پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
جایزه یی برای ملت ها

گویا غرب چنان از سیاست های جنگجویانه بوش دلگیر و هراسان شده که نقطه مقابل آن سیاست ها را حتی اگر هنوز تا عملی شدن فاصله زیادی داشته باشد مورد استقبال قرار می دهد.از این زاویه اهدای جایزه صلح نوبل به باراک اوباما در واقع جایزه یی به غیربوش و غیرنومحافظه کاران است تا تاییدی باشد بر اینکه مشکلات جهانی را باید به هر وسیله یی جز از راه چنگ و دندان حل کرد.استقبال رسمی و سریع و غیرمترقبه یکی از هسته های فکری غرب از جهت گیری های اوباما اگر تنها ناظر بر تقویت و تشویق وی باشد و در مدت زمان کوتاه تصدی او مصداق بزرگ و روشنی نداشته باشد شائبه سیاسی بودن این جایزه را دامن می زند و حتی این نگرانی را ایجاد می کند که در بلندمدت تحت تاثیر ملزومات دنیای سیاست که کمتر سیاستمداری قادر به اجتناب از آنهاست به اعتبار این جایزه لطمه جدی بزند.
آقای اوباما را البته باید تا اینجای کار فردی خوش شانس دانست که مثلاً بدون هیچ ابتکار عمل خاصی در رابطه با ایران و تنها پس از جمع شدن شرایط خارجی توانسته است افتخار مذاکره هسته یی با تهران پس از انتخابات را از آن خود سازد. چه اینکه او در جریان مشکلات فزاینده افغانستان و پاکستان اگر کاملاً به روش خلف خود تمسک نجسته باشد حداقل بمباران ها را قطع نکرد و درصدد افزایش نیروهای نظامی در این کشورها است.اوباما از شهرهای عراق خود را بیرون کشیده است که سربازانش از تیررس حملات انتحاریون در امان بمانند ولی این حملات علیه مردم عراق پایان نیافته است و هیچ توضیحی هم داده نمی شود که امنیت و صلح برای مردم کشور اشغال شده هدف است یا نیروهای اشغال کننده؟آیا جایزه صلحی که رئیس جمهور امریکا اکنون از آن خود کرده است و لابد با آن «پز» می دهد واقعاً ناظر بر افزایش امنیت ملت ها است یا اینکه تابعی از کسب منافع این کشور و در مرحله بعدی متضمن ایجاد امنیت برای دنیای غرب است؟ همه دوست دارند دیگر صدای بمب و موشک و تیر و گلوله در هیچ جای جهان شنیده نشود ولی آقای اوباما در این مدت کوتاه چه کرده است که همه ملت ها و نه تنها ملت های غرب خطر خشونت را از خود «دورتر» ببینند؟ راستی برای جایزه دهندگان کدام معیار جهانی وجود دارد که در آن جهان سوم هم هم طراز شهروندان اسکاندیناوی و امریکایی به حساب آید و تقسیم امنیت بین همه شاخص اقبال و ادبارشان باشد؟امریکایی که به جفا صدای انفجارهای عظیم برج های دوقلو را بیخ گوش خود شنید دو جنگ بزرگ را به دو ملت خاورمیانه تحمیل کرد و در این دو جنگ ریشه هیچ تروریستی خشک نشد، آیا قرار بود باز هم آزمون اشتباه جنگی دیگر آزموده شود که اوباما هنر فرمود و پای در تله دیگری ننهاد؟در حقیقت در حال حاضر ثابت شده برای امریکا و غرب جنگ هیچ سودی ندارد و هر سودی باید قبلاً در دو جنگ فوق الذکر کسب شده باشد، پس اکنون این «اخلاق» نیست که از جنگ تبری می جوید بلکه عدم نیاز به آن یا بهتر بگوییم نیاز به صلح است که منافع غربیان را تامین می کند و خطر را از آنان دورتر می سازد.
با اینکه فعالیت های صلح جویانه حتی تحت انگیزه های منفعت طلبانه و تبعیض آمیز باید مورد استقبال قرار گیرند چراکه در مجموع ضعیفان و درجه سومی ها آسیب کمتری می بینند ولی آنگاه این فعالیت ها ارزشمند و اصولی و فراگیر می شوند که به همه ملت ها به یک چشم نگریسته شود و اصل بزرگ «اخلاق» هم به عنوان یک شاخص تعیین کننده به مدد صلح طلبی و امنیت خواهی بیاید.حالا باید منتظر بمانیم و ببینیم این جایزه تا چه حد به کار ملت ها می آید. آیا ممکن است در افغانستان به جای افزایش بمب و موشک، سرمایه گذاری اقتصادی صورت گیرد و ریشه های تروریسم از اساس آن خشکیده شود؟ آیا امکان دارد امریکا در رابطه با کشورها منافع اقتصادی خود را فرع بر امنیت و آزادی و بهروزی ملت ها قرار دهد؟
آیا در همین خاورمیانه که هنوز حکومت های سلطنتی عزیزکرده امریکا هستند ممکن است دموکراسی به عنوان یک عنصر تعیین کننده در گرمی و سردی روابط دخالت داده شود؟ آیا توجه به حقوق بشر برای همه انسان ها مطلوب و خواستنی می شود یا از آن به عنوان ابزاری در جهت سیاست ها و منافع دولت های غرب سود برده می شود؟شاید وقت آن رسیده باشد که جایزه یی بزرگ تر از جایزه صلح نوبل برای «ملت ها» در نظر گرفته شود، مثلاً ما رسماً مدعی هستیم ملت ایران یکی از فعال ترین و صلح طلب ترین ملت های جهان است، شاید اگر بسیاری دیگر قدرت و هوشیاری مردم ایران را داشتند از آن برای سلطه طلبی استفاده می کردند ولی مردم ما خود داوطلب صلح و دوستی و انسانیت در مقاطع مختلف بوده اند. همین حالا هم بدون کوچک ترین اغراقی غربیان مدیون مردم ایران هستند، همین الان با هوشیاری مردم کوچه و بازار ایران است که آنها بیشتر از گذشته احساس امنیت می کنند.
اگر صلح دوستی قاطبه ایرانیان نبود چگونه می شد امریکا در کنار مرزهای ایران دو جنگ بزرگ راه بیندازد و خود را از درگیر شدن با پارسیان ایمن بداند؟ شاید بیشتر از هر کس دیگری این اوباما است که می داند تا چه حد مدیون مردم ایران است؛ حتی اگر به روی خودش نیاورد.
اشکال ندارد که غربیان به خودشان جایزه بدهند که جنگ راه نینداخته اند ولی باید صداقتی، عملی و توجیهی پیدا کنند که ملت ها «منفعت» را نام دیگر صلح طلبی غربیان قلمداد نکنند و این زمانی محقق می شود که حقوق هر ملتی محور رابطه ها و سردی و گرمی آن باشد.
امید است این جایزه امیدها به صلح و امنیت و عدالت و انسانیت در عمل را افزایش دهد و کام تلخ بسیاری از ملت های شرق را شیرین سازد، اگرچه سعادت و ضلالت هر جامعه تابع اراده و خواست و هوشیاری خود آن جامعه است.
جعفرگلابی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست