جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
آد م های بزرگ و حرف های عجیب
دو هفته پیش مراسم بزرگداشت احمد شاملو در دانشكده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد. در این مراسم، دكتر ضیاء موحد و علی دهباشی سخنرانی كردند. اما دكتر ضیاء موحد در سخنرانی خویش، طی اظهارنظری كه پیش از این نیز از ایشان شنیده شده بود، شاملو را پس از حافظ بزرگترین شاعر زبان فارسی شمرده اند. نوشتار زیر نقدی بر سخنان دكتر موحد است. با این هدف كه عیاری برای نقد سخن ایشان پیدا شود كه البته ما هرچه گشتیم پیدا نكردیم. این نوشتار در صدد است تا قدری بزرگان را به خود آورد تا از اظهارنظرهای ذوق زده و احساسی بپرهیزند چرا كه سخن ایشان با سخن دیگران تفاوت دارد.
از جمله خصوصیات اهل اندیشه - كه جناب دكترموحد از زمره ایشان است- این است كه معمولاً از اظهارنظرهای جزمی و قضاوت های كلی پرهیز دارند. اگر هم زمانی پیش بیاید كه چنین اظهارنظری (جزمی + كلی) از آنها سر بزند، سعی می كنند كه فرمول و متدی برای ادعای خود عرضه كنند تا برای دیگران امكان همنوایی و همراهی و لااقل نقد ادعای ایشان وجود داشته باشد. (البته ایشان در سال های گذشته هم یكی- دوبار این ادعا را درباره شاملو داشته اند). متأسفانه در رجوع به سخنان ایشان برای اثبات این ادعا كه «شاملو پس از حافظ بزرگ ترین(یا جدی ترین یا مهمترین یا مؤثرترین؛ بنابر نقل های مختلف خبرگزاری ها) شاعر زبان فارسی است» ، هیچ تلاشی توسط ایشان مشاهده نمی شود.
با رجوع به پاره های دیگر سخنان ایشان حس می شود كه ایشان از آنجا كه علاوه بر شخصیت یك استاد رشته ریاضیات و فلسفه، شاعر خوبی نیز هستند، در یك لحظه خاص تحت تأثیر مذاق شعری خود قرار گرفته اند و نظر ایشان را باید یك نظر ذوقی دانست. مثلاً ایشان با تقسیم بندی شعر به جوشش و كوشش(كه البته تقسیم بندی تازه ای نیست)، عنوان داشته اند كه «شاملو هرچه از«هوای تازه »و «باغ آینه »فاصله می گیرد، حجم شعرهای انگیخته و جوششی او كم می شود» . آقای دكتر موحد، سپس با اشاره به سخن «بودلر» كه معتقد بود شعر باید نتیجه الهام باشد، افزوده اند: «من شعرهای فرهیخته شاملو را نمی پسندم و در دوره ای به شاملو پیشنهاد كردم گزیده ای از شعرهای جوششی او را انتخاب كنم. از دیدگاه من هوای «تازه »و« باغ آینه»اوج قدرت و نمونه شعرهای جوششی شاملو است» .
توجه به این پاره از سخنان ایشان و دقت در این نكته كه شاملو پس از «هوای تازه» و «باغ آینه» نزدیك به چهار دهه دیگر شعر گفته و دفترهای متعدد شعر پس از این دو دفتر از شاملو منتشر شده است (دفترهایی مثل «دشنه در دیس» یا «ابراهیم در آتش» كه شاملو اصلاً با اینها شاملو شده است. گواه این ادعا آنكه بهترین شعرهایی كه منتقدان و مفسران شعر شاملو در كتاب هایشان به آنها ارجاع كرده اند، بیشتر از همین دو دفتر است) ما را به این نتیجه می رساند كه جناب دكتر، قسمت اعظم كارنامه شعری شاملو را كوششی می داند، نه جوششی و این كوششی بودن را یك فرایند رو به رشد در این كارنامه پسین (پس از دو دفترهوای تازه و باغ آینه) می داند: «شاملو هر چه از هوای تازه و باغ آینه فاصله می گیرد، حجم شعرهای«انگیخته»و«جوششی »و كم می شود» .
سؤال این است كه چگونه آقای دكتر ضیاء موحد، شاعری را كه به زعم خود ایشان قسمت اعظم شعرش در یك فرآیند رو به رشد از جوشش فاصله گرفته و با كوشش شاعر پرداخته و ساخته شده است، بزرگ ترین شاعر فارسی پس از حافظ می شمارند؟
حالا در خود همین ادعا جای مناقشه فراوان است.اصلاً تفكیك جوشش و كوشش در شعر به این سادگی نیست. كسانی كه با این متد شعر را تقسیم می كنند، معمولاً از جوشش معنای بسیطی در ذهن دارند؛ معنایی شبیه به تصویر فوران یك آتشفشان یا یك باران ناگهانی. یا اگر بخواهیم معادل روان شناسی برای این تصور بسیط آنها بدهیم، شاید تصورشان از جوشش شاعرانه چیزی شبیه به خلسه یا خوابوارگی شعر باشد؛ در حالی كه مفهوم جوشش در شعر این نیست. برای كسانی كه با شعر به طور خلاق سروكار دارند، یعنی شاعران(و قطعاً جناب آقای دكتر كه از شاعران پاكیزه و قابل قبول این روزگار هستند) این تصور از جوشش، بیشتر به یك ایده آل و یك شعار شبیه است تا واقعیت.
جوشش یعنی اینكه شاعر در ویرایش شعر و در لحظه ویرایش نیز بر اساس ذوق شخصی خود كه نانوشته و نانوشتنی و ناگفته و ناگفتنی است، شعر را ویرایش كند، نه بر اساس دانش های ادبی یا سایر دانش های بیرون از شعر.
یعنی آن نخ نامرئی كه همه ارجاعات بیرون-شعری شعر را به هم پیوند می زند، ذوق شخصی خود شاعر باشد. بر این اساس است كه ما شعر حافظ را شعری ویرایش شده می یابیم؛ یعنی، چه بر اساس تجربیات شاعران از برخورد با خلاقیت شعری و چه بر اساس مفروضات ادیبانه، شعر حافظ محال است كه بدون ویرایش های چند و چندین باره شكل گرفته باشد اما مهم این است كه مقصد حافظ در این ویرایش ها اكثراً صیقل زدن شعر برای درخشش بیشتر همان لحظه شخصی و به قول خود حافظ همان «آن» شاعرانه بوده است. به همین دلیل حافظ یك خاطره پارادوكسیكال است؛ از طرفی شعرش جذبه ای آنچنانی دارد كه فارسی زبانان او را لسان الغیب خوانده اند و از طرف دیگر شعرش آنقدر وجوه مختلف معنایی متفاوت و حتی متضاد را شامل می شود كه هیچ كس نمی تواند به ضرس قاطع بگوید كه اگر حافظ زنده می ماند، این شعرها به ویرایش ها و تصحیح های بعدی نمی رسید.
●شاملو و حافظ
آقای دكتر، حافظ و شاملو را در این بحث كنار هم نشانده و شاملو را تالی حافظ دانسته است: «سعدی و حافظ در یك دوره اند اما حافظ از سعدی فراتر می رود؛ همان گونه كه شاملو هوش فوق العاده ای دارد و از نیما فراتر می رود. شاملو با نوشتن شعر بی وزن، از مردم زمانش فراتر رفت و راه تازه ای رقم زد» .
«... شعوری كه شاملو در زبان فارسی داشت، نیما نداشت و شاملو شعر نو را تثبیت كرد.»
از بحث كوشش و جوشش شروع می كنیم.اگر مقصود از مقایسه حافظ و شاملو هم جنس بودن كلام آنهاست، این حرف وارد نیست، چرا كه حافظ بین كوشش و جوشش جمع كرده است و در این زمینه در ادبیات فارسی، مثال زدنی است و شاملو به اعتراف خود آقای دكتر موحد، قسمت بیشتر شعرهایش كوششی است.آقای دكتر در این گفتار شعر كامل را تعریف نكرده اند اما فرموده اند: «برخی شعرهای شاملو نه وزن دارد نه قافیه و نه حتی سخن پردازی؛ در عین حال حیرت آورند» و برای این گونه از شعرها دو شعر «ماهی» و «باران» از دفتر «باغ آینه» را مثال زده اند. اتفاقاً این دو شعر از شعرهای عاشقانه شاملو هستند. شاملو چند دفتر را به «آیدا» عشق دیریافته اش تقدیم كرده است اما ماهیت همین شعرهای عاشقانه هم، ماهیتی اجتماعی است وقتی در لحظه های نخستین عاشقانه اش می گوید:
«نخستین بوسه های ما، بگذار
یادبود آن بوسه ها باد
كه یاران
با دهان سرخ زخم های خویش
بر زمین ناسپاس نهادند»
آیدا، درخت و خنجر و خاطره _ ص ۵۳۰
نشان می دهد كه هنوز هم، همان دغدغه ایدئولوژیك و من اجتماعی بر ذهن و زبانش حكومت می كند به تعبیری شعر عاشقانه شاملو، واكنشی در برابر یأس او از اجتماع و محقق شدن ایده هایش بوده است چنان كه می گوید:
ای یار، نگاه تو سپیده دمی دیگر است
تابان تر از سپیده دمی كه در رؤیای من بود
سپیده دمی كه با مرثیه یاران من
در خون من بخشكید
و در ظلمات حقیقت فرو شد.
آیدا، درخت و خنجره و خاطره ص ۵۲۹
با چنین نگاهی شعر، هنوز شعر حماسی است با روساختی عاشقانه و غنایی .به عقیده نگارنده ارزش اصیل شعر غنایی را در شعر شوریدگانی چون حسین منزوی باید جست كه ذاتاً عاشق و شوریده بوده اند و شعرهایشان شعر عاشقانه اصیل است.
همین جا این نكته در مقایسه حافظ و شاملو باید یادآوری شود كه حافظ در درجه اول شاعری است كه دغدغه های هستی شناسانه بر او غلبه دارد و تعریض های اجتماعی فرع و مایه ملاحت و طنازی شعر اوست و همان تعریض ها هم بر مبنای شناخت و تمییز حقیقت از ادعا در میدان عرفان و دیانت است یعنی تعریض های اجتماعی اش هم زیرساخت معرفتی دارد اما شاملو بیش و پیش از هر چیزی یك شاعر ایدئولوژیك و انقلابی است.
اگر مقصود، شناختن زمانه و فردآمدن است، باید یادآوری كرد كه نوع غریبگی حافظ با شاعران زمان خود اتفاقاً با نوع غریبگی شاملو با شاعران هم عصر خود متفاوت است. شاملو همان طور كه خود آقای دكتر فرموده اند، از یك مسیر هزارساله، یعنی موزون بودن شعر به وزن عروضی(و نیمایی كه دنباله وزن عروضی و به روزشده آن بود) بیرون رفت و شعر بی وزن سرود و نیز به احیای یك ذخیره زبانی یعنی نثر آركائیك و شكوهمند قرن چهارم و پنجم از قبیل تاریخ بیهقی دست زد و«زبان »شعر متفاوتی از معاصران خود آفرید.
شاملو شاعر« زبان »ست و« منش »زبانی او تعیین كننده نهایی انرژی شعر اوست و« بینش »شعری او در رتبه دوم است(به نسبت بینش شعری شاعرانی چون فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و حتی بیژن جلالی) و زبان قابل تقلید و پیگیری است، اكنون بعد از گذشت چند دهه از ابداعات زبانی او، همه از اینكه زبان شعر او بر زبان شعرشان سایه بیفكند پرهیز دارند و اگر صریح تر بگویم، برای این روزگار، زبان شعری شاملو دیگر یك میراث زبانی است نه یك زبان زنده برای شعر امروز. البته این نهایت قله هر شاعری است كه بتواند نام خود را در زمره میراث گذارندگان شعر زبان مادری خود ثبت كند ولی سخن در این است كه زبان شعر در كوتاه مدت برد زیادی دارد اما در درازمدت آنچه شعر را جاودان نگه می دارد« جان »شعر است. حافظ راهش راه دیگری بوده است. اتفاقاً حافظ شاعر سنت شكنی نبوده است. كمتر شاعری در زبان فارسی به اندازه حافظ با معاصران و گذشتگان خود، هم سخنی و دیالوگ برقرار كرده است. اصولاً دوره عراقی در شعر فارسی دوره ای است كه شعرهای مشابه در دیوان شاعران زیاد دیده می شود. به عبارتی شاعران« طرح »های شعر همدیگر را اقتباس می كرده اند و این فقط خصوصیت حافظ نیست، منتها هنر بیشتر حافظ به این بوده است كه با تصرف های بسیار ظریف و آزموده، طرح های مسبوق به سابقه شاعران دیگر یا حتی ابیات غزل های آنها را به شكلی جدید درآورده است كه باوركردن این همه جهش در یك طرح غزل یا یك بیت با چنین تغییرات ریزی مشكل و بسیار مشكل است. بنابراین نوع نوآوری زبانی حافظ با نوع نوآوری زبانی شاملو كاملاً فرق دارد. اما نوع نگاه این دو شاعر هم متفاوت است. حافظ شاعری است كه دمی به هر خمره ای زده و با هر فرقه ای نشسته است. شعر حافظ شعری است كه كاملاً از تك معنایی و تك تأویلی بیرون رفته و قابلیت تأویل به توان بی نهایت پیدا كرده است. علامتش هم این است كه هفتصد سال است كه ایرانی- از هر لباس و هر صنف و هر قشر و هر عقیده ای- حافظ می خواند و جالب است كه سپس او را از خود می داند؛ اما شاملو درست برعكس این ماجراست. شاملو شاعری است كه بر مبنای بنیان های فكری خاصی كه در رأس آنها اومانیسم و سوسیالیسم قرار دارد، شعر را با لحنی كه لحن خاص شعرهای ایدئولوژیك است سروده است. او متعلق به دوران انقلاب ها و ایدئولوژی هاست و شعر او از كامل ترین نمونه های شعر ایدئولوژیك و انقلابی در فارسی معاصر است و به همین جهت شعری تك ساحتی و تك تأویل است.
بنابراین از این جهت هم مقایسه شاملو و حافظ غلط است. به نظر می رسد جناب دكتر با همه فرهیختگی و فراست و همه منش علمی كه دارند، این ادعا را بیشتر در مقام قضاوت یك شاعر نسبت به یك شاعر دیگر ابراز كرده اند، چنان كه خود نیز در صدر سخنانشان تأكید فرموده اند:« من با شعر شاملو بزرگ شدم و با فعالیت های هنری او آشنا بودم اما در نقد شعر او، هرگز نگاه من به او به عنوان یك روزنامه نگار، دستورزبان نویس، مترجم یا منتقد نبود، بلكه نگاه من به عنوان شاعر بوده است».
زهیر توكلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست