سه شنبه, ۲۸ اسفند, ۱۴۰۳ / 18 March, 2025
دنیای تئو دنیای یهودا و بوسه های زهرآگین از تبلیغات موسوم
سیر داستان و سیر سفر و بهبودی از بیماری كمی مشكوك، كمی مغرضانه، كمی با شیطنت صهیونیستی در طول تاریخ و البته كمی هم با چشم داشت به مسیحیان صهیونیست معاصر است. جمعیتی به نام مورمونها با نظری تحسینی معرفی میشوند. از كنار تمدن و دین پارسیان (زرتشت) با لقب كافر دادن گذشته و در كتاب فراوان از خشایارشا ابراز تنفر میشود و در مقابل به ستایش استر دختر فریبای یهودی كه خود را به خشایارشا تحمیل كرد و با شیطنت ماهان وزیر را معزول و مردخای را جانشین او كرد، به عنوان عملی حماسی نگریسته میشود. همین موضعگیری در ابتدای سفر به اورشلیم به خواننده تفهیم میكند كه جواب معمای طرح شده در داخل رمان ششصد صفحهای، صهیونیسم و دوستان بالقوه و بالفعل آنان است. اگر گیتیشناسی و گیتانگری میشود در راستای تفهیم بیشتر است. قرن بیستم زمانی بود كه نویسندگانی چون فاكنر و كافكا، روانشناسانی چون فروید و مكتب وین، جامعهشناسانی چون امیل دوركیم و فیلمسازانی چون گریفیث و اسپیلبرگ فعالیتی همه جانبه و هم عرض را ادامه دادند و خانم كاترین كلمان در آغاز هزارهی سوم با نوشتن دنیای تئو در راستای آن اهداف گام برداشته است. این زمینه را وقتی به فرویدیسم تطبیق كنیم و كتاب «نامه به پدر كافكا» را هم در كنار آنها بسنجیم خط سیر داستانی دنیای تئو را از سفر به اورشلیم و مصر و تركیه و هند و تبت و ژاپن و برزیل هماهنگ مییابیم. داستان در نیویورك به اوج میرسد و فرود پیامد آن در پراگ به نتیجهگیری میانجامد. در آتن یونانیها شاهد به مقصد رسیدنها هستند. دنیای تئو و این سفر در رمان سیر و سیاحت دیدار از اقالیم جهان نیست و میتوانست در كتابخانهای با ورق زدن كتابهایی درباره ادیان نوشته شود.وجوهی كه عمه مارتا دارندهی نقش خانم كلمان در رمان آشكار میكند این است كه او و بردارش ژروم نمایندهی صهیونیستهای لائیك هستند و میتوانند در سراسر جهان دوستانی از میان همهی اقوام و ادیان داشته باشند. تئو، پسر نابغهی چهارده ساله و قهرمان داستان از چنان تربیتی بهرهمند است كه شیوههای نهی شده در نامه به پدر را داراست. به اینكه پدر یهودی و مادر مسیحیاش بر سر انتخاب دین دلخواه در آینده او را اختیاری تام دادهاند افتخار میكند. بیماری مرموز و یافتن درمان به كمك عمه مارتا كه هم پولدار است و هم در اكثر شهرهای جهان دوستانی دارد انگیزهی سفر را توجیه میكند. هدف عمه مارتا هم درمان شدن تئو عنوان میشود.رمان یا سفرنامهی تئو با این پیشفرضها كه در همهی شهرهای مسافرت اشخاص هم پروفسور دینشناسیاند و هم مهربان و موجه و همه هم میتوانند به راحتی فرانسه صحبت بكنند و تئو هم از هر ایما و اشاره و توضیحی به كنه دینی پی میبرد. رمان به رغم این كاستیها كیفیت پوستهای برگ روی برگ پیاز را مانند است. طول زمان سفر نه ماه است. نه ماهی كه زمان باروری نطفه نبوغ دین پژوهشی تئو را شامل میشود كه در پایان همراه با خاخام اوپن هایمر اهل چك به تفاهم و درك متقابل برسند. لایهی دیگر داستان الگوی به كار رفتهی نامه به پدر كافكا است. پدری كه هم قوی و مدیر و كارآمد و سرسخت است و هم در فضایی دیگر الوهیت است و پسر در نهایت با گذار از تردیدها و سؤالها و سوءتفاهمها مقام پدر را ارج مینهد. تئو هم در پایان به همان ارجگذاری میرسد. از طرفی عقده ادیپ فروید را در گرایش به مادر به نمایش میگذارد.مادری كه هم از سوی پسر و هم از سوی پدر بیشترین رنج آن دو را متحمل میشود. در نامه به پدر كافكا تنها پسر زنده مانده است و دو خواهر بزرگتر از خود دارد. در مقایسه، تئو هم دو خواهر دارد و تنها پسر است. هر دو بیمارند. هر دو نابغهاند و دیگران به نبوغ آنان اعتراف دارند. هر دو بیماریشان روحی است هر چند در آزمایشهای تئو علائمی از هپاتیت و در كافكا علائمی از سل ریوی مشاهده شده است. هر دو تعمق در زندگی و در احوال پدر و خود شروع میكنند.در رمان دنیای تئو كم و بیش آدمها و دنیایشان حقیقی است. عمه مارتا شخصیت داستانی كاترین كلمان نویسنده است. مسافرتهایش به هند و اتریش و اقامت در آفریقا و تحقیق در زمینههای مردمشناسی و روانكاوی دستمایهی نوشتن رمان شده است. تئوی چهارده ساله با آمدن عمه مارتا از سفری دور و دراز و توافق با ملینا مادر و ژروم پدر تئو، مسافرت خودش را شروع میكنند.آنها در اورشلیم دو نوع تفكر یهودی را مشاهده میكنند. كیپا، یهودیانی هستند كه عقیده دارند مرد یهودی نباید با سر بیكلاه با خداوند حرف بزند. آنها خواستار اجرای ثبات هستند كه یعنی از غروب جمعه تا غروب شنبه نباید از آتش به هر صورت كه باشد استفاده كرد. همینها بودند كه اسحاق رابین را به دلیل امتیاز دادن به فلسطینیها ترور كردند.عمه مارتا شناسایی اولین ساكنان كنعانیهای بتپرست با یك قوم كوچك به نام عبریان را كه خداپرست بودند و پیوند اتحاد و یگانگی بستند به روایت فیلمهای ده فرمان و سیسیل به تئو توضیح میدهد. در صفحهی ۴۸ از ذهنیتی در آمریكا و اسرائیل نام برده میشود كه مسیح به زودی ظهور خواهد كرد. خاخامی به نام شینسرون قرار بود از فرودگاه نیویورك سوار هواپیما شود. هواپیمای ال آن رژیم صهیونیستی اخبار را به سرعت پخش كرده بود اما خاخام پیر در نیویورك میماند و در ۹۲ سالگی میمیرد. بعد از آن هم شایعاتی دربارهی ظهور مسیحهای مختلف بر سر زبانها در آمریكا و اسرائیل رانده میشود.ایجاد كردن این نوع آمادگی ذهنی برای خواننده دارای پشتوانهی پدیدهی مسیحیان صهیونیست است كه از قرن پانزدهم شروع شده به موازی دیگر فعالیتهای صهیونیستها براندازی از درون مذاهب را نیز شامل میشود؛ بدعتی كه با فعالیتهای لابی صهیونیستی با ایجاد سفارت بینالمللی مسیحیت مستقر در شهر بیتالمقدس به جنگ ایدئولوژیك مسیحیت اصیل رفته است. مغلطهای كه نام آن را هزارهی مسیح گذاشتهاند، هر چند در بیانیههای روحانیت مسیحیان از آن تشكیلات دست ساختهی صهیونیستها، ابراز انزجار شده است. ژاكوبها لیفی یهودیان را در قرن پانزدهم بعد از اخراج از اسپانیا با گرایش صوفیگرایانه یهودیت با نام قبلانیت پیریزی كرد و با تحت تأثیر قرار دادن مارتین لوتر و تنی چند از سرشناسان مسیحیت در انگلستان در سال ۱۵۸۵ میلادی یكی از آنان با نام جان برایتمن ادعا كردند كه باید یهود به سرزمین مقدس بازگردد تا نبوت تورات محقق شود.به داستان دنیای تئو برگردیم كه از زبان خاخام الی ازر ده فرمان را تشریح و تفسیر میكند. كشیش دوبور نمایندهی مسیحیان فلسطین و شیخ سلیمان نمایندهی مسلمانان فلسطینی هر یك به نوبت حرفهایی میزنند اما صرف حضور به نوعی دموكراتیكشان در كنار خاخام الی ازر تسلیمطلبی آنان در برابر تمامیت طلبی ستمگرانهی صهیونیستهاست. خاخام الی ازر از ساختن معبدهای اولی و بعد از آن دومی بود كه به فرمان كوروش ساخته شده بود مسیر صحبت را به سال ۱۴۹۲ كشانده، در صفحهی ۸۲ میگوید: در سال ۱۴۹۲ وقتی پادشاه اسپانیا یهودیان این مملكت را به قبول دین مسیح و یا اخراج از اسپانیا مجبور كرد آنان به سوی فلسطین بازگشتند كه حكومت عثمانی در آن زمان كاری به كارشان نداشت. در سال ۱۸۴۰ امپراتوری عثمانی حق برابری دینی داد و یك خاخام بزرگ برای حكومت آنجا گذاشت. در پایان سدهی نوزدهم آدمی به نام تئودور هرزل كه یهودی بیدینی بود و در شهر وین روزنامهنگاری میكرد. به پاریس اعزام شد تا دربارهی محاكمهی كاپیتن دریفوس كه یهودی و متهم به افشای اسرار نظامی بود شركت كند، وی در بازگشت صهیونیسم را اعلام كرد. ازدواج ملكهی سبا با سلیمان ملك و پیدایش یهودیان سیاهپوست را مفصل توضیح میدهد. هسیدیسمهای چكها را با زبان بیدیش توصیف میكند، همانهایی كه داستان خانم كاترین كلمان در آنجا به آخر میرسید، خاخام در صفحهی ۱۱۵ میگوید: هسیدیسمها با زبان بیدیش به معنای درستكاران با رقص و آوازها و هنرشان میخواهند آن اورشلیم نورانی را در دلها زنده نگه دارند. یهودیان دیگری هم هستند كه در گذشته زندگی میكنند.به یاد داشته باشیم كاترین كلمان در جایی به پایانبندی خود میرسد كه آنها سراسر وعدههای مخاطب اول مذهبی یعنی خاخام الی ازر را میبینند. جایی كه كافكا در سال ۱۹۱۹ نامه به پدر را نوشته بود. داستان بعد از اورشلیم در مصر جریان مییابد تا تبارشناسی خانم كلمان بیشتر جای طرح داشته باشد. در هند درباره هشت مذهب و فرقههای دیگر توضیحاتی داده میشود. معابد و مناظری همراه با مراسم خاص توصیف میشوند. از یوگیها و كارهای عجیب و غریبشان و از سرگشتگان غربی كه در هند برای آنان محل اعتكاف ساختهاند تا پولهایی از آنان بگیرند ترسیم میشوند. فرقهای به نام دختران برهما كه اكثریت به خلسه فرو رفتههایشان غربی هستند. نام تئو كه كوتاه شدهی تئودور است به عنوان نظر كرده انتخاب شده است. دربارهی بودا و سیذارتا بعد از هرمان هسه و شرقشناسان دیگری چون پرل باك نوبت به داستاننویسی كاترین كلمان رسیده است تا سفر توریستیاش كم و بیش كامل انجام بشود. از هند به تبت و ژاپن و اندونزی سفرشان را ادامه میدهند. یكی از جنبههای بارز دنیای تئو، شیوهی گزینشی عمل كردن گردشگری تمدنهاست. در صفحهی ۳۸۶ در ژاپن عمه مارتا و تئو همراه با اشی كو، دختر جوان شانزده ساله كه راهنمای آنان است، به تماشای تئاتر مینشینند. زن بازیگر بعد از اجرای قطعهای موسیقی با صدایی كه از اعماق وجودش بیرون میآمد و لزره بر پشت تئو انداخت ناگهان كودك مرده، با موهای مجعدش زبور خوانان بر صحنه ظهور كرد چشمان تئو در روشنایی خیره شد. كودك مرده با او سخن گفت.كودك شبح با صدایی كه از آن جهان برمیخاست آواز میخواند: بردارم! من با تو زاده شدهام و من در زندگی تو زندگی میكنم این را به مامان بگو. شمنها كه هر كدام با القای توهمی و استعمال مواد مخدری در روسیه با نام مرگ سرخ در چین و هند و جاهای دیگر دست به خودكشی جمعی میزنند و در ژاپن هاراگیری میكنند یا در ایران فرقه اسماعیلیه ترور جمعی را در دستور كار خود قرار داده بودند به نوعی باستانشناسی میشوند. بین تجربهسنجی عمه مارتا و نبوغ تئو، تعادلی همسو از جانب نویسنده اعمال میشود. عمه مارتا بعد از ظهور معجزه در تئاتر ژاپنی، در روسیه از تئو میپرسد: در اسرائیل كدامها را ترجیح میدهی، غیرمذهبیها (لائیك) یا متعصبان را؟ تئو گفت: لائیكها را توجه به لائیكها و مهر تأیید زدن بر شیوهی آنان از آن جهت است كه لائیكها آمادگی بالفعل را برای منافع استعماری دارند. در تركیه زن پاكستانی (نصرت) با مهندس مسیحی ازدواج كرده است و هر كدام سنتهای خود را حفظ میكنند. نكتهی مقابل و تأیید شدهی عمه مارتا، نوعی اعتقاد دینی است كه در صفحهی ۳۷۵ نصرت، زن پاكستانی برای عمه مارتا و تئو شرح میدهد: در تركیه دو روش دیگر برای ارتباط با خداوند یافتند. رقص و یا ناله زدن (هو كشیدنهای مقدس).در سراسر جهان آنچه در همه صوفیان مشترك است عشق به خدا، تساهل و ذكر یا بر خواندن نام است صوفیها نه انتظار فرج را دارند و نه جهاد، آنها یاد میدهند كه چگونه میتوان عشق خدایی را مستقیماً دریافت. صوفیان با هیچ دینی سر ناسازگاری ندارند و مثل همهی دراویش به ذكر و رقص اهمیت میدهند. شیوههای سنتی جوگیگری، درویشگری و آنهایی كه با هر عنوان زندگی را زشت میشمارند و در انتظار مرگند هر كدام جادهصاف كن استعمارند و نویسنده در جای جای كتاب از زبان عمه مارتا یا تئویا نصرت پاكستانی و عبد ولایه سنگالی به نیكی از آنها یاد میكند. دیرنشینان و معتكفان هر سنتی در عمل و در دنیای واقعیت حكم لائیكها را دارند. لائیكهایی كه امپریالیسم آنان را میستاید. این خوابآلودگی و مهر تأیید خوردن سنتهای فرو رفته در خود را در صفحهی ۵۷۶ از قول آگوست كنت در قرن نوزدهم میگوید: سعی كرد با درآمیختن تقویم مشتمل بر اعیاد موسی، شارلمانی، دكارت، پرولتاریا و زنان با رویكردی به نام نظم و ترقی به نام فلسفهی پوزیتیویسم به وجود بیاورد و در برزیل طرفداران زیادی پیدا بكند. برتوس راهنمای عمه مارتا و تئو در برزیل كه دكترای فلسفه است و میخواهد با مارتا ازدواج بكند در صفحهی ۵۸۳ میگوید: با نوعی حالت خلسه، شما را از وجود خودتان خارج میكنند. مرحله سلوك، نوعی ازدواج عرفانی با خداست كه میتوان آن را با عروسی خواهران تارك دنیا و همسر خدایی آنها مقایسه كرد. دیر، جایی است كه ما برای اعتكاف به آن وارد میشویم. من حق ندارم در این خصوص صحبت كنم آنچه میتوانم بگویم كه حالت طبیعی نداشت. عمه مارتا حرفهای او را تأیید كرد و گفت: من خواندهام كه به سالكان معتكف، كم و بیش مواد مخدر میدهند در این باره چیزی نگویید. در آمریكا با همراهی دكتر برتوس از كلیسای پروتستانها دیدار میكنند. از پیدایش مارتین لوتر، كالوین و توماس مونترز صحبت كردند. با رهبری مارتین لوتر گروهی كه پورتینها (منزهطلبان) نامیده میشوند. منزهطلبان بر آن بودند كه از طریق تغییر دادن كامل و تام و تمام جامعه، یك اورشلیم آلمانی بنا گذارند. عمه مارتا و بروتوس دربارهی آنها بحثهای طولانی میكنند. بروتوس گفت: وقتی انسان خود را برگزیدهی خداوند بداند شكستناپذیر میشود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست