پرسش و پاسخ

بعضی از پرسش ها را, ابتدا باید با پرسش های مشابهی به صورت منطقی ودیاكلتیك در مسیر معقولی هدایت كرد فی المثل اگر سوال شود آیا به غیر از پیمبران و ائمه اطهار كه در اوج كمال اخلاقی و انسانی و از لحاظ تقوا و ایمان سرآمد همه ی انسان ها بوده اند, اشخاص دیگری توانسته اند, لااقل یكی از این صفات عالیه را دارا باشند و آیا اصلا چنین حركت و اقدامی مقدور و امكان پذیر است

بعضی از پرسش‌ها را، ابتدا باید با پرسش‌های مشابهی به صورت (منطقی ودیاكلتیك) در مسیر معقولی هدایت كرد. فی‌المثل اگر سوال شود آیا به غیر از پیمبران و ائمه اطهار كه در اوج كمال اخلاقی و انسانی و از لحاظ تقوا و ایمان سرآمد همه‌ی انسان‌ها بوده‌اند، اشخاص دیگری توانسته‌اند، لااقل یكی از این صفات عالیه را دارا باشند و آیا اصلا چنین حركت و اقدامی مقدور و امكان‌پذیر است؟!

دوستی كه خود اهل تحقیق و تفحص است و كمال‌طلب تا آن درجه كه در عنفوان جوانی در راه ایمان و اعتقادش در صفوف اول جبهه‌های جنگ با اتكال و یاری پروردگار حضور به هم می‌رسانیده؛ ولی اكنون آنرا نوعی جوانی و برانگیخته از احساسات قلمداد می‌كند، و شاید روزگار و انفسای كنونی او را به شك و تردید انداخته می‌پرسید؛ به غیر از آنچه در افواه عمومی و به صورت روایت و افسانه نقل قول می‌شود و در كتاب‌های عرفانی از اعمال و رفتار خارق‌العاده و شگفت‌انگیز شخصیت‌های نادر و نایابی نام برده شده آیا در حال حاضر می‌توان باز هم سراغ اینگونه افراد را گرفت؟! با یك پرسش منطقی از این دوست، قاعده و برهان را برای جوابگوئی به این قضیه بدین شكل مطرح می‌كنیم؛ اگر كسانی وجود داشته باشند كه (عدالت) را رعایت نمی‌كنند و بدان پای‌بند نیستند آیا باید منكر (عدالت) شد؟!. و به نوعی دیگر اگر رحم و انصاف و مروت برای عده‌ای هیچگاه مطرح نیست، باید به كلی منكر آن شد یا بالعكس آنرا نتیجه نادانی و سهل‌انگاری و قصور از سوی همین بی‌انصافان و بی‌مروت‌ها دانست؟!. به همین ترتیب، بدیها و خوبی‌ها را با عقل سلیم از یكدیگر تفكیك می‌‌كنیم تا برسیم به اصل و مبداء همه‌ی این قواعد و قوانین.

وقتی قبول كردیم كه بدی و خوبی مفهوم دارد، و انسان‌ها چه بدوی باشند و چه متمدن و مترقی بسیاری از این قواعد و قوانین را می‌شناسند و آنها را پذیرفته‌اند مثل عدالت و ظلم، و درستی و نادرستی، و كلیه‌ی تضادهای موجود را كه اگر اندكی انصاف و دقت داشته باشند به خوبی این تضادها را می‌شناسند، چرا كه تمام شرایط لازم را از لحاظ قوای جسمی و روحی در وجود خود سراغ دارند. حال كلام آخر و نتیجه سخن! طبیعی‌ست و بسیار صریح و واضح كه می‌گویند؛ نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود.

از آنجا كه برای یك بی‌نماز درهای مساجد را نمی‌بندند، به همین ترتیب با انكار و بی‌تفاوتی كسانیكه منكر عدل و انصاف هستند درهای مراجع قضائی را نمی‌بندند و دادگاه‌ها را تعطیل نمی‌كنند مضافا به اینكه اگر (جمله عالم كافر گردند- بر دامن كبریائی پروردگار گرد و غبار نمی‌نشیند) و هیچ تغییری در نظام آفرینش پدید نمی‌آید و بسیارند كسانیكه اینگونه با دیدگان هوشیار به جهان می‌نگرند و در خلوت و آشكار تا پای جان حق و عدالت را پاسداری می‌كنند و شك هم ندارند كه با تلاش و كوشش به عالی‌ترین مدارج انسانی رسید!.

كاظم جمشیدیان