پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

امروز با سعدی ـ شنبه ۳۰ مهر


امروز با سعدی ـ شنبه ۳۰ مهر

جان و تنم،‌ای دوست، فدای تن و جانت
مویی نفروشم به همه ملک جهانت
شیرین‌تر از این لب نشنیدم که سخن گفت
تو خود شکری یا عسلت آب دهانت؟
یک روز عنایت کن و تیری به من انداز
باشد که تفرّج …

جان و تنم،‌ای دوست، فدای تن و جانت

مویی نفروشم به همه ملک جهانت

شیرین‌تر از این لب نشنیدم که سخن گفت

تو خود شکری یا عسلت آب دهانت؟

یک روز عنایت کن و تیری به من انداز

باشد که تفرّج بکنم دست و کمانت

بر سرو نباشد رخ چون ماه منیرت

بر ماه نباشد قد چون سرو روانت

آخر چه بلایی تو که در وصف نیایی

بسیار بگفتیم و نکردیم بیانت

هر کس که ملامت کند از عشق تو ما را

معذور بدارند چو بینند عیانت

حیف است چنین روی نگارین که بپوشی

سودی به مساکین رسد، آخر چه زیانت؟

باز‌ای که در دیده بماندست خیالت

بنشین که به خاطر بگرفتست نشانت

بسیار نباشد دلی از دست به دادن

از جان رمقی دارم و هم برخی جانت

دشنام کرم کردی و گفتیّ و شنیدم

خرّم تن سعدی که بر آمد به زبانت