یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
جوان پیری در شعر
مواجه شدن با مجموعهای تازه از یک شاعر با نیم قرن سابقه شاعری ، معمولا حس ناامید کنندهای به انسان میدهد. برای روشن شدن دلیل خود برای بیان این گزاره جسورانه مجبورم چند خطی توضیح بدهم.
سابقه ذهنی ما درباره شعر این گونه است که معمولا شاعران در میانسالی به اوج پختگی ذهنی و زبانی خود میرسند چرا که در این سن و سال، بر ابزار شاعری به اندازه کافی تسلط یافتهاند و از سوی دیگر تجربههای آنها در عرصههای مختلف شاعری به حد و حدودی رسیدهاند که میتوانند ضمن رعایت اعتدال و در نظر گرفتن سلیقه عمومی جامعه ادبی، در حدی که از آنها انتظار میرود نوآوری نیز در اثر خود ارائه دهند.
اما معمولا شاعری که ۵۰ سال در عرصه ادبیات حضور داشته و در تمام این مدت نیز تنها به آفرینش شعر مشغول بوده است، بعد از به پایان بردن و به سرانجام رساندن همه این تجربهها به جایگاهی میرسد که در آن بیشتر از آن که با روح جنونمند و جان مشتعل شاعری روبرو باشیم با چهرهای برجسته، فخیم و ادیب اما نه چندان شاعر روبروییم.
قصد مثال آوردن برای اثبات این ادعا را ندارم ولی معتقدم که بسیاری از خوانندگان جدی ادبیات معاصر با این گفته موافق باشند که عمر آفرینش ادبی در سرزمین ما کوتاه است و معمولا پس از دورهای جوشش و زایش هنری، سرخوردگیهای اجتماعی و مشکلات بیرونی عرصه را چنان بر خلاقیت هنری میبندد که شاعران اغلب به جز دورهای کوتاه در زندگی ادبی خود با سواد شعریشان میسرایند و نه با سودای جانشان.
در چنین وضعیتی روبرو شدن با مجموعهای از سرودههای شاعری با سابقهای طولانی در عرصه سرودن و نامی آشنا که یادآور چندین دهه تجربه در عرصه هنر شاعری است اما همچنان دارای ویژگیهایی است که نشان میدهد نمیتوان از نام سراینده آن به عنوان یکی از چهرههای تاثیرگذار شعر امروز بی تفاوت گذشت؛ اتفاقی درخور تامل است.
اکنونهای دور یازدهمین مجموعه از سرودههای مفتون امینی از سال ۱۳۳۶به این سو است. این مجموعه از شعرهای چاپ نشده تا نیمه سال ۱۳۸۶ شاعر را در بر میگیرد و اغلب شامل شعرهایی است که خود آنها را گویه نامیده است. مفتون خود در توضیح گویه، آن را نام مناسبی برای شعر سپید کوتاه یا نسبتا کوتاه (که البته سرودههای او همگی تقریبا کوتاه محسوب میشوند) میداند و البته این توضیح را هم ضمیمه کرده است که: «به خصوص وقتی که لحن گفتاری داشته باشد.»
شعر مفتون امینی دارای سلاست و سلامتی رشک برانگیزی در حوزه زبان است. شاعر از پس دهها سال همجواری با کلمات به راز و رمز زبانی آراسته و سلیس دست یافته است
مفتون پایانی غیر منتظره، ایجاز و سلاست همراه با سنجیدهترین سطربندیها را ویژگیهایی برمیشمارد که گویه را از دیگر شعرها متمایز میکند. این که تقسیم بندی و پیشنهاد جدید مفتون تا چه حد میتواند مورد توجه و اقبال دیگر شاعران قرار بگیرد موضوعی است که باید منتظر ماند و دید ولی حتی اگر این پیشنهاد را در محدوده شعر خود مفتون بررسی کنیم به نظر میرسد گویههای او به تمامی از معیارهای ارائه شده شاعر تبعیت نمیکنند از جمله پایان بندیهای غیرمنتظره که در تمامی گویهها چنین ویژگی را نمیبینیم.
شعر مفتون امینی دارای سلاست و سلامتی رشک برانگیزی در حوزه زبان است. شاعر از پس دهها سال همجواری با کلمات به راز و رمز زبانی آراسته و سلیس دست یافته است. کلمات در شعر او روشنایی و درخشندگی دارند و شاعر از همه امکانات زبان همچون ترکیبسازی، استفاده از کلمات همنشین یا قافیه مانند و ایجاد تقارنهای نامحسوس در چینش واژگان برای رسیدن به مفهوم استفاده میکند:
و آنگاه که در کوچگاه سال/ سفیدبالها باز میآیند/ انگار که یک چند/ گیاه و رنگ گیاه در زمینه نیست/ و روی این متن کبود/ نقطههای روشن/ بیش از آن که خاتمه بخش باشند، ادامه دهندهاند.
او به صورتی پنهان از ظرفیتهای نهفته کلمات استفادهای میکند که در نگاه نخست به چشم نمیآید اما در خوانشهای بعد میفهمی که برای درک ارتباط موسیقایی و در عین حال تضاد معنایی کلماتی چون آرمان و عارمان به نیم قرن تجربه شاعری نیاز است:
شهری با اینهمه دود و صدا /با اینهمه عیب و خطا/ ما به عادت یا به ناچار دوستش میداریم/ چون مادری آبله رو/ و کمی کج خو/ شهری که عارمان میآید و گاهی خندهمان/ که آن را آرمانشهر به نامیم(رسم الخط کتاب).
شعر مفتون امینی در ساحت معنا، برآمده از درنگهایی حسی و درک لحظههایی از زندگی است که تنها دوربین نگاه و عاطفه شاعری حساس بر روی آنها زوم میکند، این لحظات را برجسته میکند و در برابر حس و عاطفه مخاطب قرار میدهد. منظر نگاه مفتون امینی در اکنونهای دور، شاعری است که بین خود و زندگی و لحظات آن فاصلهای نزدیک حس میکند و در بازخوانی این لحظات است که به مخاطب خود رازهایی از زندگی را میگوید که از زبان کمتر شاعری در روزگار ما میتوان انتظار داشت.
همین تفاوت منظر در کنار روانی و درخشش زبان شعری است که در پنجمین دهه شاعری، شعر مفتون را از قاعدهای کلی که در ابتدای مطلب آوردم برکنار میکند و مخاطب از خواندن سرودههای این شاعر پیشکسوت حسی تازه از زندگی و درنگ در لحظات آن را میگیرد. حیف که شاعر در گزینش شعرهایش برای مجموعه کمی بدسلیقگی به خرج داده است و آوردن شعرهای کلاسیک یا ترکی در میانه گویهها، به روان بودن و یکدستی اثر لطمه زده است. شاید بهتر بود آثار منظوم و سرودههای ترکی مفتون را در مجموعههایی دیگر و یکدست میخواندیم و نه در اکنونهای دور.
آرش شفاعی
گروه فرهنگ و هنر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست