چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

این سكوت لعنتی


این سكوت لعنتی

فلسطین اشغالی با ظلم شدید اسرائیل مواجه است و مردمی كه در اردوگاه های پناهندگان و در قلب نظام آپارتایدی اسرائیل زندگی می كنند, اكنون بیش از پیش نیازمند درك, همدردی و از همه مهمتر همبستگی هستند فلسطینی ها محتاج ترحم نیستند

فلسطین اشغالی با ظلم شدید اسرائیل مواجه است و مردمی كه در اردوگاه های پناهندگان و در قلب نظام آپارتایدی اسرائیل زندگی می كنند، اكنون بیش از پیش نیازمند درك، همدردی و از همه مهمتر همبستگی هستند. فلسطینی ها محتاج ترحم نیستند. ما كاملاً با حمایت های دلسوزانه مخالفیم چرا كه دیگر ملتی با قربانیان بینوا نیستیم. ما با ظلم استعمارگرانه و نژادی مقابله می كنیم و در آرزوی رسیدن به عدالت و صلح واقعی هستیم و بالاتر از همه برای برقراری اصل جهانی برابری انسان ها مبارزه می كنیم. اما ما به تنهایی قادر به این كار نیستیم بلكه به یاری جهانی نیازمندیم.

مشكل فلسطین را تمامی جهان و البته بیشتر كشورهای غربی ایجاد كردند و همین مردم باید با مسئولیت اخلاقی خود در حل آن بكوشند. فیلسوف سرشناس فرانسوی اتین بایبر با توجه به این ویژگی خاص می گوید كه هدف فلسطینی ها، جهانی است زیرا آزمونی برای شناخت حق و اجرای قوانین بین المللی به شمار می آید. در واقع در تاریخ مدرن تنها چند هدف مشابه وجود داشته كه اصول اولیه حكومت قوانین اخلاقی برای آن به چنین مبارزه مهلكی وارد شده باشند.

اسرائیل با برتری نظامی انكار نكردنی خود، حمایتی مسلم و همه جانبه كه از جانب تنها قدرت مطلق دنیا دریافت می كند و كم تمایلی سیاسی دول عرب و اروپایی برای كنترل آن، شدیداً حقوق بین الملل را با مصونیتی وقیحانه نقض كرده و كوچكترین اهمیتی برای عقاید جامعه جهانی یا سازمان ملل قائل نیست. تنها فشارهای مداوم، نظام مند و گسترده جهانی می تواند با تحریم این دولت به ظلم و بی عدالتی آن پایان بخشد.

این مقاله به ابعاد اخلاقی تحریم توجه دارد كه من آن را نه تنها نوع موجهی از مداخله بین المللی بلكه امری ضروری می دانم. البته تحریم فرهنگی و آكادمیك هم به شكلی جزیی تر بنابر ماهیت مناقشه برانگیزی كه دارند بررسی خواهند شد.

درخواست فلسطینیان برای تحریم علمی و فرهنگی اسرائیل بر ظلم مداوم این دولت بر مردم فلسطین استوار است و سه گونه اصلی دارد:

اول، اسرائیل حق آوارگان فلسطینی را مبنی بر بازگشت به سرزمین و خانه هایی كه در قوانین بین المللی هم قید شده است، نمی پذیرد و از پذیرفتن هر گونه مسئولیتی در مورد آنها سرباز می زند، مبارزه بزرگ پاكسازی نژادی كه صهیونیست ها حدود سال ۱۹۴۸ آغاز كردند و بر اثر آن قریب به ۸۰۰ هزار فلسطینی آواره شدند. از سویی دیگر در میان دانشگاهیان و سایر اندیشمندان اسرائیلی توافقی بالقوه در مورد رد حقوق اساسی، اخلاقی و قانونی آوارگان فلسطین وجود دارد.

عجیب ترین بعدی كه در گفت وگوهای میان مردم یا دانشگاهیان اسرائیلی درباره ایجاد دولت به گوش می رسد، جایگزینی مفهوم استعمارگری با «استقلال» و ویرانی با شكوفایی است. حتی «چپ گرایان» متعهد هم از فقدان «برتری اخلاقی» اسرائیل پس از اشغال كرانه باختری و نوار غزه در سال ،۱۹۶۸ متأسف هستند. گویی اسرائیل پیش از آن مانند فنلاند دولتی مدنی، مشروع و پای بند به قانون بود! به شكلی كاملاً متناقض اندیشمندان اسرائیلی كه خودخواهانه حقوق فلسطینیان را نمی پذیرند، خود نقشی اساسی در مبارزات اعاده و جبران حقوق آوارگان یهودی پس از جنگ جهانی دوم داشته اند.

دوم، استعمار نظامی كرانه باختری و نوار غزه از سال ۱۹۶۷ به همراه تمامی غصب ها، ویرانی خانه ها، كشتارهای بی دلیل و از همه بدتر دیوار استعماری، از ماه جولای امسال توسط دادگاه بین الملل غیرقانونی اعلام شد ولی در خدمت غصب نابخشودنی زمین ها و پاكسازی نژادی تدریجی فلسطینی هاست. دانشگاه های اسرائیل كه همگی دولتی هستند، نه تنها در برنامه ریزی، حفظ و فراهم كردن استدلال برای جنبه های مختلف اشغال تلاش می كنند بلكه مستقیماً در مستعمره سازی شركت می جویند. علاوه بر دسیسه های فردی بسیاری اندیشمندان اسرائیلی، مؤسسات آكادمیك نیز هیچ گاه از انجام جنایت های استعمارگرایانه اجتناب نكرده اند. دانشگاه عبری به طور مداوم ولی به آرامی در حال غصب زمین های فلسطینیان و بیرون كردن مالكان آنها در اورشیلم شرقی اشغالی است. دانشگاه بارایلان كه دارای شعبه ای در مستعمره غیرقانونی آریل در نزدیكی نابلس است، به آریل شارون به علت اشغال مجدد شهرهای فلسطین در مارس ۲۰۰۲ دكترای افتخاری داده است. در این تاریخ جنایت های فجیع در جنین و نابلس و ویرانی و كشتارهای بی دلیل در تمامی شهرهای فلسطین و اردوگاه های آوارگان در كرانه باختری روی داد. دانشگاه بن گوریون به طرق مختلف از پاكسازی آرام نژادی میان بادیه نشینان فلسطینی در نژو حمایت كرده و یا در سكوت نظاره گر سیاست كهنه تبعیض نژادی حاكم در آنجا بوده است. استادان این دانشگاه در فواصل سال های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ مطالعات محرمانه را از سوی وزارت بهداشت انجام دادند و در آن به بررسی نرخ بالای شیوع نقص های مادرزادی حاد و سرطان میان بادیه نشینان فلسطینی ساكن در نزدیكی اماكن صنعتی آلوده اسرائیل پرداختند. در این بررسی، پژوهشگران به رابطه ای واضح میان آلاینده های صنعتی و نرخ مرگ و میر میان فلسطینی های ساكن در آن منطقه رسیدند كه ۶۵ درصد بالاتر از سایر مناطق فلسطینی نشین بوده و در مورد نرخ سرطان هم به همین شكل و دو برابر میانگین ملی بود. با این وجود یافته های آنان به علت توافق این دانشمندان با وزارت بهداشت، محرمانه باقی ماند تا این كه اخیراً بر حسب تصادف به رسانه ها نیز راه یافت. دانشگاه حیفا نیز یكی از نژادپرست ترین استادان را در خود جای داده است. پروفسور آرنون سونر كه رهبر بدنام تهدید جمعیتی اعراب است، كاملاً بی رحمانه و موثر به ارائه دلایل آكادمیك برای پاكسازی نژادی فلسطینی ها، حتی شهروندان ساكن در اسرائیل، به شیوه ها و اشكال نوین می پردازد.

این دانشگاه همچنین خود وارد مبارزه ای گسترده در دهكده تنتوره در نزدیكی حیفا شد تا كشتار صهیونیست ها را جبران كند و هنگامی كه پروفسور ایلان پپ و یكی از شاگردانش قصد روشن سازی واقعیت مربوط به این قتل عام را داشتند، دانشگاه به اخراج، بدنام كردن و اجبار به سكوت روی آورد.

احتمالاً همه می دانند كه فلسطین در طول اشغال ۳۷ ساله خود توسط اسراییل، تلفات انسانی شدیدی داشته است. اما آنچه كه ظاهراً از انظار عموم دور مانده است، این است كه در طی انتفاضه كنونی، ارتش اسراییل بسیاری از خطوط قرمز پیشین خود را رد كرده است و به گفته نماینده پارلمان بریتانیا، اوناكینگ، دست به جنایاتی زده كه در نوع خود و نه میزان آن، یادآور جنایت های نازی در مورد یهودیان اروپاست. در همین حال ارتش این دولت كاملاً بیانگر و مورد حمایت جامعه اسراییلی است چرا كه IDF هنوز هم نسبتاً ارتشی مردمی به حساب می آید.

اسراییل با اعمال خود از مجبور كردن ویولونیست فلسطینی برای نواختن در راه بند نظامی در نزدیكی نابلس تا اعدام دختر آواره ۱۳ ساله، بستن ستاره داوود بر بازوان پسران نوجوان فلسطینی و نوشتن شماره های تشخیص هویت بر پیشانی و بازوان فلسطینی های پیر و جوان، جنایتی تنفرانگیز و مصونیتی بهت آور را عیان كرده است. به رغم تمامی این موارد، اندیشمندان و دانشگاهیان اسراییلی كه علنا در پی پایان اشغال فلسطین هستند، در اقلیمی بسیار كم مانده اند چرا كه هیچ نهاد علمی یا اتحادیه صنفی اسراییلی قادربه بیان علنی خواسته خود مبنی بر پایان اشغال فلسطین یا هر گونه ظلم دیگر اسراییل نیست. اگر اینها دسیسه نیست، پس چیست؟

سوم، نوع سوم ظلم اسراییل به ندرت در رسانه ها یا آكادمی ها ذكر شده است: تبعیض نژادی در برابر فلسطینیان عرب كه رسماً «شهروند» اسراییل هستند و در این كشور كاملاً از هویت خود دور شده و به شدت مجازات می شوند تا جایی كه سرانجام فریاد می زنند «من گناهكارم.» كل نظام دولت، شامل سیستم آموزشی، برای دور نگه داشتن شهروندان فلسطینی عرب ساكن اسراییل از قدرت، عدم مالكیت و فقدان موقعیتی برابر در قانون و كرده های دولت طراحی شده است. به علاوه به جمعیت بومی منطقه كه ساكن اصلی آن هستند، عمدتاً به عنوان موجوداتی ناخواسته و بدتر از آن تهدید جمعیتی از سوی اكثریت یهودیان اسراییلی ساكن نگریسته می شود كه باید با قاطعیت با آنان برخورد شود. نظرسنجی ها نیز همواره نشان از این دارند كه عمده یهودیان اسرائیل، قریب به دو سوم آنان خواستار «ترك عرب ها» به هر وسیله ای هستند.

اسراییل نظام آپارتایدی خود را ۵۶ سال است كه در كلیه جنبه های اساسی زندگی از مالكیت زمین تا آموزش عالی و حرفه ها پیاده كرده است ولی در میان همه این تبعیض های نژادی، موضوع آموزش برجسته تر از بقیه به چشم می آید. نتایج بررسی حفظ حقوق بشر كه در سال ۲۰۰۱ انتشار یافت چنین می گوید: موانعی كه دانش آموزان فلسطینی از كودكستان تا دانشگاه با آنها روبه رو می شوند مانند غربالی است كه مرتباً سوراخ آن ریزتر می شود. در هر مرحله ای، سیستم آموزشی تعداد بیشتری از دانش آموزان فلسطینی را نسبت به دانش آموزان یهودی غربال می كند. ولی هنوز دادگاه های اسرائیل كاری برای اجرای قوانین یا اصول كلی برابری به منظور حفظ كودكان فلسطینی از تبعیض در آموزش انجام نداده اند.با وجود مسائلی كه ذكر شد من موافقم كه اسرائیل كاملاً مشابه آفریقای جنوبی نیست بلكه بسیار پیچیده تر و دارای ابعاد گسترده تر بوده و حتی در برخی موارد شرورانه تر عمل می كند. اما تعریف ما از اسرائیل مهم نیست. وجود نظام تبعیض نژادی مسلم و ریشه ای نشأت گرفته از هویت قومی- مذهبی اسرائیل است كه سبب می شود تا ما خواستار تحریم هایی همانند آنچه در مورد آفریقای جنوبی اعمال شد، باشیم. عباراتی چون آپارتاید، استعمار مهاجران صهیونیست، برتری یهودیان و امثالهم، نام های متفاوت یك بیماری هستند و آنچه مهم است درمان آن به بهترین شكل است. با توجه به سه بعد ظلم اسرائیل كه پیش آمد، شباهت كافی میان این دولت و آفریقای جنوبی وجود دارد تا راه حلی به همان شكل در مورد اسرائیل نیز در پیش گرفته شود.

●علل اصلی مخالفت با تحریم

برخی از حامیان برجسته مشكل فلسطین به دلایل مختلفی كه مهمترین آنها در ادامه می آید مخالف اعمال تحریم ها و بایكوت اسرائیل به شیوه آفریقای جنوبی هستند:

الف) خاطره كشتار یهودیان توسط آلمان ها در جنگ جهانی، درخواست برای تحریم اسرائیل را امری ناپسند و بیزاركننده می سازد.

ب) اسرائیل اساساً كشوری دموكراتیك و دارای جامعه ای مدنی است پس می توان بدون تحریم آن را متقاعد به پایان ظلم بر فلسطینیان ساخت.

ج) برخلاف وضعیت آفریقای جنوبی در طول حكومت نظام آپارتاید، اكثریت اسرائیلی ها با تحریم مخالف هستند.

د) اندیشمندان اسرائیلی بسیار مترقی بوده و از پیشگامان جنبش صلح به شمار می آیند، بنابراین به جای تحریم باید از آنان حمایت كرد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید