سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا

عطش گاز و آبراه ها


عطش گاز و آبراه ها

ابزار های مالی جدید می توانند ضعف های موجود را در میادین مشترک برطرف سازند

بررسی‌های کارشناسان ماهنامه «اقتصاد ایران» نشان می‌دهند که با آن که در فاصله دهه‌های ۴۰ تا ۸۰ سهم بخش نفت و گاز از کل محصول ناخالص داخلی افزایش یافته – البته با نوساناتی که در نمودار قابل رؤیت‌اند – اما سهم این بخش از کل سرمایه گذاری‌ها کاهش یافته است.

این بررسی‌ها از این موضوع حکایت دارند که در دهه ۴۰، سهم بخش‌ نفت و گاز از کل اقتصاد و سرمایه‌گذاری‌ها به ترتیب ۷/۱۷ و ۸/۸ درصد بوده است، اما سهم این بخش از اقتصاد به تدریج با اُفت و خیز در دهه اخیر به ۵/۲۳ درصد افزایش یافته، در حالی که سهم آن از کل سرمایه گذاری‌ها نسبت به دهه ۴۰ با ۷/۱ واحد درصد کاهش مواجه شده و به ۱/۷ درصد رسیده ‌است.

مسأله مهم آن که در کنار لزوم صرفه جویی در مصرف انرژی، لازم است با استفاده از ابزارهای لازم برای تأمین مالی منابع انرژی در کشور، شرایط مناسب را برای توسعه طرف عرضه نیز فراهم کنیم. این موضوع توان صادراتی ما را در محصولات نفتی و گازی افزایش می‌دهد. البته حتی از این موضوع مهمتر آن است که روش‌های ارزش آفرینی را در صنایع نفت و گاز تقویت کنیم.

● مزیت خفته و ابزار بیداری

در حال حاضر، گاز به دلیل قیمت بسیار پایینی که دارد، می‌تواند به ابزاری تبدیل شود که ایجاد ارزش افزوده در آن قادر است کشور را با مزیتی انکار ناپذیر روبه‌رو سازد؛ مزیتی که اقتصاد کشور را زیرورو خواهد کرد. برای رسیدن به چنین هدفی باید توان مالی تأمین پروژه‌ها را بالا برد. تاکنون با استفاده از روش‌هایی نظیر فاینانس و یا بیع متقابل سعی کرده‌ایم به جذب سرمایه گذاران خارجی مبادرت کنیم، اما این روش‌ها در شرایط کنونی از کارایی نسبتاً کمی برخوردارند.

علاوه بر مشکلاتی که به دلیل زمان‌بر بودن چنین روش‌هایی مطرح می‌شوند، فراموش نکنیم که صنایع نفت و گاز به عنوان اهداف تحریم‌های کنونی و آتی مطرح‌اند و سرمایه گذاران به دلیل ریسک سرمایه گذاری در این حوزه‌ها از آنها واهمه دارند. قانون برنامه پنجم تأکید دارد که باید در حدود ۸۰ درصد منابع مورد نیاز برای سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز، از طریق سرمایه گذاری خارجی تأمین شود، اما حقیقت آن است که این اتفاق نیفتاده و با این شرایط باید به فکر روش‌های جایگزین بود.

به همین دلیل شاید حرکت به سمت انتشار اوراق مشارکت داخلی ضروری باشد. حتی انتشار اوراق به صورت ارزی می‌تواند ریسک‌های ناشی از اُفت ارزش ریال را در بلند مدت برطرف سازد و لذا بازپرداخت سود اوراق به صورت ارزی مشوق خوبی برای این منظور است، مخصوصاً آن که با افزایش قیمت نفت و محصولات وابسته، سود بیشتری به این اوراق تعلق خواهد گرفت.

یکی دیگر از روش‌هایی که این روزها شاهد طرح آن هستیم، انتشار اوراق صکوک اسلامی جهت پیش‌فروش نفت است. البته این موضوع با توجه به برخی تهدیدها که اخیراً در رابطه با تحریم صنعت نفت ایران عنوان می‌شوند مطرح شده است، اما در کل روش‌هایی از این دست که به مشارکت بیشتر بخش مردمی در پروژه‌های نفت و گاز و استفاده از ظرفیت پس‌اندازهای مردمی در این زمینه می‌انجامند، روش‌های قابل اعتمادی‌اند. در هر حال، این حقیقت قابل کتمان نیست که جهان به منابع نفت و گاز کشور ما نیاز دارد و اتخاذ هر گونه سیاست غلط در قبال نفت ایران می‌تواند قیمت‌های جهانی نفت را افزایش دهد و این شرایط، اگر چه در سایر بخش‌ها مشکلاتی را ایجاد می‌کند، اما به سود سرمایه گذاران در این حوزه است.

● بودجه ثروت آفرین

نکته دیگر آن است که دولت باید از محل حساب‌های بودجه‌ای، توجهات بیشتری را در عرصه تأمین مالی بخش نفت – به ویژه در مواردی که قدرت ارزش آفرینی بالایی دارند – مبذول کند. نروژ با استفاده از درآمدها و ذخایر ناشی از فروش نفت، سرمایه گذاری‌های خود را در عرصه نفتی افزایش داده و بدون آن که از منابع ناشی از فروش نفت خود در سرمایه گذاری‌ها استفاده کند، بیشتر این منابع را صرف سرمایه گذاری در صنعت نفت برای کسب ثروت بیشتر و رفاه آتی بیشتر استفاده می‌کند.

در این بین، موضوع آن است که باید روند خصوصی‌سازی در صنعت نفت را بیش از پیش تسریع کرد. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که قادر است با افزایش مشارکت بخش خصوصی در پروژه‌های نفت و گاز، زمینه‌های لازم را برای تأمین مالی این بخش فراهم کند. این موضوع در کنار استفاده از درآمدهای ناشی از فروش سهام شرکت‌ها در مسیر سرمایه گذاری مجدد در صنعت، قادر است تأثیرات بزرگی را بر جای بگذارد.

در کنار روش‌های فوق‌الذکر، برخی پیشنهاد می‌کنند باید دست به تأسیس یک بانک تخصصی در حوزه نفت زد. البته این روش از نظر ما با ایراداتی مواجه است، چرا که گسترش بیش از حد سیستم بانکی در کنار برخی ناکارآمدی‌ها و همچنین اثراتی که بر نابسامانی‌های پولی در کشور می‌گذارد، تا حدی ابهام برانگیز است، مضاف بر آن که باید سعی شود بازار سرمایه نقش خود را در تأمین مالی بخش‌های اقتصادی بازیابد و به محلی برای تأمین سرمایه مورد نیاز اقتصاد تبدیل شود.

در این بین، اهتمام به توسعه بورس انرژی علاوه بر اثراتی که بر شفاف‌سازی در حوزه نفت و گاز دارد، بر قیمت‌های نفت نیز اثر می‌گذارد و تعیین قیمت را در فضایی رقابتی به نتیجه می‌رساند و می‌تواند سبب انتقال سرمایه‌ها به بخش نفت و گاز از مجاری درست آن شود.