چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

اصلاح طلبان و بی اعتنایی به دموكراسی از پایین


اصلاح طلبان و بی اعتنایی به دموكراسی از پایین

برای پیشبرد دموكراسی آیا باید آن را از بالا یعنی رسوخ در اركان حكومت دنبال كرد یا از پایین یعنی به عنوان یك جنبش اجتماعی برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید اقسام دموكراسی را مورد مداقه قرار داد

برای پیشبرد دموكراسی آیا باید آن را از بالا یعنی رسوخ در اركان حكومت دنبال كرد یا از پایین یعنی به عنوان یك جنبش اجتماعی برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید اقسام دموكراسی را مورد مداقه قرار داد. شاید ساده ترین و پرآوازه ترین شكل دموكراسی تحدید اركان حكومت به چارچوب های قانونی و پاسخگویی و شفافیت دولت است. نوعی از حكومت كه در آن حاكمان در برابر مردم و قانون مجبور به پاسخگویی اند.

ولی نوع دیگری از دموكراسی یا بهتر بگوییم دموكراسی از منظر دیگر، یك فرهنگ است. فرهنگی آمیخته با مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی. در واقع در این نوع دموكراسی، دموكراسی محدود به مجموعه ای از نهادها نیست بلكه نظامی مبتنی بر ارزش هایی از قبیل قانون مداری، حس مسئولیت مدنی، تساهل و مدارا، آزادی های فردی و اجتماعی و احترام به شٲن انسانی شهروندان است. در واقع نوع اول دموكراسی تنها مكانیسم فرمانروایی خوب است كه در آن اهداف اجتماعی و تاریخی بیشتر مبتنی بر تغییر حاكمیت بدون خونریزی، انتخاب حاكمان از طریق مردم و رعایت قاعده و قوانین بازی سیاسی است.

در حالی كه دموكراسی از منظر فرهنگ حاكم در جامعه بر ارتقای سطح زندگی از سنتی به مدرن، نهادینه كردن فرهنگ فردگرایی و انسان مداری، درونی كردن احترام به حقوق و ارزش های دیگران در اعضای جامعه، طرح ریزی سازوكارهایی برای ارتقای كامیابی فردی و اجتماعی، كسب رفاه اقتصادی به عنوان حق اولیه انسان و رسیدن به درجه ای از كمال سیاسی و اجتماعی كه راه رسیدن حاكمان خودكامه را به حكومت مسدود می كند استوار است. بر همین اساس می توان شكست تاریخی مشروطه و جنبش های آزادیخواهانه یك صد سال اخیر را برپایه همین موضوع تحلیل كرد. در واقع وجود دولت های دموكراتیك در فصل هایی از تاریخ سیاسی ایران و سپس زوال و نابودی این دولت ها و بیرون آمدن دولت های نظامی، خودكامه و توده گرا از دل این دولت ها نتیجه تعمیق نیافتن فرهنگ دموكراسی در جامعه ایرانی است. بی شك وجود چنین دولت هایی و از جمله دولت اصلاح طلب خاتمی نتایج مثبت بسیاری داشته است ولی سئوال اینجا است كه چرا عمر دولت هایی از این دست كوتاه است بی شك دموكراسی به عنوان فضای گفتمانی غالب در یك جامعه نیازمند زیرساخت ها و پایه ریزی های اساسی است كه بدون وجود چنین پایه هایی گفتمان دموكراتیك تنها به صورت مقطعی در جامعه رواج می یابد.

در واقع لازمه جامعه دموكراتیك طرح ریزی زندگی اجتماعی بر پایه روابط و مناسبات مدرن اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. در جوامع غیردموكراتیك با ساختار سنتی فرهنگ دموكراسی به سختی پا می گیرد. پروسه تدریجی و زمان بر گذار به دموكراسی در جوامعی از قبیل ایران نیازمند طرح ریزی نظام اقتصادی مبتنی بر ارتزاق دولت از مردم و وامداری اقتصادی دولت نسبت به مردم، نهادینه كردن مشاركت در عرصه عمومی و سیاسی از طریق تحزب و عضویت در سازمان های غیردولتی، ارتقای دانش سیاسی اقشار مختلف جامعه و شكل گیری تحلیل سیاسی به جای توهم سیاسی و به كارگیری سازوكارهای دموكراتیك در پیشبرد زندگی اجتماعی است. در واقع یكی از نقدهایی كه بر دولت اصلاحات وارد است ناتوانی آن در برقراری ارتباطی ارگانیك و پیوسته با سطوح مختلف جامعه و محدودیت اصلاح طلبان به عرصه قدرت سیاسی است. نمی توان جامعه ای را فرض كرد كه در آن یك قدرت حاكمه دموكراتیك تنها بر پایه آرای بی هدف جمعی از مردم كه تنها وظیفه شان رای درست دادن است شكل بگیرد. رای درست و سنجیده نیازمند تفكر و تحلیل سیاسی و اجتماعی است كه تنها از عهده جامعه دموكراتیك با زیرساخت های مدرن برمی آید.

از این رو دموكراسی از بالا نتیجه ای جز دولت های دموكراتیكی با عمر كوتاه ندارد هرچند این دولت ها ثمرات ارزنده ای دارند اما ناتوانی آنها در تداوم راه اصلاحات سیاسی باعث ركود فعالیت های سیاسی و ناامیدی مردم و فعالان سیاسی می شود. با این حال جامعه ایران بی شك نیازمند دولت های اصلاح طلب برای فشار از بالا در جهت نیل به دموكراسی است. در جامعه ای كه احزاب نه از چنان استقبال و مقبولیتی برخوردارند كه بتوانند پیشرو به دستگیری و هدایت افكار عمومی باشند و نه توانایی این كار را دارند و از جهتی با وجود مشكلات بسیاری كه مخالفان و مانع شوندگان دموكراسی و جامعه مدنی در راه رسیدن به اهداف ایجاد می كنند، وجود دولتی دموكراتیك كه حامی جریان اصلاحات اجتماعی و دستگیر جنبش های مردمی باشد لازم و ضروری است. در اینجا دولت تنها نقش درگیر در پروسه اصلاحات را ندارد بلكه جامعه در سایه حمایت دولتی همسو و دموكراتیك به بازسازی خود می پردازد و در جهت تعمیق مولفه های دموكراسی و جامعه مدرن در اجتماع می كوشد.

آنچه مسلم است و تجربه دوران اصلاحات نیز نمود بارز آن است اینكه اصلاح ساختارهای معیوب و واپس گرا و مخالف دموكراسی به سختی امكان پذیر است. از طرفی ورود به عرصه اجتماع نیازمند برنامه ریزی دقیق و مهم تر از همه عرصه ای باز و بدون محدودیت های مختلف است كه در شرایط ایران امروز بدون پشتوانه قدرت سیاسی امكان پذیر نیست. از این رو تلاش برای به دست گیری قدرت كه وظیفه ذاتی احزاب سیاسی است و تشكیل دولتی با سازوكارهای دموكراتیك یكی از راهكارهای اساسی برای ایجاد جامعه ای دموكراتیك است. دموكراسی از بالا به هیچ وجه حركت در جاده بن بست نیست به شرطی كه وظیفه اصلی آن حمایت از جامعه مدنی و تلاش برای تعمیق دموكراسی در جامعه باشد. در واقع استراتژی آینده اصلاح طلبان می تواند به دست گیری قدرت برای اصلاحات اجتماعی باشد استراتژی ای كه می توان آن را «سقف اصلاحات اجتماعی بر ستون قدرت سیاسی» نامید.

حمیدرضا ابراهیم زاده