چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
کلئوپاترا
کلئوپاترای هفتم، ملکهٔ مصر، دختر بطلیموس هشتم بود: اسم مادرش معلوم نیست چه بوده، اما این موضوع هیچ اهمیتی ندارد؛ چون زنی که زن بطلیموس هشتم بشود معلوم است چهجور زنی است.
این بطلیموس به بطلیموس نیزن معروف بود، چون که صبح تا غروب مینشست نی میزد. مصریها او را از مملکت انداختند بیرون، اما او چون خاصیت ارتجاعی داشت فوراً برگشت سرجای اولش. با همهٔ اینها در سال ۵۱ق.م. زندگانی را بدرود گفت و مملکت مصر را گذاشت برای کلئوپاترا و پسر برادر چهارده سالهٔ او، بطلیموس چهاردهم.
حالا چهطور شد که یکهو از بطلیموس هشتم پریدند به بطلیموس چهاردهم، مطلبی است که راستش من خودم هم درست سر در نمیآورم. ظاهراً بطلیموسها اینطوری بودند. علاوه بر این، بطلیموسها در اوایل کار خون یونانی خالص درجه یک توی رگهایشان جاری بود، ولی تا کار به کلئوپاترا و برادرزادهاش رسید، ناچار مقداری خون ناخالص هم وارد خونشان شده بود، حالا از چه راهی من نمیدانم، به طوری که در آن موقع خونشان از درجهٔ دو هم چیزی پایینتر رفته بود.
باری، کلئوپاترا و بطلیموس چهاردهم آبشان توی یک جو نمیرفت، چنان که نباید هم میرفت، و ظاهراً کلئوپاترا حساب کار دستش بود. چون که در آن موقع فرمانروای واقعی مصر خواجهای بود به اسم پونتیوس، و کلئوپاترا گویا نتوانست دل او را به دست آورد (گرچه حالا خودمانیم، چطوری میتوانست؟) این بود که اوضاعش قدری ناجور شد و چیزی نمانده بود که همان نصفه تخت و نیمتاجش را ول کند و از ترس جانش به سوریه پناهنده شود. در این موقع کلئوپاترا بیست و یک سال داشت و خیلی هم ناراحت بود، چون که احساس میکرد در زندگی به هیچجا نخواهد رسید.
اما دست برقضا در همین ایام بود که یولیوس قیصر یا ژول سزار خودمان که میگویند بزرگترین مرد رومی تاریخ بود۱، تصمیم گرفت سری به مصر بزند، چون که در آنجا، چنان که خواهیم دید، کارهای خیلی واجبی داشت. اما همین که قیصر وارد مصر شد، کلئوپاترا هم از آنطرف آمد تا راجع به مسائل جاری با قیصر وارد مذاکره شود.
کلئوپاترا ترتیبی داد که او را لای لحاف گرم و نرمی پیچیدند و به حضور قیصر بردند. وقتی که قیصر لای لحاف را باز کرد کلئوپاترا از آن تو در آمد و بقیهٔ شب را دربارهٔ مسائل جاری فیمابین دو کشور به مذاکره پرداختند. البته بعضیها عقیده دارند که آن دو گاهی که حوصلهشان از مسائل جاری فیمابین دو کشور سر میرفت قدری هم به مسائل غیر جاری فیمابین خودشان میپرداختند، ولیکن خود ما در این خصوص عقیدهای ابراز نمیکنیم.
به هر حال، نتیجهٔ مذاکرات این شد که قیصر کلئوپاترا را دوباره بر تخت نشاند، منتها اینبار در کنار بطلیموس پانزدهم که یک برادر دیگرش بود، چون که معلوم نیست به چه علت بطلیموس چهاردهم دو روز قبل از به تخت نشستن کلئوپاترا و بطلیموس پانزدهم با نهایت تاسف توی آب افتاده بود و غرق هم شده بود. یعنی البته فقط سرش توی آب افتاده بود و باقی بدنش کنار حوض دراز کشیده بود. این ابلهانهترین شکل غرق شدن توی حوض است، چون که اگر قرار باشد آدم توی حوض غرق بشود اقلاً باید تمام قد بپرد توی آب که آبتنی مضبوطی هم کرده باشد.
اما از قضا عمر بطلیموس پانزدهم هم چندان دراز نبود. یعنی راستش نگذاشتند دراز بشود؛ چون که کلئوپاترا مختصر زهری به او خوراند که منجر به فوت او شد. (البته شما کلئوپاترا را به این مناسبت مورد انتقاد قرار ندهید؛ چون اصولاً در خانوادهٔ بطالسه رسم بود که هر فردی میبایست هر چندتا از دیگر افراد خانواده را که بتواند چیزخور کند.) اما در عوض کلئوپاترا خواهرش آرسینوئه را زهر نداد، بلکه یک شخص دیگر را وادار کرد به او زهر بدهد.
قیصر پنجاه و چهار سال داشت، کلئوپاترا بیست و یک سال. اما قیصر هنوز خیلی کاربر بود: لاغر و ترکهای و، برخلاف آنچه شهرت دارد، ریزه اندام.
قیصر از اوایل پاییز آن سال تا اوایل پاییز سال بعد در مصر ماند و مرتب دربارهٔ مسائل فیمابین مذاکره کرد. نتیجهٔ مذاکرات پسر بود و اسمش را سزاریون گذاشت که به معنی «قیصرک» است. بدین ترتیب حالا دیگر کلئوپاترا حق داشت خودش را رسماً نامزد قیصر بداند.
قیصر بدش نمیآمد که او را بگیرد، ولی اشکال کارش در این بود که در شهر خودش یک زن دیگر داشت. از آنجا که کارها هیچوقت نباید جور دربیاد همیشه یک جای کار خراب میشود، عجیب اینجاست که در غالب موارد طرف زن دارد.
یولیوس قیصر هم مثل اسکندر کبیر ـکه خیلی مورد ستایش او بودـ عقیده داشت که وجودش جنبهٔ خدایی دارد. البته بدانید که این آقایان کافر بودند و خدایشان خدای خیلی مهمی نبود، بنابراین اگر هم وجودشان در آن موقع جنبهٔ خدایی داشته بعداً که خدایانشان قلابی از کار در آمدند جنبهٔ خدایی وجودشان هم ناچار خراب شد. در هر حال مقصود این است که انسان خوب نیست اینقدر خودپسند باشد.
اما پوشیده نماند که قیصر کلهاش طاس بود و موهای شقیقههایش هم سفید سفید شده بود۲. و اما باز پوشیده نماند که قیصر غشی هم بود.
از اقدامات دیگر او یکی کتابی بود که دربارهٔ قتلعام مردم گول نوشته بود، و دیگر آتش زدن کتابخانهٔ اسکندریه بود. البته قیصر نمیخواست کتابخانه را آتش بزند، بلکه چون با جنگ دریایی مصر را شکست داده بود، دستور داد کشتیهای جنگی مصر را در ساحل آتش بزنند، و از آنجا جرقه پرید توی کتابخانه و کتابخانه هم آتش گرفت. تقصیر از خود دانشمندان اسکندریه بود که بدون رعایت شرایط ایمنی کتابخانه را نزدیک محل آتش زدن کشتیها ساخته بودند.
در سال ۴۴ میلادی که کلئوپاترا به بازدید رم رفته بود رفقای نزدیک قیصر توطئه کردند و زدند و قیصر را کشتند. کلئوپاترا هم که دید اینطور شد گذاشت و رفت۳.
سه سال بعد کلئوپاترا مارکوس آنتونیوس (یا همان مارک آنتونی خودمان) را دید که مردی بود چاق و ریشو. خوب. میخواهید چهطور بشود؟ چاقی که عیب نیست. مگر طاسی عیب بود؟ کلئوپاترا و آنتونیوس بلافاصه همدیگر را پیدا کردند و تصمیم گرفتند که به کمک هم آسیا را تسخیر کنند، یا شاید هم آسیاب را؛ چون که برای تسخیر آسیا میبایست از خوابگاه بیرون بیایند و چندین فرسخ راه بروند. و به علاوه آسیا همین جور منتظر نایستاده بود که آنها بیایند تسخیرش کنند. معلوم بود که تقصیر از کلئوپاترا است، چون که وقتی کلئوپاترا با قیصر هم بود باز دو نفری همین خیال را داشتند. عجب زنی بود، نمیگذاشت مردها با خیال راحت کارشان را بکنند.
رابطهٔ کلئوپاترا و آنتونیوس در حقیقت یک قرارداد پایاپای بود، به این معنی که کلئوپاترا برای حفظ تاج و تختش احتیاج به یک حامی گردن کلفت داشت و آنتونیوس هم احتیاج مبرمی به سکهٔ طلا داشت. اما مردم بدزبان این واقعیات را نادیده گرفتند و پشت سر آنها شروع کردند به بدگویی و همینطور بد گفتند و هنوز هم که هنوز است دارند بد میگویند. تا به امروز درست دو هزار سال است. حتی وقتی کلئوپاترا برای آنتونیوس یک پسر و دختر دوقلو هم زایید باز هم مردم دست برنداشتند.
اسم دوقلوها را اسکندر هلیوس و کلئوپاتراسلن گذاشتند. من حتی اسم بچهها را ذکر کردم که یک وقت خیال نکیند دارم از خودم در میآورم. البته کلئوپاترا و آنتونیوس مخفیانه با هم ازدواج کرده بودند، و در این وقت دوقلوها فقط چهارسال داشتند. بنابراین پیداست که همدیگر را میخواستند. آنتونیوس گرچه مانند قیصر جنبهٔ خدایی نداشت، ولی خوب هرچه بود برای کلئوپاترا مونس بسیار خوبی به شمار میرفت.
هیچ وقت هیچکس نمیتوانست پیشبینی کند که این آدم یک لحظه بعد چه کاری خواهد کرد. البته این تعجبی ندارد، چون کار دیگر آدمها را هم نمیشود پیشبینی کرد و هرکس هم بگوید من میکنم بیخود میگوید. اما در مورد آنتونیوس قضیه به این شکل بود که خودش هم نمیتوانست؛ یا به عبارت دیگر اگر هم پیشبینی میکرد به احتمال قوی پیشبینیاش غلط در میآمد. به هر حال، چون آنتونیوس و کلئوپاترا ذوقشان با هم جور بود همدیگر را خوب درک میکردند. مثلاً بعضی شبها که حوصلهشان سر میرفت لباس گدایی میپوشیدند (چون گمان میکنم گدایی در آن زمان اونیفورم مخصوصی داشته است) و تو کوچهها ولو میشدند. در خانهها را میکوبیدند و در میرفتند و پنجرهها را با قلبه سنگ میشکستند و غش غش میخندیدند. خلاصه پیدا بود از همدیگر خوششان میآید؛ چون اشخاصی که از همدیگر خوششان میآید خیال میکنند دیگران هم از آنها خوششان میآید و خیلی لوس و بیمزه میشوند.
از کتاب چنین کنند بزرگان
پانویسها:
۱. قیصر در کشور گول یک میلیون زن و مرد و بچه را کشته بود و یک میلیون هم اسیر گرفته بود. پیش از آن هیچ مرد رومی به این درجه از عظمت نرسیده بود.
۲. به صاحب همچو قیافهای میگویند:«با شخصیت»، منتها به این شرط که حسابی پولدار باشد.
۳. یکی از مورخان، جیمز آنتونی فرود، میگوید داستان کلئوپاترا و قیصر حقیقت ندارد و بعداً مردم برایشان درآوردهاند؛ ولیکن معلوم نیست قضیهٔ سزاریون را چه میگوید، چون که این یکی قضیه را قیصر و کلئوپاترا خودشان درآوردند نه مردم.
۴. آخر طبق همان قاعدهٔ کلی آنتونیوس هم زن داشت. در صورتی که مردها اگر قدری تامل کنند و در اولین فرصت زن نگیرند ممکن است در فرصتهای بعدی زن بگیرند.
۵. منظور از جان در اینجا درست روشن نیست.
نوشتهٔ: ویل کاپی
برگردان: نجف دریابندری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست