شنبه, ۱۶ تیر, ۱۴۰۳ / 6 July, 2024
مجله ویستا

آیا زنان رهبران بهتری هستند


آیا زنان رهبران بهتری هستند

زنان به این علت شیوه رهبری متفاوتی دارند كه جامعه از آنها این شیوه را مطالبه می كند و آنها این مطالبات را درونی كرده اند زنان قرار گرفته در یك موقعیت اقتدارآمیز در صورتی می توانند اعتماد دیگران را جلب و مشروعیت خود را ثابت كنند كه توافق خود را با دیگران ابراز كنند, از آنها حمایت به عمل آورند و آرزوها و امیال خود را با هدف سازمان سازگار كنند

در حال حاضر اغلب مردانند كه دنیا را اداره می كنند، اما نتایج یك تحقیق جدید نشان می دهد كه اگر زنان نقش بیشتر در رهبری را به عهده گیرند، شاید جهان وضع بهتری پیدا كند. تجزیه و تحلیلی كه اخیراً از ۳۹ تحقیق براساس پرسشنامه های استاندارد پاسخ داده شده و توسط رهبران و پیروان در سازمان های گوناگون در سطح جهان انجام شده است، نشان می دهد كه نوع رویكرد زنان به رهبری ممكن است موثرتر از رویكرد مردان به آن باشد.

این تجزیه و تحلیل دو نوع رهبری كارآمد را توصیف می كند؛ یكی رهبران «دگرگون كننده» (Transformational) كه اهداف را بیان می كنند، مشوق ابتكار عمل هستند و اعتماد افرادی را كه با آنها كار می كنند جلب می كنند. آنها با اجازه دادن به زیردستان برای نوآوری و تفویض قدرت تصمیم گیری به آنها باعث الهام بخشی و افزایش انگیزه می شوند. نوع دیگر رهبری «اجرایی» (transactional) عمدتاً با فراهم آوردن مشوق ها و پاداش ها عمل می كند به این معنا كه مسئولیت های زیردستان را روشن می كند و به آنهایی كه اهداف را محقق می كنند، پاداش می دهد و آنهایی را كه در این روند ناموفقند، تنبیه می كند.

بررسی نشان می دهد كه رابطه مستقیمی میان كارآمدی رهبران و میزان استفاده از شیوه رهبری دگرگون كننده وجود دارد. همچنین میان یك جنبه از نوع رهبری «اجرایی» یعنی پاداش دادن به كار خوب و تحقق اهداف توسط زیردستان و كارآمدی رهبری نیز رابطه مثبت موجود است.

نوع سومی از رهبری هم وجود دارد كه می توان آن را رهبری «آزاد» خواند كه نه با تشویق ابتكار عمل همراه است و نه از پاداش و تنبیه زیردستان استفاده می كند، بلكه آنها را به حال خود وامی گذارد. این روش موفقیت كمتری دارد. بررسی فوق الذكر نشان دهنده آن بود كه زنانی كه در موقعیت رهبری هستند بیشتر از شیوه «دگرگون كننده» استفاده می كنند. آنها بیشتر با دیگران مشاوره می كنند، تعلیم بیشتری به كارمندان خود می دهند، به جزئیات توجه بیشتری نشان می دهند و احتمال بیشتری وجود دارد كه اندیشه های نو را تشویق كنند. در مورد شیوه رهبری «اجرایی» زنان و مردان نسبت مساوی دارند و بالاخره مردان احتمال بیشتری دارد شیوه آزاد را به كار بندند.

این تفاوت حتی زمانی كه مردان و زنان شرح وظایف شغلی مشابه داشتند، موجود بود. به عبارت دیگر تفاوت كاربرد شیوه های رهبری در زنان و مردان مربوط به آن نبود كه زنان در موقعیت های شغلی پایین تری قرار دارند. نكته جالب این بود كه تفاوت میان دو جنس در مدیریت موسسات تحصیلی، ورزشی، بهداشتی و پزشكی نسبت به موسسات تجاری بیشتر بود. شاید علت آن باشد كه در موسسات آموزشی یا ورزشی یا بهداشتی امكان به كار بستن شیوه دگرگون كننده بیشتر است. زنان به این علت شیوه رهبری متفاوتی دارند كه جامعه از آنها این شیوه را مطالبه می كند و آنها این مطالبات را درونی كرده اند. زنان قرار گرفته در یك موقعیت اقتدارآمیز در صورتی می توانند اعتماد دیگران را جلب و مشروعیت خود را ثابت كنند كه توافق خود را با دیگران ابراز كنند، از آنها حمایت به عمل آورند و آرزوها و امیال خود را با هدف سازمان سازگار كنند. به عبارت دیگر از آنجایی كه افراد شیوه رهبری خشن و مقتدرانه و به اصطلاح غیرزنانه را از یك زن كمتر می پذیرند، او ممكن است شیوه دموكراتیك تر و همیارانه را اتخاذ كند.

یك علت دیگر امتیاز رهبری زنان، وجود معیارهای دوگانه برای ارتقای شغلی است. در بعضی موسسات و سازمان ها یك زن برای رسیدن به موقعیت مدیریتی هنوز باید توانایی های بسیار بیشتری نسبت به مردان رقیبش نشان دهد. در تحقیق فوق الذكر نیز زنان مسن تر بیشتر شیوه دگرگون كننده را به كار می بردند، احتمالاً به این علت كه تبعیض های جنسیتی در ارتقای شغلی در سابق باعث شده بود این زنان كه موفق شده بودند بر این مانع غلبه كنند، گروه نخبه تری را تشكیل دهند. در هر حال اكنون فشارهای شغلی بر زنان به طور نسبی در همه كشورهای جهان كاهش یافته و افراد با راحتی بیشتری رهبران زن را پذیرا می شوند.

Harvard Mental Health Letter,Julay ۲۰۰۴