سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

کرنش در برابر لبخند کودکان


کرنش در برابر لبخند کودکان

دیوید بکهام وعده داد اگر استیومک کلارن هرگز وی را به تیم ملی دعوت نکند, با خوشحالی خود را با فضای دورتر از شهرت وفق خواهد داد مک کلارن بارها تأکید کرده که تصمیم وی برای کنار گذاشتن بکهام از تیم ملی انگلستان تنها به دلایل فوتبالی بوده است

دیوید بکهام به سرآلکس فرگوسن پیشنهاد صلح داده است. فرگی و بکهام در اواخر دوره بازیگری دیوید در منچستریونایتد در تقابل قرار گرفتند و وارد منازعه شدند.

مربی یونایتد بکهام را به رئال‌مادرید فروخت بدون آنکه درباره این قرارداد چیزی به او بگوید یا خداحافظی کند. از آن پس، این دو به‌ندرت با هم حرف زده‌اند، اما بکهام با ستودن فرگوسن در واقع شاخه زیتونی به نشانه صلح به‌سوی فرگی دراز کرد.

دیوید بکهام وعده داد اگر استیومک کلارن هرگز وی را به تیم ملی دعوت نکند، با خوشحالی خود را با فضای دورتر از شهرت وفق خواهد داد. مک کلارن بارها تأکید کرده که تصمیم وی برای کنار گذاشتن بکهام از تیم ملی انگلستان تنها به دلایل فوتبالی بوده است.

اما کاملاً نمایان است که کادر جدید مربیگری تیم ملی احساس خوبی درباره سایه سنگینی که بکهام بر سر سایر بازیکنان تیم ملی انداخته است، ندارد.

بکهام همواره نقش خود را در سازماندهی اتفاقات حاشیه‌ای تیم ملی و تأثیرش را بر اسون گوران اریکسون مربی سابق تیم ملی انگلستان کمرنگ جلوه داده است. او در گفت‌وگوئی با روزنامه دیلی میرور تأکید کرد اگر مک کلارن وی را به عرصه ملی بازگرداند. با رضایت کامل در پس‌زمینه امور تیم ملی می‌ماند. بکهام از علاقه‌مندان و ستایندگان جان تری کاپیتان تیم میل است و به‌نحوی برای دلداری دادن خود به این فکر افتاده که برای حمایت از کاپیتان جدید همکاری بکند.

بکهام تصریح کرد: ”می‌توانم نقش دیگری را در تیم ملی بر عهده گیرم. زمانی‌که از کاپیتانی این تیم استعفاء دادم به این مسئله فکر کرده بودم. کاملاً آشکار بود که از آن پس اوضاع تغییر می‌کند و من کنار می‌کشم. امیدوار بودم زیرنظر کاپیتان جدیدی کار کنم. این قضیه را از قبل پذیرفته بودم و با آن مشکلی نداشتم. فقط می‌خواستم در اوضاع دخیل باشم“.

این بازیکن افزود: ”در دوران بازیگری‌ام برای رژیم‌های فوتبالی زیادی بازی کرده‌ام. سرآلکس فرگوسن بهترین مربی‌ای بود که برایش بازی کردم و رژیم او هر چیزی را به‌درستی و در هر زمانی به‌کار می‌برد. مربیان آرامتری هم داشته‌ام. در حال حاضر، در رئال‌مادرید با فابیو کاپلو کار می‌کنم و از نظر سختگیری و خواسته‌هائی که دارد، بسیر به فرگوسن نزدیک‌تر است.

اینکه می‌گویند من به خاطر شهرت مایل به بازگشت به تیم ملی هستم یک فکر مسخره است. می‌گویند بکهام همیشه یک اتاق بزرگ می‌خواهد؛ یک شام ویژه؛ یک هواپیمای خصوصی؛ این را می‌خواهد و آن را می‌خواهد. همه اینها چرت است“.

دعوت نشدن بکهام به تیم ملی باعث شده تا او که به خزان دوره بازیگری‌اش نزدیک می‌شود، تفکر عمیقی درباره آینده داشته باشد. ناکامی انگلستان در جام جهانی ۲۰۰۶ در آلمان همواره ذهن را مشغول می‌کند.

بکهام هر بار که فابیو کاناوارو هم‌تیمی ایتالیائی خود در رئال‌مادرید را می‌بیند اندوهش بیشتر می‌شود. این کاپیتان تیم ملی ایتالیا روی کامپیوتر قابل حمل خود یک اسکرین سیور دارد که عکسی از خود او است، از لحظه‌ای که در استادیوم المپیک برلین جام جهانی را بالای سر برده است. بکهام می‌داند که شانس قهرمانی در آن جام از دست رفته، اما معتقد است که ۲ تا ۳ سال دیگر قادر است در سطح برتر بازی کند و در رئال‌مادرید به خواسته‌هایش برسد.

اما او در اندیشه آن است که دوران بازیگری‌اش را در آمریکا به پایان برساند و استربورد یاد بگیرد. بکهام خاطرنشان کرد: ”آمریکا برایم جالب است. می‌خواهم تا جائی‌که می‌توانم در بالاترین سطح بازی کنم و برای تحقق این امر حتی به آمریکا می‌اندیشم. آمریکا برای زندگی خانواده و بچه‌هایم خوب است اما در حال حاضر در مادرید راضی هستم. کاپلو به تازگی مربی ما شده و چند بزیکن بزرگ نیز به برنابئو آمده‌اند و همه چیز خوب پیش می‌رود.

بچه‌هایم اینجا در مدرسه خوشحال هستند و همه چیز خوب است. هنگامی‌که دوره بازیگری‌ام به پایان می‌رسد لذت بردن از چیزهای سابق سخت می‌شود. سوای از تماشای فوتبال بچه‌هایم، چیز دیگری نیست که جایگزین شور و هیجان بازی مقابل دیدگان ۹۰ هزار هوادار شود. می‌خواهم به اسنوبورد بپردازم، چیزی که همواره دوست داشتم انجام بدهم و هرگز میسر نشد. می‌خواهم بیشتر به کارهای خیریه بپردازم“.

● کودکان الهام‌بخش

بکهام برای آنکه پس از پایان دوره بازیگری خود در دنیای فوتبال بماند در لس‌آنجلس یک آکادمی فوتبال تأسیس کرده است. او در این باره می‌گوید هنگامی‌که ۸ سالم بود به‌ندرت می‌شد مرا در حال کار دیگری جز بازی فوتبال دید. تنها چیزی که می‌خواستم یک توپ و اندکی فضا بود. بچه‌های دیگر هم می‌آمدند، اما اگر کسی نمی‌آمد مشکلی نبود و تنهائی بازی می‌کردم. پارک، خیابان، باغ، زمین بازی و ... اینها همه جاهائی بود که می‌توانستم بازی کنم و با عشقم رشد کردم. می‌دانستم بزرگ که بشوم بازیکن فوتبال خواهم شد.

دوست داشتم جای دیگری بروم تا بازی کنم و چیزی یاد بگیریم، جائی‌که سازمانی مملو از مربیان و تأسیسات بزرگ داشته باشد و فضائی بزرگ که هر کودکی آرزویش را می‌کرد. بچه که بودیم تا شب در پارک بازی می‌کردیم. بازی هر روزه یک امر عادی شده بود، اما بچه‌های امروزی نمی‌توانند چنین کنند.

دنیا عوض شده. خیابان و پارک‌ها خطرناک شده و پدر و مادرها که من هم یکی از آنها هستم، نمی‌خواهند به بچه‌هایشان گزندی برسد. به همین دلیل خواستم یک آکادمی فوتبال تأسیس کنم. جائی برایشان تأسی کردم که آنان را از خیابان‌ها دور کند.

می‌خواستم جائی سرگرم‌کننده برای بچه‌ها باشد، جائی آموزشی و جائی که در امن و امان لذت ببرند. مطمئن هستم که تاکنون فهمیده‌اید که بچگی‌هایم دیوانه فوتبال بودم و هنوز هم هستم. آن زمان منچستریونایتد همه چیز من بود. از قهرمانان محبوبم مایل‌ها دور بودم، اما وسوسه‌ام برای رسیدن به باشگاهی که پدرم ساعت‌ها از آن برایم حرف زده بود، به تبی شدید مبدل شد. یکبار داشتم برنامه کودک تماشا می‌کردم و بابی چارلتون را در مدرسه فوتبال منچستر دیدم و آرزو کردم آنجا باشم.

پدربزرگم پول رفتنم را به منچستر داد و تجربه ارزشمندی داشتم. خاطرات مدرسه آن مرد بزرگ همیشه با من خواهد بود. همواره آرزومند بازی برای یونایتد بودم و مدرسه فوتبال منچستر رؤیائی بود که محقق شده بود، ۱۰ ساله بودم که آنجا رفتم. آنقدر خوشم آمد که سال بعد هم رفتم. من از آن دنیای فوتبال هستم و باید در ازاء آن چیزی بدهم و آن نشاندن لبخند بر لبان کودکان است. خاطرات دو تابستانی را که با بابی چارلتون گذراندم همیشه با علاقه فراوان به یاد می‌آورم و می‌خواهم آن را برای کودکان امروزی تکرار کنم. می‌خواهم خاطراتی همیشگی بیافرینم. نمی‌خواستم فقط یک مدرسه فوتبال بزنم؛ بلکه می‌خواستم جائی بیش از فوتبال بازی کردن باشد. خنده‌ای که بر لبان کودکان می‌نشیند و لذت واقعی را که آنان می‌برند باعث شد تا آکادمی دیوید بکهام را تأسیس کنم. این آکادمی کار خود را آغاز کرده است و می‌خواهم آن را گسترش دهم. اما این کار دشواری است. قصد دارم ظرف ۱۰ سال آینده هر روز و از نزدیک در اداره باشگاه نقش داشته باشم.

منبع: دیلی میرور



همچنین مشاهده کنید