جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فریب سراب معنویت


فریب سراب معنویت

نگاهی به ظهور فرقه های جدید در دنیای معاصر

کسب رضایت و آرامش همواره یکی از اهداف انسان ها در طول تاریخ بوده است. شاید زمانی انسان ها تنها با رفع نیازهای حیاتی خود به این مقام نایل می شدند. با رشد فکری بشر این مسئله از اهمیت بیشتری برخوردار شد. نیاز به خدا به عنوان یک نیروی برتر جای خود را در اندیشه های افراد باز کرد. زندگی بدون معنویات دارای خلاء بود و هیچ جایگزینی برای آن وجود نداشت. آیین های مختلف مذهبی و رسومی که بین ملل مختلف برقرار بود شاهد مناسبی برای این موضوع است. این مباحث با ظهور ادیان الهی بیشتر جلوه گر می شد تا آنجا که علم بشر به حدی رشد کرد که بتواند پرده از راز برخی از ابهامات انسان ها بردارد. هر روز از گوشه ای از دنیا یکی از دانشمندان علوم طبیعی نظریه جدیدی ارائه می داد و یا نتایج موفقیت آمیز یک آزمایش و پژوهش را اعلام

می‌کرد. در این حین تحولی تدریجی در آدمی ایجاد شد. کم کم دیدگاه معنوی انسان ها جای خود را به دستاوردهای علوم داد. هر تکنولوژی جدید چنان افراد را تحت تاثیر قرار می داد که آنها می پنداشتند این دستاوردها همان گمشده آنهاست.

این شیفتگی تا جنگ جهانی دوم ادامه داشت. تحولات سیاسی و اقتصادی ناشی از جنگ حتی در فرهنگ و اندیشه مردم آن زمان هم دگرگونی ایجاد کرد. انسان ها به این نتیجه رسیدند که اختراعات و اکتشافات علمی نه تنها نمی‌تواند نیازهای معنوی آنها را بر آورده کند بلکه به یک معضل بزرگ بدل شده و خطری است برای بقای حیات و حفظ آرامش آنها. در این هنگام بود که انسان ها به ناگاه خود را در بین مجموعه ای از مصنوعات گرفتار و تنها دید‌که گاهی جز دردسر چیزی برای آنها به ارمغان نیاورده است. پس برای رسیدن به مطلوبش به چیزهای مختلفی چنگ انداخت و تمامی این فرقه‌هایی که امروزه در غرب و شرق دیده می‌شود ناشی از این تمسک ها بوده است. ‏

جالب است که تعداد فرقه های مذهبی جدید بیش از حد انتظار و حدود سه هزار فرقه جدید در دنیا است. البته باید به این نکته اشاره کرد که همه این فرقه ها از یک دسته نیستند و هر کدام از راه های مختلفی برای رسیدن به اهداف خود بهره می برد. ‏

گاهی این فرقه ها به صورت الحادی عمل می‌کنند مانند گروه های رائیلیان و کلیسای شیطانی که در این دسته جای دارند. گاهی هم گروهی از این فرقه ها یافت می‌شوند که در ظاهر تعارضی با دین های آسمانی و آیین های مذهبی ندارند. گروه هایی همچون فالون دافا، یوگا، تی ام، ریکی و اکنکار از این قبیل هستند.

همان‌طور که اشاره شد این فرقه ها تنها متعلق به دنیای غرب نبوده و در بعضی از موارد ریشه در دنیای شرق دارند. از آنجا که فرهنگ شرقی در مقایسه با غرب اخت و تمایل بیشتری به مذهب دارد معمولا روش تبلیغاتی این گروه ها ظاهری آراسته به مذهب دارد. در این دسته می توان از فرقه های سای بابا، اشو، مهر بابا و سیک یاد کرد.‏

این مشکل فراگیر مانند یک بیماری به عالم دین هم سرایت کرده است. در بررسی این انحرافات به گروه هایی برخورد می شود که زیر شاخه‌های ادیان آسمانی هستند. برای مثال فرقه های مورمون‌ها، مونیسم ها، شاهدان یهوه از مسیحیت و یهودیت منشعب شده اند و به صورت امروزی در آمده‌اند. در اسلام هم این تغییرات به چشم می‌خورد. برخی از گروه های نوظهور در اسلام نیز مانند بهائیت، وهابیت و فرقه های صوفیه بومی در زمره این فرقه ها قرار می گیرند.‏

با وجود تفاوت های داخلی و جزئی، دسته های ذکر شده در این فرقه ها معمولا در یک سری از ویژگی ها مشترک هستند. افرادی که عضو آنها هستند کاملا دلبسته و پایبند گروه هستند و با تعصب خاصی از آن حمایت می کنند. البته این گروه ها برای عضو گیری به صورت علنی اقدام نمی‌کنند بلکه از راه های مخفی و زیر‌زمینی برای جذب نیروهای خود بهره می‌برند. افرادی که در این فرقه ها وارد می شوند چنان سرسپرده گروه و رهبر خود می شوند که به او اجازه می دهند در زندگی شخصی آنها ابراز نظر کند. حتی رهبر می تواند در غذا خوردن، لباس پوشیدن و انتخاب همسر اعضا به راحتی دخالت کند. یکی از بارزترین مشخصه های این فرقه‌ها این است که آنها ادعا می کنند راه ساده و سریعی برای رسیدن به سعادت و حقیقت می‌شناسند. آنها با این ادعا افراد بخصوص جوانان را به سوی خود جذب می کنند و می توانند راحتتر بر آنها تاثیر بگذارند. ‏

از طرفی عواملی وجود دارد که افراد به سمت این فرقه ها کشیده شوند. شاید بتوان از عوامل روانشناختی به عنوان یکی از مهم ترین این عوامل نام برد. معمولا انسان هایی که از ایمان و اعتقاد قوی برخوردار نیستند راحت تر به این گروه ها تمایل پیدا می کنند. افرادی که از عقاید دینی خود مطمئن نیستند پذیرای تحول در آنها می‌شوند و ممکن است با برخورد به این فرقه‌ها در نهایت به تغییر عقاید خود دست بزنند. اما نباید از عوامل جامعه شناختی غافل شد.عدم رضایت از نوع زندگی، احساس تنهایی و نداشتن هم صحبت بخصوص در جوانان از جمله عوامل این گرایشات است. در جوامعی که دینداران دچار اعمال ناشایستی شده و ریاکاران وارد محیط های اجتماعی شوند و عالمان دینی در جهت اصلاح جامعه کم کاری کنند این تمایلات شدید تر است. در برخی از جوامع مشکل کمبود معنویت وجود دارد و دین در بین افراد کمرنگ شده است در حالی که فرد در درون خود نیاز به ارتباط با خدا دارد. در این حالت این فرقه ها راه مناسبی برای برقراری این ارتباط پیشنهاد کرده و فرد به آنها روی می آورد. دسته ای از عوامل موثر در خارج از فرد است و فعالیت‌های سیاسی سازمان‌های جاسوسی برای ایجاد تفرقه در بین مردم و بخصوص جوامع دیندار و بویژه مسلمانان باعث نفوذ آنها و جذب اعضا به آن است.‏

از آنچه تا اینجا گفته شد می توان به این مطلب پی برد که جهت گیری فرقه های نوظهور در مقابل دین قرار گرفته است. با نگاهی دقیق می‌توان به این نتیجه رسید که بیشترین آسیب ناشی از بروز این گروه ها نیز متوجه دین است. اینجاست که مسئله شناسایی و مبارزه با فرقه‌‌ها اهمیت پیدا می کند. بیشتر این جریان‌های منحرف سعی بر این دارند که دین های الهی را با اصول و آموزه های جدید جایگزین کنند. نشاندن خود محوری، سکولاریسم و اومانیسم به جای خدامحوری از بزرگترین عوارض رواج فرقه های نوظهورمی‌باشد. در واقع آنها تاکید می کنند که می‌‌توانند فرد را دچار تحول کنند در حالی که پیامد این سخن تنها دوری فرد از خدای خویش است. در این حال دور از انتظار نیست که رهبران این فرقه ها از مریدان خود سوء استفاده هم بکنند، چه در مسائل مادی و فرمانبرداری و چه در مسائل انحرافی و جنسی.‏

یکی از مباحثی که امروزه با این عنوان بسیار مطرح می شوند آموزش مدیتیشن(تمرکز فکر) است. حتی دوره هایی با این عنوان در مکان‌های مختلف ارائه می شود که حاوی این مطلب هستند. یکی دیگر از این مباحث دور شدن از دین های سنتی است. رهبران این گروه ها می‌کوشند تا از آموزه ها و متون دینی تفسیرهای جدید و البته معطوف به امیال خود کنند. این کار با گذشت زمان دیگر چیز خالصی از آموزه اصیل دینی باقی نخواهد گذاشت.‏

از دیگر دستاویزهای این فرقه ها استفاده از اصطلاحاتی است که می تواند ذهن افراد را متوجه خود کند. عباراتی همچون روح، غیب گویی، تسخیر نفوس، آزاد کردن نیروهای عظیم نفسانی بشر، آرامش و رهایی از رنج، بهره گیری از نیروهای عالم طبیعی، پیوستن به انرژی های جاری در جهان و این قبیل تعابیر همواره برای انسان ها جالب توجه بوده است و فرد بخصوص جوانان از روی کنجکاوی به آنها روی می آورد. در این حال رهبر گروه با بهره گیری از فن بیان و خطابه و توسل به راه های اینچنینی فرد را در دام خود اسیر کرده و او را با این امور به راحتی سرگرم می کند.‏

اساسا بیشتر این فرقه های نو ظهور در عصر حاضر از یک سری نمادها و مشخصه هایی برای گروهشان استفاده می کنند. این نمادها می‌توانند در هر جامعه ای نفوذ کرده و نشامی از آن گروه منحرف باشند. برای نمونه می توان به شیطان پرستی به عنوان یکی از بزرگترین جریان‌های حاضر اشاره کرد که بسیار از این نمادها استفاده می کند. مثلا در دیدگاه آنان عدد ۶۶۶ سمبل شیطان و شماره ارتباط با او محسوب می شود و یا شکل یک صلیب وارونه که برای رد مسیح به کار می رود و در واقع به نوعی مسیح را به سخره می کشد.‏

با نگاه دقیق به اطراف می توان بسیاری از علائم فرقه های نوظهور را در اطراف خود مشاهده کرد. حتی بسیاری از مباحثی که امروزه در جمع‌‌های مختلف و در بین جوانان مطرح می‌شود تأییدی بر نفوذ آنها در زندگی روزمره می‌باشد. این جاست که توجه به آنان و جلوگیری از نفوذ هرچه بیشترشان و در نهایت پاک کردن جامعه از آثار ایشان از وظایف خانواده ها و مسئولین قرار می گیرد.‏

شادی محمدی

منبع:‏

برگرفته از کتاب جریان شناسی ضد فرهنگ‌ها، عبدالحسین خسروپناه - قم: تعلیم و تربیت اسلامی،۱۳۸۹ ‏