پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

روز واقعه


روز واقعه

امروز افکار عمومی نظاره گر آخرین مرحله زورآزمایی میان مجلس و دولت بر سر ابقا یا استیضاح علی کردان وزیر کشور است مردی که به مدت یک دهه از افراد تاثیرگذار در پشت پرده سیاست بود و بیرون آمدنش از پس پرده موجب برون افتادن رازی شد که مدت ها سر به مهر مانده بود

«نمی‌گویم کردان انسان فوق‌العاده، برجسته و آنچنانی است، اما باید اجازه داد تا کارش را انجام دهد... علی‌رغم میلم باید برخی مسائل را بگویم تا مردم آنها را بدانند که برخی می‌خواهند دولت را با مشکل مواجه کنند.» «عباسی دیگر حق ندارد در مجلس حضور پیدا کند و کسی نباید به خود اجازه دهد با حیثیت مجلس اینگونه بازی کند.»

فراز اول گفتاری بود از محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور در پایان جلسه روز یک‌شنبه هیات دولت در پاسخ به خبرنگاران و فراز دوم سخنان پیش از دستور علی لاریجانی رئیس مجلس بود در همان روز که اقدام نماینده دولت را در پرداخت چک پنج میلیونی به یکی از نمایندگان برای کمک به مسجد در ازای پس گرفتن امضای استیضاح کردان به شدت تقبیح کرد. امروز افکار عمومی نظاره‌گر آخرین مرحله زورآزمایی میان مجلس و دولت بر سر ابقا یا استیضاح علی کردان وزیر کشور است. مردی که به مدت یک دهه از افراد تاثیرگذار در پشت پرده سیاست بود و بیرون آمدنش از پس پرده موجب برون افتادن رازی شد که مدت‌ها سر به مهر مانده بود. دلیل خاصی برای دشمنی مجلسیان با کردان نمی‌توان ذکر کرد، چه علی کردان در ۱۰ سال گذشته یار غار علی لاریجانی و جریان سیاسی‌ای بود که امروز اکثریت مجلس را در دست دارند و استیضاح‌کنندگان هم دشمنی خاصی با دولت نداشتند چه به گواه امضاهای پای ورقه استیضاح طراحان و صحنه‌گردانان استیضاح از طیفی از اصولگرایان هستند که نزدیک‌ترین مناسبات فکری و تشکیلاتی را با رئیس‌جمهور دارند. از جمله علی مطهری و روح‌الله حسینیان و آن کس هم که به گوش نماینده دولت سیلی زد کسی نبود جز نماینده اصولگرای وابسته به طیف رایحه خوش خدمت و حامیان محمود احمدی‌نژاد. اما باید پرسید پس چرا این موضوع به مسئله‌ای حیثیتی بدل شده که نه دوستان قدیم کردان همچون محمدرضا باهنر و لاریجانی و نه یاران فعلی رئیس‌جمهور از او دفاع می‌کنند و در صف مقدم مخالفان حضور معاون مالی اداری سابق صداوسیما و نیز قائم‌مقام سابق وزارت نفت در وزارت کشور قرار گرفته‌اند. اگرچه در پیش بودن انتخابات ریاست‌جمهوری و رقابت درونی اصولگرایان برای معرفی نامزد اصلی خود در انتخابات می‌تواند انگیزه کافی برای رویارویی امروز مجلسیان و دولتیان به دست بدهد و نیز دلایل اخلاقی همچون سوءاستفاده از اعتماد نمایندگان، پنهان‌کاری، تدلیس و غبن می‌تواند، نمایندگان را در سماجت بر خواسته خود استوار کند ولی این هر دو انگیزه در فضای سیاسی ایران از شرایط لازم برای پیگیری استیضاح هستند ولی برای یافتن شرایط کافی و مکمل باید به دنبال دلایل دیگری گشت که از گفته‌های رئیسان دو نیروی قانونگذاری و اجرایی می‌توان به کنه آن راه پیدا کرد؛ در واقع آن چیزی را که چنین دوسویه تنازع بقا در دو نیرو را غیرتی کرده، باید در نقش و عملکرد شخص رئیس‌جمهور جست که راهی برای نمایندگان مجلس جز رویارویی باقی نگذاشته است. این رویارویی البته در ذات تقسیم و تفکیک نیروهای سه‌گانه نهفته است که خود می‌تواند زمینه‌ساز نوعی روند دموکراتیک باشد و از این جهت پدیده‌ای است مثبت. اما در سویه منفی‌اش برخاسته از نوعی یکدندگی ایدئولوژیک است که هیچ بهره‌ای از حقیقت را برای دیگری به رسمیت نمی‌شناسد و مصداق مصرع معروفی است که «هرچه آن خسرو کند شیرین بود» مصداق بارز خسرو و شیرین در سیاست زمانه ما کسی نیست جز رئیس‌جمهور محترم که از مخالفان سیاسی‌اش با سابقه زندان و زجر کشیدن پیش از انقلاب و تجربیات ۳۰ ساله دوران پس از انقلاب به عنوان معاند، خائن، مرعوب دشمن، فاسدالاخلاق یا اموال یاد می‌کند ولی وقتی سوابق وزیر کشورش را برمی‌شمارد می‌گوید: «۳۰ سال است در این کشور کار کرده است» یا «در این موضوع مظلوم واقع شد».

اصل صیانت ذات از اصول مسلم و بلکه اصلی‌ترین موضوع حیات فردی و سیاسی انسان‌هاست و طبیعی است که این حق را برای رئیس‌جمهور و وزیرش قائل باشیم که به دفاع از خود و صیانت ذات بپردازند. اما نکته‌ای که در سیاست مدرن وجود دارد ولی فرهنگ سیاسی ما از آن بهره‌ای نبرده است اینکه دفاع از خود و صیانت ذات در روند دموکراتیک و مسالمت‌آمیز مستلزم نابود کردن دیگری نیست و می‌توان به شیوه‌های متمدنانه آن را به دست آورد که بتواند حداقلی از عزت و احترام را برای حریف بپذیرد، موضوعی که در سایه نقش و عملکرد احمدی‌نژاد در چهار سال گذشته به شدت خدشه‌دار شده است. آن چیزی که این فرآیند را تضمین می‌کند، در سیاست مدرن و متمدنانه چیزی نیست جز تعامل و مصالحه. زیرا که عرصه سیاست، عرصه حق و باطل نیست وگرنه این پرسش مطرح می‌شود که میان دو اصولگرایی حاکم بر مجلس و دولت کدامیک حق است و کدام باطل (بگذریم از اینکه در گفتمان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی هم می‌توان همین استدلال را کرد)

بنابراین در جایی که نمی‌توان میان حق و باطل مباهله کرد، راهی جز مصالحه نمی‌ماند و این همان اصل مکمل صیانت ذات در سیاست مدرن است که میان هیاهوی کرکننده و البته تهی از محتوای مدعیان در دست داشتن تمام حقیقت گم می‌شود. اگر رئیس‌جمهور پیش از معرفی وزیر دلخواهش حتی با مجلسیان همراه که به وکیل‌الدوله بودن افتخار می‌کنند مشورت می‌کرد، بی‌گمان به نقطه‌ای نمی‌رسیدیم که امروز هم مجلس و هم دولت برای حفظ شأن و حیثیت خود بجنگند. اگر رئیس‌جمهور به پیشنهاد مرضی‌الطرفینی که حامیان او در مجلس همچون علی مطهری مطرح کردند گردن می‌نهاد، چنین شاهد بازی مرگ و زندگی مجلس یا دولت یا هر دو نبودیم. چه کسی نمی‌خواهد مرگ یکی یا هر دو را ببیند. اگر وزیر کشور بقای خودش را معادل مصلحت نظام نمی‌پنداشت یا رئیس‌جمهور خود را عین نظام و بلکه بالاتر معرفی نمی‌کرد، امروز شاهد نبودیم که ناکامی یکی از دو قوه به نام نظام نوشته شود. هنوز هم می‌توان گفت که ابقا یا استیضاح کردان مصلحت یا شکست نظام نیست ولی هزینه‌ای که بر کشور از این یکدندگی‌ها و حق مطلق پنداشتن‌ها بار می‌شود، بیش از آن است که نظام با معرفی نشدن یک نفر یا استیضاح او متحمل می‌شود. اما چه کنیم که امروز به سیاق سنت سیاسی در کشور، رویارویی مجلس و دولت یک برنده بیشتر ندارد و شاید این یکی هم برنده نباشد. مجلس هشتم همه اعتبار چهار ساله‌اش را به پای استیضاح علی کردان گذاشته و اگر از پس آن برنیاید، هیچ دولتی آن را به حساب نخواهد آورد و دولت هم با تمام توان در پشت وزیر کشور ایستاده و استیضاح او در چند ماه باقیمانده به انتخابات، دولت نهم را به ضعیف‌ترین دولت پس از انقلاب تبدیل می‌کند. دولتی که می‌خواهد طرح تحول اقتصادی را اجرا کند، کمر تورم ۳۰ درصدی را بشکند، با نفت ۵۰ دلاری سال مالی‌اش را به پایان برساند، انتخابات ریاست‌جمهوری را برگزار کند و مهم‌تر از همه مدیریت جهان پرآشوب و بحران‌زده را در شرایطی که ابرقدرتی چون ایالات متحده از پس آن برنیامده، برعهده بگیرد.

مهران کرمی