چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
تعریف سیاست
● تعریف لغت سیاست
▪ (در ریشهٔ عربی) «رام کردن اسب»
▪ (در لغت) «خطمشی» یا «خط سیر و راهی که انسان پیشرو دارد».
▪ (در انگلیسی: politics) برنامه، شیوهٔ عمل، اصول و قواعدی اساسی، اصول راهنما و...
▪ (در اصطلاح عام) روند و انجام تصمیم گیریها برای هر گونه گروه است؛ از قبیل حکومتها و کشورها، نهادهای سازمانی، دانشگاهی، دینی و دیگر نهادها
▪ (در اصطلاح خاص)روند و انجام تصمیم گیریها برای حکومتها و کشورها
▪ (در علوم سیاسی) دارای معانی دیگری نیز هست.
● تعریف علم سیاست
علم سیاست عبارت است از تدبیر امور کشور به گونه ای که امور زندگی ملت به صلاح آید. هدف باید معلوم گردد. ارزشها و ضد ارزشها معلوم شود. موضوع سیاست عبارتی پهناور است که در موضوعهای مختلف می تواند به کار رود اما تعریف علم سیاست به اداره کشور بر میگردد. اولویت دادن پروژههای صنعتی، فرهنگی، اقتصادی و دیگر پروژهها بی صورتی که کل مردم در جامعه از آن بهره گیرند چه کوتاه مدت و چه دراز مدت. در سیستمهای حکومتی مختلف میزان رشوه خواری کارکنان دولت میتواند در نابودسازی سیاستهای اصلی نقش بسزایی داشته باشد. بسیاری از فیلسوفان و سیاستمداران باور دارند که سیاست باید از دین و رشوه جدا باشد تا به صورت درستی برای مملکت ثمر دهد.
● ویژگیهای فن سیاست
▪ مبارزهای برای کسب، حفظ، افزایش یا نمایش قدرت
ـ تعریف کامل فنّ سیاست
رهبری صلح آمیز یا غیر صلح آمیز روابط میان افراد گروهها و احزاب (نیروهای اجتماعی) و کارهای حکومتی در داخل یک کشور، و روابط میان یک دولت با دولتهای دیگر در عرصه جهانی است. سیاست یک فرد، یک گروه، یک حزب، یک حکومت و سیاست خارجی دولتها (سیاست بین المللی) در این تعریف از هم جدا شده اند. سیاست برآیند منافع نیروهای اجتماعی نامبرده است.
ـ تعریف مختصر فنّ سیاست
در دانش و فنّ مدیریت دولتی
الف) سیاست: «برنامه و یا دستورالعملِ در حال اجرا و یا تجویز شده از سوی مراجع صاحب صلاحیت»
ب) سیاستگذاری: «فرایند تعامل گروهها و مراجع ذیصلاح و ذینفع در تصمیمگیری برای مواجهه با مسائلی است که دامنهٔ اثر مستقیم یا غیرمستقیم بالایی برای این گروهها و مراجع دارد.»
● باید های سیاست
آنچه سیاست گذاری باید تامین کند:
▪ پایداری
▪ آیندهنگری
▪ هدفداری
▪ عمومیت
▪ گستردگی
▪ نمایانگری
● انواع
▪ سیاستهای عمومی: «اصولی هستند که بهوسیلهٔ مراجع ذیصلاح در کشور وضع شدهاند و بهعنوان یک الگو و راهنما، اقدامات و فعالیتهای لازم در جامعه را راهبری میکنند».
▪ سیاستهای کلان: سیاستهای عمومی که یکی از دو مورد زیر را داشته باشد
۱) از نظر موضوعی بسیار فراگیر، فرابخشی یا حساس بوده و به تعبیری تفسیری نزدیک از قوانین اصلی کشور به حساب آیند (مانند سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی)
۲) جنبهٔ تعیین کنندهٔ بالایی برای سایر سیاستهای عمومی داشته و نقش راهنمای جدیای برای آنها داشته باشند،
۳) موضوعاتی باشند که تغییر موضع و یا رویکرد حساب شدهای نسبت به آنها در سطح مدیریت کشور مدنظر قرار گرفتهاست،
۴) برای اهداف راهبردی مشخصی مانند اهدافی در سطح چشمانداز و در چارچوب چنین طرحهای کلان و جدیدی نیازمند بازنگری، بازآرایی و یا تصریحات مشخص و تکلیفی خاصی باشند.
ـ بایدهای سیاست کلان
علاوه بر بایدهای سیاستها، سیاست کلان باید:
الف) دارا بودن هدفهای کلی و فراگیر
ب) تعیین کنندهٔ حد و مرز سیاستهای عمومی
ج) تعیین کنندهٔ اولویت زمانی سیاستهای عمومی
د) تعیین کنندهٔ میزان ریسکپذیری و دامنهٔ مداخلات قابل اتکا در سیاستهای عمومی
و) تعیین کنندهٔ میزان عمق و گسترهٔ مطلوبِ سیاستهای عمومی
هـ) تعیین کنندهٔ جهشی یا تعادلی بودن سیاستهای عمومی
ی) تعیین کنندهٔ پیشفرضها، بنیادهای نظری و شیوهها و ابزارهای مورد نیازِ سیاستهای عمومی
● تعاریف افراد از فنّ سیاست
▪ دانشمندان غربی
هنر استفاده از قدرت یا امکاناتو به طوری که بلند پروازیهای سیاستمدار باید با قدرتش متناسب باشد. وگرنه هرگز به هدفش نمیرسد. (نولی) حکومت کردن بر انسانها (کایتا نوموسکا و آستین رانی) مبارزه برای قدرت و نفوذ و اعمال آن در جامعه همه آن فعالیتهای که مستقیم یا غیر مستقیم با کسب قدرت دولت، تحکیم قدرت دولت، و استفاده ار قدرت دولت همراه است (نولی) توزیع آمرانه ارزشها(ریستون)
▪ دانشمندان اسلامی
سید جعفر کاشف الغطاً در پاسخ به این پرسش که چرا در سیاست دخالت میکند، به این مضمون پاسخ داد:
دخالت در سیاست اگر به معنای نصیحت و ارشاد و نهی از فساد و نصیحت کردن حاکمان بلکه عامه مردم و بر حذر داشتن از واقع شدن در دامهای استعمار و نهادن بندها و زنجیرها بر شهرها و مردم باشد، اگر سیاست دین امور باشد پس من (و به خدا پناه میبرم از گفتن من مگر دراین مقام) آری من تا سر در سیاست غرق هستم و آن از و ظایف من است و خود را در بر آن مسول میبینم.
از امیر آبادی در کتاب السیاسته به مباحث پیرامون سیاست مدنی و کشور داری میپردازد و در رسالهٔ فی اثبات النبوت فلسفه بعثت پیامبران را میگوید. او:
ـ هدف نهایی یک جامعه مدنی و سیاسی را رسیدن به سعادت میداند
ـ برای وحی و نبوت بعد سیاسی قایل است
ـ قانون و سیاست را دو ستون اصلی جامعه متمدن میداند
ـ پیامبر را تنها کسی میداند که میتواند قانونگذار و سیاستمدار جامعه باشد.
ـ در رسالهٔ فی اثبات النبوت میگوید:
پیامبر ان با سیاست و فن مدیریت و مردمداری که داشتهاند، امور مادی مردم را سامان دادند و به یاری مکتب فلسفی الهی زندگی معنو ی را برای مردم کمال بخشیدند.
۱) ابو نصر فارابی: ابونصر فارابی از فلاسفه مشهور اسلامی الگوی اندیشه و نظام سیاسی را مدینه فاضله بر اساس بنیادهای فلسفی و سیاست را حاصیل خدمات حاکم به مردم به منظور رسیدن به سعادت میداند «از دید فارابی حکومت خوب حکومتی است که بتواند افعال، سنن و ملکات اداری را که درپر تو آنها میتوان به سعادت حقیقی رسید در مردم جای گزین کند و حکومتی که سعادت پنداری ایجاد میکند ریاست جاهلی یا حکو مت جاهلیت است».
۲) ابوحامد غزالی :غزالی ازمتفکران معروف و بر جسته اسلامی است. غزالی در کتاب احیاً العلوم، دین را کاملاً سیاسی میداند.از نظر غزالی زندگی اجتماعی انسان به چهار صنعت کشاورزی، پارچه بافی بنای و سیاست وابستهاست که مهمترین این صنایع و فنون سیاست است.از دید غزالی تفکیک میان علم دین و سیاست امری نا ممکن است.
▪ دانشمندان غربی
۱) سقراط: سقراط حکومت را در پنچ شکل، حکومت فرمانروای عادل حکومت سلطان مستبد، حکومت نجبا (اشراف و قشر ممتاز) حکومت اغنیاو حکومت عامه یا ملی و مردمی مطرح میکند. سقراط حکومت عامه را که مستلیزم دخالت افراد نا صالح میباشد رد میکند و حکومت فرمانروای عادل با تقوی و با فرهنگ را ترجیح میدهد.
۲) افلاطون: افلاطون در کتاب جمهوریت و رسالههای خود حکومت را از چند زاویه بررسی میکند گرچه نظریات افلاطون را به جهت کثرت و تنوع آن نمیتوان به یک جمع بندی مشخص رساند ولی او فصل نوی در اندیشه سیاسی در زمینههای حکومت و جامعه به و جود آورد. عده معتقید اند که حکومت از دید افلاطون به پنچ حکومت فلاسفه، نظامیان، اغنیا عامه مردم و استبدادی تقسیم شدهاست.افلاطون ضمن ترجیح حکومت فلاسفه میگوید : زمامدار باید فیلسوف باشد و بهترین دولتها آن است که بهترین مردم حکومت کنند و حکیم حاکم باشد و حاکم حکیم شود. افلاطون در نظریه جدید بعد از کتاب جمهوریت و عدول از آن وظیفه دولت و نظام سیاسی را تعلیم و تربیت مردم دانست. فرمانروایان را به شبان یا چوپان تعبیر کرد.
۳) ارسطو: ارسطو شاگرد افلاطون است و سیاست را مساوی با ایجاد اعتدال میداند. ارسطو مردم را به سه قسمت تقسیم کرده (اغنیا توده مردم طبقه متوسط که معتدل ترین مردم هستند) به عقیده ارسطو اساس دولت در طبیعت انسان است و دولت برای تاًمین نیازهای انسان است که اولین نیاز جسمانی است که سبب پیدایش خانواده شد. ارسطو استقلال نهاد خانواده را ضروری میداند. به عقیده وی قانون و عدالت در قالب دولب، مردم را به هم پیوند میدهد.
۴) اکوًیناس: توماس اکویناس پس از گذشت حدود هشت قرن بعد از ارسطو حکومت را به مثابه یک کشتی که ناخدای آن مذهب و روحانیون هستند میداند و میگوید : «حکومت کردن به معنی هدایت کشتی است و ماهیت حکومت را از همین شباهتی که میان دوکلمه هست باید فهمید......و به همین دلیل حکمرانهای دینوی، پاسدار مقاصد فرعی زندگی فردی و اجتماعی انسان اند»
ماکیاول: او از نوسیندگان معاصر غرب است. اندیشه سیاسی او حذف دین و اخلاق از گردونه سیاست است. وی ضمن انکار قانون الهی کاملاً تفکر عادی سیاسی دارد و هدف زندگی را رفاً و لذایز مادی میداند. ماکیاول اصل را درحکومت قدرت میداند و ابزار لازم قدرت را یاد آور میشود. گرچه معتقید است که معلوم نیست انسان صاحب فضیلت از این ابزار استفاده کند وی حکومت جمهوری را بر حکومت سلطان (سلطنتی) ترجیح میدهد.
۵) ژان برن: نخستین کسی که تعریف علمی از حکومت ارایه میکند. او میگوید اگر در حکومت مردم سهیم باشند، دمکراسی، اگر عدهای حکومت کنند، اشرافی و اگر یک فرد حکومت کند سلطنتی است. ژان برن حاکمی که خدا ترس دور اندیش، دلسوز، عاقل و معتدل و عادل و مقتدر باشد را تا وقتی که با عدالت حکومت میکند را حکومت بر حق میداند. گرچه این حاکمیت را از طریق موروثی و کودتا و یا از راه قانون بدست آورده باشد. بوتراند راسل فیلسوف نامدار فرانسوی میگوید : قدرت را میتوان به عنوان پدید آوردن آثار مطلوب تعریف کرد واژه مطلوب به معنی طلب کرده شده و خواسته شده مورد نظر است و نه به معنی دلپسند ویا خوش آیند.
● تعریف سیاست بین الملل، سیاست خارجی و روابط بین الملل
در مورد اصطلاحات مزبور تعریفهای گوناگونی وجود دارند، اما در مورد اینکه مناسبترین تعریفها کدامند ویاتمایزات میان آنها کجاقراردارند، توافق اندک است. این فقدان اجماع بی تردید به مسئله طرحهای نظم بخشنده مربوط میشود. چگونگی تعریف این اصطلاحات عمدتاً متأثیر از چیزی است که بررسی کننده درپی آن است وآنچه که وی مورد بررسی قرار میدهد تا اندازه زیاد نیز تابع برداشت، مدل یا نظریه ویژه اوست.
اکثر مطالعات به عمل آمده در زمینه (سیاست جهان) یا (سیاست بین الملل) در واقع مطالعه سیاست خارجی بوده و هسته اصلی این مطالعات به توضح منافع، اقدامات و عناصر قدرت دولتهای بزرگ پرداختهاست. ازکجا، اگرچنین جایی وجود داشته باشد، سیاست خارجی به سیاست بین الملل مبدل میشود؟
تمایز میان اصطلاحات مزبور ممکن است بیش از اینکه واقعی باشد درسطح دانشگاهی مطرح گردد، اما این تمایز به طورکلی به تفاوت میان هدفها و اقدامات (تصمیمات وخط مشیهای) یک دولت یا دولتها، واکنشهای متقابل میان دو یا چند دولت ارتباط پیدا میکند. دانش پژوهی که در تحلیل خود به اقدامات یک دولت در قبال محیط خارج و شرایط معمولاً داخلی موثر در تعیین اقدامات مزبور میپردازد اساساً به سیاست خارجی توجه دارد. اما شخصی که آن اقدامات را فقط به منزله جنبهای از الگوی اقدامات یک دولت و دواکنشها یا پاسخهای دیگران میپندارد، به سیاست بین الملل یا روندهای کنش متقابل دو یا چند دولت مینگرد. تمایز مزبور در نمودار زیر نشان داده میشود.
در این منوگراف، بسته به مسئله مورد تحلیل هر دو دید به کار خواهد رفت. بحث در مورد هدفهای دولت، متغیرهای موثر در گزینش آنها، رابطه بسیار نزدیک با مطالعه سیاست خارجی دارند. در حالیکه بررسی سیستمهای بین المللی، بازدارندگی و رفتار در وضعیت برخورد، به مفهوم کنش متقابل دولتها نزدیکتر میشود.
اصطلاح روابط بین الملل به صورت متمایز از سیاست بین الملل و سیاست خارجی، میتواند به همه شکلهای دولتی و غیر دولتی کنش متقا بل اعضای جوامع مختلف ا طلاق میشود.
مطالعه روابط بین الملل دربرگیرنده تحلیل سیاستهای خارجی یا روندهای سیاسی میان ملتها نیز هست، هر چند به علت توجه به همه جنبههای روابط میان جوامع مختلف، مطالعه مربوط به اتحادیههای بین المللی کارگری، صلیب سرخ بین المللی، جهانگردی، تجارت بین الملل، حمل و نقل، ارتباطات و گسترش اخلاق و ارزشهای بین المللی را هم شامل میگردد. دانش پژوهان سیاست بین المللی توجهی به این روابط یا پدیدهها ندارند. مگر آنجائکه با هدفهای رسمی حکومت ارتباط پیدا میکنند یا توسط حکومتها به عنوان وسایل کمک به حصول هدفهای نظامی یا سیاسی به کار گر فته شوند. یک مسا بقه بین المللی فوتبال رابطهای بین المللی یا فرا ملی است. کنگره جهانی انجمن بین المللی علوم سیاسی نیز چنین است، اما دانش پژوهان سیاست بین الملل تنها زمانی به این وقایع توجه میکند که اثری مستقیم مقولی بر روابط بین الدولی داشته باشند. حد فاصل این دو هرگز به طورکامل روشن نیست. «دیپلماسی پینگ پنگ» بدا ن سبب جلب توجه کرد که وسیله جدیدی برای برقراری پیوندهای دیپلماتیک مهمتر میان چین و ایالات متحده شمرده میشد. در حالیکه یک مسابقه معمولی پینگ پنگ میان استرالیا و زلاند نو ارزش اشاره هم ندارد. همچنین دانش پژوه روابط بین الملل به همه جنبههای تجارت بین الملل توجه، دارد در حالکه در سیاست بین الملل، به تجارت بین الملل تنها تا آنجا توجه میشود که حکومتها تحدید و تشویقها یا مجازتهای ا قتصادی را برای مقاصد سیاسی به کار میگیرند ! مثلاٌ هنگامی که قول میدهند در مقابل حق ایجا د یک پایگا ه نظامی در کشورهای دیگر، تعرفههای گمرکی را برای آن کشور پایین آورند.
● برخی گرایشها در مطالعه سیاست روابط بین الملل
هیچ ناظری در رشتهای این چنین مشحون از پیچیدگیها، مسائل اخلاقی و نتایج تاریخی نمیتواند در تحلیل خود گرایش معینی را منعکس نکند. حتی عینی ترین دانش پوژه تا حدی زندانی تجارب خویش، ارزشهای حاکم بر جامعه او افسانهها، سنتها و قالبهای ذهنی است که ملت و محیطش را فرا گرفتهاند. تحلیلی کلی که یک نویسنده هندی یا مصری از سیاست بین الملل ارائه میدهد، حتی اگر طرح نظم بخشنده یا مبنای ارجاع مشابهی را به کار گرفته باشند، احتمالاً بسیار متفاوت از آن تحلیلی خواهد بود که در فصلهای، ارائه میگردد. نمیتوان از برخی سوء تعبیرها ناشی از دیدهای فرهنگی مختلف اجتناب ورزید. به هر حال، انواع دیگری از گرایشها نیز در رشته مزبور متداول هستند و دانش پژوه باید از آنها آگاه باشد.
نخست، بسیاری از تحلیلهای متداول سیاست خارجی وسیاست بین الملل منعکس کننده توجه بیش از اندازه به مسائل اساساً ملی هستند. این امر بیش از آنکه مربوط به نویسندگانی باشد که با ایجاد قضاوتهای ارزشی حقانیت دیگر کشورها رانشان میدهند، ناشی از این گرایش است که مسا ئل و اختلافات مربوط به کشورشان را به عنوان مهمترین مسائل و اختلافات مطرح در جهان تلقی میکنند. نمیتوان منکر اهمیت رقابت پس ازجنگ شوروی وآمریکا شد، اما در بسیاری از کتابهای آمریکایی این گرایش وجود دارد که تقریباًّ همه مسائل سیاسی بین المللی در چارچوب رقابت مزبور نگریسته شوند در چینن صورتی، سیاست بین الملل تقریباً مترادف با جنگ سرد میگردد، و راه حلها از طریق بازدارندگی هستهای کارآمد، انسجام ناتو و برنامههای موثرکمک خارجی، مشخص میشوند. بر این پایه همواره به نظر میرسدکه تهدیدها ازدولتهای کمونیستی ناشی میشوند و همه اقدامات غرب پاسخی به آن تهدیدها تلقی میگردند. با استفاده از مفاهیمی مانند هدفها، تواناییها، تهدیدها، تنبیهات و پاداشها که تمامی دولتها دارند، یا به کار میگرند، میتوان از قسمت اعظم لفاظیهای گمراه کننده جنگ سرد مانند (امپریالیسم کمونیستی)، جهان آزاد و تجاوز اجتناب ورزند. لفاظیهایی که تنها میتوانند مانع درک فنون دولتمداری رایج میان دولتها، صرف نظر از تعلقات ایدئولوژیکی شان شوند. میتوان بستگی شدید به ارزشهای رادیکال، لیبرال یا محافظه کارانه داشت و در عین حال پذیرفت که تهدیدهای هستهای از جانب واشنگتن یا لندن به همان اندازه خطرناک اند که از جانب پکن یا مسکو. همچنین تنها به این خاطر که کشورهای غربی در مورد ارائه تحلیل منطقاً متعادلی از وضعیت سیاست خارجی در مقایسه با کشورهای کمونیستی دقت بیشتری نشان میدهند، نمیتوان گفت برنامههای اطلاعاتی آنها جنبه تبلیغاتی کمتری دارند.
دومین گرایش غالب، از توجه عموم به امور غیر عادی، چشمگیر و همراه با خشونت ناشی میشود. کسی که مرتب روزنامه میخواند میتواند تحریف بسیار زیاد واقعیت را از جهت خشونت و بر انگیختن احساسات مشاهده کند. رسانههای خبری توجه ما را به بحرانهای بزرگ بین المللی معطوف میدارند، در حالکه معمولاً از اشاره به روابط مسالمت آمیز میان دولتها خوداری میکنند. در واقع، اکثر مراودات میان دولتها مسالمت آمیز، آرام پایدار و قابل پیش بینی بوده و با رعایت دقت الزامات مبتنی معاهده جریان پیدا میکنند این مراودات خبر ساز نیستند. یک شهروند متوسط آمریکای شمالی نقطه نظرهای فراوانی در مورد بحران خاور میانه، کوبایاآسیای جنوب شرقی دارد، گرچه سطح دانش او ازاین مسائل مهم غالباً به طوری حیرت انگیزی پایین است. اما زمانی که در باره ماهیت روابط بین دولتهای اسکاندیناوی یا شکلهای همکاری میان دولتهای آمریکای لاتین واقع درحوزه سلسله جبال آند چیزی میدانند، چه تعدادند؟ تأکید بلاانقطاع بر خشونت واختلاف طبعأ به دیدگاهایی منجر میشود که (سیاست قدرت) و جنگ سرد رابه عنوان هنجارهای رفتار میان دولتها میپذیرند، در حالی که آنها واقعأ استیثناء هستند
● مفهوم سیاست
▪ سیاست چیست؟: واژه سیاست ریشه در زبان عربی دارد و از ساس، سیوس اخذ شدهاست. کلمه سیاست در زبان عربی به معنای مختلیفی به کار رفتهاست. به عنوان نمونه:
۱) سست الرعیته سیاسته یعنی رعیت را سیاست کردم سیاست کردنی این جمله و قتی به کار میرود که رعیت را به کاری امر و یا نهی کرده باشند.
۲) سوس فلان امورالناس : صیر ملکا و ملک علیهم. یعنی فلانی امور مردم را سیاست کرد یعنی مالک و صاحب اختیار مردم شد و مقدرات آنها را بدست گرفت.
۳) و ساس السلطان و الوالی الر عیته. یعنی : سلطان و والی رعیت را سیاست نمود یعنی کارهای رعیت را سر پرستی و تدبیر نمود. هم چنین در فرهنگ فارسی کلمه سیاست به معنی حکم راندن بر رعیت و اداره کردن امور مملکت، حکومت کردن، ریاست کردن، حکومت، ریاست حکمداری عدالت و داوری نیز آ مدهاست.
از طرف دیکردانشواژه سیاست را بطور مفصل در فرهنگ و بنش عهد باستانی و سیر تحول آن را در مسیرهای تاریخی نیز باید جستجو نمود.تفکر سیاسی در عهد باستان و در غرب از یونان آغاز شد اما علم سیاست به عنوان یک رشته آموزشی عالی تا حدی نو است و طی صد سال گذشته رشد یافتهاست پیش از آن بررسی و توجه پی گرانه سیاست در انحصار شهر یاران، سیاستمدارن، فیلسوفان و حقوق دانان بود.مردم در امور عمومی نقش نداشتند و به سیاست و نظریه پردازی سیاست (سیاسی) هم چندان نمیپرداختند.
با پیدایش دموکراسی نو و ناسیو نالیسم، انحصار علم سیاست به پایان رسید و سیاست کاری همگانی شد. گسترش آموزش و پرورش به رشد فزاینده آگاهی سیاسی تودههای مردم انجامید واز این راه مردم روز به روز بیشتر درجریانهای سیاسی شرکت کردند. دیگر هیچ سیاستمدار یا متفکری نمیتوانست بی تو جه به مردم باشد.افکار عمومی اهمیت زیادی یافت و بنا بر این نه تنها حکومتها بلکه گروههای سازمان یافته و احزاب سیاسی کوششهای زیادی کردند تا بر آن تاً ثیر گزارند.اجتماعات و تظاهرات گسترده مشخصه جریانهای سیاسی شد. تشکیلات حزبی رو به کمال گذاشت تا در انتخابات ادواری مبارزه را تا پیروزی پیش ببرد و در دوره میان انتخابات برای حزب هوادارن بیشتر تبلیغات گسترده را امکان پذیر گرداند. تنها از این راه احزاب سیاسی تو انستهاند به قدرت سیاسی دست یابند بر نامههای خود را عملی کند و امکان دمکراتیک شدن فزاینده سیاست عملی را فراهم آورند. این و ضعیت را نظریه سیاسی نمیتواند نا دیده بگیرد بنا بر این امروز گفته میشود که هم اقتدار سیاسی به مردم تعلق دارد و قدرت سیاسی هم باید در راستای منافع تودهها عمل کنند. نظریه سیاسی اینک در واقع به سنجش و ارزیابی نهادهای گوناگون سیاسی میپر دازد تا در یابد آ یا این نهادها قادرند منافع مردم را تاًمین کنند یا نه.
امروز پرداختن به نظریه سیاسی دیگر کاری برای اوقات فراغت عده فارغ از غم نان نیست بلکه کار همه کسانی است که به آن علاقه دارند و میخواهند به نظریه پردازی سیاسی بپردازند تاجریانهای سیاسی را تبیین کنند. شس اما در برسیهای سیاستها و در مطالعه علم سیاست دشواری بزرگی و جود دارد. همانطوریکه یلینک به روشنی گفتهاست هیچ علمی به اندازه علم سیاست نیازمند دانشواژههای دقیق نیست دانشوا ژههای این علم معانی دقیق ندارد و اهمیت زبان شناختی کار برد عمومی و مفهوم علمی این دانشواژهها اغلب فرق دارند سبب سر در گمی میشوند و باعث میگردند علم سیاست دقیق نباشد. در مورد دانشواژههای دیگر علوم اجتماعی نیز این سردرگمی و دقیق نبودن کم و بیش وجود دارد اما علم سیاست به طرز خاص مورد یورش درستگویهای واژههای مبهم قرار گرفتهاست. کاتلین نظر دادهاست که در بحثهای سیاسی علم سیاست به ندرت واژه وجود دارد که مبهم نباشد. علم سیاست تا حد این نقص را از ادبیات با سابقه کهن خود به ارث بردهاست اما بیشتر مربوط به آن است که علم مورد بررسی ما علمی زنده و در حال رشد است. دانشواژههای علم سیاست به دلیل رواج عمومی و عامیانه ً که دارند پا کیزگی خود را از دست میدهند و دست خوش ابهامات گوناگون میشوند. برخی از سیاست مداران و حقوق دانان که نتاًیج کار برد نادرست دانشواژههای گوناگون علم سیاست برای شان اهمیت ندارد آنها را در سخنان و نوشتههای خود به کار میبرند. و موجب ابهام در تفاهم میشوند. این گونه افراد در واقع در کار بر درست و دقیق دانشواژههای سیاسی توجه ندارند. بلکه آنها را برای ایجاد تاًثیر یا تاثیر گذاری به میبرند از سوی دیگر اندیشههای نو و نظر یه ناشنیده گسترش مییابند، در نتیجه واژههای جدید ی رواج میپذیرند و گاه واژههای قدیمی در معانی جدیدی به کارمیروند. چنین وضع شاید برای علم که در حال رشد است گریز ناپذیر باشد. و ما تفکر روشن و تفاهم را مختل میکند.
سیاست شناسان از این دقیق نبودن دانشواژهها آگاهاند و گاه کوششهای به عمل میآید تا دانشواژهها به درستی باز شناخته و به کار برده شوند. اما راه دراز در پیش است تا علم سیاست سر انجام دارنده معانی دقیقی برای دانشواژههای خود باشد.سردرگمی و نبود توافق درمورد کاربرد دانشواژههای سیاسی حتی نام علم سیاست را هم در بر میگیرد. برخی از متفکران و پژوهشگران علم سیاست را به کارمی برند، اما برخی دیگر هم چنان از کار برد شکل باستان یونانی آن، یعنی سیاست جانبداری میکنند. گروه سوم نام آن را سیاست نظری گذاشتهاند و سر انجام گروهی دیگر آن را علمی سیاسی میدانند و نه علم سیاست. پیدا است که این نامگذاریها روشن نیست به ویژه آنگاه که واژه سیاست یعنی دانشواژه رایج یونانی را به کار ببریم که هم معنی علم سیاست را دارد و هم به خود سیاست نظر دارد یا در بر گرینده سیاست نظری و علمی است.
دانشواژه سیاست (politics) از واژه یونانی پولیس (polis = شهر) بر گرفته شدهاست. ارسطو گفتهاست : «انسان به حکم physis موجود است که برای زندگی در polis آفریده شدهاست» از نظر یونانیها سیاست دانش مربوط به امور یک شهر بوده اما در یونان شهر و دولت از هم جدای نا پذیر بودند یونانیها در جاهای زندگی میکردند که ما امروز آنها را «شهر دولت» مینامیم. هر شهر دولت یک شهر حومه و ازضی اطراف آن را در بر میگرفت. افزون بر آن واژه پولیس در زبان یونانی تنها در بر گرینده شهرنبود بلکه در معنی «دژ» «دولت» و جامعه هم به کار میرفت.
حمید عنایت در پیشگفتار ترجمه سیاست ارسطو توضیح دادهاست که: مفهوم شهر با polis یونانی تفاوت آشکار دارد. شهر به معنای جایگاه زیست مردمان را در یونانی asty مینامیدند. polis در آغاز قلعهای بود که در پای asty ساخته میشد اما مفهوم آن تغیر یافت و به معنی جامعه منظم سیاسی به کار رفت. برخی از محقیقان میگویند که واژه polis در اسناد آتن به خصوص به معنای جامعه سیاسی یک کشوردر ارتباط با کشورهای دیگر و یا به عبارت بهتر به معنای «شخصیت بین الملل» کشور آمده و در برابر آن واژه «دموس» demis ریشه دموکراسی بر مجموعه سازمان داخلی یک شهر اطلاق میشدهاست.
بنا بر این اگر واژه پولیس را از زبان یونان باستان جدا کنیم واژه شهر دولت بی معنی خواهد شد. در واقع سیاست در معنی یونانی علم حکومت بر شهر بود.این معنی را سی لی مطرح کرده و سیاست را علم شهرها نامیدهاست. اما این معنی را نباید چنین تعبیر کرد که حدود یا جهان بینی متفکران سیاسی یونان باستان محلی یا تنگ بودهاست. بر رسیهای سیاسی آنها از از بسیاری جهات عمیقتر و گسترده تر از آنها جهان بینیهای بود که پس از فروپاشی شهر دولتهای یونان و روم باستان پدیدار شد. مفهوم پذیرفته شده و به کار رفته امروزین سیاست از مفهوم علم سیاست فراتر میرود. امروز واژه سیاست به مسایل جاری حکومت و جامعه که ماهیت اقتصادی و سیاسی در مفهوم علمی دارند اشاره میکند. به گفته رابرت دال «سیاست یکی از حقایق غیر قابل اجتناب زندگی بشر است. انسانها در هر لحظه از زمان به نوعی با مقابل سیاسی درگیر میباشد» «تنها از راه روند سیاسی است که انسان میتواند امید وار باشد زندگی خود را بر پایه خرد و کمال مطلوبها قرار دهد.»
پریکلس یونانی در یک مرثیه گفتهاست : «آدمی که به کار سیاست نپردازد شایسته صفت شهروند بی آزار نیست بلکه باید او را شهر وندی بی خاصیت بدانیم.» وقت که گفته میشود کسی به سیاست علاقه دارد مقصود آن است که او به مسایل جاری کشور مانند مسایل صادرات و واردات مسایل مربوط به کار و کارگر روابط قوه مجریه با قوه مقننه فعالیتهای احزاب و سازمانهای سیاسی و بسیاری دیگر از مسایل و فعالیتهای سیاسی اقتصادی و فرهنگی اجتماعی توجه دارد. در این معنی سیاست فراتر از یک علم است و سیاستمدار هم کسی است در این گونه مسایل شرکت فعال دارد و تصمیم گیری میکند هر چند که ممکن است درک و شناخت چندان درستی از اصول و بنیادهای علم سیاست نداشته باشد. و آنگهی در حالیکه علم سیاست آگاهی مشترک انسانها در همه جامعهها است، سیاست کشورها با هم تفاوت دارد. دانشمندان سیاسی برجسته از سراسر جهان در سپتامبر ۱۹۴۸ در کنفرانس یونسکو، علم سیاست را به جای علوم سیاسی و برای نامیدن این رشته علمی پزیرفتهاند.
اما نوسیندگان یا متفکران تاریخ پیشین مانند اررسطو، یلینک، هنری، سجویک، پل ژانت اصطلاح سیاست را بر علم سیاست ترجیح دادهاند.اما چنین کاری باعث سردرگمی میشود. علم سیاست نه تنها اصول و بنیادهای گروهها و نهادهای گوناگونی را هم که در تلاش کسب افزایش یا حفظ قدرت و نفوذ اند مطالعه میکند.
محمد مجید عبدالهی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست