دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا

اكوتوریسم نجات بخش طبیعت


طبیعت انگیزاننده عشق در آدمی است محل رویش جوانه های امید و جایگاه پرورش آرمان هاست

مادر طبیعت‌ دل‌ در گرو نیكی‌ رساندن‌ به‌ انسان‌ها دارد، حال‌ آنكه‌ انسان‌ امروزی‌ در پی‌ منافع‌ كوته‌فكرانه‌ و كوتاه‌ مدت‌ خود است‌. در طبیعت‌ بكر و نابی‌ كه‌ می‌توان‌ بهره‌های‌ مادی‌ و معنوی‌ بسیاری‌ از آن‌ برد، همه‌گونه‌ خیر و بركت‌ برای‌ آدمی‌ مهیاست‌ و گنجینه‌یی‌ كه‌ طبیعت‌ نثار آدمیان‌ كرده‌، آن‌ قدر گسترده‌ و فراخ‌ است‌ كه‌ هنوز ما نتوانسته‌ایم‌ بطور صحیح‌ و اصولی‌ از این‌ گنج‌ بزرگ‌ بهره‌ بریم‌ والبته‌ كشور ایران‌ از معدود نقاط‌ جهان‌ است‌ كه‌ طبیعت‌ آن‌ افزون‌ بر زیبایی‌های‌ ظاهری‌، گنج‌های‌ درونی‌ بسیار دارد، اما اینكه‌ چطور و چگونه‌ از این‌ گنجینه‌های‌ عظیم‌ بهره‌برداری‌ كنیم‌، جای‌ بسی‌ تامل‌ است‌.

قاره‌ سبز (اروپا) مملو از جنگل‌ها و مراتع‌ است‌. اما از گنجینه‌های‌ داخلی‌ نظیر نفت‌، گاز و اورانیوم‌، تقریبا بی‌بهره‌ است‌. با این‌ حال‌ یكی‌ از پایه‌های‌ اقتصادی‌ خود را بر استفاده‌ درست‌ و علمی‌ از طبیعت‌ بنا كرده‌ و با حفاظت‌ و حراست‌ از طبیعت‌ و محیط‌ زیست‌، سفر و گردش‌ مردم‌ دیگر نقاط‌ جهان‌ را به‌ اروپا، سرلوحه‌ برنامه‌ریزی‌های‌ خود قرار داده‌ و به‌ رغم‌ انقلاب‌ صنعتی‌، مسائل‌ زیست‌ محیطی‌، همواره‌ مورد توجه‌ دول‌ این‌ قاره‌ بوده‌ است‌.در كشورهای‌ اروپایی‌، تشكل‌های‌ مردمی‌ بسیاری‌ برای‌ رفع‌ مسائل‌ و معضلات‌ زیست‌ محیطی‌ تلاش‌ می‌كنند، تا آنجا كه‌ با برنامه‌ریزی‌ اصولی‌ و كاربردی‌ حراست‌ از منابع‌ طبیعی‌ را به‌ یك‌ فرهنگ‌ ملی‌ بدل‌ كرده‌اند. كمك‌های‌ مالی‌ مردمی‌ نیز تا حد زیادی‌ مورد توجه‌ مسوولان‌ قرار گرفته‌ و ایشان‌ را به‌ حمایت‌ از این‌ تشكل‌ها ترغیب‌ كرده‌ است‌ و از این‌ رهگذر، دولتمردان‌ و مردم‌ با كمك‌ هم‌ در احیای‌ محیط‌ زیست‌ كوشیدند و امروزه‌ محیط‌ زیست‌، كه‌ از مهمترین‌ مسائل‌ روز است‌، نقشی‌ تعیین‌كننده‌ در انتخابات‌ پارلمانی‌ و حتی‌ ریاست‌ جمهوری‌ دارد.طی‌ سالهای‌ گذشته‌، آلمان‌ در شمار یكی‌ از دولت‌های‌ مقتدر در حراست‌ از محیط‌ زیست‌ بوده‌ است‌. مسابقات‌ اسكی‌ در كوه‌های‌ سویس‌ نیز نشان‌ از كوهستان‌ پاك‌ و حفاظت‌ شده‌ دارد و مقدار سرمایه‌ جذب‌ شده‌ در طول‌ مسابقات‌ المپیك‌ زمستانی‌، بخشی‌ از درآمد كشور سویس‌ را تشكیل‌ می‌دهد.در ایران‌، كشوری‌ با اقلیم‌های‌ متفاوت‌ و تعدد گونه‌های‌ گیاهی‌ و جانوری‌ فراوان‌، هنوز برنامه‌ریزی‌ اصولی‌ و كاربردی‌ در این‌ زمینه‌ وجود ندارد.روند تخریب‌ محیط‌ زیست‌ بویژه‌ جنگل‌ در ایران‌ بسیار تاؤربرانگیز است‌. با خشكاندن‌ و سوزاندن‌، جنگل‌ها را نخست‌ به‌ مرتعی‌ برای‌ دام‌ تبدیل‌ كرده‌، سپس‌ آن‌ را به‌ مزارع‌ كشاورزی‌ مبدل‌ می‌سازند. سرانجام‌ نیز براساس‌ برنامه‌ریزی‌های‌ مسوولان‌، این‌ مزارع‌ به‌ زمین‌های‌ مسكونی‌ برای‌ سكونت‌ مهاجران‌ تبدیل‌ می‌شود.این‌ در حالی‌ است‌ كه‌ این‌ زمین‌ها دست‌ به‌ دست‌ توسط‌ دلالان‌ خرید و فروش‌ می‌شود و در نهایت‌ افراد سودجو، آن‌ را به‌ منازلی‌ با چشم‌انداز زیبا (جنگل‌ سابق‌) تبدیل‌ می‌كنند و به‌ قیمت‌ گزاف‌ به‌ فروش‌ می‌رسانند.

جاده‌

برای‌ تخریب‌ جنگل‌، نخستین‌ و آسان‌ترین‌ روش‌، استفاده‌ از شیوه‌ های‌ فریبنده‌ است‌، بدین‌ ترتیب‌ كه‌ ابتدا به‌ بومیان‌ و روستاییان‌، قول‌ ساخت‌ و احداث‌ جاده‌ برای‌ سهل‌الوصول‌ شدن‌ تردد ایشان‌ به‌ شهر و بالعكس‌ داده‌ می‌شود. روستایی‌های‌ خوش‌ طینت‌، كه‌ طی‌ سالیان‌ متمادی‌ از كمبود امكانات‌ رفاهی‌ رنج‌ می‌برند، به‌ آوای‌ این‌ دهل‌ كه‌ از دور بسیار شنیدنی‌ است‌ گوش‌ می‌سپارند و سودجویان‌ كه‌ با دیدن‌ روستاهای‌ بكر و ناب‌ تنها به‌ منافع‌ خود می‌اندیشد شروع‌ به‌ خرید اراضی‌ كشاورزان‌ می‌كنند و كشاورزان‌ تهیدست‌ نیز به‌ بهای‌ اندك‌ زمین‌ خود را به‌ آنان‌ واگذار می‌كنند، اما به‌ محض‌ اتمام‌ عملیات‌ جاده‌سازی‌، سودجویان‌ بیشتری‌ به‌ این‌ مناطق‌ هجوم‌ می‌آورند. پس‌ از مدت‌ كوتاهی‌، املاك‌ روستاییان‌ نرخ‌ كاذب‌ پیدا كرده‌ و كشاورزان‌ و مالك‌ها به‌ بهانه‌ صعود قیمت‌ها، مزارع‌ را تفكیك‌ و در قطعه‌های‌ كوچك‌ می‌فروشند و از سود به‌ دست‌ آمده‌ به‌ زندگی‌ روستایی‌ خود شكلی‌ تازه‌ می‌بخشند كه‌ نه‌ با زندگی‌ شهری‌ همگون‌ است‌ و نه‌ با زندگی‌ روستایی‌. آنها وسایل‌ تسهیلات‌ رفاهی‌ برای‌ خود فراهم‌ می‌كنند و بهترین‌ شغل‌ در این‌ موقعیت‌ را ساخت‌ و ساز می‌پندارند، چرا كه‌ تا سال‌ها قبل‌ صرفا با برداشت‌ محصول‌ در فصل‌ درو به‌ پول‌ دست‌ می‌یافتند و مخارج‌ سالانه‌ خود را تامین‌ می‌كردند كه‌ بسیار هم‌ اندك‌ بود و حال‌ با فروش‌ چند قطعه‌ زمین‌ به‌ ثروتی‌ به‌ مراتب‌ بیشتر دست‌ می‌یابند و از این‌ رهگذر برای‌ فرزندان‌ خود موقعیت‌ شغلی‌ (مشاور املاك‌ یا امور دیگر مربوط‌ به‌ ساخت‌ و ساز) ایجاد می‌كنند. این‌ روستاییان‌ دلخوش‌اند كه‌ از مهاجرت‌ فرزندانشان‌ به‌ شهر و عواقب‌ سوء آن‌ جلوگیری‌ كرده‌اند، بی‌خبر از آنكه‌ خود شیشه‌یی‌ شده‌اند در دست‌ افراد سودجو برای‌ قطع‌ زندگی‌ آسوده‌ روستایی‌شان‌.جمعیت‌ روستا رشد روزافزون‌ می‌یابد و كم‌كم‌ روبه‌ شهر شدن‌ می‌گذارد. دولت‌ در پی‌ نیاز مردم‌ امكانات‌ می‌دهد و رشد فزاینده‌ ادامه‌ می‌یابد تا آخرین‌ آؤار روستا نیز رخت‌ ببندد.ولی‌ نیاز به‌ محصولات‌ كشاورزی‌ همچنان‌ دیده‌ می‌شود و این‌ طرح‌ خودكفایی‌ در كشاورزی‌ است‌ كه‌ وسوسه‌برانگیز است‌.خاك‌ غنی‌ كناره‌ جنگل‌ مرحله‌ جدیدی‌ از توسعه‌ كشاورزی‌ را آغاز می‌كند چرا كه‌ روی‌ زمین‌ شهری‌ نمی‌توان‌ محصول‌ كشاورزی‌ كاشت‌. توسعه‌ كشاورزی‌ در حاشیه‌ جنگل‌ خاك‌ را فرسایش‌ می‌دهد. درختان‌ بی‌هیچ‌ دلیلی‌ هر ساله‌ عقب‌ می‌نشینند و تخریب‌ ادامه‌ می‌یابد.

موارد فوق‌ همه‌ حقیقتی‌ است‌ كه‌ هر روز در گوشه‌یی‌ از مناطق‌ جنگلی‌ بروز و ظهور می‌كند و گسترش‌ می‌یابد. روستاییان‌ چاره‌یی‌ جز این‌ نمی‌اندیشند كه‌ از توان‌ ایشان‌ نیز خارج‌ است‌. اگرچه‌ احداث‌ جاده‌، نقل‌ و انتقال‌ را در مسیرهای‌ روستا به‌ شهر آسان‌ می‌كند، اما از بدو طرح‌ و نقشه‌ تا پایان‌ عملیات‌ چیزی‌ جز تخریب‌ انجام‌ نمی‌شود.

برای‌ زیرسازی‌ ابتدا درختان‌ و گونه‌های‌ گیاهی‌ از بین‌ می‌روند و با یورش‌ ماشین‌آلات‌ صنعتی‌ و ایجاد آلودگی‌های‌ صوتی‌ و زیست‌محیطی‌، گونه‌های‌ جانوری‌ ضعیف‌ از بین‌ می‌روند و قوی‌ترها از منطقه‌ می‌گریزند و كوچ‌ می‌كنند و بعد از اتمام‌ عملیات‌، موج‌ سرمایه‌داران‌ طبیعت‌ ستیز به‌ سوی‌ روستا روانه‌ می‌شود و جاده‌، شكارچیان‌ غیرمجاز را به‌ دل‌ طبیعت‌ دعوت‌ می‌كند. خونریزی‌ جای‌ شكار را می‌گیرد و همزمان‌ با قاچاق‌ چوب‌، قاچاق‌ شكار نیز جان‌ می‌گیرد تا شكست‌ طبیعت‌ طی‌ مدت‌ كوتاه‌تری‌ رخ‌ دهد.درحال‌ حاضر، مردم‌ روستاها چاره‌یی‌ جز این‌ ندارند كه‌ برای‌ امرار معاش‌ بهتر، تن‌ به‌ فروش‌ املاك‌ به‌ قیمت‌ نازل‌ دهند. این‌ وظیفه‌ مسوولان‌ است‌ كه‌ این‌ مناطق‌ را از معرض‌ تخریب‌ و تهدید در امان‌ دارند.بومیان‌ درختان‌ را دوست‌ دارند و به‌ طبیعت‌ احترام‌ می‌گذارند. ولی‌ كاشت‌ هر ساله‌ با امید كوتاهی‌ به‌ برداشت‌، زندگی‌ ساده‌ آنان‌ را تهدید می‌كند. از سویی‌ تخریب‌ به‌ روش‌ جاده‌سازی‌ خاك‌ را سست‌ و ناامن‌ می‌كند. با آسیب‌پذیری‌ زمین‌های‌ بالادست‌، مزارع‌ پایین‌دست‌ در خطر سیلاب‌ قرار می‌گیرند و شرایط‌ زندگی‌ كشاورزگونه‌ را سخت‌تر می‌كند.اگر مرد زارع‌ بتواند به‌ صورت‌ مكانیزه‌ به‌ كشاورزی‌ بپردازد و از سویی‌ میزبان‌ گردشگران‌ طبیعت‌ (اكوتوریست‌ها) باشد و با فروش‌ محصولات‌ فرهنگی‌ روستایی‌، سرمایه‌یی‌ به‌ دست‌ آورد، هرگز به‌ فروش‌ املاك‌ پدری‌ تن‌ نخواهد داد و با بهره‌برداری‌ درست‌ از طبیعت‌ پیرامونش‌ و برقراری‌ ارتباط‌ با گردشگران‌ فرهنگی‌ و طبیعی‌، می‌تواند درآمد بهتری‌ به‌ دست‌ آورده‌ و ضمن‌ آسان‌تر شدن‌ زندگی‌ و امرار معاش‌، برای‌ نسل‌های‌ آتی‌ نیز موقعیت‌ شغلی‌ ایجاد كند. تنها در این‌ صورت‌ است‌ كه‌ می‌توان‌ از مهاجرت‌ بی‌رویه‌ جلوگیری‌ و كمبود امكانات‌ روستاها را برطرف‌ كرد.نخستین‌ گام‌ در این‌ راه‌ نهادینه‌ كردن‌ فرهنگ‌ حفاظت‌ و حراست‌ از طبیعت‌ و محیط‌ زیست‌ است‌. مردم‌ باید قدر هوای‌ پاك‌ روستا را بدانند و به‌ ارزش‌های‌ اصیل‌ كه‌ در طبیعت‌ یافت‌ می‌شود، بها دهند. آب‌ و هوای‌ مورد استفاده‌ آدمی‌ برخاسته‌ از طبیعت‌ پیرامون‌ اوست‌. باید آن‌ را دریابیم‌ كه‌ زندگی‌ خواهد مرد، اگر كه‌ طبیعت‌ بمیرد.

كاوه‌ كوهك‌