جمعه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۴ / 16 May, 2025
مجله ویستا

لحظه های ناب زندگی انسان های بزرگ


لحظه های ناب زندگی انسان های بزرگ

نگاهی به «داستایفسکی» نوشته آندره ژید ترجمه سیروس ذکاء

نیچه درباره «داستایفسکی» می‌گوید: «انسان‌هایی بزرگ هستند که در یک لحظه خاص از زندگی، تمام کارهایی را که تا آن زمان انجام داده‌اند انکار می‌کنند.» و در جایی دیگر می‌گوید: «داستایفسکی... تنها کسی است که چیزی درباره روانشناسی به من آموخت... کشف او برای من حتی مهم‌تر از کشف «استاندال» بوده است.» هم‌اکنون کتاب زیبا و خواندنی «داستایفسکی» نوشته آندره ژید با ترجمه‌یی بسیار روان به قلم توانای «سیروس ذکاء» از سوی انتشارات ناهید روانه بازار شده است. در این گیر و‌دار آشفته بازار ترجمه کتاب‌های غربی در ایران، ترجمه این کتاب غنیمتی ارزشمند است. غنیمت از این روی که در این سال‌ها ترجمه خوب و صحیح بسیار کم انجام شده است و بیشتر ترجمه‌ها یا مفهوم نبوده‌اند یا غلط‌های فاحش در آنها بسیار یافت می‌شود و چیزی از خواندن آنها دستگیر خواننده نمی‌شود.

داستایفسکی چنان عظمتی دارد که این کتاب به تنهایی جوابگوی وسعت اندیشه او نیست ولی از این روی بسیار مهم است که آندره ژید آن را به قلم درآورده است و «از آنجا که آندره ژید یکی از بزرگ‌ترین آشنایان و مطالعه‌کنندگان آثار مهم ادبیات جهانی اعم از فرانسوی و خارجی و خود مترجم شکسپیر و کنراد و رابیندرانات تاگور بوده، می‌توان او را یک منتقد ادبی تمام عیار و کامل دانست و به همین جهت توجه و علاقه خاص او به داستایفسکی معنا و ارزشی والا پیدا می‌کند. » کتاب از دو مقاله درباره نامه‌ها و شش سخنرانی درباره رمان‌های داستایفسکی تشکیل شده است. کتاب این گونه شروع می‌شود: «هیکل عظیم «تولستوی» هنوز هم افق را فرا گرفته است. اما - همچنانکه در مناطق کوهستانی پیش می‌آید که هر قدر از آن دورتر شویم، بلندترین قله که پشت قله مجاورش مخفی بود، دوباره از بالای نزدیک‌ترین قله ظاهر می‌شود- شاید از هم‌اکنون برخی از متفکران پیشرو، ظاهر شدن و بزرگ‌تر شدن «داستایفسکی» را در پشت سر «تولستوی» غول آسا مشاهده می‌کنند. اوست که هنوز قله نیمه‌مخفی و گره مرموز این سلسله است و برخی از سخاوتمندترین رودها از آن سرچشمه می‌گیرند و اروپا می‌تواند امروزه عطش‌های تازه خود را از آن سیراب سازد. نام اوست و نه «تولستوی» که باید در کنار «ایبسن» و «نیچه» قرار گیرد که به اندازه آنها بزرگ و شاید هم مهم‌ترین این سه نفر است.»

آندره ژید درباره نامه‌های داستایفسکی که برعکس رمان‌هایش، بسیار شتابزده، درهم برهم و بدون رعایت دستور زبان روسی نوشته شده است، می‌گوید: «او نمی‌نویسد مگر با عجله‌یی که حاصل سخت‌ترین ضرورت‌هاست. هر یک از نامه‌هایش- اگر نامه‌های ۱۰ سال آخر عمرش را استثنا کنیم که با لحن دیگری نوشته شده اند- هر یک از نامه‌هایش یک فریاد است: دیگر چیزی ندارد، جانش به لب رسیده و تقاضاهایی دارد. اما چرا می‌گوییم فریاد... یک ناله و زاری بی‌پایان و یکنواخت. بدون زیرکی، بدون غرور، بدون طنز تقاضا می‌کند.

اما تقاضا کردن را بلد نیست. استغاثه می‌کند، عجله دارد، از نو شروع می‌کند، اصرار می‌ورزد...» نوشته‌های داستایفسکی بسیار تاثیرگذار است. ژید در مقایسه با نویسندگان دیگر سخن از نبوغ او به میان می‌آورد: «چقدر دوریم از «بالزاک» و اعتماد به نفسش و عیب و نقص‌های فراوانش. گمان می‌کنم حتی «فلوبر» هم چنین انتظار سختی از خود نداشته و چنین مبارزه بی‌امان و زیاده روی در کار را نمی‌شناخته است. انتظار داستایفسکی از خود منحصرا ادبی است و اگر می‌بینیم که خدشه ناپذیری تقوای ادبی و وسواس کار و تلاشش بیش از هر چیز در نامه‌هایش منعکس است از این جهت هم هست که او عاشق کار و تلاش است و دقیقا بی‌آنکه آن را وسیله تفاخر قرار دهد حداقل آن را مایه غرور خود می‌داند و نیز به این جهت هم هست که او همه‌چیزهای دیگر را حذف کرده و زندگی را چیزی آنقدر زشت و پلید می‌داند که تنها وسیله برای تحمل آن، اجتناب کردن از آن است و درباره مقایسه خود باید گفت که او چیزی را حذف نکرده. زن و بچه دارد و آنها را دوست می‌دارد. زندگی را ابدا تحقیر نمی‌کند. در خروج از تبعید می‌گوید: دست کم زندگی کردم. رنج بردم اما زندگی کردم.» ژید در این کتاب به صراحت، نه از انسان برتر «نیچه» بلکه از اضطراب داستایفسکی سخن می‌گوید. اضطرابی که راسکولنیکوف در رمان جنایت و مکافات به آن دچار است و ویلیام بلیک در تابلوهایش آن را به نمایش درآورده است. ژید در این باره می‌گوید: «برای هنرمندان و مردان عمل مساله «انسان برتر» مطرح نیست یا حداقل راه‌حلش خیلی زود پیدا می‌شود.

همان زندگی خودشان و آثار هنریشان جوابی بلافاصله است. اضطراب هنگامی آغاز می‌شود که سوال بی‌جواب بماند یا هنگامی که سوال بسیار پیش از جواب مطرح شود. آن کس که می‌اندیشد و بی‌آنکه عمل کند به تخیل می‌پردازد، مسموم می‌شود و من دوباره گفته «ویلیام بلیک» را برای شما نقل می‌کنم: «انسانی که چیزی را می‌خواهد و عمل نمی‌کند تولید طاعون می‌کند.» از همین طاعون بود که «نیچه» مسموم شد و درگذشت.» گذشته از این آندره ژید اندیشه‌های اساسی داستایفسکی را از دل رمان‌های مهم او بیرون می‌کشد و حتی در یک قسمت از کتاب به طور خلاصه داستان «شوهر ابدی» را می‌آورد و اندیشه‌ها و شخصیت‌هایش را تجزیه و تحلیل می‌کند. در پایان باید گفت که این کتاب برای کسانی که به داستایفسکی و نوشته‌هایش علاقه دارند بسیار گرانبهاست و برای شناخت هرچه بیشتر شخصیت، افکار و نوشته‌های این نویسنده بزرگ روس، خواندن این کتاب اجتناب‌ناپذیر است.

شهرام امیرپور سرچشمه