چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
فریب دادن تماشاگر با رویا
شاید قیاس معالفارق باشد،ولی فیلمنامهنویسی در سینما بیش و پیش از آنکه هنر تلقی شود، به عنوان یک فن یا عمل تکنیکی در جریان تولید فیلم شناخته میشود و گرچه نمیتوان منکر رابطه مستقیم سینما و ادبیات شد،به دلیل برخورداری اندک «اقتباس ادبی»(دستکم در سینمای ایران)،گاهی اگر فیلمی بر اساس متنی ادبی ساخته شود،ارزش دوچندانی مییابد.اما در تئاتر این مسئله یکسره متفاوت است،چون در عرصه تئاتر،گرایش مهمی به نام ادبیات نمایشی وجود دارد که خود یکی از ارکان اصلی و بااهمیت هنرهای نمایشی است.
با این حال وقتی در حوزه ادبیات نمایشی یا همان نمایشنامهنویسی،اقتباس ادبی رخ میدهد،جای خرسندی است.زیرا داستانهای مکتوب،فقط آثاری خیالپردازانه برای خواندن هستند.در حالی که تئاتر به آن خیالهای ذهنی،در قالب تصویر جان میبخشد و شخصیتها و فضاهای داستانی را پیش چشمان تماشاگر زنده میکند.آن وقت است که تئاتر اتفاق میافتد و خوشا به روزی که این اقتباس ادبی بر صحنه نمایش،حرفهای و هوشمندانه از کار درآید.نتیجه نهایی میشود اثری ماندگار و تماشایی که به همت کارگردان مجرب و بازیگران توانمند مجال بروز بر صحنه یافتهاند.نمونه خوب و آمادهاش،نمایش تیم شنا به کارگردانی «جابر رمضانی» که این روزها در سالن کوچک تالار مولوی در حال اجراست.
«تیم شنا» بر اساس داستان کوتاهی به همین نام نوشته «میراندا جولای» کارگردانی شده.البته کاملاً پیداست در برگردان نمایشی قصه،کارگردان نکاتی را برای آداپته و دراماتورژیکردن اثر نهایی لحاظ کرده که به نظر نه تنها به نسخه اصلی داستان لطمهای نزده، به آن قوت و انسجام نیز بخشیده است.حُسن نمایش «تیم شنا» آن است که با وجود تجربیبودن فضای کار،نقشآفرینان به شکلی حرفهای در نقش خود غرق شدهاند و با اتکا بر حواس بازیگری،به درستی فضایی قابلدرک و تجسم در صحنه پدید آوردهاند.
در واقع هنر بازیگران «تیم شنا»، بیش از آنکه متاثر از بیان آنها باشد،اینجا بر بازی بدن متکی است.نمایش نامبرده مصداق عینی بازیگر و بدنش است،چراکه اصلاً موضوع نمایش،فضایی را در اختیار بازیگران قرار میدهد که مجبورند در آن بیش از هر چیز، بر بازیهای فیزیکی خود مسلط باشند.جای بسی خوشبختی است که هر چهار بازیگر کار، توانستهاند هنرمندانه شیوههای حرکت،تنفس و شنا در آب فرضی را روی صحنه پیاده کنند تا حدی که تماشاگر به تدریج و در طول پیشرفت کار،اسیر توهم خودساختة «رویا»(مهسا ایرجپور) و گروه کوچکش میشود و به مثابه شخصیتها «خیال» میکند میان فضای چهارگوش وسط اتاق، پر از آب است و حتی به قول «کتی»(الهام جلالی) چه آب سردی دارد! اصولا هدف غایی تئاتر همین است که از هیچ،همه چیز بسازد و مخاطب را وادار به باور چیزی کند که از اساس وجود ندارد.فقط خیال باطل یک ذهن بشری است.ساخته و پرداخته بازیهای نمایشی است.اما کارگردان این بازیها را با چنان مهارتی هدایت میکند که تماشاگر در نهایت فریب میخورَد و خیال را عین واقعیت میپندارد.
چنان که ذکر شد مجموعه بازیهای بازیگران در «تیم شنا» خوب و قابلقبولند.ولی در میان آنها برخی نقشها به خاطر جنس بازی ایفاگرانشان، بیشتر به چشم میآیند و به اصطلاح دیده میشوند.از جمله بازیهای «مهسا ایرجپور» و «الهه شهپرست» که با در نظرداشتن کوچکترین جزئیات به شخصیتی دقیق از نمونههای نوشتاریشان بدل میشوند.ایرجپور با شیوه ادای جملات،نگاه و حرکات کنترلشده دستها، به خوبی یک مربی شنای ناکام و سرخورده را به ذهن تماشاگر القا میکند که قصد دارد آنچه را در آب واقعی نتوانسته درست انجام دهد،در دنیای مجازی و تخیلی بازآفرینی کند و به پیروزی برسد.نگاه کنید به تغییر حواس فوری و بهجای ایرجپور در زمان مناسب که حتی اجازه نمیدهد تماشاگر لحظهای در بند بازیسازیهای او درآید. بازیگر نقش رویا چه در پاساژهای تند دیالوگها و پریدن به شاگردانش و تذکردادن به آنها و چه در لحظات سرخوشی و امیدواری به خوبی عمل کرده تا مخاطب حین تماشای اثر،مهلت نفسکشیدن نداشته باشد.
بهترین مثال در این مورد،صحنه پایانی نمایش و غرقشدن «لیلی» (الهه شهپرست) است که ایرجپور ابتدا از شگفتی و تعجب به خنده و سرمستی ناشی از باور بچهها به ویژه «نری»(مریم نورمحمدی) و بعد ناگهان اندوه و ناباوری و اشکریزی برای مرگ لیلی میرسد.همچنین الهه شهپرست با بازی راحت و روان خود،شوخ و شنگی و البته اراده و مصممبودن «لیلی» را برای یادگیری شنا و نفسگیری به درستی اجرا میکند. با وجود این نکات، آنچه اهمیت کیفی بازیها را بالاتر میبرد،همانا توجه به نوع گامبرداشتن در محوطه طنابکشیشده،شیوه استفاده از دستها و تنگکردن چشمها و بادکردن گونهها در آب فرضی استخر است.از این منظر،«تیم شنا»،علاوه بر آنکه تجربه متفاوتی برای بازیگران کار است،لذتی ناب و کمتر دیدهشده نزد تماشاگران هم هست که نمایشی را فارغ از دغدغهها و قواعد کلاسیک تئاتری ببیند.
این مورد حتی زمانی که بازیگران از آکواریومها استفاده میکنند مصداق دارد.اتفاقاً همین مسئله بر بازی آنها تاثیر میگذارد و کارشان را سختتر میکند.چون بازیگری که ابتدای نمایش،حجم اندکی از آب را در آکواریوم به عنوان محلی برای تمرین شنا پذیرفته،اما فقط صورت او امکان خیسشدن یافته از اواسط کار به بعد وقتی مربی،او را به فضای خالی وسط اتاق میفرستد و تاکید میکند اینجا آب است،او باید به سختی خیال آن آب اندک را رها کند و به حجم وسیعی از آبـکه در واقع وجود نداردـ بیندیشد تا مبادا بر بازی(شنا)کردنش در آن استخر خالی(یا پُر) تاثیر بگذارد.دو عنصر موثر دیگر در موفقیت نمایش،طراحیهای بینقص نور و دکور است.کارگردان از فضای محدود سالن، بهترین بهره را برای چیدمان دکوری برده است که در عین رئالیستیبودن و تداعی حس و حال و فضای داستان،از زیباییشناسی تئاتری و قابهای دیدنی برخوردار باشد. بخصوص وجود آکواریومها و نورپردازی خلاقانه در آنها بر جذابیت بصری نمایش افزودهاند.
بماند که شکل حرفهایتر چنین بازی و فضایی را با نور و صحنه در نمایش بینظیر «۱۱:۱۱» دیده بودیم. با تمام این تفاسیر،معتقدم کماکان نقطه قوت «تیم شنا»،نمایشنامه و درونمایه محتوایی آن است.
احمدرضا حجارزاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست