چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا

شب های قرآن مجید


شب های قرآن مجید

اولین نشست از سلسله نشست های شب های قرآن مجید با عنوان شب تفاسیر عرفانی قرآن مجید در کانون زبان فارسی برگزار شد

اولین نشست از سلسله نشست های «شب های قرآن مجید» با عنوان «شب تفاسیر عرفانی قرآن مجید» در کانون زبان فارسی برگزار شد. آیت الله سیدمصطفی محقق داماد با اشاره به اینکه محی‎الدین ابن عربی توجه بسیاری به آیات در آثارش کرده با اشاره به آیه پنجاه و یکم از سوره شورا گفت : در این سوره آمده است "و هیچ بشری را نرسد که خدا با او سخن گوید جز [از راه] وحی یا از فراسوی حجابی یا فرستاده‏ ای بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحی نماید؛ آری اوست بلندمرتبه سنجیده‏ کار." و این آیه به این معناست که هیچ کس با خدا حرف نمی زند مگر با یکی از سه راه «وحی» مانند آنچه که برای مادر موسی اتفاق افتاد، «وراء الحجاب» مانند آنچه که در وادی مقدس طوی برای خود موسی روی داد، و راه سوم «یرسل رسولا» است. یک نماینده می فرستند که او بیاید با بشر حرف بزند. جبریل را رسول می فرستد که بیاید با مردم حرف بزند. محی الدین عربی در تفسیر فتوحات مکیه تفسیر عجیبی دارد و نظرش درباره وحی و وراء الحجاب یکسان است، اما در مورد سومی تأکید می کند که جبرئبل نیست و این سومی خود رسول اکرم(ص) است.

نصرالله پورجوادی، سخنانش را به پاسخ این سؤال که تفسیر عرفانی چیست اختصاص داد و گفت: تفسیر عرفانی خوانش خاصی است و این خوانش در واقع شکل گیری معنای قرآن در ذهن ماست که یک وضعیت و شکلی دارد و مانند یک لیوان آب است. ذهنیت ما همان ظرف است و آیات قرآن وارد ظرف ذهن ما می شود و چنین ظرفی از سه مفهوم اساسی و کلیدی یعنی خدا، انسان و عالم تشکیل می شود. پورجوادی ادامه داد: این سه مفهوم اساسی کم و بیش با توحید، نبوت و معاد ارتباط دارند. این ظرف ذهنی ما در طول تاریخ تغییر می کند و تغییر بر اساس سه مفهوم خدا، انسان و جهان است. وی تصریح کرد: برداشت از توحید و نبوت در قرون اول و دوم متفاوت از برداشتی است که در قرن سوم وجود داشته یا برداشت و تصوری که در طول تاریخ از پیغمبر(ص) بوده و برداشت از انسان متحول شده است و این تحولات بدون تأثیر در تحولاتی که در معانی دیگر ایجاد می شود به وجود نمی آید و برداشت ما از انسان تغییر می کند. پورجوادی در ادامه افزود: در ابتدای ظهور اسلام آیاتی که در مورد بهشت است را به صورت ظاهری اش می فهمیدند و مسلمانان واقعا قرآن را در همین حد درک می کردند و برداشت‎های عمیق‎تر در دوره‎های بعدی شکل گرفتند. پورجوادی به بیان روایتی از امام صادق (ع) پرداخت و گفت: مطابق با این روایت قرآن دارای چهار مرتبه است. مرتبه نخست «عبارت» است از آنچه عموم مردم آن را می فهمیدند. مرتبه دوم «اشارت» است که خواص آن را می فهمند و مرتبه سوم «لطائف» است که مخصوص اولیاست و در نهایت مرتبه چهارم «حقایق» است که به انبیاء اختصاص دارد. سؤال آن است که کدامیک از این مراحل تفسیر عرفانی است؟

عبارت شامل لفظ و معنا هر دو می شود. به عنوان نمونه قرآن درباره بهشت صحبت می کند و می‎گوید در بهشت باغ هایی است. این عبارت شامل لفظ و معناست و عموم مردم آن را می فهمیدند. در مرحله اشارت نسبت عبودیت و بندگی متحول می شود که در این نوع شناخت می خواهیم خدا را بشناسیم. اشارت به این معناست که اگر مثلا گفته می شود درخت، اشاره به یک مرتبه از معرفت خداوند دارد و به درخت و الفاظ همه اشارت می شود. در این مرحله نسبتی که انسان با خدا دارد طور دیگری تعریف می شود و لطائف چیزی است که امروز به آن تداعی معنی می گویند. اشارت تفسیر عرفانی است. پورجوادی در پایان این جلسه تأکید کرد: این چهار مرحله با همدیگر پیوستگی دارند و عبارت بدون اشارت نمی شود و این طور نیست که فقط عبارت مطرح باشد.

سلسله های حاکم بر قلمرو اسلام

نشست نقد و بررسی کتاب «دولت ها و سلسله های حاکم بر قلمرو اسلام» با حضور دکتر سیدصادق سجادی، مؤلف و مترجم اثر و مدیرگروه تاریخ و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، علی بهرامیان، پژوهشگر تاریخ و احمد خامه یار، پژوهشگر تاریخ تمدن اسلامی در سرای اهل قلم مؤسسه خانه کتاب برگزار شد. احمد خامه یار در این نشست، اظهار کرد: شاید چنین به اشتباه تصور شود که این غربی ها بودند که در حوزه حکومت سلسله ها و فرمانروایی ها گام برداشته اند اما تمدن اسلامی پُر از متون و میراث مکتوبی است که درباره سلسله های حکومتی نوشته شده است. وی درباره کارکرد این کتاب گفت: جزء شیوه نامه های پژوهشی است که وقتی هر پادشاهی را نام می بریم، باید داخل پرانتز، تاریخ حاکمیت آن پادشاه را نیز ذکر کنیم. از این منظر، کتاب «دولت ها و سلسله های حاکم بر قلمرو اسلام» اثری است که باید ابزار کار هر پژوهشگری قرار بگیرد و حتی به عنوان یک کتاب معیار برای یکدست سازی اختلافاتی که در تواریخ در منابع مختلف وجود دارد، محسوب شود. در این مراسم، دکتر سیدصادق سجادی، مؤلف و مترجم اثر توضیح داد: دولت های اسلامی در یک قلمرو بسیار وسیع با اقوام، زبان ها، فرهنگ ها و پیشینه های متنوعی از سواحل اقیانوسی اطلس تا ترکستان چین در حدود دوره ای کمتر از یک و نیم قرن پدید آمدند و تاریخی در تمدن اسلام به همت این اقدام پدید آمد که فی نفسه یکی از شگفتی های تاریخ جهان است. وی عنوان کرد: آن چه مهم به نظر می رسد این است که محققان جدید که علاقه بسیار زیادی به جزئیات دارند ـ که درست هم همین است ـ محتاج به ابزاری برای تحقیق هستند. امروزه تحقیقات تاریخ بُعد وسیعی حتی از تحقیقات اجتماعی و سیاسی را دربرمی گیرند. تحقیقات تاریخی چنان وارد جزئیات شده اند که حتی درباره یک حادثه کوچک صدها متخصص می تواند وجود داشته باشد. علی بهرامیان، پژوهشگر تاریخ در این مراسم اظهار کرد: تحقیق در عرصه سلسله حکومت های تاریخ اسلام کار بسیار طاقت فرسایی است که یک از خودگذشتگی نیز می خواهد. رسیدن به یک تاریخ و مهم تر از آن، احراز انساب آن‎ها ـ با توجه به قلت منابع ـ کار بسیار دشواری است. همچنین ملاحظه تحقیقات دانشمندان زیاد و اطلاع بر آن‎ها، کار بسیار دشواری است. وی ادامه داد: به گمان من، کتاب «دولت ها و سلسله های حاکم بر قلمرو اسلام» یک دوره مختصر تاریخ جهان اسلام است. مخاطبان این کتاب می توانند به طور اجمالی با تمام خصوصیات دوره های حکومتی آشنا شوند؛ و این هنری است که به نظر من در غربی ها موجود است تا شرقی ها. بنابراین این کتاب از این منظر، بی نظیر است. این پژوهشگر تاریخ با بیان این که کتاب «دولت ها و سلسله های حاکم بر قلمرو اسلام» نمونه ای برای انجام تحقیق دانشجویان و حتی استادان دانشگاه ها، محسوب می شود، افزود: دکتر سجادی در این کتاب در زمینه سلسله های حاکم بر قلمرو اسلام حق مطلب را ادا کردند.

کلیاتی در باب نسبت ادبیات و فلسفه

دکتر کریم مجتهدی، چهره ماندگار فلسفه در نشست «کلیاتی در باب نسبت ادبیات و فلسفه» که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، در ابتدای بحث خود گفت: همیشه در یونان قدیم شعر هومری به لحاظ فلسفی حرف اول را می‎زد و در واقع همان گفتارهای حماسی است که به گفتار انسان درخشش ‎داده است. در آن زمان لفظ «فیلوسوفیای» یونانی به معنای «دوستدار» یعنی همان دانشجوی امروزی خودمان بود.

وی افزود: فیلسوفی که دانشجو و پژوهشگر نباشد، فیلسوف نیست. فیلسوف به معنای اصیل «فیثاغورثی» دانشجو است. در واقع سقراط است که چهره فیلسوف اخلاقی را نمایان می‎کند. البته سقراط، فیلسوفی شفاهی است و موضع او در قرن پنجم قبل از میلاد گویای این مسئله است. سقراط شناخت مخاطبانش را زیر سوال می برد و شعار او «نمی‎دانم» است. مجتهدی در ادامه گفت: امروزه ما ادعا می‎کنیم زیاد می‎دانیم، در صورتی که سقراط آگاه به ندانستنِ خود بود. هیچکس سقراط را به کلاسی برای تدریس دعوت نمی‎کرده است. او کسی است که در جامعه آتنی می‎خواهد عشق به علم و آموختن را به نحو خیلی خاص و پیچیده‎ای توأم با نیش و طعنه زنده کند. سقراط ما را به پژوهش دعوت می‎کند. این چهره ماندگار فلسفه، با اشاره به اهمیت سقراط در تاریخ فلسفه ادامه داد: چهره سقراط بسیار مهم است، اما مانند بسیاری از یونانیان قدیم نوشته‎ای ندارد چرا که آن‎ها لزوما نمی‎خواسته‎اند مؤلف باشند و خودشان را موظف می‎دانستند که فرهنگشان را پاس بدارند. زمانی که سقراط را محاکمه می‎کنند، او از خود دفاع نمی‎کند و آن را فرصتی می‎داند که یکبار دیگر بگوید که من یک معلم هستم. عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تصریح کرد: در رساله فیدن دوستداران او شرایط فرار او را فراهم می کنند. در این رساله، مسئله خلود نفس مطرح می‎شود که شما در آن بحث‎ها، دایرهٔالمعارف کوچکی از خلود نفس را دارید که به نظر می‎رسد یک شاهکار است و در هر جمله آن، منطق خاصی حاکم است و هر کدام به نوعی رد و اثبات دارد. وی افزود: افلاطون با توجه به شرایط خانوادگی و زندگی‎اش که اعیان زاده بود، اما ذوق شعری هم داشت. در دوران افلاطون، پریکلس معتقد است که در شعر، فکر وجود ندارد و در واقع افلاطون شعر را تخریب می‎کند. شعرای یونان و نمایشنامه نویسان یونان که کارهای بسیار عظیم هم دارند، در واقع خودشان را تنها شاعر نمی‎دانند بلکه خودشان را روح قوم یونانی می‎دانند و آن را منعکس می‎کنند. مجتهدی در ادامه با اشاره به نمونه‎هایی از اشعار و نمایشنامه‎های حماسی یونان، گفت: به عنوان نمونه حتی حماسه‎ای که خشایارشا را نمایش می‎دهد و او را تقبیح می‎کند، در واقع دارد روح یونانی را مطرح می‎کند و می گوید این مردم یونان هستند که ایستاده‎اند. در واقع این شاعران در آن زمان حافظ چیزی به نام سنت هستند که از قدیم در آن فرهنگ مانده است یا در حماسه الکترا در واقع او برای عدالت خواهی در جامعه اش برمی‎خیزد.

استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: در این زمان سقراط و افلاطون و افرادی که خودشان را فیلسوف می دانند، از این شرایط نگرانند و می‎گویند که باید بیشتر به علم و عقل پرداخت تا به شعر و رمان. این مسئله در دوره مردم‎سالاری پریکلس که معروف به دوره سوفسطایی پریکلس است و در جامعه آتنی قرن پنج قبل از میلاد قابل ملاحظه است. آتن در آن زمان حدود چهارصد هزار نفر جمعیت دارد که حدود دویست هزار نفر آن‎ها برده بوده و حق رأی و کار نداشتند و یک شهروند آتنی باید از آن‎ها حمایت می کرد که به او کار می دادند. از جمعیت باقی مانده، هفتاد هزار نفرشان خارجی بودند که می‎توانستند تجارت کنند، البته باز هم به شرط آنکه یک آتنی از آن‎ها حمایت کند.

فروغ و سهراب در ایتالیا

نشست هفتگی شهرکتاب با موضوع "شعر فروغ فرخزاد و سهراب سپهری در ایتالیا" برگزار شد. در این نشست دکتر فائزه مردانی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بولونیا و مترجم اشعار فروغ فرخزاد به ایتالیایی حضور داشت.

مردانی مجموعه عواملی را در ترجمه اشعار فروغ فرخزاد و سهراب سپهری مؤثر دانست و در پی تشریح آن ها برآمد و گفت : باید دریافت کدام ویژگی های آثار فروغ موجب بروز این دست اتفاقات می شود. به اعتقاد من می توان این ویژگی ها را به سه دسته کلی تقسیم کرد؛ اولین عاملی که انتقال حس را در پی دارد زبان است؛ زبان فروغ در نهایت روانی و سادگی، لباس زبانی دیگری را می پوشد. در این جا ارزش ادبی و زبانی یک شعر مراد نیست، انعطاف یک اثر برای ترجمه حائز اهمیت است. برخی اشعار تنها متعلق به یک فرهنگ هستند؛ حال آن که برخی دیگر می توانند متعلق به جهان باشند. دومین عامل زن بودن فروغ است؛ آن چنان که این مساله در اصل اثر حائز اهمیت است، در ترجمه آن نیز نمود می یابد؛ در ضمن باید این مساله را در محدوده تاریخی و اجتماعی عصر شاعر در نظر آورد. سومین عامل محتوای اشعار فروغ است. این امر اشعار و زبان فروغ را بی مرز می کند؛ آگاهی او که در اشعارش متجلی است می تواند از مرزهای تاریخی، اجتماعی، سیاسی، ادبی و فرهنگی عبور کند؛ جهان بینی او پس از پنجاه سال هنوز تازه است. مردانی حساسیت و خلاقیت نهفته در وجود فروغ را موجب دریافت دستاوردهای تمدنی عصر حاضر از سوی او دانست که در شعرش متجلی شده اند؛ وی تصریح کرد: البته نمی توان تأثیرپذیری او از ادبیات کهن را نادیده انگاشت؛ حال آن که این تأثیرپذیری در ظاهر مشهود نیست؛ اما باید مطمئن می شد که آگاهی غریزی او از این مقوله در آثارش تأثیر داشته است. دلایلی از این دست درباره آثار سهراب سپهری نیز صدق می کند. آن دو هم زمان بودند، با یکدیگر همکاری می کردند و زبانشان مشابهت هایی دارد. ویژگی هایی که در ترجمه آثار فروغ وجود دارد، در ترجمه اشعار سهراب هم دیده می شود.

وی به تشریح مولفه های اشعار سهراب سپهری پرداخت و اذعان داشت: سهراب سپهری در پی سفرهای متعدد به نقاط مختلف جهان با مولفه های فرهنگی و تفکری اقوام مختلف آشنا شد. این سفرها در گسترش دامنه جهان نگری وی مؤثر بودند؛ این وسعت دید در اشعار وی نمایان است و موجب می شود مخاطبان مختلف تفکر و جوهره اندیشگی او را دریابد. یکی از منتقدان ایتالیایی بر ترجمه اشعار سهراب نقدی نوشته است؛ با ارجاع به آن می توان دریافت یک خواننده ایتالیایی چه دریافتی از اشعار این شاعر دارد؛ او می گوید: «شعر سپهری شعری متعهد نیست، بلکه شعری است که از روان انسان، عشق، طبیعت، حقیقت و دینی که دربرگیرنده همه تفکرات دینی گذشته است، سخن می گوید؛ شعری که اشیاء کم اهمیت و لحظات بی معنای روزمره را به موجوداتی متافیزیکی تبدیل می کند».

این سینا، حکیم هزاره ها

همایش بزرگداشت فیلسوف و طبیب جهانی ایران «حکیم هزاره ها» شیخ الرئیس ابوعلی سینا و نکوداشت ابن سینا پژوه ایرانی سیدعبدالله انوار در فرهنگسرای ابن سینا برگزار شد.

در این مراسم آیت الله غیاث الدین طه محمدی خداوند را شکر کرد که هنوز در گوشه و کنار جهان کسانی هستند که برای فلسفه، علم، طب، پژوهش و تحقیق کار می کنند، وی همچنین یادآور شد: بوعلی سینا ها در طول تاریخ درخشان به بارور ساختن افکار بشر پرداختند، کسانی که عقل را حاکم و بشریت را به عقلانیت رساندند، علاقه مندان به بوعلی کسانی هستند که تلاش می کنند جامعه را از نابسامانی کنونی نجات دهند. وی با بیان اینکه متأسفانه بشر با علم منهای عقل کیلومترها نفت و گاز استخراج کرده اما به این نکته توجه نکرده که دفینه عقل را استخراج کند تا انسان ها از جنگ های جهانی، ترور و ناامنی دور شوند، یادآور شد: آمریکا، قدرتمندترین کشور دنیا امروز ناامن ترین کشور است چرا که حکومت منهای عقل در آن حاکم است. در ادامه این نشست، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی در سخنانی عنوان کرد: جهانی که ما انسان ها در آن زندگی می کنیم جهان زمان و مکان است و هر انسانی در زندگی خود از جهان برداشتی دارد اما اگر کسی جهان را معقول نپذیرد، آزاد نیست و این حیوانات هستند که معنی آزادی را نمی دانند. شیخ الرئیس به حق حکیم هزاره ها لقب گرفته است. از زمان زندگی او تا الان حدود دو هزار سال می گذرد اما تا بشر عقل دارد و در زمین زندگی می کند هزاره ها باید بیاید و او حکیم همه این ادوار باشد. وی با اشاره به اینکه نظیر ابوعلی سینا در طول تاریخ بشر شاید دو یا سه نفر باشند، اظهار داشت: سقراط، ارسطو و افلاطون را نمی توان نادیده گرفت. یک فیلسوف بزرگ غربی می گوید که ۲۵۰۰ سال است تاریخ فلسفه پانوشت هایی از حرف های افلاطون است یونان آن دوران معجزه ای بود که تمام شد اما در کشورهای دیگر مثل ایران، ابن سینا ظهور کرد. وی در ادامه افزود: امروز شاید پزشکان اعتنایی به قانون ابن سینا نداشته باشند اما همین پزشکی در عصر خود پیشرفته بود. تمام دانشگاه های طبی قانون می خواندند، کتاب های او شفا، اشارات، نجات، قانون و … همه عقل فلسفی فراتر از علم اند. چهره ماندگار فلسفه با بیان اینکه فلسفه شفای روح است اما طب شفای بدن است، یادآور شد: کتاب اشارات ممزوجی از فلسفه و عرفان است. ابوعلی نخستین عارف است اما عرفان ابن سینا امروز مورد غفلت قرار گرفته است. عین القضات همدانی ابن سینا را از هر عارفی بالاتر دانسته و می گوید که او از نور سیاه سخن گفته است. دکتر انشاءالله رحمتی نیز در ادامه این مراسم در موضوع «دین‎شناسی ابن سینا» سخن گفت و بیان داشت: ما در فرهنگمان یک ابن سینا و یک سنت سینایی داریم و تمرکز من بر سنت سینایی است. بعد از ابوعلی سینا هم کهکشانی از ستاره هایی در فرهنگ مان داریم که متأثر از او هستند. رحمتی اظهار داشت: وحدت حکمت و نبوت در مباحث ابن سینا نمونه تکرارنشدنی پیامبر(ص) است نه به این معنا که تجربه نبی با انسان ها یکی است. از نظر ابوعلی سینا معرفت نبی تا حد تجربه دینی تنزل نمی کند بلکه تجربه عوام تا این حد تعالی پیدا می کند با این حال نبی از فیلسوف نیز متمایز است. برخلاف نظریه تجربه نبوی، ابن سینا سه ویژگی برای پیامبر ذکر می کند نخستین این ویژگی ها این است که عقل او قدسی است و در عین حال پیامبر از جودت خیال برخوردار است. وی در ادامه افزود: خیال نبوی ابن سینا با خیالی که ما امروز می فهمیم متفاوت است. خیال قدسی در پیامبر باعث می شود که او با مردم به قدر عقول آنها سخن بگوید در حالی که حکیم چنین امکانی ندارد. پس پیامبر می تواند شریعت تأسیس کند. ویژگی سوم پیامبر نیز قوه تصرف درعالم است که نتیجه آن به معجزه منجر می شود. در پایان این مراسم سید عبدالله انوار با اشاره به اینکه کسانی که با زندگی او آشنا هستند می دانند که اصل اساسی او بی نام و نشانی در کوی خرابات است، گفت: شیخ بوعلی هزاران سال است که نامش سردر دارالعلم ها است، به نظر من او عقل بالا ندارد بلکه فراعقل دارد و چنین چیزی در تاریخ ریاضیات او هویدا است. در پایان این مراسم از استاد انوار با حضور استادان و فرهیختگان تجلیل به عمل آمد.

اسفندیارنامه

نشست هفتگی شهر کتاب به نقدوبررسی کتاب «اسفندیارنامه» اختصاص داشت. در این نشست مهری باقری، ابوالقاسم اسماعیل پور و مجتبی منشی زاده حضور داشتند. باقری در سخنان کوتاه خود چرایی پرداختن به شخصیت اسفندیار را در این اثر تشریح کرد؛ وی در این باره گفت: بخش مهمی از فرهنگ امروز ما با پیشینه فرهنگی مان ارتباط دارد. یکی از ماه های دوازد ه گانه سال اسفند نام دارد؛ در فرهنگ عمومی نیز این نام شناخته شده و حائز اهمیت است؛ گاه دانشجویان می پرسند ماه اسفند با دانه های اسپند که برای دورداشتن نظر بد به کار می رود ارتباط دارد؛ یا «یار» که به انتهای این واژه افزوده شده است به چه معنی است؟ پرسش های انبوه دیگری از این دست وجود دارد که باید پاسخ داده شود؛ بنابراین بر آن شدم تا نوشتن این کتاب را آغاز کنم. اسماعیل پور به پیشینه فعالیت های باقری در حوزه های مختلف ادبی، زبانی و تاریخی اشاره کرد؛ وی ضمن اشاره به ضرورت های شاهنامه پژوهی و آسیب های موجود در این حوزه، کتاب اسفندیارنامه را معرف افقی دیگری در گستره کوشش های علمی باقری دانست و به شرح مولفه های آن پرداخت؛ اسماعیل پور اظهار داشت: کتاب اسفندیارنامه به پژوهشگران می آموزد که نگاهی تخصصی به این موضوع داشته باشند. اغلب آثار موجود درباره رستم و اسفندیار خلاصه ای از داستان را درج نموده و به مقدمه ای کوتاه بسنده کرده اند. باید در نظر داشت که عصر کلی گویی گذشته است؛ دیگر نمی توان تنها درباره شاهنامه کتاب نوشت؛ امروز باید درباره یک شخصیت کتاب ها نوشته شود. این کتاب ابعاد شخصیت اسفندیار را بر مبنای متون پهلوی ساسانی و تواریخ اسلامی دنبال کرده است. وی افزود: به گمان من پس از کتاب سوگ سیاوش (شاهرخ مسکوب) این اثر دومین تک نگاری درباره یکی از شخصیت های کلیدی و مهم شاهنامه است. بنابراین جامعیت این اثر با رویکرد یادشده متبلور شده است و مطلوب است تک نگاری درباره شخصیت های مختلف به کوشش افراد متخصص ادامه یابد. ویژگی دیگر این اثر نثر جذاب، ساده و دلنشین آن است؛ حال آن که مبانی ریشه شناسی و عمیقی را نیز در بر دارد. منشی زاده نیز در این نشست برخی ویژگی ها و مولفه های کتاب اسفندیارنامه را برشمرد و تصریح کرد: مباحث اسطوره شناسی مطرح در این اثر تامل پذیر هستند و باید از مباحث تاریخی تفکیک شوند. همچنین مباحثی در حوزه جامعه شناسی ادبیات در این اثر انجام یافته است که آن ها نیز باید جداگانه بررسی شوند. به نظر در این جا خود فردوسی در میان است؛ او در قرون سوم و چهارم کاری جز احیای فرهنگ و تمدن ایرانی نمی توانست صورت دهد و به نظر می رسد او این کار را انجام داده است. گویا فردوسی تقابل دو نظام پیشینی و پسینی را به تصویر کشیده است؛ زیاد نمی توان به این حوزه ورود یافت. در اطلاق خردنامه به شاهنامه فردوسی، خرد به معنای عقل نیست؛ به معنای بینش و ژرف بینی است؛ غربی ها نیز خرد فارسی را همین گونه ترجمه کرده اند. به این ترتیب به نظر می رسد فردوسی طرح داستانی خود را عمدا به این گونه تدارک دیده است. او رابطه ای علت و معلولی را برای پیش بردن داستان خود درانداخته است.

غرب و غرب‎زدگی به روایت فردید

به مناسبت بیست و دومین سالروز درگذشت احمد فردید، مراسم بزرگداشتی در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد و در این مراسم از کتاب «غرب و غرب زدگی» نیز رونمایی گردید.

در ابتدای این مراسم بهروز فرنو، عضو هئیت مدیره بنیاد حکمی و فلسفی فردید گفت: آنچه که امروز از فردید باقی مانده دو بخش است؛ بخشی از آن حواشی است که وی بر فرهنگ های چندزبانه مثل آلمانی، فرانسوی، لاتین و سانسکریت نگاشته و ریشه‎های کلمات را با یکدیگر مقایسه کرده است، بخش دیگر هم مربوط به درسگفتار و آثار حکمی اوست. در ابتدا قرار بنیاد فردید بر این بود که روی این بخش از آثار مرحوم متمرکز شود ولی بعدا متوجه شدیم که بدون پرداختن به نظرات حکمی استاد فردید، اهمیت کارهای اتیمولوژی وی چندان مشخص نمی شود. فرنو افزود: وقتی تصمیم براین شد که به آثار حکمی فردید بپردازیم، به سراغ درسگفتارهای این مرحوم رفتیم و نوارها را پیاده‎سازی کردیم. این مجموعه درسگفتارها مربوط به سال ۱۳۶۳ و مجموعا سی و هشت جلسه است که دوازده جلسه آن در کتاب «غرب و غرب زدگی» گردآمده است. مابقی جلسات هم قرار است در دو جلد منتشر شود. بناست پس از انتشار این مجموعه سه جلدی به سراغ مباحث فرهنگی و اتیمولوژی مرحوم فردید برویم.

رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم از سخنرانان این مراسم بود که به آشنایی خود با استاد فردید که از سال ۱۳۳۶ اتفاق افتاد اشاره کرد و گفت : ترجمه‎های مرحوم فردید نظیر نداشت به طوری که مرحوم یحیی مهدوی که یکی از بهترین مترجمان کشورمان هستند و کتاب «مابعدالطبیعه» را ترجمه کردند می‎گوید وقتی ترجمه مرحوم فردید را از این کتاب می خوانیم طوری از خواندن آن لذت می‎بریم که گویی ترجمه نمی‎خوانیم و کتاب تالیف خود ایشان است. دکتر داوری در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: یکی از ایرادات زمانه ما این است که به اعتبار موافقت و مخالفت سیاسی که داریم درباره افراد حکم می دهیم و این کار بسیار ناشایستی است چرا که جهان به تفکر و فلسفه نیاز دارد و تفکر اقتضای زندگی آدمی است یعنی با تفکر آدم ها تاریخ دار می شوند و جامعه انسانی بدون تفکر امکانپذیر نیست. چهره ماندگار فلسفه تصریح کرد: اگرچه من اینجا نیامدم تا درباره رفتار و اخلاق مرحوم فردید حرف بزنم و حرف زدن درباره اخلاق و رفتار متفکران وقتی حاضر نیستند و از دنیا رفتند کار خوبی نیست ولی با این حال لازم است بگویم که مرحوم فردید اهل احسنت گویی های بی مورد نبود، اخلاق تندی داشت ولی با احترام با همه رفتار می کرد. من نیامدم از فردید تعریف کنم ولی نمی خواهم بگویم فردید کسی نبود، او یک صاحبنظر بود که خیلی خوب می‎فهمید، می‎پرسید و به دشواری می فهماند و احتمالا به این دلیل هم شاگردان اندک و معدودی داشت. در ادامه محمد رجبی، پژوهشگر فلسفه و از شاگردان برجسته مرحوم فردید سخنرانی کرد. وی گفت: فردید از افراد تکرار نشدنی در دنیا بود. بعضی از افراد هستند که در دنیا مشابه زیاد دارند و تکرار می‎شوند ولی برخی منحصربه فرد هستند. فردید جزو این دسته از افراد بود. پرویز ضیاء شهابی، پژوهشگر فلسفه و استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران از دیگر سخنرانان این مراسم بود که درباره فردید به شکل مختصر سخنرانی کرد. وی بیشتر درباره ترجمه‎های فردید صحبت کرد و گفت: کافی است که ترجمه‎های فردید را با سایر ترجمه‎ها مقایسه کنیم، آن وقت است که متوجه می‎شویم معارف غربی و اسلامی چگونه در مُشت این متفکر است و به آن‎ها تسلط دارد. آخرین سخنران این مراسم، منوچهر صدوقی سها، عرفان پژوه و پژوهشگر فلسفه بود. وی گفت: بنده از شاگردان مرحوم فردید نبودم ولی ایشان را به دو دلیل دوست داشتم؛ اول اینکه در زمانه ای که تقلید بیداد می کند، ایشان فقط یک راوی فلسفه نبودند بلکه یک متفکر بودند و دومین دلیل ارادتم هم دردمندی ایشان بود. در انتهای این مراسم نیز با حضور اساتید حاضر از کتاب «غرب و غرب زدگی» مرحوم فردید که شامل دوازده جلسه از درسگفتارهای این متفکر فقید است رونمایی شد.

سنت کتابداری فرانسه

نشست «بازخوانی خدمت کتابخانه عمومی در پیوند با سیاست های ملی- فرهنگی در حوزه فرهنگی کشور فرانسه» با حضور محمدرضا مجیدی، رئیس کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، و جمعی از کارشناسان حوزه کتاب و کتابداری در کتابخانه عمومی پارک شهر تهران برگزار شد.

محمدرضا مجیدی در این نشست، درباره سنت کتاب و کتابداری در فرانسه گفت: اگر بخواهیم بخش فرهنگی کشور فرانسه را در حوزه کتاب مورد توجه قرار دهیم، باید نگاهی تطبیقی به ادوار مختلف این کشور داشته باشیم. سنت فرانسوی حوزه کتاب سنتی خاص است، اما به اعتبار ارتباطات فرهنگی در دو سده اخیر، قرابتی بین حوزه کتاب فرانسه و حوزه کتاب کشور ما به وجود آمده است که می تواند مورد استفاده محققان و مسئولان فرهنگی قرار گیرد.

وی افزود: سنت کتاب و کتابداری، تحولات چشم گیری بعد از انقلاب فرانسه به خود دیده و هر چند خیلی محافظه کارانه بوده، اما قطعاً ریشه در گذشته این کشور دارد. اگر در بررسی ادوار پیش از انقلاب فرانسه، به ویژه دوره رنسانس به بعد را مورد توجه قرار ندهیم، نمی توانیم نسبت به آن چیزی که امروز در حوزه کتاب، کتابداری، کتابخوانی و فرهنگ کتاب فرانسه در جریان است درک عمیقی داشته باشیم. رئیس کتابخانه، موزه و سازمان اسناد مجلس شورای اسلامی با اشاره به تقسیم بندی غالب در سیر تحول کتابداری در فرانسه گفت: در نگاهی کلی می توان ادوار تاریخی فرانسه را به دو دوره «رژیم قدیم» و «رژیم جدید» تقسیم کرد. رژیم قدیم که به قبل از 1789 برمی گردد، با انقلاب فرانسه دوره جدیدی را در سیاست، فرهنگ، جامعه و حکومت فرانسه رقم می‎زند و رژیم جدید نیز به بعد از انقلاب کبیر فرانسه مربوط می شود. مجیدی به رویکردهای موجود در این دو دوره اشاره کرد و ادامه داد: رویکرد قالب در رژیم قدیم بر اساس سنت مجموعه داری و موزه داری کتاب بوده به طوری که کتاب در آن زمان در دسترس همگان نبوده و به عنوان کالایی شیک تنها در دسترس افرادی خاص قرار داشته و در ادامه رویکرد خدمت یا خدمت رسانی و یا خدمات کتاب و کتابداری رویکرد غالب در رژیم جدید بوده است. وی در ادامه با اشاره به نقش دولت فرانسه در حوزه کتاب و کتابداری گفت: سابقه تحولات اجتماعی در فرانسه با وجود انقلاب کبیر فرانسه و از سرگذراندن تجربیاتی مانند حرکت های آنارشیک، هرج و مرج ها، جنگ ها و آشوب ها، جامعه فرانسه را به تمرکزگرایی و ایجاد دولت متمرکز سوق داد به طوری که امروز در حوزه فرهنگ و به تبع آن در حوزه کتاب فرانسه نمایان است. به عبارت دیگر با اینکه در آن زمان تمرکززدایی ها زیاد بود و در تقسیمات کشوری سعی می کردند نقش استان ها و دپارتمان ها و شهرها را زیاد کنند، اما همچنان نقش دولت فرانسه در حوزه فرهنگ نقشی بسیار پر رنگ است.

علم دینی

دومین دوره طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی با حضور اساتید برجسته حوزه و دانشگاه به همت دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد. دکتر مهدی گلشنی «استاد ممتاز دانشگاه صنعتی شریف» با موضوع «علم دینی» در این مراسم به سخنرانی پرداخت. دکتر گلشنی در این نشست با بیان اینکه در زمان علمای گذشته از جمله ابن سینا مسئله دین و علم از یکدیگر جدا نبود، اظهار کرد: در آن زمان تفکر دینی نیز بر اذهان حاکم بود و روش انجام کار علمی آن ها این گونه نبود که بین علم و دین فاصله ایجاد کنند. وی با بیان اینکه حتی در ابتدای علم جدید نیز موضوع جدایی دین از علم مطرح نبوده است، بیان کرد: همانطور که ابوریحان دانشمند بزرگ جهان اسلام کار علمی را نوعی عبادت می دانست، نیوتون نیز علم و دین را یکی می گرفت و کار علمی را یک نوع عبادت تلقی می کرد. گلشنی ادامه داد: زمانی که موفقیت‎های علم جدید پدیدار می شود حتی فلاسفه غیر مومن که شاهد این موفقیت ها بودند، فکر می کردند به دین نیازی نیست و بدین ترتیب شان دین را پایین آوردند و این روند تا قرن بیستم ادامه داشت. وی با بیان اینکه چندین اتفاق در نیمه نخست قرن بیستم اتفاق افتاد که عالمان و دانشمندان به این نتیجه رسیدند که علم نمی تواند نجات بخش باشد، خاطرنشان کرد: جنگ جهانی اول و دوم مهم‎ترین این اتفاقات بود که با بکارگیری سلاح‎های کشنده به عالمان اثبات کرد که علم نمی تواند بشریت را نجات دهد. گلشنی با بیان اینکه در این قرن برخی مکاتب فلسفی بروز کرد که در پاسخگویی هر موضوعی از علم تشکیک ایجاد کرد، تصریح کرد: در این قرن این موضوع مطرح شد که چرا ما علم را کسب می‎کنیم و در این دوران از مقوله علم برای کسب قدرت و ثروت استفاده شد. استاد ممتاز دانشگاه صنعتی شریف با بیان اینکه در قرن اخیر شاهد چندپاره شدن علم بودیم، بیان کرد: در قرون گذشته همه مطالب علمی یکجا آموزش داده می‎شد و ما شاهد بودیم علما و دانشمندان در چندین دانش تبحر داشتند ولی در قرون جدید علم تخصصی شده است و هر کسی در یک رشته مخصوص تبحر پیدا خواهد کرد. وی با بیان اینکه در ابتدای عصر جدید موضوعی به نام علم دینی مطرح نبوده است، افزود: نخستین زمانی که علم دینی در جهان اسلام مطرح شد، در سال ۱۹۷۷ در شهر مکه بود و هم زمان که در جهان اسلام علم دینی مطرح شد، در جهان غرب نیز به این موضوع اشاره شده است. گلشنی با بیان اینکه طبق علم دینی نباید از آن در راه تخریب انسان‎ها و محیط استفاده شود، اظهار کرد: برخی از دانشمندان غربی نیز به این نتیجه رسیدند که اگر علم در مسیر درستی قرار نگیرد به نابودی بشر منجر خواهد شد و در این راستا برخی دانشمندان اروپایی به رییس جمهور آمریکا و برخی کشورهای اروپایی نامه نوشتند که استفاده از ابزارهای مخرب را کنار بگذارند. وی با بیان اینکه علم دینی از دو منظر دارای اهمیت است افزود اهمیت نخستین علم دینی این است که علم را در مسیری هدایت می‎کند که به نفع مردم باشد، وی همچنین خاطرنشان کرد: بعد دوم اهمیت علم دینی این است که چتر جهان بینی اسلامی همه علوم را زیر پوشش خود خواهد گرفت و به همه سوال‎های بنیادین بشر پاسخ خواهد داد. وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اهمیت اسلامی شدن علوم انسانی، اظهار کرد: علوم تجربی در ابعادی از زندگی ما دخالت دارد ولی علوم انسانی همه ابعاد زندگی ما را در بر می گیرد و این موضوع اهمیت دینی شدن آن را اثبات خواهد کرد. دکتر گلشنی با بیان اینکه تحول در علوم انسانی تنها سخن دانشمندان و عالمان جهان اسلام نیست، تصریح کرد: ما باید در مسیر تحول علوم انسانی با قدرت گام برداریم و توجه داشته باشیم که باید در این راستا انقلابی در علوم ما شکل گیرد. دکتر گلشنی در بخش دیگری از سخنانش گفت: زمانی میان علم و دین مشکل ایجاد شد که علم پیشرفت زیادی کرد و توانست مقدار زیادی از پدیده‎های طبیعی را توضیح دهد. فکرِ خودکفایی علم به سر عده ای زد و در اروپا یک عده فیلسوف ظاهر شدند که دست کم نسبت به دین بی تفاوت بودند و یا شأنی برای دین قائل نبودند. این فیلسوفان نقش مهمی در ایجاد تقابل بین علم و دین و در نتیجه به حاشیه رفتن دین، داشتند. علمی که الآن هست، آن بُعدش که صرفاً با تجربه سر و کار دارد، شرقی و غربی ندارد؛ ولی آن بُعدش که مربوط به کاربرد علم می شود، که برای چه به کار ببریم یا برای چه به کار نبریم، آنجا ممکن است جاهایی خلاف مصالح بشری باشد و آن را باید رعایت کرد.