شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
برسد به دست آقای مفیدی
آقای مصطفی مفیدی در مصاحبه اخیر خود با خبرنگار «اعتماد»، که به مناسبت چاپ سوم رمان «امتحان نهایی» کورتاسار انجام شده بود، در جواب خبرنگار روزنامه که درباره انتقادات وارد بر کار ترجمه ایشان پرسیده بود، جوابی با این مضمون داده بودند که انتقادی دریافت نکردهاند. البته آن پرسش و پاسخ درباره همان کتاب «امتحان نهایی» و ترجمهاش انجام شده بود، اما برای پیشگیری از اینکه چنین عذری را برای دیگر ترجمههایشان هم بیاورند، قصد دارم به یکی دیگر از کتابهای ترجمهشده توسط ایشان، یعنی «تونل» ارنستو ساباتو، بپردازم. نسخه مورد استناد من چاپ دوم این کتاب است که در پاییز ۸۷ توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده و تا آنجا که خبر دارم هنوز آخرین چاپ آن است.
در همان مصاحبه، ایشان به نکته دیگری هم اشاره کرده بودند: «به نظرم کسی میتواند به ترجمه اثر ایراد وارد کند که متن اصلی کتاب را خوانده باشد و با مقایسه عبارات اصلی با ترجمه آن ایرادات ترجمه را نشان دهد.» این حرف در مواردی که به برگردان اثر مربوطند، صادق و صحیح است و به همین دلیل هم سعی میکنم فقط به مواردی اشاره کنم که اشکال نتیجه کار ایشان به عنوان یک متن فارسی مستقل است، نه در مقایسه با اصل متن مورد استفاده در ترجمه، که آن را نخواندهام. قبل از آنکه به اشکالاتی که مستقیما به خود جناب مفیدی مربوطند بپردازم، باید کمی هم به ناشر کتاب خرده بگیرم که به نظر سهلانگارانه و بیصرف دقت کافی کتاب را چاپ کرده است.
طبیعتا انتظار از ناشری باسابقه و کیفیت مثل انتشارات نیلوفر بسیار بالاست، و حجم انبوه غلطهای نگارشی و تایپی، و مشکلاتی که به راحتی توسط یک نمونهخوان و ویراستار حتی نه چندان دقیق و کاربلد هم قابل رفع بودند، آن هم در چاپ دوم یک کتاب، از ناشری که در دورههایی به تنهایی بار ادبیات یک کشور را به دوش کشیده، غیرقابل قبول و ناامیدکننده است. برای آنکه متهم به کلیگویی نشوم چند نمونه کوتاه میآورم: در صفحه ۲۲ آمده: «انگاری من به سبب تصور اندک خندهآوری که اکنون از زنی که چنان ستایشش کرده بودم داشتم، تا حدی که خودم را سرزنش میکردم.» جدای از اشکالاتی که میتوان به شیوه نگارش جمله گرفت، به وضوح عبارت «تا حدی که» در آن اضافه است. در صفحه ۲۴ کلمه «اراذل» به شکل «ارازل» نوشته شده است. جمله پایانی صفحه ۶۷ این است: «آیا من فکر میکردم شوهرش او را ماریا خطاب نمیکند ولی معلوم شد که میکند، و به یقین هانتر نیز او را به همین نام مینامید.» که توضیح بیشتری نیاز ندارد. یا در صفحه ۷۳ داریم: «و با این همه با وجود همه اینها احساس میکردم که...». اینها مشتی هستند از دانهدرشتهای خرواری بزرگ و ناخوشایند. اما از همان صفحه اول کتاب، از یادداشت مترجم شروع کنیم: «به هر حال این فرآورده بینش علمی و خردورزی مانند هر اندیشه انتقادی دیگر در قرن گذشته تجربه دردناک تاریخ بشری و بویژه آگاهی بر آن رویه دیگر سرشت انسان، رویه نه چندان خوشایند و دلپذیر که دلهرهآور و عبرتآموز را در پشت سر خود دارد.» یک سال گذشته نگارنده این مقاله به غور در این جمله گذشته. آقای مفیدی از زبان انگلیسی ترجمه میکنند. در زبان انگلیسی شناسه چسبان به فعل وجود ندارد و ذکر فاعل ضروری است. اما در فارسی علاوه بر فاعل، فعل شناسه هم دارد و گاهی میتوان فاعل را، به تناسب جمله، حذف کرد (مقایسه کنید: «میروم» به جای «من میروم»). اما آقای مفیدی در موارد زیادی فاعل را تکرار میکنند که به روانی جمله صدمه میزند: «این فکر به من دلگرمی داد، و من مصمم شدم که در برابر در ورودی منتظر بمانم.»- صفحه ۴۰؛ «در اوایل بامداد روز بعد من جلوی در ورودی ساختمان تی ایستاده بودم. آخرین کارمندان وارد ساختمان شدند، ولی او در میان آنها نبود. واضح بود که او در آنجا کار نمیکرد، گرچه این احتمال ضعیف باقی میماند که او بیمار شده و به سر کار نیامده باشد.»-صفحه ۴۵؛ و بسیاری موارد دیگر. در زبان انگلیسی کلمه cousin به معنای دختر یا پسر عمه، عمو، خاله یا دایی استفاده میشود و در واقع هشت نسبت فامیلی زبان فارسی را پوشش میدهد. در صفحه ۱۲۵ کتاب متوجه میشویم که سینیور هانتر پسردایی ماریا است، بعد در صفحه ۱۳۸ همان سینیور هانتر پسرخاله همان ماریا است و بعد باز در صفحه ۱۵۴ سینیور هانتر پسردایی ماریا میشود. در صفحه ۱۲۵ میمی دختردایی هانتر است، و در صفحه ۱۵۴ دخترعمهاش. بعد همین آقای مفیدی در صفحه ۱۳۴ این جمله را دارند: «او درباره پسر دایی (پسر عمویی) به نام خوآن یا چیزی شبیه آن صحبت میکرد.» که محتویات پرانتز ظاهرا بنا بوده دقت مترجم را منتقل کند.
بگذریم از اینکه با همین فرض هم که نگاه کنیم میشود پرسید چرا درون پرانتز پسرخاله و پسرعمه ذکر نشدهاند. در صفحه ۱۳۴ عبارت «صحنههای توفانی و بیرحمانه» در گیومه آمده. دلیل آن این است که راوی بین صحبتهای کسی دیگر توجهش به این عبارت جلب میشود و در واقع به آن تضمین میکند. بعد در صفحه ۱۵۴ یک بار دیگر به این عبارت تضمین میشود، باز هم در گیومه، منتها این بار متن آن تغییر کرده!: «اپیزودهای توفانی و بیرحمانه.» حرف زدن درباره اینکه لحن شخصیتهای داستان بیویژگی درآمده و حتی یکنواخت هم نیست، یا اینکه میشود از نحوه ترجمه فهمید که مترجم درک کامل و صحیحی از داستان پیدا نکرده، احتیاج به ذکر مثالهای مفصلی دارد و در یک مقاله روزنامهیی قابل بحث نیست. اینکه آقای مفیدی، طبق گفته صریح خودشان، قبل از ترجمه اثر آن را نمیخوانند به وضوح به ترجمهشان ضربه میزند، و این را میشود هم با دلیل نشان داد هم با ذکر نمونههای بسیار. گرچه این موضوعات اساسی در این مقاله مطرح نشدند اما امیدوارم در حد خفیف همین متن هم به دستشان برسد که حداقل موقع چاپ سوم رمان «تونل» از ندیدن نقد منفی درباره کارشان صحبت نکنند.
روزبه استیفایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست