سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

خانواده و کودک کم توان ذهنی


خانواده و کودک کم توان ذهنی

تمام زوج های جوان آرزو دارند فرزندانی سالم، زیبا و باهوش داشته باشند. در این میان به واسطه برخی عوامل، درصدی از نوزادان زمانی که پا به عرصه وجود می نهند، با درجاتی از عقب ماندگی …

تمام زوج های جوان آرزو دارند فرزندانی سالم، زیبا و باهوش داشته باشند. در این میان به واسطه برخی عوامل، درصدی از نوزادان زمانی که پا به عرصه وجود می نهند، با درجاتی از عقب ماندگی ذهنی روبه رو هستند و یا این که در دوران رشد اولیه خود به این عارضه دچار می شوند. به نظر می رسد، کم توانی ذهنی کودک، یکی از مهم ترین مواردی است که خانواده ها را در معرض آسیب جدی قرار می دهد. اگر زوجی که صاحب چنین فرزندی شده اند، با سعه صدر، تحمل و پذیرش واقعیت کم توانی ذهنی کودک، با مسئله برخورد نکنند، ادامه زندگی مشترک آنان با خطر جدی روبه رو و در برخی موارد به جدایی منجر می شود. حضور کودک کم توان ذهنی در خانواده نه تنها بر روابط بین زوج ها تأثیر می گذارد بلکه بر تمامی ارتباطات اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی آنان نیز تاثیرگذار است. به جرأت می توان کم توانی ذهنی کودک را از نظر شدت تأثیر بر مسائل خانواده، مهم ترین نوع ناتوانی و معلولیت دانست.

طی سال های گذشته، برخورد با عقب ماندگی ذهنی، در تلاش خانواده برای سپردن فرزند به مراکز نگهداری شبانه روزی خلاصه می شد و این امر حتی برای کودکانی که از بهره هوشی کافی برای یادگیری فعالیت های روزمره زندگی برخوردار بودند، انجام می گرفت. در همین زمان در کشورهای توسعه یافته با تغییر نگرش ها نسبت به کم توانی ذهنی و پذیرش افراد کم توان ذهنی برای برخورداری از یک زندگی در خور و شایسته، مراکز روزانه توان بخشی و انجام برنامه های توان بخشی مناسب گسترش یافت که به ایجاد شرایط مطلوب برای زندگی این گروه از افراد منجر شد، به عنوان مثال در سوئد، در حالی که امید به زندگی برای این افراد در سال ۱۹۳۰ حدود ۵/۲ سال بوده، در حال حاضر به ۵۷ سال رسیده است و هم اکنون هیچ مرکز نگهداری شبانه روزی در آن کشور برای کم توانان ذهنی وجود ندارد. در ایران هم طی ۱۰ سال اخیر قدم های مؤثری برای گسترش مراکز روزانه توان بخشی برداشته شده است.

با توجه به تعاریف چنان چه عملکرد هوشی فرد به صورت معنی داری پایین تر از حد طبیعی باشد و این عملکرد با محدودیت هایی در رفتارهای سازشی و تطبیقی همراه باشد، او را کم توان ذهنی می نامند با این شرط که شروع مشخص آن در دوره رشد و تکامل فرد باشد. به تعبیر دیگر در هر جامعه سطح عملکرد هوشی افراد به صورت طبیعی مشخص است حال چنان چه فردی در مقایسه با دیگران دارای محدودیت های عملکرد هوشی باشد می توان وی را کم توان ذهنی نامید. برای سنجش دقیق تر این عملکرد از «بهره هوشی» و اندازه گیری آن استفاده می شود.

آزمون های مختلفی برای تعیین بهره هوشی وجود دارد که باید برای هر جامعه ای به صورت استاندارد یا هنجار درآمده باشد. تعیین بهره هوشی از تقسیم سن عقلی -که بر اساس آزمون هوش تعیین می شود- بر سن تقویمی (همان سن شناسنامه فرد) ضربدر ۱۰۰، به دست می آید و بر همین اساس به سطح بندی میزان کم توانی ذهنی افراد مبتلا اقدام می کنند.موارد زیر نمایانگر سطح بندی میزان کم توانی ذهنی است.

ـ خفیف: ۷۰-۵۵،

ـ متوسط: ۵۴-۴۰،

ـ شدید: ۳۹-۲۵،

ـ خیلی شدید: ۲۴ و کمتر

در هر صورت حضور یک فرد کم توان ذهنی در هر خانواده ای مشکلات و ناراحتی های زیادی به همراه دارد ولی باید توجه داشت که زندگی هیچ انسانی بدون مشکل نیست و مهم این است که چگونه با وجود سختی ها می توان آرامش و نشاط خود را حفظ کرد، زیبایی های زندگی را هم دید و به آن ها لبخند زد.