چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
تشخیص اعجاز
معجزه باید به گونهای انجام گیرد تا كارشناسان همان دوره به خوبی تشخیصدهند كه آن چه ارائه شده به درستی نشانه ما ورای جهان طبیعت و بیرون از توانبشریت است و هیچ گونه ظاهر سازی و رویه كاری در كار نیست (۱) و این واقعیتبایدبرای همیشه محفوظ بماند.لذا انبیا كارهایی انجام دادند كه از توان ماهرترینكارشناسان آن دوره بیرون بوده تا این كه به خوبی این تشخیص صورت گیرد و برایهمیشه این برتری و تفوق روشن باشد.
از همین رو معجزه اسلام قرآن است كه با شیواترین سبك و رساترین بیان و استوارترین محتوا بر عرب آن زمان عرضه شد،در حالی كه یگانه مهارت عرب آندوره در زبان و بیان آنان بوده و به خوبی تشخیص دادند كه این سخن نمیتواندساخته بشر باشد كه این گونه آنان را از هم آوردی ناتوان سازد.البته این بلندای شیوهقرآنی-چه از لحاظ نظم و چه از لحاظ محتوا-هم چنان پا بر جا است.
ولید بن مغیره مخزومی كه سخنوری نیرومند و از سران بلند پایه و سرشناسعرب به شمار میرفت درباره قرآن چنین میگوید: <یا عجبا لما یقول ابن ابی كبشهٔ (۲) ،فو الله ما هو بشعر و لا بسحر و لا بهذی جنون و ان قوله لمن كلام الله...،آن چه فرزندابن ابی كبشه میسراید،به خدا سوگند!نه شعر است و نه سحر و نه گزاف گویی بیخردان،بیگمان گفته او سخن خداست...».
هم او-موقعی كه از كنار پیامبر میگذشت و آیاتی چند از سوره مؤمن را كه درنماز تلاوت میفرمود شنید-گفت:<و الله لقد سمعت من محمد آنفا كلاما ما هو منكلام الانس و لا من كلام الجن،و الله ان له لحلاوهٔ،و ان علیه لطلاوهٔ،و ان اعلاهلمثمر،و ان اسفله لمغدق.و انه یعلو و ما یعلی،به خدا سوگند!چندی پیش ازمحمد صلی الله علیه و آله سخنی شنیدم كه نه به سخن آدمیان میمانست و نه به سخن پریان.بهخدا سوگند!سخن او شیرینی ویژهای و رویه زیبایی دارد.هم چون درختی برومند وسر بر افراشته، كه بلندای آن پر ثمر و اثر بخش و پایه آن استوار است و ریشهمستحكم و گسترده دارد.همانا بر دیگر سخنان برتری خواهد یافت و سخنی دیگربر آن برتر نخواهد گردید» (۳) .
طفیل بن عمرو دوسی كه مردی شاعر پیشه و با اندیشه و از اشراف قریشبه شمار میرفت،عازم خانه خدا گردید.كسانی از قریش به گرد او آمدند تا او را از حضور و شنیدن سخن پیامبر باز دارند،گوید:<محمد صلی الله علیه و آله را در مسجد یافتم و سخناو را شنیدم،خوش آیندم آمد.به دنبال او روانه شدم و با خود گفتم:وای بر تو،گوشفرا ده،اگر سخن راست گوید بپذیر و اگر نادرستبود ناشنیده بگیر.در خانه بهخدمت او شتافتم و عرضه داشتم:آن چه داری بر من عرضه كن.او اسلام را بر منعرضه كرد و آیاتی چند از قرآن بر من تلاوت نمود،به خدا سوگند!چنین سخنیشیوا و جالب نشنیده بودم و مطالبی ارجمندتر از آن نیافته بودم.از اینرو اسلامآوردم و شهادت به حق را از دل و جان بر زبان جاری ساختم».آن گاه به سوی قومخود شتافت و سر گذشتخود را بر ایشان بازگو كرد و همگی اسلام را پذیرفتند و اویكی از داعیان بلند آوازه اسلام شناخته شد (۴) .
نضر بن حارث بن كلده از سران قریش و تیزهوشان عرب شناخته میشد كه باپیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دشمنی آشكار داشت.لذا شهادت مانند او درباره عظمت قرآن ونیرومندی آن در پیش رفت دعوت،قابل توجه است.<و الفضل ما شهدت بهالاعداء، بزرگی همان بس كه دشمنان بر آن گواه شوند».
او از در چاره اندیشی درباره پیامبر صلی الله علیه و آله با سران قریش چنین گوید:<به خداسوگند!پیش آمدی برایتان رخ داده كه تا كنون چارهای برای آن نیاندیشیدهاید.
محمد در میان شما جوانی بود آراسته،مورد پسند همگان،در سخن راستگوترینو در امانت داری بزرگ وارترین شما بود.تا هنگامی كه مویهای سفید در دو طرفگونهاش هویدا گشت و آورد آن چه را كه آورد،آن گاه گفتید:ساحر است.نه به خداسوگند! هرگز به ساحری نمیماند.گفتید:كاهن است.نه به خدا سوگند!هرگز سخناو به سخن كاهنان نمیخورد.گفتید:شاعر است:نه به خدا سوگند!هرگز سخن اوبر اوزان شعری استوار نیست.گفتید:دیوانه است.نه به خدا سوگند!هرگز رفتار اوبه دیوانگان نمیماند. پس خود دانید و درستبیاندیشید،كه رخ داد بزرگی پیشآمد كرده كه نباید آن را ساده گرفت» (۵) .
ابو الولید عتبهٔ بن ربیعه،كه بزرگ قریش محسوب میشد،روزی با سران قریش در مسجد الحرام نشسته بود.پیامبر اسلام نیز در گوشه دیگر مسجد نشسته بود.عتبهرو به اشراف قریش كرده و گفت:<آیا روا میدارید كه اكنون محمد صلی الله علیه و آله را تنها یافته بااو سخن گویم،باشد تا او را قانع سازم،او را تطمیع نموده از دعوت خویش دستبردارد؟»البته این موقعی بود كه امثال<حمزهٔ بن عبد المطلب»و جمعیت انبوهی بهپیامبر اسلام گرویده بودند و روز به روز رو به افزونی بودند!همگی به او گفتند:<اگرمیتوانی با او سخن گو و به هر گونهای میتوانی او را قانع ساز».
عتبه نزد پیامبر آمده گفت:<ای فرزند برادر!-عرب را چنین عادت بود كه افرادهر قبیله به افراد قبیله دیگر<یا ابن اخی»ای فرزند برادر خطاب میكردند-تو دارایشرف خانوادگی هستی،ولی چیزی را مدعی هستی كه موجب برخورد و تفرقهمیان قوم خود گردیده است.اكنون گوش فرا ده تا مطلبی را بر تو عرضه دارم!»پیامبرفرمود:<بگو،گوش فرا میدهم».عتبه گفت:<ای فرزند برادر! اگر هدف تو اندوختنثروت است،آن اندازه اموال برای تو فراهم میسازیم تا ثروت مندترین مردم قریشگردی.اگر تشنه مقامی،تو را رئیس خود میگردانیم.و اگر خواسته باشی تو رافرمان روای خود میسازیم».سپس گفت:<آن كه بر تو ظاهر میگردد و چیزهایی باتو زمزمه میكند،خللی است كه بر اعصاب تو اثر گذارده،حاضریم تو را با خرجخود كاملا مداوا كنیم و از بذل مال در این زمینه دریغ نورزیم...»عتبه میگفت وپیامبر كاملا ساكت،به تمام گفتههایش گوش فرا داد.آن گاه پیامبر صلی الله علیه و آله به او گفت: <آیااز گفتن مطالب خود پایان یافتی؟»گفت:<آری».فرمود:<پس اكنون به سخن منگوش فرا ده»عتبه گفت:<با جان و دل آمادهام»پیامبر صلی الله علیه و آله در این هنگام لب بهتلاوت قرآن گشود و از ابتدای سوره فصلتشروع به خواندن نمود: بسم اللهالرحمان الرحیم...كتاب فصلت آیاته قرآنا عربیا لقوم یعلمون.بشیرا و نذیرا... (۶) و هم چنانادامه داد و عتبه با تمام وجود گوش فرا میداد،دستها را به عقب سر بر زمین تكیهداده،مجذوب تلاوت پیامبر گردیده بود،تا موقعی كه به آیه سجده رسید وپیامبر صلی الله علیه و آله سجده نمود.سپس گفت:<ای ابو الولید!شنیدی آن چه را كه بر تو تلاوتكردم،اكنون این تو و اندیشه خود تا چگونه قضاوت نمایی!»در این هنگام عتبه از حالت جذبه روحی كه به او دست داده بود،بیرون آمد و بدون آن كه چیزی بگوید بهسوی دوستانش روانه گشت.او را دگرگون دیدند و میان خود گفتند:عتبه با آنحالتی كه رفتبا حالتی دیگر میآید.موقعی كه نزد آنان نشست گفتند:<چه خبرآوردهای؟»گفت:<آن چه آوردهام آن است كه سخنی شنیدم،به خدا سوگند!هرگزچنین سخنی شیوا نشنیده بودم،به خدا سوگند!نه شعر است و نه سحر و نهكهانت،آن گونه كه شما میپندارید.ای گروه قریش!از من بپذیرید و به من واگذاركنید.این مرد را به حال خود رها سازید و با او كاری نداشته باشید.به خدا سوگند!
سخنی كه من از وی شنیدم پی آمد كلانی به دنبال دارد.اگر عرب با دستدیگران[جز قریش]كار او را ساختند از دست او آسوده شدهاید و اگر بر عرب پیروزآید-كه آینده چنین مینماید-پس پیروزی او پیروزی شماست و فرمان روایی اوفرمان روایی شما و عزت و آبروی او عزت و آبروی شماست.آن گاه شما به وسیله اوخوش بختترین مردم جهان خواهید گردید».بدو گفتند:<ای ابو الولید! محمد صلی الله علیه و آلهتو را با بیان خود سحر كرده است.»گفت:<آن چه به شما گفتم نظر من است،اكنونهر گونه خواهید رفتار كنید» (۷) .
ابوذر غفاری،جندب بن جناده،برادری داشتبه نام<انیس»كه شاعری توانا وهم آورد طلب بود و در مسابقات شعری شركت مینمود و بر اقران(هم آوردان)
خود هم واره برتری داشت.ابوذر گوید:<نیرومندتر از برادرم انیس شاعری را نیافتم،با دوازده شاعر نامی در دوران جاهلیت مسابقه داد و بر همه برتری یافت.او عازممكه بود،به او گفتم:تو از سخن و سخنوری سر رشته داری،باشد از پیامبری كه درآن جا به دعوت بر خواسته خبری برایم بیاوری.مدتی طولانی گذشت و از سفر آمدبه او گفتم:چه كردی؟گفت:مردی را در مكه دیدم كه بر شیوه تو بود-ابوذر بیش ازسه سال بود كه خدا را عبادت میكرد و از بتان بیزاری میجست-و بر این گمان بودكه خداوند او را به پیامبری فرستاده است.ابوذر گوید:به او گفتم:مردم چهمیگویند؟گفت:میگویند شاعر یا كاهن یا ساحر است.ولی من سخنان ناهنجاركاهنان را شنیدهام و اوزان شعری را خوب یاد دارم،هرگز بدان نمیماند،به خدا سوگند!او راست میگوید و مردم درباره او دروغ میگویند» (۸) .
از این گواهیها از بزرگان و سخن دانان عرب درباره قرآن فراوان است كه تاریخآن را ضبط كرده و در بستر تاریخ این گواهیها زنده بوده و برای همیشه جاویدانخواهد ماند (۹) .
پینوشتها:
۱- البته این بدین معنا نیست كه این تشخیص مخصوص همان دوره باشد،زیرا ضرورت دارد كه در طول تاریخروشن باشد آن چه بر دست انبیا انجام گرفته از توان بشریتبه طور مطلق خارج است و با فعل و اراده ما فوقالطبیعه انجام گرفته و اگر فرضا امروزه ثابت گردد كه آن چه در آن روزگار انجام گرفته از ابزاری استفاده شده كهكاملا طبیعی ولی از دید كارشناسان آن روزگار پوشیده بوده است،لازمهاش آن خواهد بود كه<العیاذ بالله»انبیانیرنگ باز ماهری بودهاند و در رسالت الهی دروغ گفتهاند.چنین احتمالی هرگز درباره انبیای عظام نشاید وساحت قدس ایشان از هر گونه دغل بازی و تزویر به دور است.
۲- مشركان،پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله را با این عنوان یاد میكردند و او را به<ابو كبشهٔ»نسبت میدادند.او مردی از قبیله<خزاعهٔ»بود كه در دیانتبا قریش مخالفت ورزید.گویند او جد مادری پیامبر بود كه او را به وی نسبتمیدادند.
۳- ر.ك:تفسیر طبری،ج ۲۹،ص ۹۸.سیره ابن هشام،ج ۱،ص ۲۸۸.سهیلی،الروض الانف،ج ۲،ص ۲۱.ابناثیر:اسد الغابهٔ،ج ۲،ص ۹۰. ابن عبد البر،الاستیعاب،ج ۱،ص ۴۱۲.ابن حجر،الاصابهٔ،ج ۱،ص ۴۱۰.
قاضی عیاض،الشفا،چاپ سنگی،ص ۲۲۰.ملا علی قاری،شرح شفا،ج ۱،ص ۳۱۶.غزالی،-احیاء العلوم،ج۱،ص ۲۸۱،ط ۱۳۵۸ ه.سید هبهٔ الدین شهرستانی،المعجزهٔ الخالدهٔ،ص ۲۱.حاكم نیشابوری،المستدرك،ج۲،ص ۵۰۷.سیوطی،الدر المنثور،ج ۶،ص ۲۸۳.
۴- سیره ابن هشام،ج ۲،ص ۲۵-۲۱.اسد الغابهٔ،ج ۳،ص ۵۴.
۵- سیره ابن هشام،ج ۱،ص ۳۲۱-۳۲۰.الدر المنثور،ج ۳،ص ۱۸۰.
۶- فصلت ۴۱:۴-۳.
۷- سیره ابن هشام،ج ۱،ص ۳۱۴-۳۱۳.
۸- قاضی عیاض،الشفا،ص ۲۲۴.شرح آن،چاپ اسلامبول سال ۱۲۸۵،ج ۱،ص ۳۲۰.صحیح مسلم،ج ۷،ص۱۵۳.مستدرك حاكم،ج ۳، ص ۳۳۹.اصابه ابن حجر،ج ۱،ص ۷۶ و ج ۴،ص ۶۳.
۹- ر.ك:التمهید،ج ۴.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست