دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا

با گرگها می رقصد


در تاریخ ۲۰۰ ساله اخیر, جهان اسلام شاهد خیانت و پشت پازدن امیران و شاهزادگان و نیز بسیاری از دول بظاهر اسلامی به ارزشهای دینی و باورهای عقیدتی ـ سیاسی مسلمانان بوده است

جمهوری‌ لائیک‌ ترکیه‌ میراث‌ امپراطوری‌ بزرگ‌ عثمانی‌ اولین‌ کشوراسلامی‌ بود که‌ بلافاصله‌ (حدود ۱۰ ماه‌) بعد از تشکیل‌ رژیم‌صهیونیستی‌ آن‌ را برسمیت‌ شناخت‌. ترکیه‌ از دهه‌ ۵۰ به‌ بعد با اسرائیل‌روابط‌ اقتصادی‌، هرچند محدود، برقرار کرده‌ و در سال‌ ۱۹۵۸ اولین‌موافقتنامه‌ نظامی‌ مابین‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ در واکنش‌ به‌ اتحاد مصر وسوریه‌ منعقد می‌شود؛ ولی‌ از آنجا که‌ روابط‌ ترکیه‌ با رژیم‌ اشغالگرقدس‌ حساسیت‌ دولتهای‌ عربی‌ را برانگیخته‌ و مناسبات‌ تجاری‌ این‌کشور با اعراب‌ با خطر جدی‌ مواجه‌ می‌شد، گسترش‌ روابط‌ ترکیه‌ واسرائیل‌ با احتیاط‌ بیشتری‌ از سوی‌ نخبگان‌ سیاسی‌ آنکارا دنبال‌می‌شد، این‌ روابط‌ در طول‌ دهه‌ ۷۰ تحت‌ الشعاع‌ بحران‌ نفتی‌ ۱۹۷۳قرار گرفت‌ و دولت‌ ترکیه‌ مناسبات‌ تجاری‌ و اقتصادی‌ خویش‌ را باکشورهای‌ عربی‌ بویژه‌ عربستان‌ و شیخ‌ نشینهای‌ حوزه‌ خلیج‌ فارس‌ارتقاء بخشید. هرچند ترکیه‌ و اسرائیل‌ از متحدین‌ استراتژیک‌ ایالات‌متحده‌ آمریکا بشمار می‌رفتند ـ بویژه‌ پس‌ از سقوط‌ رژیم‌ شاه‌ درایران‌، نقش‌ خاورمیانه‌ای‌ ترکیه‌ پررنگ‌ شد ـ ولی‌ ترکیه‌ از یک‌ سوبدلیل‌ موقعیت‌ منطقه‌ای‌ خود و از سوی‌ دیگر بدلیل‌ در نظر گرفتن‌واکنشهای‌ تند کشورهای‌ عربی‌ ـ اسلامی‌، در قبال‌ همکاریهایش‌ بااسرائیل‌، مجبور بود سطح‌ روابط‌ دیپلماتیک‌ با رژیم‌ صهیونیستی‌ رادر حد معمول‌ و گاه‌ پائینتر نگه‌ دارد. طبیعت‌ لائیک‌ حاکم‌ بر ساختارسیاسی‌ ترکیه‌، این‌ دولت‌ را در طول‌ دوران‌ جنگ‌ سرد بعنوان‌ متحداستراتژیک‌ امریکا در برابر شوروی‌ سوسیالیستی‌ مطرح‌ کرده‌ وجلوگیری‌ از نفوذ اردوگاه‌ کمونیسم‌ و تهدید مرزهای‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ بزرگترین‌ وظیفه‌ای‌ بود که‌ در بعد منطقه‌ای‌ برای‌ آنکارا تعیین‌شده‌بود درحقیقت‌ترکیه‌نقش‌نوارامنیتی‌بلوک‌ غرب‌ در برابر تهدیدات‌بلوک‌ شرق‌ را ایفامی‌کرد. بافروپاشی‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ و فروریختن‌ نظام‌ دوقطبی‌حاکم‌، جهان‌ شاهد تغییرات‌ وسیع‌ و دگرگونیهای‌عمده‌ای‌ در عرصه‌ روابط‌ بین‌الملل‌ بود. مناسبات‌ ترکیه‌ با محیط‌پیرامون‌ خویش‌ نیز از این‌ تحولات‌ بنیادی‌ ناگزیر شده‌ و سیاستمداران‌ترک‌ را بر آن‌ داشت‌ تا نقش‌نوینی‌ را برای‌ ترکیه‌ در عرصه‌ بازیگران‌منطقه‌ای‌ خاورمیانه‌ ترسیم‌ کنند. این‌ نقش‌ ناشی‌ از علل‌ داخلی‌ وخارجی‌ متعددی‌ بود که‌ بر تصمیم‌ گیریهای‌ آنکارا تأثیرات‌ عمده‌ای‌می‌گذاشت‌. در بعد داخلی‌ ترکیه‌ با مشکلات‌ اقتصادی‌ ناشی‌ ازبحرانهای‌ شدید پولی‌ در چند دهه‌ اخیر مواجه‌ بود. از طرف‌ دیگرمعضل‌ امنیتی‌ کردهای‌ ترکیه‌ بویژه‌ در حوزه‌ جنوب‌ شرقی‌ کشورتحت‌ عنوان‌ P.K.K آنکارا را به‌ شدت‌ بخود مشغول‌ کرده‌ بود. رهایی‌از بحرانهاو معضلات‌ داخلی‌ باضافه‌ راهیابی‌ به‌ اتحادیه‌ اروپا، به‌ عنوان‌آرزوی‌ بزرگ‌ دولت‌، و آسوده‌ شدن‌ از مسئله‌ قبرس‌، عوامل‌ تعیین‌کننده‌ای‌ بودند که‌ بر روی‌ تصمیم‌گیری‌ طراحان‌ نقش‌ نوین‌ منطقه‌ای‌ترکیه‌ تأثیر بسزایی‌ داشتند. با شروع‌ روند مذاکرات‌ صلح‌ خاورمیانه‌ترکیه‌ به‌ سرعت‌ از این‌ طرح‌ استقبال‌ کرد چرا که‌ آنکارا، صلح‌ اعراب‌و اسرائیل‌ را بهترین‌ راه‌ حل‌ کاهش‌ تنشها و از بین‌ رفتن‌ جومخاصمات‌ و بحران‌ ۵۰ ساله‌ منطقه‌ای‌ می‌دانست‌ از طرفی‌ در دیدگاه‌بسیاری‌ از کارشناسان‌ سیاسی‌ روند صلح‌ به‌ گسترش‌ منافع‌ ترکیه‌ درمنطقه‌ خاورمیانه‌ می‌انجامید و نقش‌ ترکیه‌ را در معادلات‌ منطقه‌ای‌ارتقاء می‌بخشید. تانسوچیللر نخست‌ وزیر اسبق‌ ترکیه‌ و سیاست‌خارجی‌ ترکیه‌ در قبال‌ روند صلح‌ خاورمیانه‌ را چنین‌ تشریح‌ می‌کند:

«حمایت‌ فعال‌ ترکیه‌ از ادامه‌ فرآیند صلح‌ بین‌ اعراب‌ و اسرائیل‌بی‌نهایت‌ مهم‌ است‌. ترکیه‌ نه‌ تنها یکی‌ از معدود کشورهای‌ طرفدارامنیت‌ و دموکراسی‌ در منطقه‌ است‌، بلکه‌ از روابط‌ حسنه‌ با هر دوطرف‌، یعنی‌ جهان‌ عرب‌ و اسرائیل‌ استقبال‌ می‌کند.»

از این‌ رو با وارد شدن‌ اعراب‌ به‌ روند سازش‌، نخبگان‌ سیاسی‌آنکارا دیگر دلیلی‌ برای‌ منع‌ گسترش‌ روابط‌ خود با اسرائیل‌نمی‌دیدند. از سوی‌ دیگر توسعه‌ روابط‌ با اسرائیل‌ بعنوان‌ یکی‌ ازپایه‌های‌ اساسی‌ نقش‌ نوین‌ منطقه‌ای‌ ترکیه‌ تعریف‌ می‌شد. تانسو چیللردر اینباره‌ اظهار می‌دارد که‌:

«مردم‌ منطقه‌ و مخصوصاً فلسطینیها باید نظاره‌ گر این‌ مسئله‌ باشندکه‌ فرایند صلح‌، مزیتها و امتیازاتی‌ در بر دارد. توسعه‌ اقتصادی‌ ورفاهی‌ که‌ صلح‌ با خود می‌آورد کارآمدترین‌ چاره‌ و درمان‌تروریسم‌ است‌. بدین‌ منظور، دولت‌ ترکیه‌، مؤسسات‌ و شریکهایش‌را جهت‌ ایفای‌ نقش‌ فعالتر، بعنوان‌ معامله‌ گران‌ و سرمایه‌ داران‌ درخاورمیانه‌ و مشارکت‌ در طرحهای‌ مشترک‌، نظیر طرحهای‌ آب‌،حمل‌ و نقل‌ و ارتباطات‌ تشویق‌ می‌کند.»

ولی‌ واقعیت‌ این‌ بود که‌ توسعه‌ روابط‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ بیشتر برستونهای‌ نظامی‌ و امنیتی‌ استوار شده‌ بود. اولین‌ گامی‌ که‌ در راستای‌توسعه‌ همکاری‌های‌ نظامی‌ ـ امنیتی‌ از سوی‌ دو دولت‌ برداشته‌ شد،قراردادی‌ بود که‌ برای‌ مدرنیزه‌ کردن‌ نیروی‌ هوایی‌ و تقویت‌ساختارهای‌ نظامی‌ ترکیه‌ مابین‌ تل‌آویو و آنکارا منعقد شد. با این‌اوضاع‌، در ۲۲ فوریه‌ ۱۹۹۶ یعنی‌ حدود ۶ ماه‌ پس‌ از برنده‌ شدن‌اسرائیل‌ در مزایده‌ ۶۰۰ میلیون‌ دلاری‌ طرح‌ مدرنیزه‌ کردن‌ ۵۴ فروندهواپیمای‌ F-۵ نیروی‌ هوایی‌ ترکیه‌، به‌ اسرائیل‌ پیمان‌ نظامی‌ ـاطلاعاتی‌ بین‌ تل‌آویو و آنکارا منعقد شد. از مفاد این‌ قرارداد می‌توان‌به‌ موارد زیر اشاره‌ کرد:

۱ـ تجهیز ۵۴ فروند هواپیمای‌ جنگی‌ F-۵ ترکیه‌ توسط‌ نیروی‌ هوایی‌اسرائیل‌

۲ـ تبادل‌ اطلاعات‌ مابین‌ سازمانهای‌ جاسوسی‌ دو کشور(میت‌ ـموساد)

۳ـ پرواز آزمایشی‌ ـ آموزشی‌ مشترک‌ جنگنده‌های‌ دو کشور، بدون‌حمل‌ سلاح‌، در فضای‌ هوایی‌ یکدیگر

۴ـ آموزش‌ نیروهای‌ ضد شورش‌ ترکیه‌ در جنوب‌ شرق‌ این‌ کشوربرای‌ سرکوب‌ اکراد استقلال‌ طلب‌

۵ـ تأسیس‌ یک‌ دادگاه‌ امنیتی‌ برای‌ حل‌ و فصل‌ مسائل‌ امنیتی‌ آینده‌ دوکشور.

از طرفی‌، همکاریهای‌ نظامی‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ به‌ عنوان‌ اهرم‌فشاری‌ علیه‌ سوریه‌ و لبنان‌ در مذاکرات‌ صلح‌ تلقی‌ می‌شد تا این‌ دوکشور بویژه‌ سوریه‌ را مجبور به‌ عقب‌ نشینی‌ از مواضع‌ خویش‌ و دادن‌امتیاز به‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ بکند. این‌ نوع‌ اهداف‌ همواره‌ یکی‌ ازسیاستهای‌ سنتی‌ صهیونیستها یه‌ شمار می‌رفت‌.

دیوید بن‌ گوریون‌ نخست‌ وزیر اسرائیل‌ زمانی‌ مدعی‌ شده‌ بود که‌تحکیم‌ روابط‌ اسرائیل‌ با کشورهای‌ غیر عرب‌ پیرامون‌ سرزمینهای‌عربی‌ می‌تواند سرانجام‌ به‌ صلحی‌ تحمیلی‌ و بر اساس‌ شرایط‌ اسرائیل‌،منجر شود وی‌ چنین‌ اظهار داشته‌ بود که‌:

«ما نمی‌توانیم‌ همسایگانمان‌ را مجبور کنیم‌ به‌ امضای‌ قرارداد صلح‌ باما تن‌ دهند، اما هیچ‌ چیز بهتر از بدست‌ آوردن‌ دوست‌ درکشورهای‌ آسیا و آفریقا، نمی‌تواند کینه‌ اعراب‌ نسبت‌ به‌ ما را کاهش‌دهد و بالمآل‌ باعث‌ برقراری‌ صلح‌ فی‌ مابین‌ شود.»

با روی‌ کار آمدن‌ دست‌ راستی‌ها در تل‌آویو و رکود روند سازش‌خاورمیانه‌، مناسبات‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ شکل‌ وسیعتری‌ بخود گرفت‌ واهداف‌ نوینی‌ را شامل‌ شد که‌ ناشی‌ از تحولات‌ جدید منطقه‌ای‌ بویژه‌رکود سازش‌ و نزدیکی‌ اعراب‌ و ایران‌ بود.

●ترکیه‌ بدنبال‌ چه‌ چیزی‌ می‌گردد؟

عضویت‌ در اتحادیه‌ اروپا و ورود ترکیه‌ به‌ جامعه‌ متمدن‌ اروپایی‌،آنچه‌ که‌ سیاستمداران‌ ترکیه‌ آن‌ را بعنوان‌ رؤیای‌ بزرگ‌ ملت‌ ترک‌اعلام‌ می‌کنند، رؤیایی‌ است‌ که‌ هنوز تحقق‌ نیافته‌ است‌. نخبگان‌سیاسی‌ ـ اقتصادی‌، حاکم‌ بر ترکیه‌ به‌ لحاظ‌ ساختار سیاسی‌ این‌ کشور،رژیم‌ لائیک‌ را مستحق‌ ورود به‌ اتحادیه‌ اروپایی‌ می‌دانستند و طی‌سالهای‌ طولانی‌ دیپلماسی‌ ترکیه‌ بر محور الحاق به‌ اتحادیه‌ اروپاچرخیده‌ است‌. ولی‌ سران‌ اروپایی‌ بویژه‌ آلمان‌، یونان‌ و... ترکیه‌ را به‌لحاظ‌ نقض‌ گسترده‌ حقوق‌ بشر و عدم‌ حل‌ مسالمت‌آمیز بحران‌ قبرس‌،شایسته‌ ورود به‌ جمع‌ ستارگان‌ نمی‌دانستند، از این‌ رو ایجاد روابط‌مستحکم‌ با اسرائیل‌ به‌ عنوان‌ متحد استراتژیک‌ آمریکا، این‌ گمان‌ رابه‌ ترکیه‌ می‌داد تا با استفاده‌ از نفوذ آمریکا و اسرائیل‌ احتمال‌ ورود به‌اتحادیه‌ اروپایی‌ را افزایش‌ دهند از سوی‌ دیگر نزدیکی‌ به‌ اسرائیل‌،این‌ فرصت‌ را به‌ آنکارا می‌داد تا از نقش‌ و نفوذ لابی‌ ارمنی‌ و یونانی‌در سنا و کنگره‌ آمریکا بهره‌ جوید.

بحرانهای‌ اقتصادی‌ در ترکیه‌ که‌ ناشی‌ از کمبود ارزش‌ پول‌ وبدهیهای‌ هنگفت‌ این‌ کشور بود همواره‌ یکی‌ از بزرگترین‌ معضلاتی‌بود که‌ دولت‌ از آن‌ رنج‌ می‌برد از این‌ رو استفاده‌ از منابع‌ مالی‌اسرائیل‌ و ایالات‌ متحده‌ آمریکا و جذب‌ سرمایه‌، سرمایه‌گذاران‌یهودی‌ برای‌ اجرای‌ طرحهای‌ اقتصادی‌ و برنامه‌های‌ دراز مدت‌ بویژه‌در آسیای‌ مرکزی‌ و قفقاز و نیز بهره‌مندی‌ از پیشرفتهای‌ تکنولوژیکی‌اسرائیل‌ در زمینه‌های‌ صنعتی‌، کشاورزی‌ و آبیاری‌ از اهدافی‌ بود که‌دولت‌ ترکیه‌ دنبال‌ می‌کرد.

از طرفی‌ دیگر ترکیه‌ خواهان‌ ایفای‌ نقش‌ ویژه‌ای‌ در استراتژی‌خاورمیانه‌ای‌ ایالات‌ متحده‌ پس‌ از دوران‌ جنگ‌ سرد بود این‌ امرزمانی‌ آشکار شد که‌ آنکارا حس‌ کرد با فروپاشی‌ شوروی‌ و رفع‌تهدید امنیتی‌ آن‌، ترکیه‌ از کانون‌ ملاحظات‌ منطقه‌ای‌ ایالات‌ متحده‌ناپدید شده‌ است‌. ازاین‌ رو همکاریهای‌ گسترده‌ ترکیه‌ با اسرائیل‌، این‌امکان‌ را به‌ ترکیه‌ می‌داد تا با تکیه‌ بر جایگاه‌ ژئوپلیتیکی‌ و وابستگی‌ به‌ناتو به‌ کمک‌ اسرائیل‌ نقش‌ چکش‌ تعادل‌ را در منطقه‌ ایفا کند. شایدبتوان‌ گفت‌ که‌:

«محور نظامی‌ ـ امنیت‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ می‌توانست‌ در شرایط‌ سخت‌از سوی‌ آمریکا به‌ عنوان‌ چماقی‌ علیه‌ کشورهایی‌ چون‌ ایران‌ وسوریه‌ و یا حتی‌ عراق به‌ کار گرفته‌ شود.»

توسعه‌ همکاریهای‌ امنیتی‌ با اسرائیل‌، یک‌ مصرف‌ داخلی‌عمده‌ای‌ برای‌ لائیک‌ها و ارتش‌ این‌ کشور داشت‌ و آن‌ تضعیف‌ رشداسلامگرایی‌ بود که‌ ارکان‌ نظام‌ لائیک‌ را هدف‌ قرار داده‌ بود؛ ارتش‌ترکیه‌ می‌کوشید تا با کمک‌ آمریکا و اسرائیل‌ این‌ روند را کنترل‌ یاتضعیف‌ کند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.