یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

عضویت در سازمان تجارت جهانی از نگاهی دیگر


عضویت در سازمان تجارت جهانی از نگاهی دیگر

پس از ۲۱ بار تلاش نافرجام, تقاضای ایران برای آغاز فرایند عضویت در سازمان تجارت جهانی پذیرفته شد و به تعبیری, اکنون وارد فاز صفر از ۷ خوان عضویت سازمان تجارت جهانی شده ایم به محض اعلام این خبر به سنت متداول و مألوف در کشور, عده ای سخن از رنسانس اقتصادی و باز شدن افق های جدید را مطرح کردند و در برابر آنها نیز کسانی شروع به طرح مخالفت مشابه آن موافقت ها کردند

قیمت‌های دستکاری شده، تعرفه‌ها و آزادی تجارت

پس از ۲۱ بار تلاش نافرجام، تقاضای ایران برای آغاز فرایند عضویت در سازمان تجارت جهانی پذیرفته شد و به تعبیری، اکنون وارد فاز صفر از ۷ خوان عضویت سازمان تجارت جهانی شده ایم.به محض اعلام این خبر به سنت متداول و مألوف در کشور، عده ای سخن از رنسانس اقتصادی و باز شدن افق های جدید را مطرح کردند و در برابر آنها نیز کسانی شروع به طرح مخالفت مشابه آن موافقت ها کردند.اما مجموعه این دیدگاه‌ها در برابر موج تبلیغات و اخبار انتخابات، انعکاس چندانی نیافت. ازجمله دکتر فرشاد مؤمنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، ضمن مقاله مفصلی در روزنامه ایران ، به مروزی کوتاه بر شکل‌گیری سازمان تجارت جهانی پرداخته و بر ضرورت واقع‌بینی و هشیاری در این عرصه و نیز برخی اقدامات ضروری تأکید کرده است که به لحاظ اطلاعاتی که در این مقاله ارائه شده، بخش‌هایی از آن در پی می‌آید. چند سال پیش یکی از استراتژیست های معروف توسعه مقاله ای نوشته بود و در آن عنوان می کرد که در فاصله سال های ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ که ژاپن از یک واردکننده تکنولوژی به یک صادرکننده تکنولوژی تبدیل شد، بهای مادی این تحول برای ملت ژاپن و به صورت ارز خارج شده به این منظور حدود ۱۰ میلیارد دلار بوده است.در آن مقاله در خصوص قیمت تمام شده این فرآیند به مبلغ ۱۰ میلیارد دلار عنوان شده بود که در طی این ۳۰ سال، ژاپنی ها به ازای هر یک سنت هزینه، با یک وسواس دیوانه کننده ای جزییات مسأله را بررسی می کردند. به طوری که هنگام عمل کمتر موضوع پیش بینی نشده ای باقی مانده بود. بنابراین سعی کردند، حتی المقدور با حداکثر شفافیت و با توجه به کوچک ترین مسائل و ریزترین جزییات، اهداف خود و فرایند و چگونگی تحقق آن را مورد بررسی قرار دهند. متأسفانه در جامعه ما چنین سنتی در حد نصاب وجود ندارد. ما یا با شیفتگی محض و یا با جبهه گیری و مخالفت با مسائل روبه رو می شویم. برخوردهای این گونه احساسی، نیاز برای بررسی جزییات مسائل را از بین می برد و نوعی انفعال و برخورد جبرگرایانه را تداعی می کند به طوری که گویی سرنوشت محتومی وجود دارد و گریزی از آن نیست. در همان دوره زمانی که ژاپن ۱۰ میلیارد دلار هزینه کرد تا به یک قطب صادرکننده تکنولوژی تبدیل شود، ایران هم تحت عنوان انتقال تکنولوژی، حدود ۱۵۰ میلیارد دلار هزینه کرد. با مقایسه دستاوردهای ایران و ژاپن ملاحظه خواهید کرد که برای دستیابی به موفقیت باید چه کارهایی انجام می دادیم که ندادیم و چه کارهایی نباید انجام می دادیم که دادیم. به نظر می رسد با مروری بر تاریخچه شکل گیری سازمان تجارت جهانی می توان با گستره بحثها آشنا شد تا از این طریق انتظارات را واقعی تر نموده و بتوانیم از فرصتها درست استفاده نماییم و تدابیر و تمهیدات لازم برای مهار تهدیدها را نیز بشناسیم.تا جایی که به شواهد تاریخی موضوع مربوط می شود اجلاس «برتون وودز» که در سال ۱۹۴۴ تشکیل شد تا نظم اقتصادی پس از جنگ دوم را شکل دهد، در مصوبات خود تأسیس سه سازمان اقتصادی بین المللی را نهایی کرد که این سه عبارت بودند از: از صندوق بین المللی پول، بانک بین المللی بازسازی و توسعه که بعدها به بانک جهانی تبدیل شد و سازمان سومی به نام I.T.O یا سازمان تجارت بین المللی. فرایندهای تصویب و شکل گیری سازمانهای اول و دوم به سهولت انجام شد اما شکل گیری سازمان سوم یعنی سازمان تجارت بین الملل با وقفه های جدی روبه رو شد. شاید مهمترین دلیل وقفه زمانی این بود که در فضای پس از جنگ جهانی دوم، هم به اعتبار شرایط روحی و احساسی ناشی از مواجهه جامعه جهانی با دو جنگ در یک مدت کوتاه و هم به اعتباردستاوردهای نظری موجود در آن دوره که سخت تحت تأثیر آموزه های کینزی و یافته های «رائول پربیش» و «هانس سینگر» بود، در اساسنامه سازمان بین المللی تجارت دو مسأله گنجانده شد که این دو مسأله موجب گردید تا نماینده آمریکا در اجلاس «برتون وودز» تأسیس این سازمان را به تصویب کنگره این کشور موکول کند. البته این موضوع در کنگره آمریکا هم رد شد و I.T.O هرگز تأسیس نشد. عدم تأسیس I.T.O عمدتاً به دو مسأله بازمی گشت؛ یکی اینکه در اساسنامه I.T.O پیش بینی شده بودکه برای آنکه فرصت توسعه برای کشورهای تازه استقلال یافته فراهم شود، باید بین روندهای تغییر قیمت کالاهای ساخته شده و روندهای قیمت کالاهای خام، تناسب برقرار شود. در واقع، این واکنش به یافته های «پربیش» و «سینگر» بود که نشان دادند از دوره پس از انقلاب صنعتی، تجارت بین المللی همواره برای کشورهای قدرتمند و پیشرفته دربردارنده منافع فوق العاده و برای کشورهای در حال توسعه با پدیده ای به نام رابطه نزولی مبادله روبه رو بوده است. به همین خاطر تصور آنها بر این بود که چون پایداری صلح از جمله به عادلانه بودن نظام اقتصادی بین المللی وابسته است، اگر تناسبی بین قیمت کالاهای ساخته شده و مواد خام به وجود آید، در واقع از جنگ سوم جهانی پیشگیری شده است. لذا در اساسنامه I.T.O این مسأله گنجانده شد. نکته دوم این بود که یک سیستم کنترل و نظارت بین المللی بر عملکرد کمپانی های چندملیتی در اساسنامه سازمان مزبور پیش بینی شده بود. سایر موارد، زیاد مورد اختلاف نظر نبود. اما به اعتبار اینکه هیأت نمایندگی آمریکا اصرار داشتند که دولت و پارلمان به ما اجازه دادند مواردی را که یقین داریم دربردارنده منافع آمریکاست، امضا کنیم و اگر زمینه ها و موارد تردید وجود داشته باشد، اجازه امضا نداریم و باید آنها را به کنگره ارجاع دهیم، I.T.O بلاتکلیف باقی ماند . شرایط آمریکا از نظر جو روحی و روانی آن دوره، چه از نظر پرستیژ سیاسی و چه از نظر قدرت اقتصادی، شرایطی بسیار استثنایی بود. به همین خاطر به سهولت آنچه که مورد تأیید آمریکا نبود، مورد استقبال قرار نمی‌گرفت و کار پیش نمی رفت. مثلاً در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم، سه چهارم ذخایر طلای شناخته شده دنیا در «فورت ناکس» انبار شده بود. تولید ناخالص ملی آمریکا، به تنهایی ، معادل ۴۰درصد تولید ناخالص جهان بود و این کشور به تنهایی ۴۰ درصد واردات کل جهان را به خود اختصاص داده بود و در یک موقعیت چانه زنی بسیار استثنایی قرار داشت. ضمن آنکه به طور کلی، یک فضای خوش بینانه ای نسبت به آمریکا وجود داشت که شاید مهمترین وجه آن هم این بود که آمریکا اولین مستعمره ای بود که در فرایند مبارزات آزادیبخش و استقلال طلبانه، توانست انگلیس را شکست بدهد و به استقلال دست یابد. در جنگ جهانی اول پس از آنکه نزدیک بود جنگ به نفع آلمان تمام شود در ماههای پایانی جنگ، آمریکا وارد شد و سرنوشت جنگ را تغییر داد. اما با وجود اینکه تمامی کشورهای متفق بر روی نقش آمریکا در برطرف کردن خطر آلمان و متحدانش ، اتفاق نظر داشتند آمریکا در کنگره ورسای که برای تقسیم غنایم تشکیل شده بود شرکت نکرد، و اعلام کرد که ما رسالت خود را پاسداری از آزادی و عدالت می دیدیم و به همین خاطر، غنیمتی نمی خواهیم. در فاصله جنگ جهانی اول تا دوم آمریکا در چارچوب دکترین «مونروئه» همچنان سیاست ، انزواجویی خود را حفظ کرد. این مسأله، خاطره بسیار شیرینی برای افکار عمومی جهان ایجاد کرده بود، همانگونه که در جنگ جهانی دوم نیز به هیچ وجه مستقیم مشارکت نداشتند، اما زمانی که خطر پیروزی آلمان جدی شد در جنگ مداخله کردند و نهایتاً از طریق بمب اتمی که در دو شهر ژاپن منفجر کردند غائله جنگ را خاتمه دادند. بنابراین نمی توانیم با تصورات امروزی خود راجع به عملکرد آمریکا و عملکرد آن کشور بعد از جنگ جهانی دوم در مورد دوره قبل داوری کنیم. آمریکا در دوره قبل از جنگ دوم، نماد آزادیخواهی بود. در حالی که در دوره بعداز جنگ جهانی دوم بخش اعظم حیثیت خود را در جهان از دست داد.

راه‌اندازی گات

در هرحال پس از گذشت چندسال از جنگ جهانی دوم، از آنجایی که شکل گیری یک مجموعه ترتیبات تجاری بین المللی برای ایجاد فضای باثبات و اطمینان بخش در نظام اقتصاد بین المللی، اجتناب ناپذیر بود، آمریکا «گات»، یعنی موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت را راه اندازی کرد. همانگونه که از اسم آن پیداست گات مانند صندوق بین المللی پول یا بانک جهانی ، یک نهاد بین المللی اقتصادی محسوب نمی شود بلکه یک موافقتنامه عمومی یا معاهده چندجانبه بود و بعدها به تدریج آرام آرام به سطح یک سازمان بین المللی، تخصصی حرکت کرد.دولت‌های عضو در این موافقتنامه در واقع چارچوبی را می پذیرفتند و حقوق متقابلی را بین خود ایجاد می کردند. اما از منظر بحث ما مهمترین ویژگی گات این بود که ویژگی های دوگانه پیش گفته مندرج در اساسنامه I.T.O در موافقتنامه تأسیس گات وجود نداشت. موافقتنامه اولیه گات ۱۶ ماده داشت که در آن ۱۶ ماده در باره اهداف، نهادها، قلمرو، وظایف ، ساختار، نوع روابط با سایر سازمانهای بین المللی، دبیرخانه و شخصیت حقوقی، شیوه اصلاحات، و نحوه الحاق اعضای جدید و ... مطرح شده بود. به طور کلی از زمان تأسیس تا زمان برچیده شدن گات ۸ دوره مذاکره صورت گرفت که اولین آن ، دور ژنو در سال ۱۹۴۷ بودو آخرین آن هم دور اروگوئه بود که در فاصله سالهای ۱۹۹۴ - ۱۹۸۶ ادامه داشت. تا آنجایی که به نسبت گات با کشورهای در حال توسعه مربوط می شود، ما با دونقطه عطف مهم روبه رو هستیم که اولین آنها گزارش «هابرلر» بود که در سال ۱۹۵۸ منتشر شد و دومین آن الحاق یک فصل جدید به اساسنامه گات در سال ۱۹۶۵ بود که در آن برای اولین بار «حق توسعه» برای کشورهای توسعه نیافته مطرح شد و مسأله نابرابریهای جبرانی را به صورت امتیازی برای کشورهای درحال توسعه درنظر گرفتند.دراین رابطه حداقل دو مسأله خیلی مهم را می توان مشاهده کرد. مسأله اول این است که در گزارش «هابرلر» به صراحت اظهارشده بود که تأسیس گات هیچگونه سودمندی برای اعضای جهان سومی دربرنداشته است.در تحلیل دلیل انتشار آن گزارش هم اتفاق نظری وجودداشت مبنی بر اینکه درواقع این گزارش و انصاف علمی موجود در آن بازتاب تشکیل نهضت عدم تعهد در سال ۱۹۵۵ است که در اینجا از ذکر جزئیات آن خودداری می شود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.