پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

سرمایه گذاران از بحران مالی عبرت بگیرند


سرمایه گذاران از بحران مالی عبرت بگیرند

طبق نتایج مطالعه موسسه تحقیقاتی آلیانز , سرمایه گذاران, علی رغم از دست دادن ۳۰ درصد از پس انداز بازنشستگی خود, به درس عبرتهای مهم از بحران مالی بی توجه بوده اند

طبق نتایج مطالعه موسسه تحقیقاتی آلیانز ، سرمایه گذاران، علی رغم از دست دادن ۳۰ درصد از پس انداز بازنشستگی خود، به درس عبرتهای مهم از بحران مالی بی توجه بوده اند.

به گزارش فارس به نقل از بلومبرگ ، طبق این مطالعه ،سرمایه گذاران بین المللی همچنان نسبت به چشم انداز خود برای دوران بازنشستگی خوب خوشبین هستند و دیدگاه های خود در مورد آینده را تغییر نداده اند.

اکثریت مصرف کنندگان (۷۱ درصد) معتقدند که موقعیت بسیار بد فعلی، تغییر خواهد کرد و آنها دوران بازنشستگی فوق العاده ای خواهند داشت در حالی که تقریباً ۸۰ درصد می گویند که آنها حداقل تا حدودی مطمئن هستند که پول مورد نیاز در زمان بازنشستگی را در اختیار خواهند داشت.

بعلاوه، ۶۱ درصد سرمایه گذاران معتقدند که تغییر موقعیت بازار «یک رکود موقت است و همه چیز نهایتاً به وضعیت عادی بازخواهد گشت». برایان گافتی مدیر ارشد موسسه آلیانز می گوید: اگرچه این دیدگاه های مثبت، امید بخش هستند، مهم آن است که ما درسهایی که طی این بحران مالی آموخته ایم را با جان و دل حفظ کنیم و هم اکنون تغییرات کمی برای بهبود احتمال بازنشستگی مطمئن در آینده را بوجود آوریم.

کارشناسان اقتصادی ، نقطه نظر محافظه کارانه تری دربارة آمادگی خود برای بازنشستگی دارند.

از بین کارشناسانی که مورد مطالعه قرار گرفتند، ۵۱ درصد معتقدند که مراجعان آنها پس انداز بازنشستگی کافی ندارند. همچنین، ۶۶ درصد اظهار می کنند که سرمایه گذاران باید رویکرد جدیدی برای سرمایه گذاری بازنشستگی اتخاذ کنند. ۵۵ درصد کارشناسان می گویند هم اکنون به مراجعان خود کمک می کنند اهداف واقع گرایانه تری داشته باشند و ۵۲ درصد از آنها مباحثات صریحی دربارة بازده پایین تر از انتظار و نیاز به مشارکت بیشتر در برنامه های بازنشستگی را عنوان می کنند.مصرف کنندگان، به شدت بر بورس بعنوان زیر بنای سهام بازنشستگی خود متکی بودند. تقریباً نیمی از کل سرمایه گذاران (۴۸ درصد) برای درآمد آیندة بازنشستگی خود به سهام وابسته هستند. در بین سرمایه گذاران مسن تر یعنی آنهایی که بیش از ۶۵ سال دارند، ۲۱ درصد می گویند که ۹۱ درصد تا ۱۰۰ درصد برنامه های خود بر مبنای سهام، سرمایه گذاری کرده اند.

ولی طبق مطالعه آلیانز سرمایه گذاران و کارشناسان اقتصادی ، اتفاق نظر دارند که سهام می تواند بعنوان مانعی بر سر راه تورم، مفید واقع شود.در بین سرمایه گذارانی که برای حفاظت از سهام خود در برابر تورم، اقداماتی انجام داده اند، ۴۳ درصد با هدف ذخیرة پول بیشتر بوده است و ۳۹ درصد در سهام یا اوراق قرضه سرمایه گذارانی کرده اند و در حالی که ۷۷ درصد کارشناسان می گویند آنها دربارة سهام بعنوان یک مانع کافی در مقابل تورم، نظر مثبتی دارند، اکثریت قریب به اتفاق سرمایه گذاران، دارایی های دارای بازده واقعی مثل کالاها و بیمة دارایی بدون تورم (TIPS) را در نظر نگرفتند. کالاها و TIPS به ترتیب فقط در ۱۲ درصد و ۹ درصد سهام بازنشستگی مورد استفاده قرار گرفته است.

همچنین نشریه مانثلی ریویو از شکست سیاست های اقتصاد آزاد خبر داد و اعلام کرد که"سرمایه‌داران " از بحران "سرمایه‌داری " سرمایه‌‌دارتر شدنددقیقاً یکسال پیش، بانک سرمایه گذاری لمن برادرز اعلام ورشکستگی نمود. موج این شوک به بازارهای مالی ضربه زد، بازار سهام در سراسر دنیا سقوط نمود و برای مدتی حقیقتاً بنظر می رسید که حیات سرمایه داری جهان با خطرات مستقیم روبرو شده است.نشریه مانثلی ریویو نوشت، این سقوط کاملاً غیر منتظره نبود. انفجار حباب بازار مسکن آمریکا در سال گذشته، شکنندگی بزرگی را در سیستم مالی جهانی ایجاد کرد. در حالی که مؤسسات به گونه ای بسیار نامعلوم گرفتار شدند و میزان کامل بدهی آنها حتی برای با تجربه ترین افراد نیز مشخص نبود. در نتیجه، تابستان ۲۰۰۸ شاهد کمک مالی فدرال رزرو به بسیاری از مؤسسات مالی بزرگ بودیم .

سپس موسسات مالی فردی مک و فانی مائه ملی شدند. به خوبی معلوم بود که بسیاری از بانک های سرمایه گذاری بزرگ و دیگر مؤسسات مالی (مثل شرکت بیمه AIG) همگی به شدت در معرض خطر بودند.پس از سقوط ناگهانی موسسه مالی لمن برادرز، دولت آمریکا و در واقع دیگر دولت های اروپایی ، به اقداماتی بی سابقه برای پیشگیری از آنچه به نظر می رسید یک بلای اقتصادی و مالی احتمالی در ابعاد جهانی باشد، دست زدند. سیاست های پولی ، آزادتر شد و مشوق های مالی برای افزایش هزینه ها، ارائه گردید. بیش از همه، کمک های مالی دولتی بیشتری وجود داشت .یکسال پس از این اتفاق، می توان گفت که شدیدترین بحران مالی و اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم سپری شده است .

اقتصاد دنیا به سمت رکود پیش رفت ولی به یکباره سقوط نکرد. امروز، همه جا صحبت از بهبود است حتی در اروپای در حال رکود و همین طور در آمریکا. بنابراین آیا می توان نتیجه گرفت که پاسخ فوری و ضروری، موفق بوده است؟ و آیا سیاستگذاران، درسهای مهمی از این بحران فرا گرفتند؟متأسفانه، بنظر نمی رسد این طور باشد. از همه مهم تر، بنظر می رسد سیاستگذاران اقتصادی کشورهای توسعه یافته از بحران اخیر درس عبرت نگرفته اند . علی رغم شواهد همه جانبه برخلاف این موضوع، هیچ حرکتی جدای از فرضیة "بازارهای کارآمد " که رویکرد بدون دخالت دولت در بخش مالی را مشخص نمود، وجود نداشته است. مؤسسات مالی با هزینه های زیاد ، بار دیگر کمک مالی دریافت کردند ولی بدون اینکه هیچ تغییری در قوانین اتفاق افتد که رفتار غیر مسئولانه این موسسات را نکوهش و سرزنش کند. بانک هایی که بیش از حد بزرگ بودند و با بحران جدی روبرو شدند، اجازه یافتند که حتی بزرگتر شوند.

یکی از بدترین عواقب این نحوه برخورد نادرست با بحران آن است که خطرات اخلاقی در پی خواهد داشت از جمله " اقدامات موسسات مالی در به حداکثر رساندن سود خودشان به قیمت آسیبهای وارده بر دیگران. " در بازار های مالی این مشکلات بسیار شایع است زیرا چنین بازار هایی بهر حال دارای ویژگیهای اطلاعاتی نامتقارن و ناقص بین شرکت کنندگان در این بازار ها می باشند.خطر اخلاقی مرتبط با هرگونه کمک مالی دولتی از این واقعیت ناشی می شود که کمک مالی بطور ضمنی از رفتارهای اولیه که منجر به بحران در یک موسسه خاص شده را در نظر نمی گیرد.به گزارش فارس، بطور کلی چنین فرض می شود که بازارها به رفتار خوب پاداش داده و اعضایی که به بیراهه می روند را تنبیه می کنند و فرض بر این است که کسانی که به " اصول بازار آزاد " و اقدامات نامحدود و بی قید و شرط بازارها اعتقاد دارند باید به قدرت ایجاد نظم آن نیز معتقد باشند.ولی هنگامی که بحران ضربه می زند ، فریادها برای کمک مالی دولت و نجات فوری توسط کسانی به گوش می رسد که قبلا از بی نظمی و بی قانونی و آزادی بازارها پشتیبانی می کردند.