پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

شعر در عصر اسلام


شعر روح و باطن همه هنرهاست و هنرمندان همه در مرتبه سیر و سلوك باطنی خودشاعرند اگر هیچ هنری را در میان هنرهای اسلامی به محك كلام نبی ص و ائمه ع سنجیده ندانیم,شعر چنین نخواهد بود

شعر روح و باطن همه هنرهاست و هنرمندان همه در مرتبه سیر و سلوك باطنی خودشاعرند. اگر هیچ هنری را در میان هنرهای اسلامی به محك كلام نبی(ص)و ائمه(ع)سنجیده ندانیم،شعر چنین نخواهد بود زیرا شواهد بسیار در میان است تا بر این نظرحجت آید كه شعر حقیقی كلامی است كه روح القدس بر زبان شاعر جاری كند (۱) .شاعردر ساحت‏خیال سكنی می‏گزیند و دل می‏گشاید به سوی عالم و آدم و مبدا عالم و آدم تادر افق چشم دل او حقیقتشان آشكار گردد.این نمود جز به انكشاف حقیقت و از آنجاالهام حقیقت‏به واسطه حجاب و یا بی‏واسطه نیست. در مرتبه بیواسطگی است كه شاعركلامش كلام روح القدس می‏شود و گرنه مقام او همان است كه علی(ع) فرمود:

«نفث الشیطان علی اللسان (۲) .

یعنی شیطان درایشی بر زبان شاعر جاری سازد.این بیان همان‏بیان سحری است كه در كلام حضرت نبی(ص)آمده است(ان من البیان سحرا).امادر مقام بیواسطگی و آینگی نسبت‏به حق بر زبان شاعر حكمت جاری می‏گردد چنانكه‏فرمود:«ان من الشعر لحكمهٔ‏»

گفت پیغمبر كه ان فی البیان سحرا و حق گفت آن خوش پهلوان لیك سحری دفع سحر ساحران مایه تریاك باشد در میان آن بیان اولیاء و اصفیاست كر همه اغراض نفسانی جداست شاعران حقیقی همواره تمنای سیر به مقام روح القدس (۳) داشته‏اند.زیرا با پایمردی‏قوه قدسی روح القدس می‏توان به گنجهای تحت العرش راه برد چنانكه حكیمان انسی‏گفته‏اند«تحت العرش كنوزا مفتاحه لسان الشعرا»یعنی زیر عرش گنجهایی است و زبان‏شاعران گشاینده آنند.اما شاعر عصر جاهلی كه درونش را هوای نفس پر كرده حتی زمین‏و آسمان حسی نزدیكش را نمی‏بیند و صورت ممسوخی از آن را كه همان صورت سافل‏و اسفل حیات حیوانی آدمی است ادراك می‏كند.با این اوصاف شعر شیطانی جاهلی‏دیگر نمی‏توانست در برابر شعر رحمانی اسلام باقی بماند،همچنانكه بتهای ۳۶۰ گانه مكه‏به قوت عصای پیامبر و تایید روح القدس شكستند می‏بایست‏شعر و صورت خیالی كاو وگوژ نفس اماره جاهل فرو پاشد و از میان برود.حال با این مقدمه،نظری به اوضاع آغازین‏ظهور شعر اسلام و بسط آن بیفكنیم.

از آنجا كه شعر تنها هنر یا هنر غالب قوم عرب قبل از اسلام و به یك اعتبار تنها طریق‏تفكر عصر جاهلی بود،ظهور وحی در صورت قرآن و كلام الهی همه شاعران را تا مدتی‏مرعوب خویش كرد و بسیاری از اشعار را باطل ساخت و روح بسیاری از شاعران رامتحول گردانید.این تحول در مواجهه‏ای كه شاعران با كلام خدا(قرآن مجید)داشتندحاصل شد قرآن هیچ مشابهتی به كلام بشری و شعر شاعران جاهلی نداشت.قرآن طی‏بیست و سه سال به حضرت نبی وحی شده بود. در آغاز سخن از هنرمندی حضرت نبی ختمی مرتبت(ص)گفتیم.این هنرمندی‏عبارت است از نسبت‏بی‏واسطه با ذات احدیت و نیوشایی اسراری كه قدسیان با اودر میان گذاشته‏اند و بدینسان عالم اسلامی ابتدا در وحی اقامه شده است.قابلیت وجودپیامبر(ص)منشا اتصال روح القدس(جبرئیل امین)فرشته كلام الهی به او بوده است.

عالم اسلامی همان ظهور و تجلی اسم اعظم الله اكبر و كل و حقیقت محمدی است كه‏بی‏حجاب در افق چشم دل پیامبر اسلام(ص)و اهل بیت عصمت و طهارت(ع)گشوده‏شده است.این مرتبه یعنی ظهور كلی عالم اسلامی اختصاص به انسان كامل دارد،اما درمراتب نزولی چنانكه ابن عربی در فتوحات مكیه بدان اشاره كرده وجود شاعران وهنرمندان را نیز فرا می‏گیرد و پرتو الهام رحمانی و ربانی روحشان را در حال سكر آمیزادراك وحدت حقیقی روشن می‏گرداند.

سوره‏های آغازین كه در مكه وحی شدند دوران پر آشوبی را چون داهیه بزرگ برای‏شاعران پدید آورد.شاعران مجنون(جن زده)جاهلی ساحتی ورای ساحت‏شعر شیطانی(جنی)نمی‏شناختند. كلمات مهیج و تشبیهات خلاف آمد عادت با آهنگی بی‏سابقه چون‏صاعقه بر دل محجوب كافران و مشركان فرود می‏آمد و آنها را از عاقبت تاریكشان دردركات جهنم هراسان می‏ساخت.قرآن در آیات تشبیهی كه با صورتهای خیالی به ظهورآمده بود، زبان پر راز و رمز را تفكر حضوری تشبیهی را به شاعران آموخت.آیاتی‏چون‏«الم تر كیف ضرب الله مثلا كلمهٔ طیبهٔ كشجرهٔ طیبهٔ اصلها ثابت و فرعها فی السماء... »(ابراهیم:۲۴ و ۲۵)

و آیات نور نظیر «الله نور السموات و الارض مثل نوره كمشكوهٔ فیها مصباح.المصباح فی زجاجه. الزجاجهٔ كانها كوكب دری یوقد من شجرهٔ مباركهٔ زیتونهٔ لا شرقیهٔ و لا غربیهٔ یكاد زیتها یضیی‏ء و لو لم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الامثال للناس و الله بكل شی‏ء علیم(نور:۳۵)

لحنی بلند دارد،جمال وحسن الهی بالتمام در آنها ظاهر است و معنایشان عمیق است، احساس شاعرانه رابر می‏انگیزد و صورتی از تخیل را ابداع می‏كند كه در آن اشیاء در حجمهای نا معهودی‏جلوه‏گر می‏شوند.بدین ترتیب عالمی در قرآن و هنر قرآنی اقامه می‏شود كه هنر شرك راطرد و نفی می‏كند از اینجاست كه قرآن در سوره شعرا در آیاتی شاعرانی را كه به آنها شیاطین نازل می‏شوند محكوم می‏كند (۴) .اینان شاعران بت پرست مكه بودند و هنر خود راصرف هجو مقدسات اسلام و تحقیر پیروان پیامبر می‏كردند و از این لحاظ در زمره اولیاءشیطان و ضد اسلام به شمار می‏رفتند. بنابراین آیات شاعران دو دسته‏اند یك دسته كه تابع‏ضلالت‏شیطانی‏اند و دیگرانی كه اهل ذكر كثیر و عمل صالح‏اند و همین دو دسته‏اند كه درسرتاسر تاریخ اسلام مظهر دوگانگی هنر دینی و دنیوی بوده‏اند.میراث ادب و فرهنگ‏ملل و نحل مشرك،و بهره‏مندی از ماثورات انبیاء و اولیاء اساس كار این دو گروه بوده‏است و در بالاترین مرتبه شاعران از حقیقت‏شیطانی گذشته و در زمره حكمای انسی‏كلمات الله را تلقی كرده‏اند.

با ظهور حقیقت اسلام شعر شعرای باطل نسخ گردید و تا وقتی كه درهای آسمان بازبود و عالم محل نزول وحی الهی بود شاعران باطل مرعوب شده بودند.بالتبع شعر باطل‏قدیم بالكل تعطیل شد و دیگر كسی مطابق ذوق شاعران كهن به ستایش شراب و عشق‏نمی‏پرداخت و اگر ستایش بود از اسلام و پیامبر اسلام و وصف مبانی اسلام بود.در این‏زمان خطبه به جهت فایده آن در تشحیذ حس دینی بسط یافته بود.در عصر خلفای‏راشدین نیز این وضع ادامه یافت اما با به قدرت رسیدن امویان وضع برگشت و رجوعی‏دیگر به سوی شعر شیطانی جاهلی به سراغ و سروقت مسلمین آمد.

از بزرگترین شاعران عصر پیامبر باید از حسان بن ثابت نام برد.او شاعر مخضرمی (۵) بود كه‏«داهیه كبری‏»(بلای بزرگ)قریش خوانده شد،زیرا به تشویق پیامبر آنان را هجومی‏نمود.به فرمان پیامبر برای او در مسجد مدینه منبری نصب كرده بودند و او از آن‏موضع در حضور حضرت نبی مشركان را هجو می‏نمود.و پیامبر به او می‏فرمود«اللهم‏ایده بروح القدس‏»(بارالها او را به واسطه روح القدس مؤید بدار). پیامبر همواره او راتایید می‏كرد و می‏فرمود كه تا وقتی كه به زبان خویش ما را یاری كنی به واسطه جبرئیل‏مؤید باشی (۶) .

كعب بن زهیر كه از شرك به اسلام روی آورده بود با قصیده‏ای به نام البرده(ردای‏افتخار)محبت رسول را طلبید (۷) و پیامبر اجابت كرد.دیگر شاعران معروف مؤید به‏روح القدس كعب بن مالك و عبد الله بن رواحه‏اند كه پیامبر آنها را مامور به پاسخگویی به‏شاعران مشرك كرد.این شاعران در پرتو قرآن و سنت اغلب در قلمرو سیاست و اخلاق(حكمت عملی)منشا اثر بودند.اما هنوز بنیاد حكمی استواری نیافته بودند و حكمت‏اشعار آنان اغلب به حضور عملی محدود می‏شد و برخی از آنها به بیان تجربیات معنوی‏شخصی می‏پرداختند.علاوه بر این هنوز شقاقی میان ظاهر و باطن پیدا نشده بود تاشاعرانی به وصف ظاهر(و ملازمه‏اش جهاد اصغر)و شاعرانی به وصف باطن(وملازمه‏اش جهاد اكبر)و عوالم روحانی بپردازند.در عصر پیامبر شاعران دینی همواره بنابه روایات اسلامی از ناحیه جبرئیل و عنایات ویژه روح القدس مطمئن بودند.چنانكه‏اشاره رفت‏حسان به اعتقاد برخی گرچه بنیانگذار شعر دینی نیست،اما رسالت الهی پیامبررا مدح می‏گفت و خداوند تعالی را ستایش می‏كرد و از آیات قرآنی بهره می‏برد. در حقیقت‏شعر اسلامی در پرتو قرآن به ظهور آمد و شاعر و ادیب و خطیب اسلامی‏كم و بیش از فیض حقیقت قرآنی و وحی روح القدس(وحی دل و الهام عارفانه)برخوردارشده بودند.و گر نه تباینی ذاتی میان ماده و صورت شعری صدر اسلام و عصر جاهلی‏پدیدار نمی‏شد. به هر تقدیر هنر اسلامی به مثابه هنری مقدس همواره مبادی خود را در الهام ربانی‏اولیاء الله می‏جسته است.بدین معنی در شعر نیز شاعران در جستجوی بنیادهای متعالی آن‏بوده‏اند.و قصصی را به مثابه مبدا شعری ابداع كرده‏اند.می‏گویند اول كس كه در عالم‏شعر گفت آدم بود.و سبب آن بود كه هابیل مظلوم را قابیل مشئوم بكشت و آدم را داغ‏غربت و ندامت تازه شد،در مذمت دنیا و در مرثیه فرزند شعر گفت.همین حال رجوع به‏اصل موجب شده در پیدایی شعر دینی در عالم اسلامی،علی(ع)مظهر و نمونه كمال‏انسانی حضوری كامل داشته باشد.دیوانی منسوب به او كه تقریبا شامل است‏بر ۱۵۰۰بیت در باب معانی دینی(ترغیب بر ترك دنیا،عبارات نیایشی،جملات اندرز آمیز درزمینه زهد و خرد)و ربانی،چنین تفكری را باز می‏گوید.در این دیوان روح شاعرانه‏جاهلی رنگ باخته و عالمی نو در عرصه حضور تخیلی و تخیل ابداعی اقامه گردیده‏است.از این نظر قرینه آن نهج البلاغه به مثابه اثر نثری امیر مؤمنان تلقی می‏گردد كه اساس‏تكوین ادب دنیا و دین اسلامی است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.