چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
فاطمه گودرزی, مادر محبوب تلویزیون ایران
روزنامه ایران: «اون فاطمه گودرزی توی فیلمهاست ولی من یکی دیگهام» میخواست بگوید خودش با نقش هایش فرق دارد. تفاوتی که هنر بازیگریاش را نشان میدهد. با فیلم میخواهم زنده بمانم مادری جدید را در سینما متولد کرد، مادری که شاید هنوز هم با او باشد چون خودش هم یک مادر است. او یک ویژگی دیگر هم دارد. استفاده از لهجههای مختلف حتماً به دلنشینتر شدن نقش کمک میکند و بانوی بازیگر داستان ما از این کار بهره گرفته است. ظهری پائیزی کافه ایران میزبان فاطمه گودرزی بود تا از ماهرخ بگوید زنی از خطه سرسبز شمال و یک دنیا حادثه و اتفاق. آنچه میخوانید گفتوگوی ما با فاطمه گودرزی است درباره هنری به نام بازیگری و نقشهای متفاوت.
خانم گودرزی از همان سالی که با فیلم میخواهم زنده بمانم شناخته شدید یک مادر با شما همراه بوده است،گویی همیشه مادر هستید.
می خواهید بگویید من تکراری شدم.
شما در این سالها نقش مادرهای مختلفی را کار کردید که شاید به تیپ تبدیل شده باشند.
مادر را میشود چند نوع مطرح کرد گونهای که شما میگویید بعد منفی ماجراست. اینکه من مادری را بازی کردم که به تیپ تبدیل شدم.
خب، نظر خودتان چیست؟
من چنین نظری ندارم. دلیلش این است که من نمیتوانم نقش دختر بچه را بازی کنم. همیشه یک زن در موقعیت مادر قرار میگیرد. از هر ۱۰ نقشی که به من پیشنهاد میشود، ۹ نقش اینگونه است مگر زنی باشد که شوهر و بچه ندارد، این دیگر مادر نیست اما نقشها برای ما اینگونه نوشته میشود خصوصاً وقتی زنی در سن و سال من باشد نقش مادر را ایفا میکند. حالا ممکن است این مادر ابعاد مختلفی داشته باشد مثلاً یک مادر وسواسی باشد، عاشق فرزندش باشد یا متعلق به یکی از نقاط بومی کشورمان باشد مانند ماهرخ در سریال اتاقی روی تپه که با گویش محلی صحبت کردم.
من سعی کردم نقش هایم را متفاوت بازی کنم مثلاً در سریال خانهای روی تپه اصلاً قرار نبود این زن گویش محلی داشته باشد و فیلمنامه چنین چیزی را نمیخواست ولی من این پیشنهاد را به کارگردان دادم و آقای یاری هم پذیرفت و در نهایت هم اعتماد کرد و این کار را انجام دادم و توانستم این آزادی عمل را داشته باشم و درست از آن استفاده کنم.
مادرهای دیگری هم که بازی کردم هر کدام تفاوتهایی داشتند مثلاً ماه منیر را خیلی دوست دارم چون مردم بسیار استقبال کردند. او هم به نوعی یک مادر است و به بچهها زندگی میآموزد. اعتقاد ندارم این نقش تیپ شده حداقل خودم تلاشم را کردم تا متفاوت باشم. ضمناً توجه داشته باشید که در فیلمنامه کمتر به شخصیت زنان پرداخته میشود و بیشتر مردان مورد توجه هستند. البته کارگردانهایی هم داریم که بسیار به بانوان توجه دارند اما تعدادشان بسیار کم است و اگر از همان تعداد کم این نوع کارها به من هم پیشنهاد شود بحث دیگری دارد اما من نقشهای بسیار متفاوتی را تجربه کردهام.
البته نکته مشترکی در همه این کاراکترها وجود دارد و آن ارتباط صمیمانه بیننده با من است. خیلی از مردم به من گفتهاند که برایشان قابل باور هستم و من را از خودشان میدانند.
البته سؤال بعد مثبت هم داشت؛ اینکه شما نسبت به بازیگران هم نسلتان حس مادرانه را بیشتر بروز دادهاید؟
نمیدانم، به نظرم بقیه هم این ویژگی را دارند مثلاً هم نسل من خانم فاطمه معتمدآریا است که بازیگر بسیار خوبی است مثلاً در گیلانه مادر فوق العادهای را بازی کرد.
یکی از معضلات نقشهای خانمهای بازیگر در سن و سال شما همین است که انگار فقط باید نقش مادر را بازی کنید و این باعث تکرار میشود؟
بله، درست میگویید نقشهای ما تکراری است اما این به نوشته و متن برمیگردد چرا که کمتر به نقش زن پرداختهاند.من وقتی نقشی را میپذیرم با کارگردان صحبت میکنم و میگویم این شخصیت را یک مادر صرف نبینیم. همه آدمها ویژگیهایی دارند سیاه مطلق یا سفید مطلق نیستند و نمیتوان فقط یک مادر معمولی صرف را نشان داد.
با کارگردان حرف میزنم و اگر نیاز نباشد که سکانسی اضافه و زمان اثر طولانی شود تلاش میکنم تا ایدههایی بدهم که نقش متفاوت شود اما تا جایی که فیلمنامه و نقش گنجایش داشته باشد.
و در این میان خودتان به چه نقشهایی علاقهمند هستید؟
هر چه متفاوتتر بهتر،همانطور که اشاره کردم آنهایی که متفاوت نباشد سعی میکنم متفاوتش کنم مثلاً تله فیلمی بود که با ایدههایی که مطرح کردم به یک سریال چهار قسمتی تغییر کرد.
نام کار به خاطر مونا بود و پیشنهاد دادم که به زبان آذری حرف بزنم البته لهجه آذری، بسیار سخت است و وقت زیادی هم میگیرد. ما هم معمولاً وقتی دعوت به کار میشویم هفته بعد کلید میزنیم و به همین دلیل فرصت زیادی نیست چون این ماجرا واقعی بود و میدانستم مادر این خانواده آذری زبان بوده، گفتم با این کارم، اثر را بیشتر به واقعیت نزدیک کنم.
خیلی جالب است که آذری صحبت کردن من بازخورد خوبی داشت. اینها نکاتی است که اگر فیلمساز با بازیگر همکاری کند ممکن است اتفاق متفاوت و تأثیرگذاری بیفتد. در واقع اعتماد کارگردان به بازیگر بسیار مهم است و از طرفی بازیگر هم بتواند خلاقیتش را به کار بگیرد. من تلاشم را کردم تا این تفاوت را نشان بدهم.
به نکته درستی اشاره کردید. اینکه وقتی دعوت به کار میشوید هفته بعد کلید میزنید و خیلی زود شروع میکنید. اخیراً سینما و تلویزیون ما از این شتابزدگی ضربه خوردهاند و با شتاب کارهای ضعیفی ساخته شدهاست. نظر شما چیست؟
متأسفانه همه این نکات به مسائل اقتصادی برمی گردد. گروه سعی میکند در زمان کمتری کار را تولید کند تا کمتر متضرر شود. این اتفاق میافتد، میگویند فرصت نداریم نمیتوانیم سه هفته پیش تولید بگذاریم، یک هفته پیش تولید میگذاریم و در یک زمان کم فیلمبرداری و تصویربرداری انجام میشود. نهایتاً میبینیم کار در یک ماه جمع شده است البته این دلیل نمیشود کسی که برای یک تله فیلم سه ماه وقت میگذارد حتماً کار خوبی میسازد.
همه ما در فیلمنامه حساسیت بیشتری داریم و یکی از معضلات این است که فیلمنامه کامل نیست و نیاز به اصلاح دارد و میگویند وقت نداریم در طول کار بازنویسی کنیم.
این مسائل به کار لطمه میزند به همین دلیل بسیاری از کارهایمان کیفیت کامل ندارد حتی در کارهای خیلی خوب من به عنوان یک دستاندرکار متوجه میشوم هنوز نقایصی وجود دارد.
شما خودتان هم مادر هستید. در ایفای کاراکتر یک مادر وجه مادرانه به کمکتان میآید؟
حتماً بیتأثیر نیست. همیشه چند درصد از خودمان را در کار میگذاریم. نمیتوانیم نگذاریم.من فاطمه گودرزی هستم و برای ایفای نقش شیوه خودم را دارم همانطور که یک بازیگر گونه دیگری بازی میکند، حتماً درصدی از فاطمه گودرزی در همه نقشهایی که تا به حال بازی کردم وجود دارد.
از شما نقشهایی را با لهجههای متفاوت از جمله لری، شمالی و... به یاد داریم. این دانش لهجه شما از کجاست.
به صرف عشق و علاقهای که به گویشهای محلی دارم این تلاش را میکنم و از دانش آدمهای همان سرزمین استفاده و تلاش را هم چاشنی ماجرا میکنم. وقتی حضورم در نقشی قطعی میشود در این باره زیاد سؤال و تحقیق میکنم.
این کار یک ریسک است چون شما به عنوان بازیگر باید هم مراقب حس نقش باشید و هم ادای درست لهجه؟
بله بسیار سخت است. بازیگر در درجه اول باید باور داشته باشد که از عهده کاری برمی آید. زمانی که احساس کنم نمیتوانم، آن کار را انجام نمیدهم البته درصدی از ماجرا هم ریسک است و من هم آدم ریسک پذیری هستم.در مورد چنین چیزی خطرناک است و حتماً به موضوع فکر میکنم و آنقدر عاشق کارم هستم که تلاش میکنم متفاوت باشد.
تمیز دادن یک نقشم با یک نقش دیگر و اینکه بخواهم شخصیت متفاوتی را خلق کنم باعث میشود،زیاد فکر کنم. در این میان لهجه اولین موردی است که به نظرم میرسد البته اگر قصه و کاراکتر شرایط این کار را داشته باشد اما اگر نداشت فکر دیگری میکنم.
راستی خانم گودرزی تصویرتان از خودتان شکستهتر است، چرا؟
معمولاً تصویر بازیگران از خودشان درشتتر و بزرگتر به نظر میآید این خاصیت لنز و دوربین است. بخشی به نورپردازی برمیگردد. گاهی نور به گونهای است که صورت بازیگر شکستهتر نشان داده میشود. در برخی کارها گریم تأثیرگذار است و در برخی موارد هم شخصیت بزرگتر از من به عنوان بازیگر است و حتی روی صدا هم اثر میگذارد. همه اینها باعث میشود که مخاطب فکر کند من چقدر تغییر کردم.
و این را در خانهای روی تپه دیدیم؟
شما میدانید که زنان محلی بخصوص در شمال کشورمان بسیار زحمت کشند معمولاً بسیار شکستهتر از زنان شهری هستند در نتیجه مصائب زندگی روی صورتشان اثر میگذارد و این زن هم مستثنی نیست. این شخصیت هم یک زن محلی است، شوهرش را هم که از دست داده و بار زندگی را به دوش میکشد و نقش مرد خانواده را هم بازی میکند.
مسئولیت بچه هایش را هم دارد. این همه فشار زندگی روی دوش ماهرخ است و اینها باعث میشود این شخصیت شکسته باشد. ناگفته نماند ما در ۴ ماه سرد شمال بازی کردیم و سرما باعث میشد لباسهای بیشتری بپوشیم و این هم ماهرخ را درشتتر و مسنتر نشان میداد.
یکی از طراحیهایی که برای این شخصیت داشتید خمیدگیاش است تا به نوعی نشان دهید بار زندگی را به دوش میکشد؟
بله درست است. انسان زحمتکشی هم هست.
جالب است ماهرخ ارکان زندگیاش را به دست گرفته و مدیر خوبی برای زندگی است. این اقتدار و مدیریت را خودتان به کاراکتر اضافه کردید؟
شاید وقتی فیلمساز من را برای یک نقش انتخاب میکند ویژگیهایی را در نظر گرفته.شاید کاری از من دیده و حس کرده من میتوانم مدیر خوبی هم باشم.
باید بگویم ماهرخ گذشته از اقتدار یک مادر کاملاً مهربان است و شاید کارگردان در من اینها را دیده است. البته به نظرم کاراکترهایی که اینگونه اقتدار دارند جذابتر هستند تا صرفاً فقط یک مادر مهربان. یک چیزهایی نقش را زیباتر میکنند مثلاً مادرهای ما وقتی پدر نیست نقش پدر را هم بازی میکنند و مدیریت میکنند. میگویند زن بلاست و ای کاش هیچ خانهای بیبلا نباشد اگر مادر در خانه نباشد انگار خانه سرد است ولی وقتی هست حواسش به همه چیز زندگی هست.
شما تجربه کار کودک و نوجوان دارید. وقتی چنین کارهایی پیشنهاد میشود چقدر بار آموزشی شما را راغب میکند تا کاراکتر را بپذیرید؟
کار با نوجوانان و کودکان بسیار مفرح است. آنها پاکی طینتی دارند که سر صحنه به بزرگترها منتقل میکنند و این لذت بخش است چون دائم در حال یادگیری هستند و شما را به تکاپو میاندازند که یاد بگیرید و یاد بدهید. درعین حال سخت هم است چون در پشت صحنه تمام حرکات شما را در نظر میگیرند و شما هم باید مراقب باشید زیرا شما الگوی آن نوجوان هستید. ولی صرفاً نقشی برای اینکه درسی را به نوجوان بدهم انتخاب نمیکنم. وقتی فیلمنامه میخوانم دقت میکنم چه زیباییای دارد و در نهایت چه میخواهد بگوید و حالا در کنارش میبینم نقشی که به من پیشنهاد شده چه ویژگیهایی دارد و آیا جای کار دارد؟ اگر احساس کنم با آن نقش میتوانم حرفی در بازیگری بزنم آن وقت بازی میکنم.
البته درجات بعدی هم دارد مثلاً کارگردان، بازیگران مقابل، گروه فنی و... در واقع سینما یعنی کار گروهی.
و چرا در این سالها از سینما دور شدید؟
در سینما طی سالهای اخیر نه تنها من که بسیاری از بازیگران همسال من دور شدند. فیلمهایی ساخته نشد که ما حضور داشته باشیم مثلاً دورهای مثلث عشقی ساخته میشد که ما نمیگنجیدیم یا طنز ساخته شد. من طنز دوست دارم و کار کردم اما موقعیتهای طنز را میپسندم. طنز فانتزی خیلی باید حساب شده باشد تا به قول معروف خوب از آب دربیاید. به همین دلیل سعی کردم محتاطانه انتخاب کنم. ترجیح دادم اگر اثر خوبی در تلویزیون پیشنهاد شود، بپذیرم تا اینکه یک کار معمولی سینمایی را بازی کنم.
از ابتدای گفتوگو چند بار اشاره کردید با نقشهایتان فرق دارید. میشود کمی بیشتر فاطمه گودرزی را برای ما معرفی کنید؟
من در عین حال که آدم صبوری هستم ولی بسیار عجول هم هستم و دوست دارم زود به نتیجه برسم. بسیار فعال هستم. مردم به من میگویند از نقشهای شما آرامش میگیریم اما خودم انسان خیلی آرامی نیستم، نه اینکه نباشم اما خیلی هم آرام نیستم. اصلاً نمیتوانم بیکار باشم. رفت و آمدهای خانوادگی چندانی ندارم چون فرصت زیادی ندارم.
حتماً درصدی از شخصیت من در نقش هایم است اما آن آدم کاملی که در کارها میبینید نیستم.
هیچوقت نخواستید یک نقش بسیار متفاوت را تجربه کنید.
نقش بسیار متفاوت باید پیشنهاد شود یا اگر هم شده در همین حدودی است که از من دیدهاید.
راستی چرا مخاطب با شما ارتباط خوبی برقرار میکند؟
همیشه سعی کردم درشت گویی نکنم. در کارم غلو نباشد. شاید به این دلیل است که من را از جنس خودشان میدانند و باعث خوشحالی و دلگرمی من میشود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست