سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مرابطه
● نگاهبانی و مواظبت عقل از نفس
بدان که عقل به منزلهٔ تاجر راه آخرت است، و سرمایهٔ او عمر است، و نفس در این تجارت یاور و مددکار اوست، پس نفس بهجای شریک یا کارمند اوست که به سرمایهٔ او تجارت میکند، و سود این بازرگانی تحصیل اخلاق فاضله و اعمال صالحه است که وسیلهٔ رسیدن به نعمتهای ابدی و سعادت سرمدی است، و زیان او گناهان و بدیهاست که به عذاب جاوید در طبقات جهنّم منجر میشود.
مثالی دیگر بیاوریم: سرمایهٔ بنده در دین خویش واجبات است، و سود و بهرهٔ آن نوافل و فضائل است و زیان وی معاصی است، و موسم این تجارت مدّت زندگانی است، و همانگونه که بازرگان با شریک خود در آغاز عهد و پیمان میبندد، و در مرحلهٔ دوم مراقب او میگردد، و در مرحلهٔ سوم از او حسابرسی میکند، و اگر در تجارت کوتاهی کند به اینکه خطا و خیانتی مرتکب شود یا سرمایه را تلف کند یا دچار زیان شود او را مورد سرزنش و عتاب و عقاب قرار میدهد و از او تاوان میگیرد، همینطور عقل در مشارکت با نفس باید این اعمال را بهجا آورد، و مجموع این کارها را محاسبه و مراقبه نامند، که نام بعضی از آن اعمال را بر کل آن نهادهاند، و گاهی آنرا مرابطه (مواظبت و نگاهبانی) نیز گویند، که مرکّب از چهار عمل است:
۱) مشارطه
۲) مراقبه
۳) محاسبه
۴) معاتبه
▪ اول: مشارطه (شرط کردن) و آن عبارت است از اینکه در هر شبانهروزی یک بار با نفس شرط کند که مرتکب گناهان نگردد، و چیزی که موجب خشم و ناخشنودی خداوند است از او صادر نشود، و در طاعات واجب کوتاهی نکند، و هر کار خیر و مستحبّی که برای او میسّر شود ترک نکند. و بهتر است که این عمل بعد از فراغ از نماز بامداد و تعقیبات آن باشد، بدین شیوه که نفس خود را مخاطب قرار دهد و بگوید: ای نفس! بضاعتی جز این چند روز عمر ندارم، و اگر این از دست من برود سرمایهام بر باد رفته و از این تجارت و سودجویی ناامیدی پدید آید، و امروز روز تازهای است که خدا مرا در آن با لطف عظیم خود مهلت داده، و اگر امروز مرده بودم آرزو میکردم که کاش یک روز دیگر خدا مرا به دنیا برگردانَد تا عمل شایستهای بجا آورم، پس ای نفس! چنین پندار که مرده بودی و سپس برگردانده شدی، زنهار این روز را ضایع نکنی، که هر نَفَسی از انفاس عمر گوهری گرانمایه است که عوض ندارد، و میتوان با آن گنجی خرید که نعمت و راحت آن تا ابد بماند.
و نیز این خبر را به یاد آورد که: برای هر بندهای به ازاء هر شبانهروزی از عمر که بیست و چهار ساعت است بیست و چهر خزانه در عقب یکدیگر خلق شده است، و چون آدمی بمیرد خزانهها بر او گشوده خواهد شد، هر یک را مینگرد و داخل آن میشود، پس چون به خزانهای رسد که به ازاء ساعتی است که در آن خدا را اطاعت کرده آن را پُر نور بیند از حسناتی که در آن ساعت کرده، و از آن چندان شادی و نشاطی به دل وی رسد که اگر آن شادی بر همهٔ اهل دوزخ قسمت کنند از احساس درد آتش دوزخ بیخبر شوند.
و چون به خزانهای رسد که به ازاء ساعتی است که در آن خدا را نافرمانی کرده، آن را سیاه و تاریک بیند و بوی گند آن پراکنده شود و سیاهی آن همه جا را فرا گیرد، و چندان هول و ترس بهوی رسد که اگر آن را بر اهل بهشت تقسیم کنند نعمتهای بهشت بر ایشان ناگوار گردد. و چون خزانهای دیگر باز کنند که به ازاء ساعتی است که از طاعت و معصیت خالی باشد و مشغول امر مباحی بوده یا عمر خود به غفلت گذرانده، نه شادی بیند و نه اندود، و همهٔ ساعات عمر وی همچنین بر وی عرضه کنند. و در این هنگام به سبب اهمال و تقصیری که کرده و عمر ضایع ساخته چندان حسرت و غبن به وی دست دهد که وصف آن ممکن نیست.
و بعد از این تذکّر نفس خویش را مخاطب سازد و بگوید: ای نفس! بکوش تا خزانههای ساعات امروز را آبادسازی، و آن را از گنجهای بیپایانی که مالک آنها توانی شد خالی نگذاری، و به کسالت و بطالت به سر نبری تا از درجات عالی که دیگران به آنها میرسند باز مانی، و در قیامت گرفتار حسرت و غبن گردی اگر چه داخل بهشت شوی، زیرا درد غبن و حسرت و درجهٔ پائین با وجود درجات عالی نامتناهی که ابناء نوع تو به آن دست مییابند طاقتفرساست.
سپس درخصوص هفت عضو خود که چشم و گوش و زبان و فرج و شکم و دست و پاست به نفس خود وصیّت و سفارش کند و آنها را به او بسپارد، زیرا آنها رعایا و خدمتکاران نفسند در تجارت، و بدون آنها تجارت نفس صورت نمیپذیرد. آنگاه نفس را سفارش کند به نگاهداشت این اعضاء از گناهانی که از آنها صادر میشود و بکار بردن آنها در آنچه برای آن خلق شدهاند. سپس به نفس خود سفارش نماید اشتغال به وظایف و طاعاتی که هر شبانهروزی باید بجا آورد و به مستحبّات و خیراتی که بر آنها توانائی دارد، اینهاست شروطی که هر روز با نفس باید کرد، ولیکن نفس هنگامی که به تکرار مشارطه و مراقبهٔ عملی عادت کرد و به آن شرط وفا نمود دیگر احتیاجی به مشارطه در آن عمل نیست، و باید در دیگر اعمال شرط نمود، و هر که شغلی از مشاغل دنیا در دست او باشد: از ریاست و حکم، یا تجارت یا تدریس یا امثال اینها، که هر روز مهمّ تازه و کار جدیدی برای او پدید میآید، و خدا را بر او حقّی است، باید با نفس شرط کند که بر راه راست رود و در مورد آنها مطیع حق باشد، و سزاوار است که نفس را به ملاحظه و تدبّر در عاقبت هر کاری که در آن شبانهروز میخواهد بکند سفارش نماید. و این عمدهٔ سفارشها و بالاترین آنهاست.
روایت است که: مردی نزد پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) آمد و گفت: یا رسولالله! مرا وصیّتی کن، فرمود: اگر تو را سفارشی کنم بجا خواهی آورد؟ و این را سه بار فرمود و هر دفعه آن شخص عرض کرد: بلی یا رسولالله! آنگاه رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: هرگاه ارادهٔ کاری میکنی در آن تأمّل و تدبّر کن اگر نیک و مایهٔ هدایت باشد بکن و اگر بد و مایهٔ گمراهی است دست بدار.
از این خبر پیداست که: تأمّل در عاقبت هر امری بزرگتر چیزی است که نجات و رستگاری از آن حاصل میشود، پس باید عهد و پیمانی استوار و مؤکّد از نفس بگیرد و او را از اهمال برحذر دارد و همچون بندهٔ سرکش و گریزپا پندش دهد، که نفس طبعاً نسبت به طاعات و بندگی سرکش و نافرمان است، ولیکن وعظ و تأدیب در او مؤثر است (و ذکّر فانّ الذکری تنفع المؤمنین). این است مشارطه و آن نخستین مقام مرابطه است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست