جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
راهكاری برای ماندگاری دولت ها و فرهنگ ها
۱. طی سالهای گذشته، جنبههای مختلف«جهانی شدن» مورد مطالعه و بررسیهای ارزشمندی قرار گرفته است؛ از نظر اقتصادی، تبعات مثبت و منفی آن بر اقتصاد ملی و نقش آن در شكوفایی یا عقبماندگی اقتصادی ملی مورد مطالعه قرار گرفته است؛ از نظر سیاسی، آثار جهانی شدن بر نظامهای سیاسی و مشاركت احزاب، گروهها و دستهبندیهای جدید سیاسی، و حتی نقش انجمنهای غیر دولتی و سازمانهای چند ملیتی بررسی شده است. از نظر فرهنگی نیز تأثیر جهانی شدن بر فرهنگ بومی و یكسانسازی فرهنگی، استیلای فرهنگ مسلط، تأثیر فرهنگ غرب بر فرهنگهای دیگر با رویكردها و رهیافتهای متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته است.
۲. جهانی شدن كه مرزهای اندیشه، فرهنگ، دین، آداب، رسوم، سیاست، اقتصاد، كالاها و خدمات، نیروی كار و... را در نوردیده است و به دنبال «دهكدهای جهانی» با همه ویژگیهای خود است، به تأمل، محاسبات و تفكر ویژهای نیاز دارد؛ این مسئله به ویژه در جوامعی كه آسیبپذیری آنان نسبت به این پدیده بیشتر است، به تأمل مضاعفی نیاز دارد.
۳. جهانی شدن، چه فرایندی طبیعی و معمولی باشد كه نتیجه طبیعی رشد سرمایهداری در جهان و گرایش به سرمایهداری و مرحله طبیعی نظام مختلط فرهنگ، اقتصاد و سیاست جهانی است و چه فرایند «جهانی سازی» باشد كه نیروهایی در صدد هدایت و بهرهبرداری از یك مسیر تاریخی و طبیعی سرمایهداری هستند و در تلاشاند با بهكارگیری استراتژیهای بلندمدت، سازمانها و ارگانهای جهانی و بینالمللی، مسیر جهانی شدن را در تأمین منافع ایدئولوژیك و تمدنی خود قرار دهند، با هر دو برداشت این مسیر حتمی و اجتنابناپذیر است؛ در برداشت اوّل، به دلیل اینكه در جهان امروز رابطه متقابل و چند جانبه رو به فزونی است و افزایش اطلاعات، دانش بشری تكنولوژی، رشد فراگیر ارتباطات و رسانههای گروهی و شبكههای اطلاعرسانی، و بالاخره رشد سرمایهداری، پیشرفت و توسعه همه جانبه خود به یك «فاز تاریخی» رسیده است كه ما آن را «جهانیشدن» میخوانیم.
بنابراین، چه خوب یا چه بد، باید این مسیر تاریخی را بشناسیم و جایگاه خود را در آن تعریف كنیم. در برداشت دوّم، دلیل اینكه رشد سرمایهداری در غرب، مرهون استعماری تاریخی و امپریالیسمی دولتی است، غرب از نظر اقتصادی برتری نسبی نسبت به سایر جهان قرار گرفته است و این برتری در جنبههای اقتصادی، استیلای سیاسی، نظامی و فرهنگی غرب را فراهم آورد و به حكم رابطه قدرت و اصل استیلا و هژمونی، این رابطه نابرابر در شكل «استعمار نو» یا «نئوامپریالیسم» ظاهر شده است و در قالب «جهانی شدن» نهادینه گردیده است.
۴. «جهانی شدن» همچون بسیاری از پدیدههای نو ظهور عصر ما، میتواند دارای جنبههای «مثبت» و یا «منفی» باشد؛ یكی از اقدامات و استراتژیهای كلیدیای كه میتواند، همچون سدی مقابل «جهانی شدن» بایستد و آثار منفی آن را در كشورها كمتر كند، «منطقهگرایی» است. «منطقهگرایی» استراتژی بلندمدتی است كه میتواند بر جنبههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی مشتمل باشد. تأسیس سازمانهای منطقهای یا افزایش كارآمدی سازمانهای منطقهای موجود، گام مهمی در مقابل «جهانیسازی» است.
بدون شك امروز اتحادیه اروپا را با اهداف اقتصادی، سیاسی، حقوقی و حتی نظامی گردهم آورد. این سازمان همكاری منطقهای توانسته است، در مقابل توسعه یكجانبه و یك سویه «جهانی شدن» بایستد و با نیروی متحدی در مقابل آن ایستادگی نماید.
●جهانی شدن(۱) و حاكمیت ملی دولتها
۵. جهانی شدن به طور ریشهای و اساسی، «دولت به معنای كلاسیك آن»، یعنی «دولت ملی» را تحت تأثیر قرار داده است، زیرا دولت ملی در آغاز شكلگیری آن به معنای امروزی، بر «اصل اقتصادی» استوار گردید. تحولات اقتصادی قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی به «مركزی» نیاز داشت تا بتواند به «قدرت» سامان ببخشد. این «تمركز قدرت سیاسی» در شكل «دولت»، بر این اصل استوار بود كه بتواند «انحصار مالی» و «انحصار نظامی» را در درون یك «سرزمین مشخص» از طریق «سازمان سیاسی و حاكمیت» شكل دهد؛(۲) از این رو، «دولت ملی» محصول تولد سرمایهداری و كاپیتالیسم در غرب بود. ضمن اینكه نباید زمینههای تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی آن را از نظر دور داشت.
از قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی عنصر دموكراسی نیز به دولت ملی اضافه گردید؛ از این رو، دولت ملی دولتی است كه در یك سرزمین خاص دارای حاكمیتی است كه از طریق دموكراتیك به دولت واگذار شده است و دولت نماینده مردم در اعمال حاكمیت محسوب میشود. در چنین دوره تاریخی است كه «انسجام اجتماعی» در لوای «هویت ملی» پدید میآید و «دولت ملی» ساخته میشود.
بدین ترتیب، «دولت ملی» نشانگر ویژگیهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی «انحصاری» است كه در یك سرزمین مشخص از طرف مردم حاكمیت دارد. این ویژگیهای انحصاری دولت ملی است كه دولتها را از همدیگر جدا میسازد یا آنها را به همدیگر نزدیك میكند.
۶. جهانی شدن انحصار دولت ملی در اداره امور اقتصادی كشور را مورد هدف قرار داده است؛ از این پس، دولتها میتوانند تنها براساس منافع ملی خود قوانین تصویب كنند كه در امور اقتصادی لازمالاجرا باشد، یا بخشنامههایی را در امور گمركی و مالی اجرا نمایند كه بر «اراده ملی» استوار باشد؛ بلكه در امور اقتصادی باید «خواست جهانی» را در نظر بگیرند.
«سازمان تجارت جهانی»(۳) به عنوان بزرگترین نهاد بینالمللی در تهیه و اجرای قواعد و مقررات تجارت بینالمللی شناخته میشود كه قواعد و مقررات خاصی را بر اعضای خود تحمیل میكند.
تحمیل مقررات و قواعد خاص تجاری و اقتصادی بر دولتهای عضو سازمان تجارت جهانی، به این معنا است كه این دولتها دیگر در «قانونگذاری در زمینههای اقتصادی» انحصار ندارند و خود به عنوان سوژه قانونگذاری سازمانی جهانی قرار گرفتهاند؛ از اینرو ركن مهم و مؤسس دولت ملی كه «انحصار اقتصادی» بود، توسط «جهانی شدن» به چالش كشیده شد.
۷. از سوی دیگر، جهانی شدن نقش «فرهنگ» دولتها را نیز به چالش فرا خوانده است. رشد ارتباطات جهانی، رسانههای گروهی، تكنولوژی ارتباطات، ابزارهای رسانهای و اطلاعرسانی مرزهای فرهنگی كشور را در نوردیده است؛ گرچه بسیاری از دولتها تلاش میكنند كه در مقابل این «هجوم فرهنگی»، فرهنگ ملی و میراث بومی خود را احیا كنند. اما به تحقیق نقش انحصاری دولتها در پاسداری، حفاظت و شكل دهی فرهنگی ملی كاهش یافته است و دستخوش تغییرات گستردهای شده است. ارزشهای جدیدی كه در تبادل یا تهاجم فرهنگی رد و بدل میشوند، مشخصههای فرهنگی بومی و ملی را به مبارزه فرا میخوانند و چون فرهنگهای ملی و بومی كارویژههای محدود و سرزمینی دارند، قدرت مقاومت در برابر سیل عظیم «فرهنگهای هدایت شده» را ندارند و مجبور هستند جای خود را به «فرهنگ جهانی شده» بدهند.
۸. نقش «سیاسی» انحصاری دولت نیز از سوی جهانی شدن مورد تهدید قرار گرفته است.
دولتها دیگر در تصمیمگیری سیاستهای داخلی خود «استقلال كامل» ندارند و تصمیمات سیاسی یا ملاحظات جهانی اتخاذ میشود؛ اگر تصمیمات سیاسی دولتها تا به امروز در جهت اقناع «افكار عمومی داخلی» بود، از این پس، علاوه بر آن با «افكار عمومی بینالمللی» مواجه هستند و باید تصمیمات خود را بر اساس افكار عمومی داخلی و بینالمللی اتخاذ نمایند؛ در غیر این صورت، با فشار افكار عمومی جهانی مواجه میشوند.
با این نگاه، «مشروعیت» نیز تنها در قلمرو داخلی یك كشور تعریف نمیشود و شاید بتوان ادعا كرد كه «مشروعیت» هم جنبه بینالمللی و جهانی یافته است. «دولت مشروع» دولتی است كه علاوه بر مقبولیت داخلی و ملی بایستی نوعی مشروعیت جهانی و بینالمللی هم داشته باشد.
۹. نقش انحصاری دولت در قانونگذاری و ایجاد قواعد و مقررات «حقوقی» مورد خدشه قرار گرفته است؛ «جهانی شدن» از پدیدههای جدیدی است كه قواعد و فرمهای جدیدی را به جامعه بینالملل تحمیل میكند و دولتها نمیتوانند قوانین و مقرراتی تصویب نمایند كه مخالف این قواعد باشد. صرف نظر از قواعد بینالملل(۴)، حقوق بشر، محیط زیست، آزادی اساسی و... مقررات و قواعد الزام آوری وجود دارد كه دولتها در تصویب مقررات و قوانین ملی باید آنها را مد نظر قرار دهند.
در بخش «قضایی و اجرای قانون» نیز جهانی شدن محدودیتهایی را فراهم آورده است؛ برای مثال در اساسنامه دیوان كیفری بینالمللی(۵) كه امروزه برای كشورهای عضو آن لازم الاجرا است، جرائم علیه بشریت، تجاوز، و جنایات جنگی منحصراً باید در این دیوان رسیدگی شوند و دولتها بخشی از صلاحیت خود را به این دیوان واگذار میكنند. با اینكه در حقوق سنتی، پیگیری، تصویب و مجازات از وظائف انحصاری دولت ملی به شمار میآمد و قدرت دیگری صلاحیت انجام آنرا نداشت.
۱۰. بدین ترتیب، جهانی شدن تنها در حوزه اقتصادی، قدرت دولتی را محدود نساخته است؛ بلكه بسیاری از حوزههای انحصاری دولت از قبیل سیاست، قانونگذاری و فرهنگ را نشانه گرفته است: از این رو سخن از جهانی شدن اقتصاد، حقوق فرهنگ و سیاست است.
با این برداشت از جهانی شدن،، به دیدگاه دولت جهانی «كلسن»(۶) نزدیك میشویم؛ وی بر آن بود امكان تحقق یك دولت جهانی با قانون اساسی جهانی وجود دارد. تا این دولت بتواند فرایند قانونگذاری، اجرای قانون و نظارت بر آن را در سطح جهانی بر عهده بگیرد؛ گر چه تحقق «دولت جهانی» كمی دور به نظر میرسد، ولی روح سخن او «جهانی شدن» نمایان است و سیرشتابان آن نیز به «دولت جهانی» منتهی میشود.
●منطقهگرایی و جهانیسازی؛ كدام رابطه؟
۱۱. رشد سرمایهداری، صنعتی شدن، شهرنشینی، رشد جمعیت، پیچیدگی زندگی سیاسی، رشد آگاهی و شناخت شهروندان، توسعه ارتباطات، اطلاع رسانی و رسانههای گروهی، تولد و زایش نیروهای جدید در سطح مالی و بینالمللی و بسیاری دیگر از عوامل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، روابط متقابل و ارتباطات چندجانبه، دو جانبه و در نهایت «وابستگی چندجانبه» را در محیط بینالمللی فراهم آورده است.
امروزه در صحنه بینالمللی ، نمیتوان دولتی را یافت كه بدون رابطه و تعامل با دیگر بازیگران حوزه بینالملل، توان استمرار، پیشرفت و توسعه را داشته باشد؛ اگر نگوییم توان «ادامه حیات» را داشته باشد.
۱۲. پس از آنكه رابطه متقابل و نیاز متقابل در سطح جهانی مورد پذیرش قرار گرفت، همكاری میان دولتها و ملتها برای «ماندن» و «توسعه یافتن» امری ضروری به نظر میرسد و بهترین نوع همكاری و استمرار آن در سایه «سازماندهی و نهادینهسازی» است.
چه این سازماندهی را در «سطح جهانی» تعریف نماییم یا اینكه آن را در «سطح منطقهای» لحاظ نماییم. همكاری میان دولتها، لزوما در درون یك «سازمان و نهادی» فرادولتی تعریف میشود.
۱۳. با در نظر داشتن آسیبهای جهانی شدن بر كشورهای در حال توسعه كه هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فرهنگی و سیاسی دارای «منابع خام» هستند و تكنولوژی «استخراج و برداشت» این منابع در سلطه و استیلای «قدرتهای برتر» است، همكاری همه جانبه به منزله استقرار نظام سلطه است. این سلطه و هژمونی از «اقتصاد» آغاز میشود؛ در «روابط خارجی و سیاسی» به اوج میرسد و در حوزه «فرهنگی» پایان میپذیرد؛ از این رو برای استمرار و ساماندهی همكاریهای دو جانبه و چندجانبه در حوزه بینالمللی، باید به سراغ «منطقهگرایی» رفت تا ضمن دوری و احراز از «آسیبها و نقاط منفی» جهانی شدن؛ از مزایا و نقاط مثبت همكاریهای میان تمدنها و ملتها بهره جست.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
آمریکا عراق جنگ حماس نیکا شاکرمی مجلس شورای اسلامی روز معلم دولت رهبر انقلاب معلمان مجلس بابک زنجانی
ایران هواشناسی بارش باران هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس سیل معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
سهام عدالت قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان خودرو دلار سایپا بانک مرکزی ایران خودرو کارگران
سریال پایتخت مهران مدیری تلویزیون عفاف و حجاب تئاتر مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل جنگ غزه فلسطین روسیه ترکیه نوار غزه اوکراین چین انگلیس ایالات متحده آمریکا بنیامین نتانیاهو
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر گوگل اپل عیسی زارع پور تلفن همراه تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب دیابت کاهش وزن