چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

دموكراسی سه وجهی عراق


پاكستان بزرگترین و تركیه قدرتمندترین همسایه های ایران هستند پاكستان بدین جهت كه بیش از دو برابر ایران جمعیت دارد و حتی از توانایی هسته ای نظامی برخوردار است

تركیه هم جمعیتی تقریباً برابر با ایران و اقتصادی پویا دارد كه در دو دهه گذشته از ایران پیش افتاده است. كشوری كه عضو پیمان ناتو و متحد غرب هم هست. ولی اگر از مهمترین همسایه ایران نام برده شود، شاید هیچ كدام از این دو كشور در چنین جایگاهی قرار نگیرند و این عراق خواهد بود كه مهمترین همسایه برای ما قلمداد می شود. متقابلاً ایران نیز مهمترین همسایه عراق است حتی از تركیه مهمتر؛ نه فقط به این دلیل كه دو كشور جنگی ۸ ساله و خصومتی دست كم ۲۵ ساله را تجربه كرده اند كه این دو در كنار ماهیت ایدئولوژیك حكومت های دو كشور در ربع قرن گذشته از عوامل مهم شدن هر كدام برای دیگری بوده است. تاریخ و جغرافیا چنین خواسته تا هم تفاوت ها و هم شباهت ها چنین اهمیتی را رقم بزند. چه در تفاوت، دو كشور را نماد دو تمدن آریایی و سامی بدانیم و چه در اشتراك، هر دو را واجد خصوصیاتی مذهبی (تشیع) و نژادی (كردها) تلقی كنیم، ایران برای عراق و عراق برای ایران مهمترین همسایه ها هستند. جغرافیای انسانی نیز چنین اقتضا می كند چون بیش از ۸۰ درصد جمعیت عراق از شمال تا جنوب در نواری ۱۰۰ كیلومتری از مرز ایران زندگی می كنند و همین طور نیمه غربی ایران و نزدیك به مرز عراق پرجمعیت ترین مناطق كشور است. اگر فارغ از اختلافات سیاسی و دلایل امنیتی مرزهای دو كشور كامل گشوده شود شاهد سیل آمد و شد مردم دو كشور به دو سوی مرزها به بهانه دیدار با اقوام و زیارت اماكن متبرك و یا شكل گیری تجارتی بی سابقه در منطقه خواهیم بود كه میان هیچ یك از كشورهای منطقه نظیری برای آن یافت نمی شود. اگر جوامع دو كشور چنین بر هم تاثیرگذار باشند، چگونه می توان تاثیرات سیاسی این جوامع بر همدیگر را نادیده گرفت. جنگ ایران و عراق پس از انقلاب اسلامی به راحتی تاثیرگذاری دو كشور در حوزه های سیاسی بر یكدیگر را نشان می دهد. چه آن را ناشی از جاه طلبی صدام برای استفاده از خلاء قدرت در ایران پس از انقلاب بدانیم و یا ترس او از این كه شعله های انقلاب در كاخ های بغداد افتد و عراق را پذیرای دومین انقلاب اسلامی در منطقه كند.اگر در سال های پایانی دهه ۱۳۵۰ گفتمان انقلاب پایه های روابط ایران و عراق را تا مرز جنگی ۸ ساله سست كرد، در سال های آغازین دهه ۱۳۸۰ این گفتمان دموكراسی است كه در دو سوی مرزهای از زاب تا اروند این روابط را در آزمونی دیگر قرار داده است. در ایران این دموكراسی اصرار دارد خود را به عنوان «مردم سالاری دینی» بنامد كه به عبارت دقیق تر «مردم سالاری مذهبی» باید خوانده شود. این مردم سالاری مذهبی در دو واژه جمهوریت و اسلامیت كه مقدمه نام كشور قرار گرفته خلاصه شده و قالب آن نیز نظام ولایت فقیه است و رئیس جمهوری كه نه تنها پیرو مذهب حقه جعفری است بلكه سوگند یاد می كند كه پاسدار مذهب رسمی نیز باشد. در عراق اما دموكراسی از گونه دیگری است، دموكراسی كه از راه جنگ و اشغال به دست آمده و از نوع وارداتی و بلكه تحمیلی است اما در این دموكراسی نیز نخست وزیر كه مهمترین مقام سیاسی و اجرایی در عراق است از میان شیعیانی انتخاب می شود كه اكثریت مردم این كشور را تشكیل می دهند. با این حال حتی اگر نخست وزیری كه انتخاب شده اسلام گرا و كسی باشد كه چندین سال در ایران زندگی كرده و دوشادوش مردم و حكومت ایران با رژیم صدام نبرد كرده باشد نمی توان گفت كه الگوی حكومتی ایران را در عراق پیاده می كند چون حتی اگر چنین تمایلی در میان باشد نه فضای داخلی عراق و مخالفت غیرشیعیان و شیعیان سكولار چنین اجازه ای را می دهد و نه فضای بین المللی كه بازیگران اصلی آن در داخل خاك عراق نیروی نظامی مستقر كرده اند. ابراهیم جعفری در اولین دیدار خارجی اش پس از انتخاب به نخست وزیری به تركیه سفر كرد تا اعلام كند كه دموكراسی از نوع تركی می تواند الگوی مناسبی برای مردم عراق باشد. شاید شنیدن چنین سخنی از شخصیتی اسلام گرا و متمایل به ایران برای بسیاری شگفت انگیز به نظر برسد اما با در نظر گرفتن فضای بین المللی نمی توان چنین اظهارنظری را چندان غیرمنتظره خواند به ویژه كه در تركیه هم اكنون نخست وزیر و حزبی مصدر كار است كه پیشینه اسلام گرایی را در كارنامه خود دارد و توانسته است رژیم تركیه را از ماهیت لائیك (غیردینی متمایل به ضددینی) به وضعیتی سكولار (غیردینی و نه ضددینی) هدایت كند. بنابراین اگر قرار بر این باشد كه عراق از كشورهای همسایه و دارای جوامع اسلامی الگوبرداری بكند این تركیه است و نه ایران كه از منظر بین المللی دارای چنین قابلیتی است. اما در منطقه لبنان الگوی دیگری است كه از نگاه منطقه ای و فرهنگی قرابت بیشتری با عراق دارد. در لبنان سنت دموكراسی بیش از هر كشور عربی دیگری نهادینه شده و ساختار طایفه ای این كشور نوعی پلورالیسم مذهبی و قومی را ایجاد كرده كه اقتضا می كند، رئیس جمهور، نخست وزیر و رئیس پارلمان به ترتیب از میان سه طایفه/ مذهب مسیحی، سنی و شیعه انتخاب شود و این تركیب طایفه/ مذهب در عراق نیز میان شیعیان، كرد ها و عرب های سنی به چشم می خورد كه به ترتیب اهمیت نخست وزیری، ریاست جمهوری و ریاست پارلمان را تصاحب كرده اند. بنابراین از نگاه منطقه ای هم این لبنان است و نه ایران كه خود را به الگوی مورد نظر حكومت عراق تبدیل كرده است. تنها بخشی از این الگوی تركیبی دموكراتیك می ماند كه اسلام را به عنوان منبع قانونگذاری مطرح می كند و نیز نام سیستم حكومتی است كه احتمالاً در قالب جمهوری اسلامی عراق خودنمایی خواهد كرد و در این بخش سوم است كه ایران همچون افغانستان بر عراق نیز تاثیر خواهد گذاشت. بنابراین عراق دموكراتیك كشوری خواهد بود كه محتوایش را از تركیه و مدل غربی به عاریت می گیرد. ساختارش را از مدل لبنانی و عربی و نامش را از ایران به ارث می برد تا بدین صورت مدل سه وجهی دموكراسی عراقی شكل گیرد.

مهران كرمی