شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
چالدره تنکابن
در جایی از شمال سبز در مسیر تلاقی رودخانه های (دو هزار) و (سه هزار ) ، کمی بالاتر از تنکابن ، جایی هست که گویا طبیعت آن را برای خودش جدا کرده است ، «چالدره » .
قبول دارم چالدره اسم خوش آوایی نیست ،اما این منطقه که چند صدمتر از سطح دریا فراتر است ، با رونقی از سبز و آبی هایش ، دنیای دل انگیزی خلق کرده که در سایر روستاها و مناطق یافتنی نیست . از همین روست که به این منطقه از سالیان پییشتر به چشم تفرجگاه نگریسته اند . در بلندتر ین یال ا ین ساحت یگانه (جایی که دو رود یاد شده در طرفین آن جاریاست ) ، آثاری از قلعه ای قدیمی مشاهده می شود مشاهده می شود. وضعیت آب انبار ، پی بنا و….تاریخ چالدره را به سده های پیشتر از اسلام پیوند می دهد . گویا اجداد ما بر آن فراز شگفت ، از بهشت پاسدار ی می کرده اند .
اینجا (چالدره ) به زمان نیازی نیست . نبض ساعتها آرام است و اضطراب لحظه ها در هماهنگی آبی رودخانه ها محو می شود . درختان ، آسمان و طلایی های خورشید به تو نیز رخصت می دهند تا در مکالمه زندگی بخش و روح افزایشان مشارکت بورزی …تا … خود شکوفایی ات را حس کنی .
در این میهمانی بهشت آرامش و پذیرش که گل می کنی ، همه جا را چه زیبا در سیال بودن رویاها غوطه ور می بینی که چشم تماشایت ژرف تر می نگرد و خدایی که در همین نزدیکی حس می شود . در چالدره تنکابن با همه قدمت هزاره ای اش ، طنین هایی هست که کوهساران جان تورا می آکند از نابی آرامش و خلوص رویاها . حتی امکانات رفاهی زبده وزیادی که در چالدره فراهم شده به رنگ و شانی است که با طبیعت منطقه هماهنگ و هم آواز باشد(که هست ) تا مسافران ایرانی و خارجی با خاطری آسوده به تفرج در طبیعت بپردازند … و تو ییز در این دنج ناب در می یابی که هنوز جنگل می تواند تو را در خودش گم کند… و تو انسان پیچیده معاصر . در اضلاع و زاویه های پیچیده اش محو شوی (هنوز جنگل ابعاد بیشمار خودش را نمی شناسد) .
صبحگاهان ،خورشید بر این خطه طلا می پاشد و می باراراند . ظهرها ابعاد آسمان در گردش اطلسی ابر قدم می زند . عصرها بارانی که از حریر و شبنم است ، انگار بر طراوت خاک ، نوازش می ریزد و می بارد . شباهنگام ، همان انتظاری که نیما می گفت ، روحت را پر می سازد و ستاره باران احساست کامل می شود . اینجا گویا جایی است که رحمت الهی به طرزی خاص برای همیشه اش در برگرفته است ، از همین روست که گفته اند :«همه جا: آفتاب ، چالدره باران » در چالدره تنکابن چقدر آسمان به مساحت های زمین نزدیک و چقدر خدا اینجایی است ، چقدر!
و این شعر سپهری ، جان زلالت را آکنده است ، « ترا یافتم /آسمان را پی بردم / ترا یافتم ، درها را گشودم / شاخه هارا خواندم …»
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست