سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

آشوریان ایران


آشوریان ایران

آشوری ها اصولاً از نژاد سامی هستند و زبان آنان با سایر زبان های سامی , مانندِ عربی و غیره هم ریشه است در تاریخ آمده است كه سامیان به دنبال آب و علفزار از جنوب شبه جزیره عربستان به سوی شمال این شبه جزیره حركت كردند و در شمال سكنی گزیدند

آشور یا آسور، نام‌ سرزمین‌ قدیمی‌ است‌ كه‌ در بخش‌ وسطای‌ رود دجله‌ و كوهستان‌های‌ مجاور قرار داشته‌ است‌ و گرفته‌ شده‌ از آشور (رب‌النوع‌) است و پایتخت‌ آن‌ نخست‌ شهر آشور و سپس‌ كالح‌ و بعداً نینوا بوده‌ است.‌ آشوری‌ها اصولاً از نژاد سامی‌ هستند و زبان‌ آنان‌ با سایر زبان‌های‌ سامی‌، مانندِ عربی‌ و غیره‌ هم‌ریشه‌ است‌. در تاریخ‌ آمده‌ است‌ كه‌ سامیان‌ به‌ دنبال‌ آب‌ و علفزار از جنوب‌ شبه‌ جزیره‌ عربستان‌ به‌ سوی‌ شمال‌ این‌ شبه‌ جزیره‌ حركت‌ كردند و در شمال‌ سكنی‌ گزیدند.

البته‌ تاریخ‌ دقیق‌ این‌ حركت‌ و نیز مدت‌ زمان‌ آن‌ مشخص‌ نیست‌، امّا آثار و شواهدی‌ در دست‌ است‌ كه‌ نشان‌ می‌دهند این‌ توده‌های‌ متراكم‌ در اواخر هزاره‌ چهارم‌ قبل‌ از میلاد به‌ بین‌النهرین‌ رسیدند و دنباله‌ آنان‌ همچنان‌ به‌ صورت‌ سیلی‌ از جنوب‌ به‌ طرف‌ شمال‌ در حركت‌ بودند.

آشوری‌ها بسرعت‌ شروع‌ به‌ ساخت‌ شهرهای‌ جدید كردند و بتدریج‌ بر پیشرفت‌ آنان‌ در تمام‌ زمینه‌های‌ فرهنگی‌ و نظامی‌ افزوده‌ شد. شهر آشور اولین‌ پایگاه‌ آشوری‌ها محسوب‌ می‌شود و توسعه‌ قدرت‌ آنان‌ از همین‌ شهر آغاز شد، به طوری‌كه‌ امپراطوری‌ «میانه‌ آشور» را تأسیس‌ كردند و گستره‌ قدرت‌ آشوری‌ها در زمان‌ فرمانروایی‌ نیكولته‌ نیتورتا (۱۲۰۷ ـ ۱۲۴۴ق‌. م‌) به‌ منتهای‌ اوج‌ خود رسید و آشوری‌ها حاكم‌ مطلق‌ سراسر بین‌النهرین‌ شدند.

پس‌ از امپراطوری‌ «میانه‌ آشور» قدرت‌ آشوری‌ها رو به‌ اضمحلال‌ گذاشت‌، به طوری‌كه‌ تا دو یا سه‌ قرن‌ بعد از امپراطوری‌ «میانه‌ آشور» توسط‌ اقوام‌ بی‌تمدن‌ مورد دست‌ درازی‌ و غارت‌ قرار گرفتند، تا اینكه‌ به‌ مرور به‌ خودباوری‌ رسیدند و جان‌ دوباره‌ گرفتند و درست‌ در همین‌ زمان‌ بود كه‌ عظمت‌ و شكوه‌ گذشته‌ شكوفا شد و تمدن‌ بین‌النهرین‌ شكل‌ گرفت‌.

ویل‌ دورانت‌ در تاریخ‌ تمدن‌ خود می‌گوید: حكومت‌ آشور بنی‌پال‌ كه‌ بر منطقه‌ وسیع‌ آشور، بابل‌، ارمنیه‌، سرزمین‌ ماد، فلسطین‌، سوریه‌، فنیقیه‌، سومر، عیلام‌ و مصر سایه‌ انداخته‌ بود، بدون‌ تردید یكی‌ از بزرگ‌ترین‌ سازمان‌های‌ اداری‌ بود كه‌ جهان‌ مدیترانه‌ یا خاور نزدیك‌ تا آن‌ زمان‌ به‌ خود دیده‌ بود و تنها حمورابی‌ و نخوطمس‌ سوم‌ بودند كه‌ قبل‌ از آن‌ بدین‌گونه‌ دستگاه‌ اداری‌، آن‌ هم‌ نه‌ شبیه‌ به‌ آن‌، نزدیك‌ شده‌ بودند و تنها پس‌ از آن‌، دستگاه‌ اداری‌ پارس‌ پیش‌ از حمله‌ اسكندر بود كه‌ توانست‌ با آن‌ برابری‌ كند.

سرانجام‌ امپراطوری‌ قدرتمند آشور در ۶۱۲ ق‌.م‌ با هجوم‌ متحد مادها و بابلیان‌ سقوط‌ كرد و قدرت‌ از نینوا به‌ بابل‌ منتقل‌ شد. اما یك‌ قرن‌ نیز طول‌ نكشید كه‌ بابل‌ هم‌ سقوط‌ كرد و عصر حكومت‌ یكی‌ از بزرگ‌ترین‌ امپراطوری‌های‌ جهان‌ به سر رسید.

● ورود آشوری‌ها به‌ ایران:

بر اساس‌ شواهد و مدارك‌ موجود، آشوری‌ها، قرن‌ها در ایران‌ سكونت‌ داشته‌اند، لیكن‌ نمی‌توان‌ تاریخ‌ دقیق‌ ورود آنان‌ را به‌ ایران‌ مشخص‌ کرد. چندین‌ نمونه‌ از این‌گونه‌ مهاجرت‌ها به‌ شرح‌ زیر است:

تیگلات‌ پلاسر اول‌ (۱۰۱۵-۱۰۷۷ ق‌م‌) در زمان‌ سلطنت‌اش‌ بر امپراطوری‌ آشور چندین‌ بار به‌ سرزمین‌ ماد مخصوصاً سرزمین‌های‌ اطراف‌ دریاچه‌ ارومیه‌ لشكركشی‌ کرد‌ و تعدادی‌ از آشوریان‌ را در آنجا سكنی‌ داد.

همچنین‌ از كتیبه‌ای‌ كه‌ از زمان‌ سطنت‌ سارگن‌ دوم‌ به دست‌ آمده‌ است‌، این‌ مطلب‌ درك‌ می‌شود كه‌ بین‌ سال‌های‌ ۷۲۱-۷۰۵ ق‌م‌. گروه‌هایی‌ از آشوری‌ها در فلات‌ ایران‌ و سرزمین‌ ماد اسكان‌ داده‌ شده‌اند. بر اساس‌ همین‌ كتیبه‌ در این‌ زمان‌ در حدود دویست‌هزار آشوری‌ در ناحیه‌ آذربایجان‌ فعلی‌ ساكن‌ شده‌اند.

در زمان‌ سناخریب‌، سرحدون‌ و آشور بنی‌پال‌ اسكان‌ آشوری‌ها در ایران‌ ادامه‌ داشت‌ و در زمان‌ سلطنت‌ شاپور اول‌ (خسرو انوشیروان‌) تعداد قابل‌‌توجهی‌ از آشوری‌های‌ ساكن‌ در شهرهای‌ روها (ارفه‌)، انطاكیه‌ و نصیبین‌ به‌ ایران‌ انتقال‌ و در شهرهای‌ توس‌، نیشابور و هرات‌ اسكان‌ داده‌ شدند. خسرو پرویز نیز تعداد قابل‌توجهی‌ از آشوری‌های‌ سوریه‌ و فلسطین‌ را به‌ ایران‌ انتقال‌ داد. پس‌ از تصرف‌ شهر (ارفه‌) به وسیله‌ رومی‌ها و آزار مسیحیان‌ آشوری‌ ساكن‌ این‌ منطقه‌، تعداد قابل‌توجهی‌ از آنان‌ به‌ نصیبین‌ و سایر شهرهای‌ ایران‌ پناهنده‌ شدند و مدرسه‌ ارفه‌ نیز كه‌ به وسیله‌ رومی‌ها تعطیل‌ شده‌ بود، به‌ قلمرو ایران‌ منتقل‌ شد.

در زمان‌ خلافت‌ عمر ـ یكی‌ از خلفای‌ راشدین‌ ـ همه‌ آشوری‌های‌ شهر كوفه‌ به‌ جزایر و سواحل‌ جنوبی‌ خلیج‌ فارس‌ كوچانده‌ شدند و بدین‌ ترتیب‌ تعداد قابل‌توجهی‌ از آشوری‌ها در صفحات‌ جنوبی‌ ایران‌ سكونت‌ گزیدند.

آخرین‌ موج‌ مهاجرت‌ آشوری‌ها به‌ ایران‌ در قرن‌ بیستم‌ و در سال‌های‌ اولیه‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ صورت‌ گرفت‌ و آن‌ زمانی‌ بود كه‌ عثمانیان‌ پس‌ از كشتار عظیم‌ ارامنه‌ و آشوری‌های‌ تركیه‌، عشایر آشوری‌ را با كسب‌ اجازه‌ از ولیعهد ایران‌ به‌ مناطق‌ خوی‌، سلماس‌ و ارومیه‌ كوچانیدند.

بر اساس‌ شواهد و مدارك‌ به دست‌ آمده‌ از قبرها و كلیساهای‌ تاریخی‌ به طور كلی‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ اسكان‌ آشوری‌ها در ایران‌ با تاریخ‌ این‌ سرزمین‌ عجین‌ بوده‌ است‌. واقعیت‌ این‌ است‌ كه‌ آشوری‌ها پس‌ از سقوط‌ امپراطوری‌ در بین‌النهرین‌، جزئی‌ از ملت‌ ایران‌ شده‌ و با مردم‌ این‌ سرزمین‌ سرنوشت‌ مشترك‌ پیدا كرده‌اند.

● پذیرش‌ مسیحیت‌ و تأسیس‌ كلیسای‌ شرق‌ آشوری‌

آشوری‌ها از بدو پیدایش‌ مسیحیت‌ بدین‌ آیین‌ گرویده‌اند. اكثریت‌ آنان‌ در قرن‌ اول‌ تا سوم‌ میلادی‌ به‌ این‌ دین‌ روی‌ آوردند. روایات‌ متعددی‌ نیز در مورد نحوه‌ و زمان‌ مسیحی‌ شدن‌ آشوری‌ها به‌ طور دسته‌جمعی‌ وجود دارد كه‌ مربوط‌ به‌ شهر ارفه‌ یا ادسا كه‌ یكی‌ از مراكز مهم‌ سیاسی‌، مذهبی‌ و علمی‌ آشوری‌ها بود، است. بنا به‌ روایات‌ آشوری‌، در زمان‌ حیات‌ مسیح‌، آبكار پنجم‌ پادشاه‌ دولت‌ ارفه‌ بود و از بیماری‌ لاعلاج‌ رنج‌ می‌برد، در همین‌ زمان‌ اخبار مربوط‌ به‌ معجزات‌ شفابخش‌ حضرت‌ مسیح‌ به‌ گوش‌ پادشاه‌ رسید و به همین‌ لحاظ‌ پیك‌ به‌ جانب‌ آن‌ حضرت‌ فرستاد و ایشان‌ را دعوت‌ كرد كه‌ به‌ شهر او بیاید و ضمن‌ آنكه‌ به‌ دور از آزار یهودیان‌ به‌ تبلیغ‌ دین‌ خود می‌پردازد، او را نیز شفا دهد.

حضرت‌ مسیح‌ در پاسخ‌ به‌ پادشاه‌ نوشت‌: من‌ رسالتی‌ از جانب‌ خدا دارم‌ كه‌ موعد اتمام‌ آن‌ فرارسیده‌ است‌ و با آنكه‌ از تو سپاس‌ دارم،‌ اما نمی‌توانم‌ نزد تو بیایم‌، لیكن‌ به‌ جای‌ خود یكی‌ از پیروانم‌ را به‌ سوی‌ تو خواهم‌ فرستاد تا هم‌ تو را شفا دهد و هم‌ مردم‌ شهر تو را به‌ دین‌ راستین‌ هدایت‌ كند. و بدین‌ ترتیب‌ در حدود سال‌های‌ اول‌ میلادی‌ یكی‌ از رسولان‌ به‌ نام‌ «ادی‌» یا تدئوس‌ به‌ ادسا اعزام‌ شد و آبكار را شفا داد‌ و بدین‌ ترتیب‌ اكثریت‌ مردم‌ شهر ارفه‌ به‌ دین‌ مسیح‌ گرویدند. و نخستین‌ كلیسای‌ شرق‌ آشوری‌ در شهر ارفه‌ (رها یا ادسا) به وسیله‌ این‌ شخص‌ تأسیس‌ شد و آن‌ را كلیسای‌ شرق‌ یا كلیسای‌ پارسیان‌ نام‌ گذاشتند و قرن‌ها به وسیله‌ این‌ كلیسا به‌ تبلیغ‌ دین‌ مسیحیت‌ و گسترش‌ علوم‌ و فنون‌ همت‌ گماشتند.

ارفه‌ از زمان‌ تأسیس‌ كلیسای‌ مسیحیت‌ فعالانه‌ در امر گسترش‌ مسیحیت‌ شركت‌ کرد و اولین‌ مدرسه‌ تربیت‌ مسیحیان‌ و تحقیق‌ در فلسفه‌ مسیحیت‌ و سایر علوم‌ و فنون‌ به‌ نام‌ مدرسه‌ پارسیان‌ در همین‌ شهر شروع‌ به‌ كار كرد. مدرسه‌ پارسیان‌ همه‌ ساله‌ تعداد قابل‌توجهی‌ دانشمند تربیت‌ می‌کرد و به‌ اقصی‌ نقاط‌ ایران‌ و سایر نقاط‌ عالم‌ جهت‌ بشارت‌ و موعظه‌ مسیحیت‌، تأسیس‌ مدارس‌، كلیساها، بیمارستان‌ها و سایر مراكز علمی‌ و مذهبی‌ اعزام‌ می‌کرد.

مدرسه‌ ارفه‌ به‌ منزله‌ پلی‌ بود بین‌ اعتقادات‌ مسیحیان‌ شرق‌ و غرب‌ و به وسیله‌ این‌ مركز علمی‌ بود كه‌ بین‌ فلسفه‌ یونان‌، روم‌ و شرق‌ رابطه‌ ایجاد شد.

زهرا رشیدبیگی‌


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.