چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
زرین کوب فرهنگ شناس بزرگ ایران
دکتر عبدالحسین زرینکوب را نباید به دیده یک ادیب سنتی -بهترین نمونهاش بدیع الزمان فروزانفر- نگریست، گرچه آنچه از چنان ادیبی انتظار میرود دارا بود و همچنین نباید به او به عنوان یکی از بهترین محصولات دانشکده ادبیات تهران نگاه کرد؛ وصفی که دکتر خانلری هم با او مشترک است؛ زرینکوب از این هم بیشتر بود. او هم زبان فارسی را میشناخت و هم عربی را و هم با چند زبان فرهنگی کم و زیاد آشنا بود. او تاریخدان و صاحبنظر در تاریخ بود -که به این مطلب بازخواهیم گشت-او ملل و نحل و عقاید و فلسفههای غرب و شرق را میشناخت و در عرفان و کلام و فلسفه اسلامی و ایرانی دارای قوه نقد و تشخیص بود. زرینکوب بنیانگذار نقد نوین در ایران در زمان خودش و در آغاز کار خودش چشماندازهای تازهای بر روی اهل ادب فارسی زبان گشود که تا آن روز تصورش را نداشتند. شناخت زرینکوب از ادبیات قدیم که در چند کتاب -از جمله با کاروان حله- مطرح شده است، نشان میداد که چگونه به شاعرانی چون سنائی یا صائب میتوان از دید امروزین و با نگاهی تاریخی نگریست. زرینکوب گرچه در ادب ابداعی کاری در خورشأن خود نکرده، ولی نثرش بینظیر است و شخصیت یگانه او را تصویر میکند آنچنانکه بوفون گفته است: «سبک هر کس شخصیت اوست». اندیشه آزاد و مواج و ژرف و در عین حال روشن زرینکوب در نثر صمیمی و پرمحتوا و شیوا و ساده -و نه آسان- او دیدار مینماید و پرهیز میکند چنانکه در هر خواندن نامکرر مینماید و این خصوصیتی است که زرینکوب به خاطر انس دائمیاش با مولوی و سعدی بدان دست یافته است. بسا اندیشههای نوین و دیریاب را که شما به وضوح در یک مصرع یا بیت مثنوی برمیخورید یا در گلستان و بوستان سعدی مییابید و آن عبارت را که دهها بار خواندهاید گویا اولین بار است که میبینید.
کتابهای خوب زرینکوب، آنجا که دریافتهای خود را از فرهنگ گذشته ما -همچون یک فرهنگشناس بیهمتا- تقریر و انشاء مینماید نوشتهاش نمونه بیبدیل و معاصر برای صنعت سهل و ممتنع است که هیچ گاه از بازخواندنش دچار ملال نمیشویم.
صاحبنظرانی که هم فرهنگ قدیم را بدرستی دریافتهاند و هم با فرهنگ و زبان روز آشنا هستند مسئولیتی مضاعف دارند که فرزندان روزگار ما را با میراث عظیم و هنگفت اندیشه قدیممان که فیالواقع متعلق به دنیای هنر و دانش، و هنر و دانش دنیاست آشتی دهند و برای این کار آشنایی به سوابق ذهنی خوانندگان بایسته است و زرینکوب چنین شناختی داشت و از حیطه ادیبان سنتی (وحید و عبد العظیم قریب و بهمنیار) فراتر میرفت.
یک مثال بزنم: ادیبان طراز کهن ما که پرورده مکتب خراسان و به طور غیر مستقیم ادامه بازگشتیان بودند با سبک هندی میانهای نداشتند اما زرینکوب صائب را عمیقا میشناخته است. مثال دیگر: کسی که در مرحلهای از عمر، تمایلات ایرانگرایانه بلکه ملیتپرستانه از آنگونه که در دو قرن سکوب مطرح شده است داشته، آنچنان با همدلی اندیشه ابوحامد غزالی را میکاود و وارد دنیای او میشود که خواننده میپندارد که مگر با غزالی همفکر است یا دست کم وی را بر حق میپندارد حال آنکه شرح صدر و آزاداندیشگی زرینکوب به او اجازه نمیداد که با آن نظریهپرداز عباسیان و سلجوقیان همرأی باشد الا اینکه همان آزادانهپیشگی و محققپیشگی او را وامیدارد که حق سخن غزالی را بگذارد و آنقدر که میتوان با او راه رفت همراه شود. مثال دیگر: اگر در کوچه رندان حافظ را لولی وشی آزاده و خوشباش و عیار ترسیم کرده مانع از آن نمیشود که چندین سال بعد از آن بر بعضی غزلیات حافظ (مثلا دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند، در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد ... ) شرح عرفانی بنگارد چون حافظ در واقع هم آن است و هم این است.
آشنایی عمیق زرینکوب با عرفان، منحصر در مولوی و مثنوی که متخصص آن بوده است نمیباشد بلکه هرکس کتب سه گانه بینظیر او را در تاریخ تصوف (ارزش میراث صوفیه، جستجو در تصوف، دنباله جستجو در تصوف) بنگرد، و با تدبر و تعمق بنگرد درمییابد که گویی با هر یک از عرفای بزرگ ایران و اسلام جداگانه زیسته است. زرینکوب، عینالقضات و حلاج و نجمالدین کبری و بابا طاهر و شوشتری و روزبهان را نیز با همان علاقهمندی بررسی میکند و در شناخت ملامتیان و قلندریان و خاکساران حق تحقیق را میگزارد، همچنانکه ملامحسن فیض و علامه مجلسی را هم خوب معرفی میکند.
زرینکوب به عنوان مترجم زود تکلیف خود را روشن کرد و به تألیف پرداخت. در ایران بسا مترجمان از مؤلفان باسوادترند و بسا مؤلفان که در حقیقت مترجمان ناتوان و حقهباز هستند و بسا نویسنده که به عنوان مترجم شناختهشده استعدادش هدر میرود و حقش گزارده نمیشود. زرینکوب از این لحاظ مغبون نشد.
چه خوب بود که زرینکوب یک دوره تاریخ فلسفه اسلامی مینوشت. آنچه در گوشه و کنار در این باب نوشته است اگر به ترتیب کرونولوژیک و موضوعی به هم متصل شود و یکجا عرضه گردد معلوم خواهد شد که این کار از زرینکوب به شکل مطلوب و کامل برمی آمده است. زرینکوب خصوصیتی بارز داشته که در جریان آموزش به دیگران خود نیز میآموخته و پیش میرفته است.
نگاه زرینکوب به تاریخ ایران گرچه در طول عمر تفکر و تألیفش مراحل و منازلی را گذرانده و مسلما از زمانه و امواج گذرا تأثیر پذیرفته است اما او نقاد تاریخ است (تاریخ در ترازو) و هر چه نوشته حتی آنچه در جوانی نوشته، مثلا کتاب دو قرن سکوت کما بیش محققانه است. البته در تاریخ ایران بعد از اسلام پایه تحقیق را بر طاق بلند گذاشته و در بامداد اسلام و کارنامه اسلام خود سخنرانی مذهبی کرده است (این سخنرانیها در حسینیه ارشاد ایران شد) البته میتوان بر محقق ایراد گرفت که در فلانجا چرا فلان نکته را نادیده گرفته ولی بهرحال او نیز جوابی شده است. در هر حال روزگاران ایران کتابی است جذاب و خواندنی برای همه کس. بویژه آنکه اشکالات ارجاعات سایر کتابهای زرینکوب را ندارد.
آنچه از تاریخ فلسفه غرب به قلم آورده شیرین و روان است و حتی برای کسانی که با اصل متون آشنا هستند خواندنی مینماید، و آنچه در تاریخ ادیان نوشته در قلمرو وجدان روشنگر است و هر جا از نحلههای کلامی و فرقههای اسلامی سخن میگوید معلوم میشود که با مأخذ دست اول آشناست و آنجا که از طریقههای صوفیه سخن میراند درست در حیّز طبیعی خود قرار گرفته، و در مقابل آنچه غربیان گفتهاند بیاختیار به ذهن ما میآید که: اهل الدار ادری بما فی الدار. توضیح لازم اینکه بررسی و پژوهش مقولات و مقالات عرفانی سه شکل اساسی دارد: یا از دیدگاه مخالف و معمولا قشری منشانه است یا از موضع شیفتگی و سرسپردگی و تسلیم کورکورانه یا از دیدگاه علمی و عینی. ممکن است در بررسیهای خاص دو حالت از این سه حالت با هم ترکیب شده باشد یا در بعضی جاها به یکی از این دیدگاهها نزدیکتر گردد. اکثر مطالعه کنندگان آثار عرفانی و فلسفی مخصوصا آثار متأخر با این پدیده آشنا هستند که چگونه دیوار زمان و مکان فروریخته میشود و به سبب بیروشی یا بدروشی مؤلفان، خواننده عادی هر چه بیشتر میخواند بالاخره درنمییابد که سیر تکاملی و تحولی مسائل چگونه بوده است. مشکل عمده این است که اهل عرفان و فلسفه غالبا روش علمی ندارد و آنهایی که با روش تاریخی و انتقادی آشنا هستند غالبا به مباحث عرفانی و فلسفی عنایت نمیورزند. خصوصیت زرینکوب این بود که هم احاطه و اشراف یک شرقی علاقهمند به عرفانیات را داشت و هم به دید ابژکتیو یک محقق معاصر و غربیمنش به موضوع مورد مطالعه مینگریست.
زرینکوب آنچه گفته است هم دیده و هم دانسته، لذا حق مطلب را ادا کرده است. در عین حال آن رگه انتقادی که در اندیشهاش بوده -و از تفکر دوره روشنگری غربی متأثر است- همه جا رخ مینماید. مثلا در سه کتابی که راجع به مولوی به چاپ رسانده (سرّنی، بحر در کوزه و پله پله تا ملاقات خدا) هر جا لازم دیده انگشت بر حرف مولانا گذاشته و مریدانه دیده نبسته است. یعنی در زرینکوب عارفمنش هم با زرینکوب نقاد مواجه میشویم. به قول مولوی:
جمع صورت با چنان معنی ژرف
نیست ممکن جز ز سلطانی شگرف
اینکه زرینکوب متن کهنی را تصحیح نکرده و یا وارد تدقیقاتی از آن قبیل که علامه قزوینی میشود، نشده است نقصی بر او نیست چه کار زرینکوب نقد و تفسیر بود نه تنقیح و تمحیص.
از جمله عرصههای جالب کار زرینکوب، ادبیات تطبیقی است که خصوصا در پیجویی و مطابقت حکایتها و مثلهای مثنوی مولوی با ادب جهانی اطلاعات وسیع خود را نشان میدهد. زرینکوب نظامی را هم نیک شناخته و نیک شناسانده است و او را که شاعری مداح به نظر میآید به گونه اندیشهگری آرمانگرا تصویر نموده که با عنوان «حکیم» که از دیرباز معروف است سازگارتر مینمایاند.
در پایان، بنده به عنوان کسی که از کنار نگاه میکند نظرم این است که سالهای سال خواهد گذشت و سایه زرینکوب بر روی پژوهشهای فرهنگ شناسانه ما گسترده خواهد بود و نسل آینده نیز چون نسل حاضر از آثار زرینکوب بهره خواهد گرفت. همچنانکه جای دکتر ذبیحالله صفا نیز محتمل نیست به این زودیها پر شود. مردانی که هم فرهنگ قدیممان را براستی میشناختند و هم به زبان امروز سخن میگفتند هم اندیشه پویا داشتندو هم خوب مینوشتند و حکایت همچنان باقی است.
نویسنده : علیرضا ذکاوتی قراگزلو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست