دوشنبه, ۲۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 10 March, 2025
مجله ویستا
کار خوب هستی

چند روز بود وقتی که هستی از مدرسه به خانه بر می گشت توی راهش یک دختر کوچولو مثل خودش را می دید که پشت ویترین مغازه عروسک فروشی می نشست و عروسک ها را نگاه می کرد. یک روز هستی پیش دختر رفت و پرسید: چرا این جا نشستی؟ دختر کوچولو گفت: من دوست دارم یه عروسک داشته باشم اما بابام نمی تونه برام بخره آخه پول نداره. هستی وقتی به خانه رفت ماجرا را به مادرش گفت. مادرش به او گفت: این که غصه نداره می تونی یکی از عروسک هاتو براش ببری. هستی با خوش حالی رفت و یک کاغذ کادو خرید و بهترین عروسکش را کادو کرد و برای دختر کوچولو برد. دختر کوچولو با دیدن عروسک خیلی خوش حال شد. هستی هم خوش حال بود چون با کار خوبش یک دوست تازه پیدا کرده بود و خدا را هم از خودش راضی کرده بود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست