جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فرم گرایی متناسب با مضمون


فرم گرایی متناسب با مضمون

از پررونق ترین بخش های جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر نمایش های ویژه یا همان بخش خارج از مسابقه است

از پررونق ترین بخش های جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر نمایش های ویژه یا همان بخش خارج از مسابقه است. فیلم های این بخش که در آخرین سانس سینمای رسانه ها به نمایش درمی آیند در واقع آثاری هستند که به دلایل مختلف امکان حضور در بخش مسابقه را نیافته اند و به همین نمایش تک سانس اکتفا کرده اند. «آتشکار» یکی از فیلم های بخش خارج از مسابقه است که چند سالی از ساخت آن می گذرد. این فیلم دومین ساخته محسن امیریوسفی پس از «خواب تلخ» است که به نظر می آید مضمون آن عامل اصلی حضور نیافتنش در بخش اصلی جشنواره باشد. «آتشکار» داستان یک کارگر کارخانه ذوب آهن است که با وازکتومی مشکل دارد اما به گونه یی مجبور به این کار است.

در واقع محور اصلی فیلم ترس ها و تردیدهای این مرد است و کشمکش های او با خودش و آدم های اطرافش که او را حتی در کابوس با روح پدرش مواجه می کند. فیلم هر چند از فرم گرایی برجسته «خواب تلخ» فاصله دارد اما همچنان به عنوان اثری تجربی مطرح است که به گونه یی هوشمندانه فرمی متعادل تر را که متناسب با مضمون باشد، انتخاب کرده است. حضور راوی به عنوان فردی که دغدغه های درونی خود را بیان می کند کمک کرده بخشی از ساختارمندی اثر این گونه تامین شود، ضمن اینکه تلفیق روایت راوی با تصویر طنزی ظریف را وارد کار کرده است.

علاوه بر طنزی حساب شده که متناسب با موقعیت قهرمان فیلم در لابه لای اتفاقات طراحی شده، فانتزی از نظر کارگردان هم توانسته نمودی ویژه پیدا کند. برجسته ترین نمونه آن هم ترسیم تصویری از بهشت و جهنم در اوهام و کابوس های مرد است که روح پدر به او نهیب می زند تا از انجام این کار منصرف شود. در واقع آنچه در کنار فرم گرایی متناسب با مضمون، «آتشکار» را تبدیل به اثری تجربی در محدوده سوژه خاص خود کرده، زاویه نگاهی است که برای نزدیک شدن به سوژه جسورانه فیلم انتخاب شده است.

به خصوص که موضوع و عواقب آن از جنبه های مختلف و بیش از همه حذف هویت مردانه مورد توجه قرار گرفته است. «آتشکار» از حضور بازیگری برجسته چون حمید فرخ نژاد در نقش شخصیت اصلی بهره برده که همه وجوه جذاب خود را در قالب یک کارگر ساده به کار گرفته و ترکیب او در کنار بقیه بازیگران که افراد عادی هستند، متناسب و هماهنگ شده است. ضمن اشاره به اینکه «آتشکار» از جهت فرمی به نوعی تابع ذهن آشفته و اوهام زده شخصیت اصلی است که میان تردیدها و بایدها و نبایدهای ذهنی و عینی خود گیر افتاده، فیلم با محوریت این فرم ذهنی هم می تواند تجربه یی خاص محسوب شود.

اما در مورد سرنوشت «آتشکار» که چند سالی پشت درهای بسته مانده تا بالاخره موفق به حضور در جشنواره فجر شده، می توان امیدوار بود این نمایش زمینه یی برای اکران عمومی آن و ارتباط با مخاطب عام باشد که تجربه یی غیرقابل تکرار برای فیلمسازی است که هنوز این تجربه را پیدا نکرده است. «هیچ» یکی دیگر از فیلم های بخش خارج از مسابقه است که سرنوشتی مشابه ولی با پس زمینه یی متفاوت دارد.

این فیلم چهارمین کار عبدالرضا کاهانی پس از «آدم»، «آنجا» و «بیست» است که به بخش مسابقه راه پیدا نکرده است. «آدم» هرچند در جشنواره فجر به نمایش درآمد اما اکران نشد، «آنجا» نه حضور جشنواره یی داشت و طبیعتاً نه اکران عمومی و تنها به چند جلسه نمایش خصوصی اکتفا کرد. اما «بیست» سرنوشتی دیگر داشت و پس از حضور در جشنواره فجر بیست و هفتم و صاحب شدن چند جایزه به اکران عمومی سینماها درآمد.

اما حالا چهارمین فیلم کاهانی سرنوشتی مشابه دو فیلم دیگرش پیدا کرده که البته دریافت پروانه نمایش امیدها را برای اکران عمومی آن بالا می برد. «هیچ» همچون دیگر فیلم های کاهانی که فیلمنامه آنها با همکاری حسین مهکام به نگارش درآمده دو وجه درونی- نمادین و بیرونی- رئال را دارا است. در واقع اهمیت آن در این است که مانند الگویی که از فیلم های نمادین در ذهن داریم در فضا و مکانی نامعلوم و ذهنی نمی گذرد بلکه ارتباط خود را با واقعیت و زمان حال حفظ می کند.

این ویژگی کمک می کند همان مفاهیم و نمادها در وهله اول توی ذوق نزنند و چه بسا اصلاً به چشم نیایند چرا که جریان عادی زندگی بدون اوج و فرودی عجیب و غریب بیش از هر چیز مخاطب را با خود درگیر می کند. اما از پس رسوب همین جریان زندگی است که به تدریج مفاهیم و نمادها از زیرلایه های فیلم رخ می نماید و درامی که در رویه کار جریان دارد، فرصتی برای کشف آنها می دهد. «هیچ» از وجه فرم روایی هم اپیزودیک بودن را برای تعریف قصه اش انتخاب کرده که در این دو اپیزود شخصیت ها ثابت و تعاریف موقعیت است که دچار تغییر می شود.

تغییر در موقعیت هم به دنبال خود تغییر در کنش و واکنش های آدم ها را به همراه دارد و در نهایت این آدم ها هستند که به واسطه میزان تاثیرپذیری و تغییر، جای پای خود را در ذهن مخاطب محکم می کنند. فیلم از شخصیت های فرعی متعدد در کنار شخصیت اصلی بهره می برد که همه بر اساس خصوصیات تیپیک خلق شده اما به تدریج ابعادی جدید پیدا کرده و تبدیل به شخصیت هایی شناسنامه دار می شوند. در واقع خانواده جنوب شهری در خانه قمرخانومی وقتی با پدیده ثروتمند شدن مواجه می شوند، پوسته بیرونی خود را شکافته و بعد سرکوب شده خود را بروز می دهند و در نهایت از هم می پاشند.

حضور بازیگران در نقش های نامتعارف «هیچ» هم از ویژگی های مهم فیلم است. مهدی هاشمی در نقش شخصیت اصلی با این نقش آفرینی به گونه یی احیا شده و به راحتی می توان کلیشه کهنه او را از یاد برد و وی را در نقش مرد شکمباره بی دغدغه در ذهن سپرد. همان طور که نیره فراهانی، مهران احمدی، احمد مهرانفر، پانته آ بهرام، نگار جواهریان، صابر ابر و باران کوثری در نقش هایی متفاوت ردپایی محکم در ذهن مخاطب بر جای می گذارند. «هیچ» فیلمی است که همه متفق القول معتقدند اگر به بخش مسابقه راه پیدا می کرد مجموعه بازیگران آن قابلیت کاندیدا شدن را در کنار وجوه دیگری چون کارگردانی، فیلمنامه و... داشتند اما این اتفاق به دلایل مختلف نیفتاده است.

سحر عصرآزاد