پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

طول عمر


طول عمر

شیعه امامیه به تبع ادله قطعی, معتقد به امامت امام زمان ع از سال ۲۵۵ هجری تاکنون است این اعتقاد مستلزم آن است که امکان داشته باشد شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد این لازمه برای برخی از اهل سنّت گران آمده است می گویند چگونه ممکن است شخصی این مقدار عمر کند اینان در حقیقت از آن جهت که اصل اعتقاد به امامت ومهدویت شیعه را قبول ندارند, مسأله طول عمر را بهانه قرار داده اند تا اصل عقیده به مهدویت شیعه را زیر سؤال ببرند

● پرسش: آیا مسأله طول عمر امام زمان‏علیه‏السلام مورد اعتراض اهل سنّت واقع شده است؟

▪ پاسخ: شیعه امامیه به تبع ادله قطعی، معتقد به امامت امام زمان (ع) از سال ۲۵۵ هجری تاکنون است. این اعتقاد مستلزم آن است که امکان داشته باشد شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد. این لازمه برای برخی از اهل سنّت گران آمده است. می‏گویند: چگونه ممکن است شخصی این مقدار عمر کند. اینان در حقیقت از آن جهت که اصل اعتقاد به امامت ومهدویت شیعه را قبول ندارند، مسأله طول عمر را بهانه قرار داده‏اند تا اصل عقیده به مهدویت شیعه را زیر سؤال ببرند.

سائح علی حسین مغربی می‏گوید: «اهل سنّت نظریه بقا وزنده ماندن مهدی (ع) بیش از هزار سال تا هر زمان که خدا بخواهد را مورد انتقاد قرار داده‏اند، و می‏گویند: عمری به این مقدار هرگز در بین بشر مرسوم نبوده ودلیلی نیز از شرع بر آن وجود ندارد».( تراثنا وموازین النقد، ص ۲۰۳)

همان گونه که دکتر احمد محمود صبحی اعتقاد به طول عمر امام زمان (ع) را از قوی‏ترین اعتراض‏ها متوجّه بر عقیده به حضرت مهدی (ع) نزد شیعه امامی قرار داده است. او می‏گوید: «زنده ماندن مهدی بیش از هزار سال جای تردید دارد، واین خود موجب سست کردن عقیده به مهدویت از ریشه واساس است».( نظریة الامامة لدی الشیعة الإثنی عشریة، ص ۴۱۱)

● پرسش: آیا خداوند می‏تواند عمر کسی را به این حدّ طولانی کند؟

▪ پاسخ: در علم کلام به اثبات رسیده که خداوند قادر بر هر امری است همان گونه که عالم به هر چیزی است. هر امری که قابلیّت تعلق قدرت الهی را داشته باشد ومحال ذاتی ووقوعی نباشد، گرچه بر خلاف عادت عمومی است. لذا محال نیست که خداوند به جهت مصالحی عمر شخصی را طولانی کرده واز آفات مرگ او را نگه دارد. طبیعت آتش، سوزاندن است ولی خداوند برای حضرت ابراهیم (ع) سرد وسلامت گردانید. واین همان اعجازی است که در علم کلام به آن اشاره شده است. علامه طباطبایی می‏فرماید: «کسی که روایات وارد شده از رسول اعظم وامامان اهل بیت: در خصوص امام غایب را مطالعه کرده باشد، به این نتیجه می‏رسد که نوع حیات آن حضرت با معجزه وخرق عادت است. وطبیعی است که خرق عادت امری محال نیست. ونمی‏توان خرق عادت را از طریق علم به طور مطلق نفی کرد. عوامل واسبابی که در عالم تأثیر گذارند هرگز منحصر در حدود دید ما وشناخت ظاهری ما نیست. ما نمی‏توانیم عوامل دیگر را از ماوراء طبیعت نفی کنیم ... لذا ممکن است که عواملی در فرد یا افرادی از بشر وجود داشته باشد که بتواند انسان را بهره‏مند از عمر طولانی کند به حدّی که گاه به هزار یا هزاران سال برسد. بنابراین علم طبّ هرگز از کشف راز طول عمر انسان مطلع نشده است».( شیعه در اسلام، ص ۱۹۸)

شهید صدر؛ می‏گوید: «...ما فرض می‏کنیم که عمر طولانی از حیث علمی ممکن نیست... نتیجه چیست؟ مقصود شما این است که بگویید: طولانی شدن عمر انسان تا چند قرن بر خلاف قوانین طبیعی است که علم با وسایل تجربی وپیشرفته به اثبات رسانده است. تازه به این نتیجه می‏رسیم که این حالت معجزه بوده که قانون طبیعی را در حالتی معین به جهاتی خاص معطّل گذاشته وخرق کرده است... .

این معجزه برای کسی که از نصوصات قرآن وسنّت استمداد جسته واستفاده می‏کند، چیز تازه یا غریبی نیست. ونیز عجیب‏تر از نقض قانون انتقال حرارت از جسم پرحرارت به جسم کم حرارت نیست، که در مورد حضرت ابراهیم (ع) نقض شده است تا جان او محفوظ بماند. خداوند متعال می‏فرماید: «قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَسَلاماً عَلی اِبْراهِیمَ».( سوره انبیاء، آیه ۶۹)

آن گاه نمونه‏هایی از معجزات وخوارق عادات به جهت مصالحی اهمّ را مثال می‏زند که اگر از مسأله طول عمر در حدّ اعجاز مهمّ‏تر نباشد در اهمیت کمتر نیست...».( بحث حول المهدی (ع)، ص ۸۰-۷۷)

لذا خداوند متعال درباره حضرت یونس (ذوالنون) می‏فرماید: «فَلَوْلا أَنَّهُ کانَ مِنَ المُسَبِّحِینَ × لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ»؛ «اگر او از تسبیح‏گویان نبود به طور حتم در شکم ماهی تا روز قیامت باقی می‏ماند.»( سوره صافات، ص ۱۴۴و۱۴۳)

پس ممکن است کسی عمری طولانی تا روز قیامت به طریق اعجاز داشته باشد.

● پرسش: آیا طول عمر به این حد، از حیث علمی امکان دارد؟

▪ پاسخ: مقصود از امکان علمی آن است که ادعا کنیم برخی از امور که امکان علمی نداشته ونمی‏توان با وسایل مدرن وپیشرفته امروز آن را عملی ساخت، به لحاظ قوانین علمی هیچ گونه قاعده وقانونی که مانع وقوع وتحقق آن باشد وجود ندارد. در مورد طول عمر انسان نیز چنین است.

برنارد شو می‏گوید: «از اصول علمی ثابت نزد تمام علمای بیولوژی آن است که عمر انسان ممکن نیست که برای او حدّ ثابتی باشد، طول عمر مسأله‏ای است که حدّ نمی‏پذیرد».( عمر المهدی بین العلم والأدیان، ص ۶)

وایزمن دانشمند معروف آلمانی می‏گوید: «هیچ تلازمی بین مرگ وقوانین طبیعی نیست؛ زیرا ما در عالم طبیعت، عمری می‏بینیم که بین یک لحظه تا خلود علی الدوام پایین وبالا می‏رود...».( همان)

فلوکر فیزیکدان معروف می‏گوید: «حدّ طبیعی عمر انسان ۶۰۰ سال است».

روجر پیکن دانشمند انگلیسی آن را به ۱۰۰۰ سال رسانده است.( مجله دانشمند، سال ۶، شماره ۱، ص ۴۳)

دکتر کیلور دهاوز آمریکایی می‏گوید: «علم طبّ می‏تواند قیدها وحدودی را که مانع از طول عمر انسان است با کمک دانش تغذیه از بین ببرد. ما امروز امیدواریم که بر خلاف عمر پدران واجدادمان به چنین طول عمری دست یابیم».( راهی به سوی حیات نو، ص ۱۴)

پروفسور اتینگر می‏گوید: «نسل جدید همان گونه که به سفرهای فضایی ایمان آورد، در آینده‏ای نه چندان دور ایمان خواهد آورد که خلود انسان در حیات دنیوی امر بعیدی نیست؛ زیرا با پیشرفت تکنولوژی که امروز مشاهده می‏کنیم می‏توان عمر انسان را در قرن آینده به هزاران سال رساند».( مجله دانشمند، سال ششم، شماره ۶)

دیمند وبرل از اساتید دانشگاه جونس هبکنس می‏گوید: «تمام اجزای اصلی انسان بدون استثنا با امتحان به اثبات رسیده که قابل خلود است، ویا حدّ اقلّ قابل عمری طولانی‏تر از این مقدار است...».( مجلّه المقتطف، جزء سوم از سال ۵۹)

● پرسش: آیا طول عمر امکان عملی داشته است؟

▪ پاسخ: فلاسفه ومتکلمین می‏گویند: قوی‏ترین دلیل بر امکان شئ وقوع آن در خارج است. در مورد طول عمر همین قانون جاری است. بهترین دلیل بر امکان آن، رجوع به تاریخ گذشته است. چه بسیار افرادی که در طول تاریخ عمرهای بسیار طولانی داشته‏اند که طول عمر حضرت مهدی (ع) نیز یکی از آنها است.

خداوند متعال درباره حضرت نوح (ع) می‏فرماید: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلّا خَمْسِینَ عاماً»؛ «وهر آینه ما نوح را به سوی قومش فرستادیم

پس او در میان آنها هزار سال به جز پنجاه سال [نُه‏صد وپنجاه سال] درنگ کرد.»( سوره عنکبوت، آیه ۱۴)

مطابق نظر مسلمانان ومسیحیان، حضرت مسیح (ع) تاکنون زنده بوده ودر آخرالزمان از آسمان فرود خواهد آمد. ومطابق نظر اسلامی پشت سر امام زمان (ع) نماز به جای خواهد آورد.

● پرسش: آیا در روایات اهل سنّت به طول عمر اشخاص اشاره شده است؟

▪ پاسخ: عجب است که اهل سنّت اعتقاد به ولادت ووجود امام مهدی (ع) را به جهت طول عمر آن حضرت قبول نمی‏کنند، در حالی که در صحیح‏ترین مصادر حدیثی خود روایاتی را آورده‏اند که در آن به قضایا واشخاصی اشاره شده که عمرهای بسیار طولانی داشته ودارند. از آن جمله حدیث معروف به حدیث جسّاسه است که در «صحیح مسلم» به طور تفصیل از آن یاد شده است.

در آن حدیث به طور تفصیل اشاره به وجود شخصی به نام «دجّال» شده که با عمری بسیار طولانی غایب از دیدگان مردم در جزیره‏ای از دریا زندگی می‏کند ودر برهه‏ای از زمان به نهضتی باطل دست خواهد زد.( صحیح مسلم ،ج ۸، ص ۲۰۵-۲۰۳، باب فی الدجال)

● پرسش: آیا کسانی در امت‏های پیشین عمر طولانی داشته‏اند؟

▪ پاسخ: آری، با مراجعه به تاریخ پی می‏بریم که کسانی عمرهای بسیار طولانی داشته‏اند از قبیل:

۱) خضر نبی که هزاران سال عمر کرده و هنوز زنده است.( المستطرف، ج ۲، ص ۳۳)

۲) لقمان بن عاد که ۳۵۰۰ سال عمر داشته است.( اخبار الدول)

۳) لقمان حکیم با ۴۰۰۰ سال یا بنابر نقلی دیگر هزار سال.

۴) نوح پیامبر با ۲۵۰۰ سال.

۵) شیث فرزند آدم با ۹۱۲ سال.( کامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۱۹)

۶) حضرت آدم (ع) با ۹۳۰ سال.( همان)

۷) ادریس نبی با ۸۶۲ سال.( همان، ج ۱، ص ۲۱)

۸) سلیمان نبی با ۷۱۲ سال.( المستطرف، ج ۲، ص ۳۳)

۹) سام پسر نوح با ۶۰۰ سال.( کامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۵۴)

ودیگران.

● پرسش: آیا طول عمر امکان فلسفی ومنطقی دارد؟

▪ پاسخ: مقصود از امکان فلسفی یا منطقی آن است که با مراجعه به عقل هیچ گونه مشکل عقلی وفلسفی که مخالف با نظریه طول عمر باشد وجود نداشته باشد.

شکی نیست که طولانی شدن عمر انسان به هزاران سال از جنبه عقلی ومنطقی ممکن است وهیچ گونه اشکال عقلی ندارد وهیچ گاه مستلزم تناقض نخواهد شد، زیرا در مفهوم حیات وزندگی، مرگ سریع نهفته نشده است.

فخر رازی در توجیه طول عمر انسان در ذیل آیه شریفه: «فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاّ خَمْسِینَ عاماً...»( سوره عنکبوت، آیه ۱۴)، می‏گوید: «برخی از اطبا گویند: عمر انسان بیش از ۱۲۰ سال

نمی‏شود، ولی آیه بر خلاف آن دلالت داشته وعقل نیز بیش از این را تأیید می‏کند؛ زیرا بقا بر ترکیبی که در انسان است ذاتاً ممکن است وگرنه باقی نمی‏ماند. دوام تأثیر مؤثر در او ممکن است؛ زیرا مؤثّر در وجود انسان اگر واجب‏الوجود است که دوام دارد، واگر غیر واجب‏الوجود باشد برای او مؤثّری است، وبالاخره به واجب‏الوجود باز می‏گردد که دوام دارد. لذا ممکن است که تأثیر واجب‏الوجود دائمی شود که در نتیجه بقا ذاتاً ممکن می‏گردد، وچنانچه بقا نداشته باشد به جهت امر عارض است، وعارض هم ممکن‏العدم است. واگر وجود عارض مانع واجب بود به همین مقدار عمر هم نمی‏توانست باقی بماند. نتیجه اینکه حرف برخی از اطبا که گفته‏اند: عمر انسان از ۱۲۰ سال فراتر نمی‏رود، باطل است».( تفسیر فخر رازی، ج ۲۵، ص ۴۲)

شیخ مجتبی قزوینی خراسانی در استدلال عقلی وفلسفی بر ضرورت وجود شخص طویل‏العمر در خارج می‏گوید: «طبق قواعد فلسفی وحِکَمی، هر طبیعتی که قابل زیاده ونقصان در عالم وجود است، باید فرد کامل آن طبیعت در خارج موجود گردد؛ زیرا هر طبیعتی طالب کمال نهایی خود است. مطابق این قاعده تعدادی از مسائل فلسفی پایه‏گذاری شده است که از جمله آنها وجود فرد کامل در بین بشر به اسم نبی یا حکیم است. ومطابق این قانون که با برهان به اثبات رسیده قابلیّت زندگی وعمر بیشتر دارای مراتب متعددی در خارج است. عمر ۱۰۰۰ سال یا ۲۰۰۰ سال را نمی‏توان نهایت مرتبه امکان زندگی به طور یقین دانست؛ بلکه ممکن است که بیش از این مقدار نیز باشد...».( بیان القرآن، ج ۵، ص ۱۲و۱۱)