پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

نماد ذکاوت امنیتی


نماد ذکاوت امنیتی

یادمان پنجاهمین سالگرد میلاد دانشجوی شهید سردار سرتیپ پاسدار حمید قلنبر فرمانده اطلاعات منطقه ۶ سپاه پاسداران

شهید حمید قلنبر در مرداد ماه ۱۳۳۷ ،در خانوادهای تهیدست در جنوب شهر تهران چشم به جهان گشود.نه ساله بود که پدرش بدرود حیات گفت و سرنوشت حمید بسان بزرگانی رقم خورد که قله های ترقی را با تلاش و همت فتح کرده اند.

دوران ابتدایی تحصیل را در زادگاهش به پایان برد و برای گذراندن دوره متوسطه وارد دبیرستان البرز تهران شد . در سال ۱۳۵۷دیپلم گرفت و در همان سال در رشته حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرفته شد .

شهید قلنبر در دوران پیش از انقلاب بیش از پانزده سال نداشت که بوسیله یکی از دوستانش به نام صفر نعیمی جذب یک گروه انقلابی به نام «گروه توحیدی بدر » شد و از آن پس فعالیت های سیاسی اش را در چهارچوب تشکیلات آن گروه استمرار بخشید. پس از آنکه در سالهای ۵۵ و ۵۶ سران گروه به وسیله ساواک دستگیر شدند ، حفظ تشکیلات آن به حمید سپرده شد و او به نحو احسن از عهده انجام این کار برآمد . بامهارت ویژه ای به دیدار رهبران زندانی می رفت و با آنان درباره چگونگی وضعیت گروه و روند حوادث انقلاب گفت و گو می کرد و رهنمود می گرفت.

دوران انقلاب و پس از پیروزی بارزترین فعالیت شهید قلنبر در آغاز انقلاب ، تکثیر و پخش اعلامیه هایی بود که در نجف و پاریس ، از سوی امام خمینی ، رهبر انقلاب اسلامی ، صادر می شد . حمید و دوستانش با استفاده از وسایل ساده و ابتدایی ، بطرز ماهرانه ای اعلامیه ها را تکثیر و درجاهای مختلف شهر تهران پخش می کردند ، هزینه این امور نیز از طریق فروش لباسهایی که به وسیله خواهران انقلابی دوخته می شد ،تأمین می گردید.

با شدت گرفتن مبارزه ملت ایران علیه نظام ستمشاهی ، او نیز با رژیم به مبارزه قهر آمیز پرداخت و برای از پای در آوردن شان از هیچ تلاشی فرو گذار نکرد . سه راهیهای مخصوص لوله کشی آب را به نارنجک تبدیل می کرد .از شهرستانهای مرزی کشور اسلحه می خرید و روش استفاده از آنها را به دیگر مبارزان آموزش می داد . برای به هلاکت رساندن سرسپردگان رژیم و عناصر سازمان امنیت رژیم ستم شاهی از هر وسیله ای استفاده می کرد ، چنانچه در دو اقدام تهور آمیز دو تن از ساواکیهای شهر ری را شبانه به ضرب میلگرد از پا در آورد .

چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران برای مقابله با تجاوز شوروی ، در مرداد ماه سال ۱۳۵۸ ، راهی کشور افغانستان شد . درآنجا به دام مأموران امنیتی افتاد ولی بامهارت و زیرکی خاصی خود را رها ساخت . این پیش آمد دیدگاهش را درباره ادامه فعالیت در آن کشور تغییر داد و به این نتیجه رسید که هنوز زمینه لازم برای کار درآنجا فراهم نیست.سرانجام پس از رایزنی با دوستان و همرزمانش عازم استان سیستان و بلوچستان گردید و آن منطقه را برای فعالیتهای فرهنگی و انقلابی بستری مناسب یافت . برای خدمت در آن دیار سنگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برگزید و همراه همسرش به آنجا رفت .

در آن دوران پر ماجرا ، گذشته از مبارزه با عناصر ضد انقلاب منطقه و تلاش برای زدودن زنگار فقر و محرومیت از چهره استان ، دو کار اساسی یعنی جذب جوانان مؤمن به سپاه و گفت و گوی مستقیم با عناصر شرور را وجهه همت بلند خویش قرار داد و در هر دو زمینه موفقیتی چشمگیر یافت . شمار زیادی از جوانهای استان را به عضویت سپاه در آورد و بسیاری ازاشرار را از کوهستانها به آغوش جامعه بازگرداند. سبب موفقیت وی در همه این کارها صداقت، رشادت و معنویتش بود .

هنگامی که از سوی اشرار در بلوچستان به گروگان گرفته شد ، با گفتار و کردارش چنان تأثیری بر دزدها گذاشت که نماز خوان شدند و او را پیشنماز خود کردند و خود را غلام او می خواندند. او معتقد بود که باید حساب اشرار را از عامه مردم بلوچ جدا کرد و خود نیز همین سیاست را در پیش گرفت. در نتیجه ، هنگامی که اشرار اعضای یک پایگاه تبلیغاتی سپاه را به شهادت رساندند، بلوچها اظهارناراحتی و تأسف می کردند و این کار را مایه ننگ و بدنامی خود می شمردند . شهید قلنبر در دوران فعالیت خود در استان سیستان و بلوچستان مسئولیتهای فرماندهی سپاه ایرانشهر ، روابط عمومی و اطلاعات و تحقیقات سپاه زاهدان و فرماندهی سپاه استان را به عهده داشت . در دوران تصدی مسئولیت های یاد شده لیاقت و کاردانی وی آشکار شد ، بطوری که تنها با داشتن ۲۱سال سن ، به معاونت سیاسی استانداری سیستان و بلوچستان برگزیده شد و جوانترین مدیر ارشد وزارت کشور در آن زمان لقب یافت .پس از مدتی مسؤولیت واحد اطلاعات ستاد منطقه شش سپاه شامل استانهای کرمان ، هرمزگان ، و سیستان و بلوچستان نیز بر دوش وی نهاده شد و او از عهده همه این کارها به خوبی بر آمد. شهید قلنبر در شهریور ۶۰ به شهادت رسید.