‏های متفکران کشورهای سوسیالیستی

در ممالک سوسیالیستی سابق روسیه و اروپای شرقی، از یک طرف بر مبنای نظریات کلاسیک «مارکس» در قرن نوزدهم، آزادی مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی، یک آزادی ظاهری تلقی می‏گردید و بر ضرورت تحقق آزادی واقعی، از طریق ایجاد امکانات عملی برای انتشار روزنامه‏ها به وسیله کارگران، تأکید می‏شد. از سوی دیگر در زمان تأسیس دولت شوروی نظریات خاص «لنین» تعقیب می‏شد. «لنین» با اینکه در قبل از پیروزی انقلاب اکتبر از آزادی مطبوعات در نظام لیبرالی استقبال می‏کرد و معتقد بود که احزاب انقلابی از این امکان برای سرنگون کردن رژیم موجود می‏توانند بهره‏برداری کنند، امّا پس از انقلاب اخطار کرد که: چونکه نظام تازه‏ای روی کار آمده است- که نظام «دیکتاتوری پرولتاریا» نام دارد- نمی‏تواند آزادی معمول در کشورهای سرمایه‏داری غرب را برای دشمنان خود قائل شود.

لنین معتقد بود که در کشورهای سوسیالیستی، وسایل ارتباط جمعی، در خدمت تحقق هدفهای خاص حزب کمونیست باید به سه وظیفه توجه کنند:

الف) تهییج. نخستین وظیفه مطبوعات و وسایل ارتباطی دیگر، تهییج۱۳ و برانگیختن احساسات و عواطف عمومی و تشویق و ترغیب آنها به همسویی با سیاستها و خط مشی‏های حزب کمونیست است.

ب) تبلیغ. دوّمین وظیفه وسایل ارتباط جمعی، تبلیغ سیاسی۱۴، و جلب اعتقادات عمومی به ایدئولوژی حزبی و کمک به تحقق هدفهای آن است.

پ) سازماندهی. سوّمین وظیفه اجتماعی مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی، ایجاد مقدمات لازم برای سازماندهی۱۵ جامعه و جلب مشارکت عمومی در جهت تحقق نظام سوسیالیستی است.

بدین‏گونه، نقشهای اجتماعی ارتباطات جمعی در کشورهای سوسیالیستی، با درنظر گرفتن تفاوتهای بنیادی جوامع سرمایه‏داری با این جوامع، متفاوت است. در ممالک غربی، گردانندگان وسایل ارتباط جمعی با تکیه براصول آزادیگرایی و ضرورت آزادی مطبوعات و اطلاعات بر وظایف سه‏گانه خبری و آموزشی و تفریحی، تأکید می‏کنند. در حالی که در کشورهای سوسیالیستی بر مبنای نظریه مربوط به مسؤولیت دولت برای تأمین خدمات عمومی، مانند آموزش و فرهنگ و بهداشت؛ اداره ارتباطات نیز جزء خدمات عمومی، معرفی می‏شود و کاربرد وسایل ارتباطی از طریق دولت، در راه تحقق هدفهای کلی جامعه، امری طبیعی تلقی می‏گردد.

▪ نظریه‏های متفکران جهان سوّم

برای نقش وسایل ارتباط جمعی در کشورهای جهان سوّم، دیدگاههای مختلفی وجود دارند. یکی از این دیدگاهها، دیدگاه تقلیدی غربی است که نقشهای خوشبینانه‏ای برای وسایل ارتباط جمعی قائل است. به موجب این نظریه، گفته می‏شود که از وسایل ارتباط جمعی می‏توان برای نوسازی جامعه، توسعه سیاسی و دگرگونی اجتماعی استفاده کرد. کسانی مثل «دانیل لرنر» امریکایی نویسنده معروف کتاب گذر از جامعه سنتی: نوسازی خاورمیانه۱۶ وسایل ارتباط جمعی را افزایش‏دهنده همدلی عمومی و ایجادکننده جاذبه برای نوسازی جامعه معرفی می‏نمایند. خود حوزه ارتباطات را هم یک زمینه مهم نوسازی و دگرگونی تلقی می‏کنند. در نتیجه، وسایل ارتباط جمعی، هم معیار و شاخص دگرگونی و هم عاملی برای دگرگونی به‏شمار می‏آیند.۱۷ دیدگاههای دیگری که در مورد وسایل ارتباطی کشورهای جهان سوّم وجود دارند، دیدگاههای رادیکال [اصلاح‏طلبانه] درباره سلطه و وابستگی و تغییرات ساختاری است. به موجب این دیدگاه، اعتقاد بر این است که تا زمانی که اساس جوامع جهان سوّم دگرگون نشده است و نظامهای وابسته کنونی از بین نرفته‏اند، نمی‏توان انتظار داشت که وسایل ارتباط جمعی، نقش مثبتی در این جوامع ایفا کنند. در سه دهه اخیر، عده زیادی از متفکران و متخصصان ارتباطی جهان سوّم و همچنین کشورهای غربی به بازنگری نظریه‏ها والگوهای حاکم غربی در زمینه رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی و نیز نقش ارتباطات در «نوسازی» کشورهای «عقب‏مانده» پرداخته‏اند و جنبه‏های منفی آنها را یادآوری کرده‏اند. یکی از مشهورترین انتقادگران در این مورد، «پائولو فریر»۱۸، اندیشمند برزیلی است که ارتباطات و نظامهای آموزشی کنونی را به‏عنوان شبکه‏های سلطه‏گری و بردگی خلقها در جهان سوّم معرفی می‏کند. به عقیده او انتقال معلومات از یک منبع معرفتی قدرتمند، به دریافت‏کنندگان انفعالی، به هیچوجه در رشد شخصیت آنان تأثیر مثبت نمی‏گذارد و به ایجاد خودآگاهی مستقل و انتقادنگر و توانا کردن افراد برای مشارکت در حل مسائل اجتماعی کمک نمی‏کند. به همین جهت، به پیشنهاد او، نظام کنونی آموزش، که او آن را «آموزش مخزنی»۱۹ می‏نامد و بر معلومات انباشته‏شده معلمان استوار است، باید به نظام جدیدی برای «آموزش ستمدیدگان» تبدیل شود.۲۰

پائولو فریر برای این نظام جدید، اصول ذیل را درنظر گرفته است:

۱) اعتقاد به توانایی افراد برای فراگیری، دگرگونی و رهایی خویش از شرایط سرکوب‏کننده جهل، فقر و استثمار؛

۲) تماس مستقیم فراگیرندگان با واقعیتهای خاص زندگی و مسائل مربوط به آن، تجزیه و تحلیل فشارها و محدودیتهای تحمیل‏شده به آنان از سوی ساختار اجتماعی و «ایدئولوژی» رسمی؛

۳) طرد تفاوتهای موجود بین «آموزش‏دهنده» و «آموزش‏گیرنده» و درنظر گرفتن هردو به‏عنوان «فراگیرنده»؛

۴) گفت‏وشنود آزاد؛

۵) مشارکت در کوششهای رهایی‏دهنده.

تحت تأثیر مطالعات پائولو فریر و همچنین «ایوان ایلیچ»۲۱ نویسنده معروف کتاب آموزش بدون مدرسه، و عده دیگری از اندیشمندان انتقادنگر معاصر، بسیاری از متخصصان ارتباطات، به این نتیجه رسیده‏اند که ارتباطات را فراگردی جدانشدنی از سایر فراگردهای اجتماعی و سیاسی ضروری برای توسعه و استقلال ملّی، موردنظر قرار دهند. سرخوردگیهای فراوانی که بر اثر شکست برنامه‏های «نوسازی» غربی در کشورهای جهان سوّم پدید آمده‏اند، نشان داده‏اند که ارتباطات، برای مؤثر واقع شدن، باید به طور نهادی با فراگردهایی همچون «هشیارسازی»۲۲، «سازماندهی»۲۳، «سیاسی‏گری»۲۴ و «تکنیک‏دهی»۲۵ ترکیب شوند.

اندیشمندان انتقادنگر جهان سوّم معتقدند که برای مقابله با عوارض تبعیض‏آمیز شیوه‏های «نوسازی» غربی، که فقط به قشرهای مرفه اجتماعی توجه دارند و اکثریت افراد را در شرایط فقر و محرومیت نگاه می‏دارند، باید «سازماندهی» وسیع اجتماعی را، به ترتیبی که تمام قشرهای محروم جامعه را دربر گیرد، گسترش داد و از این طریق برای تسهیل اقدامات دسته‏جمعیِ توسعه‏بخشی، گروههای قدرتمند پدید آورد. به اعتقاد آنها تنها گسترش «سازماندهی» کافی نیست و برای آنکه این «سازماندهی»، مؤثرتر واقع شود، باید مردم به حقوق اجتماعی و تواناییهای جمعی خود آگاهی یابند. «هشیارسازی» نیز ممکن است زمانی که مردم به درجه‏ای از «سیاسی‏گری» که آنان را نه فقط برای دگرگون‏سازی، بلکه برای مشارکت در تصمیم‏گیری و رهبری سیاسی نیز آماده می‏سازد، نرسیده باشند، به سرخوردگی منتهی شود. بدیهی است که ارتباطات می‏تواند به‏عنوان وسیله مهمی در جهت تحقق «هشیارسازی»، «سازماندهی»، «سیاسی‏گری» و «تکنیک‏دهی» به‏کار رود. بنابراین، برای آنکه ارتباطات بتواند چنین وظیفه‏ای ایفا کند، باید تمام نهادهای دست‏اندرکار برای تحقق این هدفها، از یک دیدگاه فلسفی و روش‏شناسی ارتباطی مناسب و موزون، پیروی کنند. چنین امری فقط در کشورهایی که در تمام سطوح دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی جامعه، یک الگوی ارتباطی مبتنی بر مشارکت عمومی انتخاب کرده‏اند، امکان‏پذیر است.۲۶

در این زمینه، بررسیهای انتقادی جدید «سیس هملینک» محقق هلندی ارتباطات، که اخیراً به ریاست انجمن بین‏المللی تحقیق در ارتباطات جمعی نیز برگزیده شده، آموزنده است.۲۷ وی در مطالعات تازه خود، تحت تأثیر اندیشه‏های «پائولو فریر»، به تجزیه و تحلیل دیدگاههای قدیم و جدید ارتباطی پرداخته است و «ارتباطات سرکوب‏کننده»۲۸ را از «ارتباطات آزادکننده»۲۹، تفکیک کرده است. او در این مورد، ارتباطات نوع اوّل را مظهر کاربرد وسایل ارتباط جمعی در خدمت سرمایه‏داران و صاحبان آگهیهای تجارتی و ترویج‏کنندگان فرهنگ مصرفی معرفی می‏کند؛ و نوع دوّم را، از مهمترین عوامل آگاهی‏دهی و هشیارسازی و مقابله‏جویی با استثمار و استعمار جدید می‏شناسد.۳۰

● دیدگاههای مربوط به وظایف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی در ایران

برای شناخت هدفهای کاربرد مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی در ایران، می‏توان از محتوای مقاله‏های نخستین روزنامه‏های فارسی و قوانین اساسی دوره مشروطیت و همچنین قوانین دیگری که پس از آن درباره ارتباطات جمعی تصویب شده‏اند، کمک گرفت.

▪ هدفهای تأسیس و اداره مطبوعات

نخستین روزنامه‏های ایران، که در دوره قاجار براساس تجددخواهی غربی از سوی دولت پدید آمدند، هدف اصلی خود را تربیت و آگاهی مردم، معرفی می‏کردند.

در طلیعه روزنامه کاغذ اخبار اوّلین نشریه چاپی ایران به مدیریت میرزاصالح شیرازی، که در اواخر ماه رمضان سال ۱۲۵۲ ه . ق، سه ماه پیش از انتشار اوّلین شماره آن۳۱، منتشر شد، اعلامنامه‏ای درج گردیده بود و ضمن آن، درباره هدف انتشار روزنامه مذکور، چنین آمده بود:

... بر رأی صواب نمای ساکنین ممالک محروسه، مخفی نماناد که همت ملوکانه اولیای دولت علّیه ،مصروف بر آن گشته است که ساکنین ممالک محروسه تربیت شوند و از آن‏جا که اعظم تربیت، آگاه ساختن از امور جهان است، لهذا، برحسب حکم شاهنشاهی، کاغذ اخباری مشتمل بر اخبار شرقیه و غربیه در دارالطباعه ثبت و به اطراف و اکناف فرستاده خواهد شد... مختصراً، هر آنچه طرفه بوده و تازگی داشته و استماع آنها مورث آگاهی و دانش و عبرت اهالی این مملکت خواهد بود، ماهی یک‏مرتبه در دارالطباعه، ثبت و به همه ممالک انتشار خواهد نمود... برهمه طبقات خلق لازم است که به مفاد «کلّ فی زمانک مثل اهل زمانک» به نهجی در رفتار و کردار خود، قرار و مدار دهند که عامه خلق از آن قرار زندگی می‏کنند و از آن طریقه، رفتار و انحراف نورزند، تا آسودگی و راحت یابند... این معنی نیز معلوم باشد که ماهی یک مرتبه، اخبار و مطالبی که متضمن منافع و آگاهی و بینایی خلق باشد، در دارالطباعه انطباع و به همه ممالک محروسه، فرستاده خواهد شد...۳۲

روزنامه وقایع اتفاقیه، که چند سال پس از تعطیل روزنامه کاغذ اخبار، از پنجم ربیع‏الثانی ۱۲۶۷ ه . ق- برابر با هفتم فوریه ۱۸۵۱ میلادی- به همت میرزاتقی‏خان امیرکبیر، صدراعظم معروف ایران در دوره ناصرالدین‏شاه، به‏شکل هفته‏نامه، انتشار یافت، نیز هدفهایی مشابه نخستین روزنامه چاپی ایران، دنبال می‏کرد. در اوّلین شماره این روزنامه، درباره هدفهای آن، چنین گفته شده بود:

... از آن‏جا که همت... شاهنشاهی، مصروف بر تربیت اهل ایران و استحضار و آگاهی آنها از امورات داخله و وقایع خارجه است، لهذا قرار شد که هفته به هفته، احکام همایون و اخبار داخله مملکتی و غیره را، که در دول دیگر گازت می‏نامند، در دارالطباعه دولتی [باسمه] زده شود و به کلّ شهرهای ایران منتشرگردد... از جمله محسنات این گازت، یکی آن که سبب دانایی و بینایی اهالی این دولت علّیه است. دیگر این که اخبار کاذب و اراجیف، که گاهی برخلاف احکام دیوانی و حقیقت حال، در بعضی از شهرها و سرحدات ایران، پیش از این باعث اشتباه عوام... می‏شد، بعد از این به واسطه روزنامچه، موقوف خواهد شد و بدین سبب لازم است کلّ امنای دولت ایران و حکام ولایات و صاحب منصبان معتبر و رعایای صادق این دولت، روزنامه‏ها را داشته باشند...۳۳

تحقق هدفهای آرمانی نخستین روزنامه‏های ایران، در شرایط استبداد و اختناق حاکم بر کشور، امکان نداشت. به‏ویژه پس از قتل امیرکبیر اوضاع و احوال نامساعدتری پدید آمد و محتوای مطبوعات دولتی نیز در سطح پایین‏تری قرار گرفت، به‏طوری که بالقوه نمی‏توانستند، برای تربیت و آگاهی عمومی، مطالب مفیدی ارائه کنند.

دکتر فریدون آدمیت، در مورد وضع نامطلوب روزنامه‏نگاری این دوره، چنین می‏نویسد:

وقتی‏که امیرکبیر روزنامه وقایع اتفاقیه را تأسیس کرد، مدار آن را بر «تربیت اهل ایران» نهاد. هدف این بود که «بر دانش و بینش آنها بیفزاید». در مرحله بعد، روزنامه‏نویسی انحطاط یافت، حتی مروج بی‏دانشی گردید...۳۴

در زمان وزارت و صدارت میرزاحسین‏خان سپهسالار، سیاستمدار تجددخواه ایران، بر اثر تحولی که در وضع مطبوعات دولتی پدید آمد و باعث تأسیس روزنامه‏های جدید گردید، محیط مطلوب‏تری برای کاربرد اجتماعی آنها، فراهم شد.

در سرمقاله نخستین و آخرین شماره روزنامه وطن که در ۹ محرم ۱۲۹۳ ه . ق )۵ فوریه ۱۸۷۶ میلادی)، به کوشش سپهسالار به زبانهای فارسی و فرانسوی انتشار یافت و به سبب مخالفت ناصرالدین‏شاه با ادامه کار آن همان روز متوقف گردید، درباره مطبوعات آن زمان ایران، چنین آمده بود:

... مملکت ایران تاکنون روزنامه صحیحی نداشت که بتواند چنان‏که باید، آن را به ممالک بیگانه بشناساند و به موقع از منافع آن دفاع نماید... منظور ما این است که این نقیصه اوّلیه را رفع کنیم و هم‏قلمان اروپایی خود را از کلیه امور مهم سیاسی یا عمومی، که به ایران مرتبط است، بیاگاهانیم ... این روزنامه را وطن نام نهادیم، از آن که وطن‏پرستی نزد هر فرد ملت، والاترین فضیلت‏هاست... همیشه و در هر مقامی مدافع حقوق کشور و مردم می‏باشیم...۳۵

سرمقاله مذکور، در ادامه معرفی هدفهای روزنامه، بر استقلال و آزادی و بی‏طرفی آن، در جهت خدمت به مملکت و همچنین حمایت از ترقی و عدالت و حقانیت و نیز ضرورت انتقاد از اعمال مضر به منافع عمومی، تأکید کرده بود:

... در امور داخلی در کمال استقلال سخن خواهیم راند. جانبداری نمی‏کنیم. از هر قیدی آزادیم، هیچ بستگی رسمی نداریم. مقصود ما خدمت به مملکت از طریق نشان دادن حوایج آن است. ما حامی ترقی هستیم و با همه قوت، از آن تقویت می‏نماییم امّا هرگز در شمار متملقان فرومایه نخواهیم بود... هرچه حق باشد، دفاع می‏کنیم و هر کردار زشتی را سرزنش می‏نماییم. از قدرتی که مظهر قانون باشد، پشتیبانی داریم و هرکس اعمالش برخلاف قانون باشد، به تندی انتقاد می‏کنیم. با زندگی خصوصی اشخاص کاری نداریم. در این‏باره، نه تنها بی‏طرف هستیم، کاملاً چشم می‏پوشیم. انتقاد ما متوجه اعمالی است که به منافع عمومی مملکت صدمه بزند. پیکار علیه هرگونه تعدی و هر متعدی، احترام به شریعت، احترام به سلطنت، ترقی، عدالت، حقانیت، شعار ماست و پروگرام ما...۳۶

به دنبال تعطیل روزنامه وطن و مخصوصاً پس از برکناری میرزاحسین‏خان سپهسالار از مقام صدارت، مطبوعات دوباره وضع نامساعدی پیدا کردند. در همین احوال، نخستین قانون جزای ایران، موسوم به کتابچه قانونی کنت که به‏وسیله «کنت دومونت فورت»، رئیس ایتالیایی پلیس تهران، تهیه گردیده بود و پس از امضای آن از سوی ناصرالدین‏شاه در سال ۱۲۹۶ ه . ق، به اجرا گذاشته شد، محدودیتهای مطبوعات را افزایش داد.

به موازات این محدودیتها، کنترل دولت مستبد قاجار بر مطبوعات، که از محرم سال ۱۲۸۸ ه . ق با ایجاد «اداره انطباعات دولت علیه» از سوی محمدحسن‏خان صنیع‏الدوله (اعتمادالسلطنه) رئیس این اداره اعمال می‏گردید، افزایش یافت و با تأسیس «وزارت انطباعات ممالک محروسه» در محرم ۱۳۰۰ ه . ق، به‏جای اداره انطباعات قبلی، نظارت بر امور روزنامه‏های دولتی، به‏صورت متمرکزتر و وسیع‏تر، درآمد. اختناق سیاسی و سانسور شدید مطبوعاتی، تا زمان قتل ناصرالدین‏شاه در سال ۱۳۱۳ ه . ق، همچنان ادامه داشت و پس از آن، در زمان سلطنت فرزندش مظفرالدین‏شاه، وضع مطبوعات تا حدودی بهبود یافت، به‏طوری که نخستین روزنامه‏های غیردولتی ایران، که با اجازه مستقیم شاه و یا صدور اجازه‏نامه از طرف وزارت انطباعات انتشار می‏یافتند، در این دوره تأسیس گردیدند.

به دنبال پیروزی انقلاب مشروطیت، عصر طولانی هفتاد ساله اداره و سانسور مطبوعات به‏وسیله دستگاه سلطنت استبدادی پایان یافت و در نخستین قانون اساسی ایران و متمم آن و همچنین در اوّلین قانون مطبوعات کشور، آزادی مطبوعات به رسمیت شناخته شد.

دکتر کاظم معتمدنژاد

مرجان اردشیر زاده

http://ertebatat۸۲.blogfa.com

حاشیه:

۱. برای آشنایی با نظریه‏های مربوط به کارکردهای اجتماعی وسایل ارتباط جمعی به مآخذ ذیل مراجعه شود:

ابراهیم رشیدپور، ارتباط جمعی و رشد ملّی: نقش روزنامه، رادیو، فیلم، تلویزیون و سایر وسایل ارتباطی در تحولات اجتماعی (تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، ۱۳۴۸).

۲. مهدی محسنیان‏راد، ارتباط شناسی ارتباطات انسانی (میان فردی، گروهی، جمعی) (تهران: سروش، ۱۳۶۹).

کاظم معتمدنژاد، وسایل ارتباط جمعی، چاپ دوّم با اصلاحات و اضافات (تهران: دانشگاه علامه‏طباطبایی، ۱۳۷۱)، ج ۱.

۲. Harold Lasswell, "The Structure and Function of Communication in Society", in Lyman Bryson (ed.) The Communication of ideas (NewYork: The Institute for Religious and Social Studies, ۱۹۸۴(

۳. The Surveillance of the Environment.

۴. The Social correlation.

۵. The Transmission of Cultural Heritage.

۶.Willar Schramm, Men, Message and Media: A Book at Human Communication (New York: Harpers and Row, ۱۹۷۳(

۷. The Watcher

۸. The Leader

۹. The Teacher

۱۰. Charles Wright, Mass Communication: A Sociological Perspective (New York: Random House, ۱۹۵۹(

۱۱. برای مطالعه راجع به نظریه‏های متفکران و محققان اروپایی درمورد وظایف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی بنگرید به: کاظم معتمدنژاد. وسایل ارتباط جمعی، ج ۱، چ ۱۳۷۱ ۲، ص ۲۳-۱۱.

۱۲. کاظم معتمدنژاد، «مطالعات انتقادی در ارتباطات جمعی»، رسانه، ۱ (بهار ۱۳۷۰)، ص ۱۶ و ۱۷.

۱۳. Agitation

۱۴. Propaganda

۱۵. Organization

۱۶. Daniel Lerner, The Passing of Traditional Society: Modernizing the Middle East (New york: Free Press, ۱۹۵۸(

۱۷. برای بررسی انتقادی نظریه‏های غربی توسعه‏بخشی ارتباطات بنگرید به: کاظم معتمدنژاد، «جهان سوّم در برابر سلطه ارتباطی و اطلاعاتی غرب» رسانه، ۱ (بهار ۱۳۷۰)، ص ۲۵-۱۲.

۱۸. Paulo Freire

۱۹. Banking Education

۲۰. برای آگاهی بیشتر بنگرید به: پائولو فریر، آموزش ستمدیدگان، ترجمه احمد بیرشک و سیف‏اللّه داد (تهران: خوارزمی، ۱۳۵۸).

۲۱. Ivan Illich

۲۲. Conscientization

۲۳. Organization

۲۴ Politization

۲۵. Technification

۲۶. Juan E. Diaz Bordenave, Communication and Rural Development, pp. ۲۱-۲۳.

۲۷. Cees Hamelink, " What is News?: An Alternative to News", Journal of Communication, ۴ (Autumn ۱۹۷۶), pp. ۷۲۰-۷۲۳; Cees Hamelink, New Structures of International Communication: The Role of Research (The Hague: Institute of Social Studies, ۱۹۸۱(

۲۸. Repressive Communications

۲۹. Emancipatory communications

۳۰. برای مطالعه درباره نقش ارتباطات در هشیارسازی اجتماعی بنگرید به: کاظم معتمدنژاد، «سیری در تحول مطالعات ارتباطی» مهدی محسنیان‏راد، در: ارتباطشناسی (تهران: سروش، ۱۳۶۹)، ص ۳۵-۱۹.

۳۱. نخستین شماره این نشریه که ماهانه بود، در ۲۵ محرم ۱۲۵۳ ه . ق (اوّل مه ۱۸۳۷) انتشار یافت.

۳۲. مجله یادگار دوره۱، ش ۷ (اسفند ۱۳۲۳) و نیز سفرنامه میرزاصالح، به کوشش اسماعیل رایین (تهران: روزن، ۱۳۴۷).

۳۳. فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران (تهران: خوارزمی، ۱۳۴۸)، ص ۳۶۶.

۳۴. فریدون آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون در عصر سپهسالار (تهران: خوارزمی، ۱۳۵۱)، ص ۳۸۶.

۳۵. همان، ص ۳۹۵ و ۳۹۶.

۳۶. همان، ص ۴۰۱.

۳۷. چونکه متن این تصویبنامه در مجموعه قوانین سال ۱۳۰۷ ش. درج نشده و در منابع دیگر هم نقل نگشته است در اینجا محتوای آن ضبط می‏شود.

۳۸. حسین محبوبی‏اردکانی. تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران (تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۸)، ج ۳، ص ۷۶.

۳۹. «اساسنامه سازمان پرورش افکار، مصوب ۱۲ دی ۱۳۱۷ هیأت وزیران»، مجموعه قوانین سال ۱۳۱۷ شمسی (تهران: روزنامه رسمی کشور، ۱۳۱۷)، ص ۱۱۱-۱۰۹.

۴۰. ساسان سپنتا. تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران (اصفهان: نیما، ۱۳۶۶)، ص ۳۰۳ و ۳۰۴.

۴۱. حسین محبوبی‏اردکانی، ص ۷۶ و ۷۷.

۴۲. همان، ص ۷۷.

۴۳. «تصویبنامه هیأت وزیران راجع به اساسنامه اداره کلّ انتشارات و تبلیغات، مصوب ۱۱ تیر ۱۳۲۲«، مجموعه قوانین سال ۱۳۲۲ شمسی (تهران: روزنامه رسمی کشور ۱۳۲۲)، ص ۱۳ و ۱۴.

۴۴. «آیین‏نامه شورای عالی تبلیغات، مصوب ۷ بهمن ۱۳۲۵«، مجموعه قوانین سال ۱۳۲۵ شمسی (تهران: روزنامه رسمی کشور، ۱۳۲۵)، ص ۳۱۰ و ۳۱۱.

۴۵. Radio Corporation of America (R C D(

۴۶. «قانون معافیت دستگاه فرستنده تلویزیون از پرداخت حقوق و عوارض گمرکی و مالیات، مصوب تیر ۱۳۳۷«، مجموعه قوانین سال ۱۳۳۷ (تهران: روزنامه رسمی کشور، ۱۳۳۷)، ص ۲۲۹.

۴۷. رادیو تلویزیون در روزگار پهلوی: گزارش سازمان رادیو تلویزیون ملّی ایران به مناسبت پنجاهمین سال شاهنشاهی دودمان پهلوی (تهران: رادیو- تلویزیون، ۱۳۵۰)، ص ۱۶ و ۱۷.

۴۸. همان، به نقل از: اطلاعات )۱۳ مهر ۱۳۳۷)، ص ۱۷.

۴۹. آگهی تأسیس «شرکت سهامی تلویزیون ایران» که در ۴ دی ۱۳۴۲ در اداره ثبت شرکتها به ثبت رسیده بود در: روزنامه رسمی کشور، ۱۴( ۵۵۱۱ دی ۱۳۴۲) انتشار یافته است.

۵۰.رادیو تلویزیون در روزگار پهلوی...، ص ۱۸ و ۱۹.

۵۱. همان، ص ۱۹ و ۲۰.

۵۲. همان، ص ۲۲.

۵۳. همان، ص ۲۳.

۵۴. همان، به نقل از: گزارش فعالیتهای یک ساله تلویزیون ملّی ایران (تهران: رادیو تلویزیون، ۱۳۴۶).

۵۵. «قانون تأسیس وزارت اطلاعات و جهانگردی، مصوب ۳ تیر ۱۳۵۳«، مجموعه قوانین سال ۱۳۵۳ (تهران: روزنامه رسمی کشور، ۱۳۵۳)، ص ۶۰-۵۶.

۵۶. Elihu Katz. "Preface"in Lee (ed), Media Imperialism Revisited (London: Sage, ۱۹۸۰(

۵۷. برای آگاهی بیشتر در مورد تعارضها و توهمهای مربوط به تجربیات تاریخی روزنامه‏نگاران ایران بنگرید به: کاظم معتمدنژاد، «بازنگری در روزنامه‏نگاری معاصر»، در: روزنامه‏نگاری (تهران: سپهر، ۱۳۶۸)، ص ۱۱-۷.

۵۸. برای شناخت وضع مطبوعات در دوره بعداز شهریور ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بنگرید به: جلال آل‏احمد، «ورشکستگی مطبوعات»، در: سه مقاله دیگر (تهران: رواق، ۱۳۵۶)، ص ۴۹-۱۷.

۵۹. بیشتر این مطالب، با اصلاحاتی، از نظرات نگارنده در «میزگرد» فصلنامه رسانه با مشخصات زیر برگرفته شده است: «روزنامه و روزنامه‏نگاری در ایران: دیروز، امروز، فردا»، رسانه، ۱ (بهار ۱۳۶۹)، ص ۱۷-۴.

منبع: رسانه


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.