دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

عراق اسناد جنایت اشغالگران


عراق اسناد جنایت اشغالگران

روزنامه نگار انگلیسی بررسی می کند

افشاگری های اخیر سایت اینترنتی «ویکی لیکس» این روزها مورد توجه گسترده محافل سیاسی و خبری جهان قرار گرفته است. باور کردن اینکه ناگهان صدها هزار سند محرمانه پنتاگون یک شبه سر از یک سایت اینترنتی درآورده و در مقابل، واشنگتن نیز با گفتن چند جمله همچون «این اسناد نباید منتشر شوند، جان سربازان خارجی در عراق و افغانستان با انتشار این اسناد به خطر می افتد و...» از کنار این مسئله می گذرد، کمی مشکل به نظر می رسد. از همه مهمتر اینکه رژیم صهیونیستی با آن سابقه در ارتکاب جنایات، از ترکش های این به اصطلاح افشاگری مصون مانده است. شاید انگیزه واقعی از انتشار این اسناد مبهم به نظر برسد اما آنچه مسلم است اینکه اسناد فوق گوشه ای ضعیف شده و بسیار کوچک از واقعیاتی است که بر ملت عراق رفته است.

بسیاری از مردم دنیا شاید با انتشار این اسناد تعجب کرده باشند اما تعجب مردم عراق یقینا از جنس دیگری است. منطقی به نظر نمی رسد مردم عراق با انتشار اخباری تعجب کنند که خود هر روز شاهد آن هستند.

روزنامه ایندیپندنت پس از انتشار ۴۰۰ هزارسند محرمانه پنتاگون توسط سایت ویکی لیکس، به قلم «رابرت فیسک» مقاله ای منتشر کرده که طی آن ضمن بررسی اجمالی این موضوع به اوج وحشیگری های آمریکا و متحدانش در عراق می پردازد. دراین مقاله گوشه ای از نیرنگ های رسوای آمریکا علیه این کشور مسلمان آورده شده است.

باز طبق معمول همیشه، کشورهای عربی اطلاع داشتند. آنها همه چیز را در مورد شکنجه های گسترده، کشتار بی امان غیرنظامیان، حملات ظالمانه هواپیماهای جنگنده به منازل مسکونی، ذات تبهکار مزدوران آمریکایی و انگلیسی و گورهای دسته جمعی مردم بیگناه و...می دانستند. تمام مردم عراق نیز می دانستند. چرا که خودشان قربانی این خشونت ها هستند. دقیقا به خاطر همین بود که اطلاعات محرمانه منتشر شده ازسوی سایت «ویکی لیکس»، برای آنها اصلا محرمانه نبود.

این فقط مائیم که می توانیم وانمود کنیم چیزی نمی دانستیم. فقط ما غربی ها هستیم که می توانیم با ادعاهای کذایی، دیواری بین خود و حقیقت بکشیم. کافی است یکی از افرادی را که توسط غربی ها شکنجه شده اند پیدا کنید؛ بلافاصله خواهند گفت او یک تروریست است. خانه ای مملو از کودکان (عراقی) با حملات هوایی آمریکایی ها نابود وکودکان ساکن آن همگی قتل عام شده اند؛ جالب است بدانید، آنها نیز یا تروریست خطاب شده اند و یا حداکثر با کلماتی چون «خسارات جنبی» و یا حتی با جمله ساده «چیزی دستگیرمان نشد» همه چیز را تمام شده تلقی کرده اند.

البته همه ما می دانستیم آمریکا و متحدانش جنایاتی کرده اند. انتشار صدها هزار سند بر دانسته های ما مهر تایید زد:

شبکه تلویزیونی «الجزیره» مسافت بسیار طولانی را برای پیگیری وضعیت خانواده های عراقی که مردان و زنانشان در معطل شدن پشت ایست های بازرسی آمریکایی ها رکورددار هستند، طی کرده بود؛ خبرنگار این شبکه تلویزیونی دراین باره توضیح داد که حداقل یک بار درسال ۲۰۰۴ حادثه را از نزدیک مشاهده و گزارش کرده است. پس از اینکه شلیک گلوله ها بدنه خودرو را شکافت، دو خبرنگار آن در دم کشته شدند؛ حتی نام یکی از درجه داران آمریکایی که در محل حضور داشت را به خاطر دارم. این مزدوران در شهرهای مختلف عراق گشت زده و در مسیرشان اقدام به کشتار مردم می کنند، حتی وقتی به آنها از حرفه ام و اینکه خیلی وقت است درباره آنها می نویسم گفتم، از خود من هم سوء استفاده های زیادی کردند.

همیشه اجتناب از شرح یک واقعیت با جمله «خبر جدیدی نیست» وسوسه انگیز بوده است.این روش معمولا از سوی دولت ها و برای کنترل مطبوعات استفاده می شود؛ همچنان که گاهی توسط خود ما و برای پوشاندن کم کاری در رسانه ها استفاده شده است.

اسناد و مدارکی مبنی بر فعالیت ایران در ساخت بمب در مناطق جنوبی عراق و در فوریه ۲۰۰۷ توسط پنتاگون به «مایکل گوردون» در نیویورک تایمز ارائه شد. پس از بررسی اطلاعات اولیه متوجه می شوید، اطلاعات ارائه شده توسط پنتاگون به رسانه ها، بسیار شک برانگیز است. در اینکه طبق گفته پنتاگون بمب های ایرانی در سرتاسر این کشور زیر خاک مدفون است حرفی نیست اما، همه این بمب ها مربوط به جنگ سا ل های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ بین ایران و عراق است!

از دیگر سو، بسیاری از حملاتی که درحال حاضر علیه نظامیان آمریکایی صورت می گیرد نه از سوی شیعیان بلکه از سوی شورشیان سنی مذهب صورت می گیرد. دراین بین، رسانه های غربی مدام اعلام می کنند که سوریه به شورشیانی از کشور لبنان اجازه می دهد تا از طریق روستای «مجدال انجار» (Majdal Aanjar) و همچنین شهر «آلپو» (Aleppo) وارد خاک عراق شده و علیه نظامیان آمریکایی حملات انتحاری دهند.

این ادعا پایه و اساس ندارد و از سوی دیگر در همین مورد نیز مدارکی وجود دارد که بیش از هر کشوری مایه شرم آمریکایی هاست. این اسناد و مدارک باید توسط وکلای مدافع در دادگاه علیه آمریکا استفاده شود. اگر ۶۶هزار و ۸۱نفر، برای آمریکایی ها بالاترین آمار کشته های غیرنظامی است، باید اعلام کنم میزان حقیقی مرگ و میر غیرنظامیان به مراتب بالاتر از این آمار است.برخی از آنها در حضور خود من به مرده شورخانه های بغداد آورده شدند؛ در آن لحظه مقام ارشدی نیز حضور داشت که به من گفت وزارت بهداشت، پزشکان را از انجام هرگونه کالبدشکافی اجسادی که توسط نظامیان آمریکایی آورده می شوند، منع کرده است. به راستی چرا؟ پاسخ بسیار ساده است. بسیاری از آنها بر اثر شکنجه جان داده اند. بدین ترتیب تعداد ۱۳۰۰ مورد شکنجه ای که آمریکایی ها در گزارش خودآورده و اعلام کرده اند که در مراکز پلیس شکنجه شده اند نیز قابل اعتماد نیست.

آمارهای این بار آمریکایی ها نیز بهتر از گذشته نبود. در سال ۱۹۹۱ و پس از رهایی شهر کویت از حملات صدام حسین، سربازان آمریکایی می توانستند به راحتی صدای فریاد فلسطینیانی را بشنوند که توسط کویتی ها و در مراکز پلیس شکنجه می شدند. یکی از اعضای خاندان سلطنتی کویت نیز در این شکنجه ها دست داشت. نیروهای آمریکایی در این مورد مداخله نکردند. آنها فقط علیه خانواده سلطنتی شکایت تنظیم کردند. همیشه به سربازان آمریکایی گفته می شود که در این گونه موارد دخالت نکنید. مگر هنگامی که در سال ۱۹۸۲ ستوان «اوی گرابوفسکی»، از ارتش رژیم صهیونیستی گزارش شکنجه زنان و کودکان توسط همپیمان فالانژیست اسرائیل را داد، چه اتفاقی افتاد؟ «گرابوفسکی» بعدها گفت: پس از این که گزارش شکنجه و کشته شدن این زنان و کودکان را ارائه کردم به من گفته شد: «ما که کسی را نکشتیم پس به ما ربطی ندارد بنابراین، در این مورد دخالت نکن.» این جنایات در حادثه قتل عام اردوگاه پناهندگان «صبرا» و «شتیلا» رخ داده بود.

این نقل قول در سال ۱۹۸۳ و از سوی گزارش کمیته «کاهان» اسرائیل- خدا می داند اگر دست های «ویکی لیکس» روی فایل های اطلاعات نظامی وزارت دفاع اسرائیل قرار بگیرد، چه اطلاعاتی منتشر می شود.

اما البته آن زمان ما قادر به استفاده از رایانه نبودیم؛ چه برسد به اینکه درباره آن بنویسیم. و اینکه، البته این یکی از درس های مهم پدیده هایی چون «ویکی لیکس» است.

بازگردیم به جنگ جهانی اول یا دوم یا حتی جنگ ویتنام. شما گزارش نظامی خود را روی کاغذ می نویسید. ممکن است آن را در سه نسخه هم یادداشت کرده باشید؛ شما می توانید کپی هایتان را بشمارید، جاسوسی را تعقیب کنید و جلوی انتشار خبری را بگیرید. البته گزارش های پنتاگون نیز روی کاغذ نوشته می شود. برای دستیابی به گزارش های پنتاگون نیاز به یک جاسوس دارید. اما کاغذها همیشه می توانند از بین بروند، دور ریخته شوند، تبدیل به زباله شوند و به طور کلی همه کپی ها از بین بروند. به این نمونه توجه کنید:

در پایان جنگ سال های ۱۸-۱۹۱۴، یک ستوان دوم انگلیسی پس از اینکه کارگران چینی اقدام به غارت یک قطار نظامی فرانسوی کردند، به سوی یک مرد چینی شلیک می کند.مرد چینی هم به روی او چاقو می کشد. طی دهه ۱۹۳۰ پرونده این نظامی انگلیسی چندین بار! از بین می رود و هیچ سندی از این بخش از حادثه باقی نمی ماند. آنچه باقی می ماند تنها یک سایه بسیار ضعیف از این حادثه است آن هم با این عنوان: «غارت قطار آذوقه فرانسوی ها از سوی چینی ها.» حال علت اینکه من داستان واقعی را می دانم این است که پدر من همان ستوان انگلیسی است و لحظاتی قبل از مرگش واقعیت را به من می گوید. تأکید می کنم این بخش از خبر را ویکی لیکس به من نگفته است.

اما من به شدت به اطلاعات گسترده مربوط به جنگ عراق (۴۰۰هزار سند اخیر منتشر شده توسط ویکی لیکس) به خصوص بخشی که به روزنامه نگاران و نظامیان اشاره دارد مظنونم. آینده روزنامه نگارانی مثل «سیمون هرش» چه می شود؟ نتیجه روش قدیمی تحقیقات روزنامه نگاری که «ساندی تایمز» از آنها استفاده می کند چه؟ فرض کنیم حدود نیم میلیون سند محرمانه جنگی ناگهان جلوی صورت ما روی صفحه مانیتور نمایش داده شود اما، موضوع چیست که تیم هایی از خبرنگاران به منظور بررسی جنایات جنگی به مناطق جنگی اعزام می شوند اما همگی به ملاقات ارتش گردن کلفت می روند؟

آنچه مسلم است اینکه ما هنوز به انگیزه اصلی داستان ویکی لیکس پی نبرده ایم و از همه مهمتر اینکه قطعا آمریکایی های بسیار بیشتری هدف این افشاگری ها قرار دارند و مسئله به جنایات چند سرباز آمریکایی منتهی نمی شود. چه کسی می تواند ادعا کند مسئله فراتر از اینها نیست؟

در این اسناد به عنوان مثال آمده است که «الجزیره» در نوامبر سال ۲۰۰۵ خلاصه ای از فیلم یک کنفرانس خبری عادی پنتاگون را به دست آورد. «پیتر پیس» رئیس ستاد مشترک ارتش در حال توجیه روزنامه نگاران در مقابل رفتارهای ظالمانه سربازان علیه زندانیان بود. به طوری که روزنامه نگاران را آماده پذیرفتن این امر می کرد که شکنجه زندانیان و اسیران توسط سربازان آمریکایی وظیفه آنهاست. سپس دوربین به سمت چهره شیطانی «دونالد رامسفلد»، وزیر دفاع وقت آمریکا حرکت کرد که ناگهان در میان بهت و حیرت آقای «پیس» سخنان وی را قطع کرد وگفت: «من تصور نمی کنم منظور شما این باشد که آنها (سربازان آمریکایی) وظیفه داشته باشند که عملا کارشان را متوقف کنند.»

البته مفهوم این اظهارات- که در بطن آن میل به روش های سادیستی و آزارگرایانه وجود دارد- بین خبرنگاران به راحتی محو شد. اما یادداشت محرمانه Frago ۲۴۲ اکنون درک بیشتری از آن کنفرانس مطبوعاتی را به انسان می دهد. در این یادداشت محرمانه که احتمالا از سوی ژنرال «ریکاردو سانچز» است آمده که این آموزشی است که به سربازان می گوید: «در صورتی که گزارش های اولیه تأیید کنند نیروهای آمریکایی درگیر سوءاستفاده از دستگیرشدگان نباشند، نیازی به تحقیقات بیشتر نیست مگر زیر نظر مستقیم مقامات بالاتر.»

رسوایی زندان «ابوغریب» زیر نظر «سانچز» روی داد. باز همین «سانچز» بود که وقتی از او در یک کنفرانس خبری پرسیدم «چرا نظامیان تحت فرمانش در «موصل» فرزند صدام حسین را به جای اینکه زنده دستگیر کنند به رگبار بستند؟ پاسخی نداد.

بنابراین به نظر می رسد اقدامات و اظهارات «سانچز» باید به تأیید «رامسفلد» رسیده باشد. و همچنین ژنرال دیوید پترائوس- که مورد علاقه گسترده اصحاب رسانه آمریکا بود- باید احتمالا! پاسخگوی افزایش وحشتناک حملات هوایی آمریکا طی دو سال اخیر باشد. در سال ۲۰۰۶ آمریکایی ها بیش از ۲۲۹ بمباران هوایی در عراق انجام داده اند و این تعداد در سال ۲۰۰۷ به ۱۴۴۷ بار بمباران رسید. کافی است این دو رقم را با هم مقایسه کنید. جالب است بدانید وقتی «دیوید پترائوس» به افغانستان رفت، حملات هوایی آمریکا در این کشور نیز ۱۷۲ درصد افزایش پیدا کرد. اکنون وقتی اظهارات رسمی اخیر پنتاگون را که گفته بود ویکی لیکس با (افشاگری های خود) دستانش را به خون آلوده می کند مرور کنید، قطعا شما هم حیرت خواهید کرد. واقعیت این است که پنتاگون از همان سال ۱۹۴۵ که بمب اتم بر سر مردم هیروشیما ریخت، دستانش به خون آلوده شد؛ همچنین در سال ۲۰۰۳ که به طور غیرقانونی به عراق حمله کرد. قطعا قبل از حمله آمریکا به عراق- طبق آمار خودشان- ۶۶ هزار غیرنظامی کشته نشده بود؛ حال بماند که بسیاری از آمارها این تعداد را ۱۰۹ هزار نفر اعلام کرده اند.

حال با این همه جنایت وقتی پنتاگون ادعا می کند دستان مثلا ویکی لیکس خون آلود است، چه احساسی به انسان دست می دهد.حقیقت این است که اگر این افشاگری های گسترده اطلاعات محرمانه اثبات کنند که شمار کشته شدگان غیرنظامی بسیار کمتر از تعدادی است که رسانه ها اعلام کرده اند، یا سربازان آمریکایی هرگز تحمل شکنجه کردن را ندارند، یا به ندرت مجبور به کشتن غیرنظامیان در ایست های بازرسی شده اند و یا همیشه تعداد کشته های مزدوران را در محاسبات خود آورده اند، در این صورت عاقلانه به نظر می رسد که ژنرال های آمریکایی تمام این اطلاعات را در اختیار رسانه ها قرار دهند. علت خشم و غضب آنها به خاطر درز کردن این اطلاعات نیست، یا به خاطر اینکه ممکن است با انتشار این اسناد مثلا خون کسی ریخته شود، بلکه آنها به خاطر دروغگویی هایشان غافلگیر شده اند؛ دروغ هایی که ما همیشه آن را می دانستیم.

نویسنده رابرت فیسک

ترجمه : جعفر بلوری