یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

امیر و امنیت رعایا


امیر و امنیت رعایا

میرزا تقی خان امیرکبیر صدراعظم ایران عهد ناصری از رجال نامی و وزرای با اقتدار بود که توانست در مدت اندک صدراعظمی خویش اصلاحات فراوانی را در اداره کشور به وجود آورده و «نظم تقی خانی» را حاکم سازد

میرزا تقی‌خان امیرکبیر صدراعظم ایران عهد ناصری از رجال نامی و وزرای با اقتدار بود که توانست در مدت اندک صدراعظمی خویش اصلاحات فراوانی را در اداره کشور به وجود آورده و «نظم تقی خانی» را حاکم سازد.

این بزرگمرد ایرانی که از دوران کودکی توسط قائم مقام ها تعلیم دیده و تربیت شده بود، اصول سیاست توام با راستی و صداقت و حب الوطن را آموخته بود و بر اثر بروز لیاقت و فراست بسیار مورد توجه ایشان بوده است، چنان که میرزا ابوالقاسم قائم مقام در حق وی گفته است: «فرزند، تو در آتیه مشاغل بزرگی را اشغال خواهی کرد و روزی خواهد رسید که در باریک ترین مواقع اگر خائنین و مغرضان مزاحمت نشوند، کشتی توفانی مملکت را از گرداب پریشانی و هلاکت نجات خواهی داد.»۱

میرزا تقی خان همان طور که اشاره شد بر اثر لیاقت و کاردانی و حسن سلوکی که از خود نشان می داد از طرف دولت ایران در زمان فتحعلیشاه و محمدشاه امور حساس و مهمی بر وی محول می گشت. برای نمونه سفر به روسیه به همراه خسرو میرزا (فرزند عباس میرزا) برای حل و فصل ماجرای قتل گریبایدوف و نیز سفر به ارزنه الروم در زمان محمدشاه و عقد قرارداد ارزنه الروم.

این قرارداد یکی از افتخارات زندگی امیرکبیر به شمار می رود، چراکه برای تنظیم این پیمان نامه حدود چهار سال در ارزنه الروم ماند و با وجود مشکلات و توطئه های فراوان که حتی موجب قتل برخی همراهان وی نیز گردید، باز مأیوس نگشته به ماموریت خود تا زمان دستیابی به توافقی مناسب در آنجا ماند.

رابرت کرزن که امیرکبیر را در ارزنه الروم دیده بود، درباره وی می نویسد: «این شخص از تمامی ماموران عثمانی و ایران و روسیه و بریتانیای کبیر که این وقت در ارزنه الروم حضور داشتند جالب توجه تر بود و با هیچ یک از آنها قابل مقایسه نبود و در سه سالی که شاغل مقام صدارت بود کارهای بزرگ و نمایان برای ایران کرد، اما ستاره درخشانی که در افق زندگی او طالع بود، در ابر حسد و تزویر رقبایش پنهان گشت»۲ و باز همین کرزن در ماجرای قتل امیر آورده است: «میرزا تقی خان متهم به هیچ گناهی نبود، شاه با کشتن خیانتکارانه او یکی از شریف ترین و پاکدامن ترین خدمتگزارانش را به تحریک رسواترین و فرومایه ترین افراد معدوم ساخت.»۳

امیرکبیر پس از رسیدن به صدارت ناصرالدین شاه کمر همت بست که اوضاع آشفته مملکت را سامان بخشد، از این رو برای جلوگیری از ولخرجی های درباریان دستور داد که حقوق سالانه درباریان و حتی شخص شاه کاهش یابد، همچنین برای رسیدگی به امور، مامورینی به صورت مخفی استخدام نمود که امور مهم دولتی و کارهای سران را دائما به حضور امیر گزارش می دادند که این عده ناشناس به «ماموران خفیه» و «خفیه نویسان» شهره بودند و از ترس آنان احدی جرات تعدی و تخلف در پیدا و پنهان نداشت.

از دیگر کارهای وی نظم بخشیدن به امر قشون و تاسیس نیروی دریایی (قوای بحریه جنگی) بود، همچنین تصحیح امور عدالت خانه ها و مبارزه با رشوه گیری و ابطال سیورسات۴ نیز از اقدامات جدی و موثر امیر بود. قاسم نوده فراهانی می نویسد: «در فرمان ابطال رسم سیورسات که دامنه آن وسیع بود و حتی جنبه مشروع یافته، اعلام گشت که: بعد از این هیچ مأمور دیوانی و محصل مالیاتی و سرباز قشونی به هر کجا که رود، نمی تواند آذوقه و بنه مورد نیاز خود را به زور و به رایگان از رعیت بگیرد، بلکه هر کس باید سیورسات خود را موافق معمول ابتیاع نماید و به رعیت آزار نرساند و این اعلامیه برای آگاهی مردم انتشار یافت: از آنجا که اولیای دولت همیشه در سرپرستی و آسایش و رفاه رعیت اوقات مصروف دارند... هیچ جا سیورسات مطالبه ننمایند، زیرا که به دستاویز سیورسات اذیت و آزار بسیار به رعایا می رسانند و هرکس باید سیورسات خود را موافق معمول ابتیاع و به رعیت آزار نرسانند.»۵

چنان که در این نقل قول مشخص است، منع اخذ سیورسات به این دلیل مبتنی شده که سیورسات مستلزم اذیت و آزار رعایاست، یعنی امیرکبیر در زمان خود مساله امنیت و آسایش مردم را که در دوره های زیادی از تاریخ استبداد پادشاهی ایران، توسط حاکمان نادیده انگاشته می شد، به عنوان مساله ای محوری در سیاستگذاری های اقتصادی مطرح می کند.

امیرکبیر نه تنها اصلاحات اقتصادی و سیاسی نمود، بلکه با خرافه نیز به مبارزه برخاست و بست نشینی را ممنوع نموده و در جهت ترقی فکری ایرانیان اقدامات شایسته ای از جمله انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه و نیز تاسیس دارالفنون پرداخت تا مردم ایران با پیشرفت های اروپاییان و دستاوردهای علمی آنان در وطن خویش آشنا گردند.

اما مغرضان و مفسدان که این تغییرات و اصلاحات را به نفع خویش نمی دیدند و بقای امیر موجب تنزل ایشان می گشت، دست به توطئه و نیرنگ زدند تا چهره میرزا تقی خان را در نزد شاه خراب کنند و موفق نیز شدند و در نتیجه تلاش های میرزا آقاخان نوری، مهد علیا مادر ناصرالدین شاه و همیاری پشت پرده روس و انگلیس، امیرکبیر از صدارت عزل و به کاشان تبعید شد و بعد از مدتی دستور قتل وی صادر گردید و در حمام فین کاشان رگش را بریدند، جانش را گرفتند تا ایران بار دیگر بزرگ مردی از تبار جوانمردان را از دست بدهد.

پا نوشت ها:

۱ ـ به نقل از: میرزا تقی خان امیرکبیر، حسین مکی، انتشارات ایران، ۱۳۹۶ قمری

۲ ـ به نقل از: تاریخ ادبیات ایران، ادوارد براون، ترجمه رشید یاسمی

۳ ـ به نقل از: امیرکبیر و ایران، فریدون آدمیت، خوارزمی، ۱۳۷۸

۴ـ سیورسات، غله و خوارباری است که لشکریان به زور از دهقانان و مردم سر راه خود می ستاندند.

۵ـ زندگانی امیرکبیر، قاسم نوده فراهانی، انتشارات اوستا فراهانی،۱۳۸۲

امیر هاشم​پور