جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

امروز با سعدی


امروز با سعدی

زهی رفیق که با چون تو سرو بالایی است
که از خدای بر او نعمتی و آلایی است
هر آنکه با تو دمی یافتست در همه عمر
نیافتست، اگرش بعد از آن تمنایی است
هر آنکه رأی تو معلوم کرد و دیگر بار
برای …

زهی رفیق که با چون تو سرو بالایی است

که از خدای بر او نعمتی و آلایی است

هر آنکه با تو دمی یافتست در همه عمر

نیافتست، اگرش بعد از آن تمنایی است

هر آنکه رأی تو معلوم کرد و دیگر بار

برای خود نفسی می‌زند، نه بس رایی است

نه عاشق است که هر ساعتش نظر به کسی

نه عارف است که هر روز خاطرش جایی است

مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی

که هر که با تو به خلوت بود، نه تنهایی است

به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود

به اضطرار توان بود، اگر شکیبایی است

نظر به روی تو هر بامداد نوروزی است

شب فراق تو هر شب که هست یلدایی است

خلاص بخش خدایا، همه اسیران را

مگر کسی که اسیر کمند زیبایی است

حکیم بین که برآورد سر به شیدایی

حکیم را که دل از دست رفت، شیدایی است

ولیک عذر توان گفت پای سعدی را

درین لجم چو فروشد، نه اولین پایی است