چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
رسانه ملی، جهانی شدن و تغییر فرهنگ غذایی
چکیده: فراگیر شدن ارتباطات بشری از طریق رسانههای گروهی، افزایش ارتباطات در سطح جهانی و نفوذ تلویزیون، ماهواره و اینترنت در نقاط مختلف دنیا موجب گردیده تا مرزهای فرهنگی کمرنگتر و جهان پیرامونی کوچکتر بهنظر آید. در این میان یکی از صنایعی که همواره بیشترین تاثیر را از محیط اطراف گرفته و مدام در معرض تغییر و تحول بوده است، صنعت غذایی است. صنعتی که به دلیل نیاز روزانه بشر و لذت و جذابیت نهفته در آن شاید بیشترین پتانسیل را برای نفوذ فرهنگی و ایجاد تغییر در عادات فردی و اجتماعی را دارا میباشد. این مقاله تلاش دارد تا گرایش به انواع غذاهای غیر بومی و مصرف فستفودها در بیرون از خانه را یکی از پیامدهای مخرب فرهنگی در فضای جهانیشدن قلمداد نموده، و در این میان نقش سیاستگذاریهای کلان سلامت توسط رسانههای گروهی را مورد بررسی قرار دهد. بدیهی است این تمایل و گرایش به انواع غذاهای غیر مفید تحت تأثیر پدیدۀ وسیع جهانیشدن روز به روز پر رنگتر شده و میشود. مدارک و شواهد نشان میدهد که چگونه عادات غذایی افراد به عنوان یکی از موضوعات مهم فرهنگ غذایی انسانها در نقاط مختلف کرهزمین تحت تأثیر جهانیشدن به سرعت تغییرمیکند.
کلیدواژهها: جهانیشدن، فرهنگ غذایی، عادات غذایی، فستفود، رسانههای گروهی
مقدمه:
حیات آدمی از گهواره تا گور دستخوش یک سلسله تغییر، تحول و تبدیل است. همان طور که تن کودک روز به روز تواناتر و نیرومندتر میشود، اندیشه و حیات درونی وی نیز تکامل می پذیرد و این همه تغییر و تحول در محیطی اتفاق میافتد که خود نیز دائماً دستخوش تغییر و دگرگونی است.
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین عواملی که این روزها باعث ایجاد تغییرات همه جانبه در کلیه ابعاد زندگی بشر شده است، فراگیر شدن ارتباطات بشری از طریق رسانههای ارتباطی و اجتماعی است. افزایش ارتباطات در سطح جهانی و نفوذ تلویزیون، ماهواره و اینترنت در نقاط مختلف دنیا و استفاده وسیع از آنها موجب گردیده تا مرزهای فرهنگی از بین روند و جهان کوچکتر بهنظر آید.
امروزه رسانهها به ابزاری توانا و نیرومند برای نیل به اهداف مثبت و منفی متولیان آنها بدل شدهاند. آنها با این ابزار قادرند تا تغییراتی در حوزه ارزشهای فردی و اجتماعی ایجاد کنند. چنانچه بگوییم عدهای از طریق رسانهها تلاش دارند تا تغییراتی در ذائقه افراد بوجود بیاورند و از این طریق میکوشند تا نیازهای جدیدی را در گروهها و ملتها ایجاد کنند و با شبیه کردن هویت آنان به یکدیگر به دنبال منافع و تحقق اهداف خود هستند، سخن گزافی نگفتهایم.
در این میان یکی از صنایعی که همواره بیشترین تاثیر را از محیط اطراف گرفته و مدام در معرض تغییر و تحول بوده است، صنعت غذایی است. این صنعت به دلیل نیاز روزانه بشر و لذت و جذابیت نهفته در آن شاید بیشترین پتانسیل را برای نفوذ فرهنگی و ایجاد تغییر در عادات فردی و اجتماعی را دارا میباشد. به جرات میتوان گفت غذا بزرگترین بخش صنعتی جهان را تشکیل داده و خواهد داد. این صنعت فقط در حوزه کشاورزی محدود نمیشود بلکه کل فرایند تولیدی و فرآوری محصولات کشاورزی از مرحله کاشت تا مرحله مصرف توسط انسان را شامل میشود. (حسنزاده، 1384: ص 22)
غذا بهمثابه عنصرفرهنگی:
بدون شک باید گفت احساس گرسنگی اولین نیازی بوده است که با انسان زاده شده و انسان نیز برای رفع این نیاز و حفظ بقاء تلاشهای زیادی را متحمل شده است. بشر امروزی از بدو آفرینش، همواره برای پر کردن شکم خود در تلاش و تکاپو بوده و برای شکار حیوانات، چیدن گیاهان خوراکی و پخت و پز، دست به ابتکار و ابداعات مختلفی زده است. انسان اولیه هیچگاه نفهمید با هر قدمی که به سمت تهیه غذا برمیدارد، انواعی از ویتامینها، پروتئینها، اسیدهای آمینه و غیره را به بدن خود میرساند و این امر باعث میگردد تا تغییرات مهمی در راستای فرآیند رشد و تکامل چه از نظر جسمی و چه از منظرفکری و روحی در وی پدید آید.
امروزه از غذا به عنوان یک پدیده کاملاً فرهنگی یاد میشود، انسانشناسان بر این باورند که تمامی فرایند تولید مواد اولیه تا مرحله پختن و خوردن آن، همچنین تمامی وسایل پخت و پز تا مرحله تناول غذا، مناسبتهایی که غذا در آن و برای آن مصرف میشوند، مزه ها وعلائق آدمی به غذاهای مختلف، همه و همه پدیدههایی "در زمان" و "درمکان" است یعنی از زمانی به زمانی دیگر و از مکانی به مکان دیگر تفاوت میکند. چنانکه کلاید کلاکهن[i] در این خصوص میگوید:" انسان برحسب قاعده فرهنگ، دو تا چهار بار در ساعات معین روز گرسنه میشود. انسان در ساعات و دفعات دیگری غیر از آنچه که بوسیله فرهنگ بدان عادت کرده است، نمیتواند غذا بخورد." (کلاکهن، 1350، ص31)
بیگمان میان فرهنگ مردمانی که میدانستند مواد غذایی را چگونه فراهم کنند و با تعقل و ظرافت با هم بیامیزند و در شرایط مناسب آن را با ابزارهای لازم بپزند و هنرمندانه در یک خوان گسترده بچینند و با آداب پر رمز و رازی آن را به میهمانان خود عرضه کنند و با اسلوب خاصی باقیمانده آن را نگهداری کنند با فرهنگ مردمانی که به تغذیه تنها به عنوان یک لذت آنی خوردن میاندیشند و فقط به فکر سد جوع خود هستند و نهضت فستفود[ii] میآفرینند، تفاوت بسیاری وجود دارد.
آنچه مسلم است مواد اولیه غذایی در اکثر نقاط دنیا تقریباً مشابه است ولی آنچه بیشترتفاوتها را موجب شده است، نحوه ترکیب مواد با یکدیگر، نحوه پخت و وطرز تهیه آنها میباشد. به عبارت دیگر انسانها معمولاً بنا به ذائقههای خود که بر اثر عوامل گوناگون فرهنگی بر آنها تحمیل شده است دست به انتخاب، پخت و صرف غذا میزنند و آن را در گذر زمان تبدیل به عادات غذایی[iii] و نهایتاً فرهنگ غذایی[iv] میکنند. در واقع با هنر آشپزی خود پاسخی فرهنگی به یک نیاز زیستی[v] میدهند.
تغذیه مردم یک منطقه به عوامل بسیارگوناگونی بستگی دارد، علاوه بر عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، جغرافیایی که بر این مسئله تأثیرگذاراست، بعضی از خوراکیها به علت گره خوردن با باورهای دینی، قومی و سنتی خورده نمیشوند. به عبارت دیگر حیوانی که در یک فرهنگ جزء منابع غذایی ارزشمند تلقی میشود، میتواند در فرهنگ دیگر در حکم یک حیوان خانگی ملوس به کار آید. به همین ترتیب خوردن برخی اشربهها نیز از همین رویه پیروی میکند. آداب و سلوک سفره، طرز غذا خوردن، مکان، زمان، نوبتهای خوردن غذا، سلسله مراتب حاکم در عادات غذا خوردن، ترتیب استفاده از خوراکیها، نوع و مواد آنها، طریق طبخ غذا و .. همه و همه در فرهنگهای مختلف، متفاوت است. (حسنزاده، 1387: ص 90)
خوردن حشرات که به آن انتامافژی[vi] میگویند عادت و رویهای است که در بسیاری از کشورهای دنیا رایج و مرسوم است. آمارها حاکی از این است که بیش از 1700 گونه حشره در 113 کشور جهان خورده میشوند. عدهای از مردم آفریقا یک جور هزارپا میخورند که صد گرم از گوشت این هزارپا حاوی ۲۸ گرم پروتئین است که بیش از پروتئین ۱۰۰ گرم گوشت مرغ است.
در تایوان جیرجیرکها وکرم پروانههاِی تفت داده شده، غذاهای لذیذی محسوب میشوند، در گینه نو کرمهای حشره که در نشاسته ساگو و داخل برگهای موز پیچیده شدهاند و در بالی، سنجاقکها جزو پر طرف دارترین غذاها بشمار میروند. در تایلند هم خوردن سوسکهای آبی که چهار برابر گوشت گاو آهن دارند و کرمهای بامبو بسیارمعمول است. دانشمندان معتقدند خوردن حشرات از نظر زیستمحیطی بسیار پاکیزهتر از خوردن گوشت گاو ،گوسفند و مرغ است و در عین حال ارزش غذایی بیشتری نیز دارد.
نقش فرهنگ در شکلگیری عادات غذایی
یک ضربالمثل انگلیسی میگوید: "به من بگو چی میخوری تا به تو بگویم که هستی"
این موضوع که ما کی هستیم و یا کجا زندگی میکنیم موضوع مهمی است ولی قطعاً اهمیت آن به اندازه غذا و خورد و خوراک نیست، شاید به جرات بتوان گفت اساس زندگی ما در گرو غذا خوردن است و بدون آن زندگی مقدور نیست. همۀ انسانها برای زنده ماندن غذا میخورند. غذا بخش عمدهای از فرهنگ و پیشینۀ ماست که بایستی به آن توجه ویژهای مبذول داریم. مارسس ساموئلسون[vii] میگوید: "غذا پدیدهای پیچیده و نمادین است که ما از طریق آن به یکدیگر ابراز عشق میکنیم و توسط آن به آرامش و امیدواری میرسیم. ما از طریق غذا ارتباطات انسانی جدیدی را بنا میکنیم و دوستیها و پیوستگیهای قدیمیمان را تحکیم میبخشیم. غذا نه تنها انسانیت ما را ، بلکه لذت زنده بودن ما را نیز دائماً تثبیت و یادآوری میکند". [viii]
اینکه انسان چه غذایی میخورد، چگونه آن را میپزد، چه کسی آن را میپزد، در چه مدت زمانی آن را میپزد، در چه ظروفی آن را تهیه میکند و مصرف میکند، چگونه آن را میخورد، با چه کسی میخورد، با چه تجهیزاتی میخورد، چند وعده در روز میخورد، چقدر میخورد، با چه مخلفاتی میخورد، با چه ترتیبی میخورد، با چه دعایی شروع میکند، در چه زمانی و با چه شرایطی میخورد و بعد از خوردن چه احساسی به وی دست میدهد و حالش را چگونه ترسیم میکند، باقیمانده غذا را چگونه ذخیره میکند و چگونه زوائد آن را دور میریزد از جمله پارامترها و ویژگیهایی است که همگی حول فرهنگ غذا دور میزنند. لذا این دانش شامل حوزهای گسترده از تولید مواد خام غذایی، پرورش، انتخاب، دستهبندی مواد غذایی، وسایل و ابزار تهیه غذا، ظروف غذاخوری و آداب و رسوم مرتبط با غذا، روانشناسی و افکار مرتبط با غذا و ... میباشد.[ix]
پر واضح است غذا خوردن ما طریق و طریقتی است از نحوه زندگی ما که بر گرفته از فرهنگ ماست و در صورت تدقیق در معانی آن به ما میگوید که ما چه کسی هستیم. فرهنگ غذایی، در واقع شناسایی فرهنگ انسانها از طریق خوراک آنهاست.
در هر فرهنگی هم غذاهای مطبوع و خوشایند و هم غذاهای غیرمطبوع و ناخوشایند وجود دارند. در بسیاری از نقاط دنیا تمساح، اسب، لاکپشت، میمون، حشرات مختلف، گربه و سگ به عنوان غذاهای مطبوع وخوشمزه تلقی و خورده میشوند در حالی که این حیوانات در بسیاری از فرهنگهای دیگر به عنوان منابع غذایی نامطبوع قلمداد میشوند.
بعضی افراد فقط حاضرند طعمها، مزهها و غذاهای خاصی را تجربه کنند در حالی که برخی افراد دوست دارند مرتباً غذاها و طعمهای متفاوتی را امتحان و تجربه کنند. در این میان طعمها و ترکیبات غذایی بیشماری وجود دارند که تمایل برای کسب و پذیرش بعضی از آنها به آسانی امکانپذیر است ولی تمایل برای بعضی از آنها اینگونه نیست و بایستی از طریق فرهنگ آنها را یاد گرفت. مثلا شیرینی یک طعم جهانی قابل پذیرش است ولی مزههایی چون شوری، تندی، ترشی، تلخی و طعمهای اینچنینی از جمله طعمهایی هستند که باید از طریق یادگیریهای اجتماعی آنها را کسب کرد. مطابق برخی نظریات موجود هر چقدر فرد بیشتر در معرض یک غذا قرار بگیرد و برای خوردن آن تشویق شود، شانس پذیرفتن آن غذا در آینده بیشتر و بیشتر میشود و کمتر هم از آن غذا احساس ترس خواهد کرد.
فاکتورهای فراوان دیگری وجود دارند که تعیینکننده نوع غذای یک فرد یا یک جامعه هستند این فاکتورها برخی مربوط به سلایق شخصی یک انسان و برخی مربوط به تاثیرات و ترجیحات فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، اقتصادی، محیطی و حتی فاکتورهای سیاسی است.
سلایق فردی[x]: هر انسانی تمایلات منحصر به فردی را در مورد غذا خوردن دارد. این سلایق معمولاً در طول زمان شکل میگیرند تجاربی چون در معرض تشویق قرار گرفتن برای خوردن برخی غذاها و طعمها، آداب و رسوم خانوادگی، تشریفات مذهبی و نیز برخی ارزشهای شخصی.
تأثیرات فرهنگی[xi]: یک گروه فرهنگی معمولاً دستورالعملهایی را در مورد انواع غذاهای قابل پذیرش، انواع ترکیبات غذایی، الگوهای غذایی و رفتارهای غذایی خاص گروهی ارائه میکند. بر اساس این دستورالعملها اساساً یک حس هویت و تعلق به گروه به انسان دست میدهد.
تأثیرات اجتماعی[xii]: اعضای یک گروه اجتماعی معمولاً به یکدیگر وابستهاند و از یک فرهنگ عمومی خاص با ارزشها و رفتارهای ویژه پیروی میکنند. عضویت یک شخص در یک گروه خاص، حرفه و یا سازمان مشخص اساساً بر رفتارهای تغذیهای او تأثیر میگذارد. یک جوان در بین بازیکنان تیم خود ممکن است غذاهای خاصی را بخورد ولی وقتی با معلمش همراه میشود غذاهای دیگری را ترجیح دهد.
تأثیرات مذهبی[xiii]: محدودیتها و یا محرومیتهای غذایی در یک مذهب از طیف کوچک تا بزرگ و از ممنوعیتهای آسان تا ممنوعیتهای سخت را شامل میشود. این امر اساساً بر انتخابها و رفتارهای غذایی تأثیر میگذارد. در بعضی مذاهب غذاهای خاصی ممنوع شده است. گوشت خوک در اسلام و یهود.
تأثیرات اقتصادی[xiv]: پول، ارزشهای طبقاتی و مهارتهای یک فرد همگی بر انتخابهای غذایی یک شخص تأثیر میگذارند. قیمت یک غذا اگرچه تعیینکنندۀ ارزش غذایی آن نیست. ولی تابعی است از یک ترکیب پیچیده از قابل دسترس بودن غذا، مقررات قانونی و وضعیت تقاضا برای آن غذا که همگی بر انتخاب غذا تاثیرگذار است.
تأثیرات محیطی[xv]: تأثیر محیط بر عادات غذایی ترکیبی از عوامل اکوسیستمی و اجتماعی میباشد. غذاهایی که به طور معمول و به راحتی در منطقه خاصی به عمل میآید معمولاً قسمتی از خوراک محلی آن منطقه میشوند و در سبد غذایی مردم آن منطقه قرار میگیرند.
تأثیرات سیاسی[xvi]: فاکتورهای سیاسی نیز بر قابل دسترس بودن غذا و قیمت آن مؤثر است. قوانین برچسبگذاری بر روی مواد غذایی و دادن اطلاعات لازم به آنان از جمله مواردی است که میتواند حقوق مصرفکنندگان در مورد غذاهای خریداری شده را تامین کند.
بنابراین عادات غذاخوردن هم نتیجه عوامل بیرونی نظیر تأثیرات سیاسی و هم نتیجه تأثیر عوامل داخلی نظیر ارزشها باشد. عادات غذایی نیز همانند دیگر عادات انسانی فرایندی است که در طول زمان شکل میگیرد و ممکن است بارها دچار تغییر گردد.[xvii]
برای مردمشناسان همواره غذا و غذا خوردن یکی از پارامترهای مهم فرهنگی بوده و هست که از طریق آن جواب خیلی از سوالات اساسی خود را مییابند. برای آنان همیشه مهم بوده است که بدانند غذا چه نقشی در فرهنگهای مختلف دنیا بازی میکند. مسایل مختلفی چون:
1. مردم فرهنگهای گوناگون چگونه غذا میخوردند، با ظرف، با دست و یا غیره؟
2. در هنگام غذا خوردن چه چیزی میپوشند؟ پیشبند، دستمال سفره و یا غیره؟
3. کجا غذا میخورند، روی زمین، روی میز و یا غیره؟
4. عادات و آداب معاشرت غذا خوردن آنها چگونه است؟
5. مشارکتی غذا میخورند یا با هم مسابقه میگذارند؟
6. چه کسی ابتدا غذا میخورد؟ رئیس قوم، پیرترین فرد و یا غیره؟
7. چه وقت و در چند نوبت غذا میخورند؟
8. آیا محیط غذا خوردن محیطی صمیمی است؟
9. جمعی غذا میخورند و یا به صورت انفرادی؟
8. چه کسی غذا را آماده میکند؟
جهانیشدن و تغییر فرهنگ غذایی
غذا را میتوان تشبیه به ریسمانی کرد که همه اعضای خانواده را به شکلی نیرومند به یکدیگر پیوند میزند. شاید بتوان گفت همه زندگی ما به نوعی در محدودۀ و سیطره فرایند غذایی قرار گرفته است. این ریسمان از اولین لحظات تجربه دنیا در آغوش مادر که طعم شیر وی دهانمان را معطر میسازد تا آخرین لحظات آرامش جسمانی ما در آغوش خاک و مراسم تدفین، امتداد دارد.
یک ضربالمثل انگلیسی وجود دارد که میگوید: "غذای یک شخص، حکم سم برای شخص دیگر دارد." این ضربالمثل به خوبی نشان میدهد که تقلید کورکورانه در حوزه غذا میتواند منجر به بروز مشکلات عدیدهای شود. یک غذا ممکن است برای فرد یا گروهی مناسب و مطبوع باشد در حالیکه همان غذا میتواند برای فرد یا گروه دیگر نامناسب و نامطبوع باشد.
پیشرفت عظیم در رسانههای گروهی شامل تلویزیون، کامپیوتر و اینترنت باعث گردیده تا فرهنگ جهانی به اتاقهای خانهها هم راه یابد. این امر نه تنها بر تغییر عادات غذایی انسانها اثر گذاشته بلکه در مجموع سبک زندگی مردم را نیز دگرگون ساخته است.
مکدونالدسازی[xviii] در جهان به عنوان یکی از قویترین وجوه جهانیسازی در حال ترویج فستفودها[xix] در رستورانهای زنجیرهای است. پر واضح است اگر سیاستمداران ملل دنیا ازز این امر غافل شوند این فرایند یک طرفه در حال تغییر دادن غذای ملل و غذای مصرفکنندگان گروههای مختلف مردم است. شاید بتوان گفت ناپدید شدن الگوهای غذایی محلی و کاهش تنوع فرهنگی به سود فرهنگهای نیرومند، خطری پنهان است که در پشت این پدیده و اراده پنهان شده است.
صنعت مکدونالد[xx] در حال حاضر در 126 کشور و 6 قارۀ جهان وجود دارد و 31000 رستوران را در سراسر دنیا مدیریت میکند. در 31 ژانویه 1990 صنعت مکدونالد اولین رستوران را در مسکو افتتاح کرد و رکورد روزانه مشتری را در آنجا شکست. رستوران مسکو شلوغترین رستوران در دنیاست. و بزرگترین رستوران مکدونالد در دنیا در شهر بیجینگ، در جمهوری خلق چین واقع شده است.
راهاندازی رستورانهای فستفود در سراسر دنیا بهطور روزافزون در حال گسترش است. مطابق برخی آمارهای موجود بیش از 36804 شعبه از رستورانهای سابوی[xxi] در بیش از 100 کشور در حال فعالیت هستند. رستورانهای زنجیرهای کینگبرگر[xxii] بیشتر از 11100 شعبه در بیش از 65 کشور جهان دارند. رستورانهای زنجیرهای کی.اف.سی[xxiii] در 25 کشور دنیا شعبه دارند. رستورانهای پیتزا هات[xxiv] در 97 کشور و رستورانهای تاکوبل[xxv] بیش از 278 شعبه در 12 کشور دنیا دارند.[xxvi]
امروزه رشد و شهرت رستورانهای فستفود در دنیا و استقبال مردم از آنان امری متداول گشته است. در سالهای اخیر محبوبیت و رواج غذاهای فستفود در آمریکا، عادت به خوردن غذا در بیرون از منزل[xxvii]، بیشتر خوردن و تحرک کمتر داشتن، عادت به سفارش غذاهای خوشمزه با سایز بزرگتر[xxviii] در ازای پرداخت هزینه کمتر، و در یک جمله تغییر آرام سبک زندگی باعث شکلگیری پدیده چاقی در مردم آمریکا و سایر مردمان جهان شده است.
چاقی شکلی از بد غذا خوردن است که معمولاً به عنوان شاخص توده بدنی (BMI)[xxix] بالاتر از 30 تعریف میشود. این شاخص برای اضافه وزن بین 25 تا 30 تعریف میشود.[xxx]
اگر چه عوامل ژنتیکی نیرومندی بر خانواده افرادی که از لحاظ ژنتیکی استعداد چاقی دارند، مؤثر است. اما هیچگاه نباید افزایش ناگهانی در نرخ رشد جمعیت دارای اضافه وزن و یا چاق را به عامل ژنتیک و یا برخی عملیات پزشکی مربوط دانست. مسئله چاقی معمولاً به خاطر انتخاب خود فرد ایجاد نمیشود بلکه در اثر انتخابهای اجتماعی است که یک فرد دچار چاقی میشود.
ما هماکنون در حال ساختن محیطی هستیم که خوردن، ورزش کردن منظم، متعادل و معقول در آن بسیار دشوار است. چنین محیطی به همان میزانی که در ادبیات ما برای محیطهای زیست آلوده ( هوا، آب، زمین، غذا) توصیف شده، مسموم و زیانبار است. محیطهایی که باعث چاقی میشود به عنوان محیطهایی «فربهکننده» شناخته میشوند. اساساً این محیطهای زیانبار تحرک و فعالیت افراد را محدود کرده و همزمان ورودی کالری بالا به بدن را افزایش میدهندکه تنها نتیجۀ آن شیوع چاقی در این محیطها خواهد بود.
عوامل چاقکننده در این محیطها بر طور فزایندهای از گهواره تا گور ما را احاطه کرده است بهطوریکه و راه رهایی از آنها بسیارمشکل به نظر میرسند. حتی تحقیقات جدید نشان میدهد که بچهها از دوران جنینی تحتتأثیرات این محیط هستند محیطی که ریسک اضافه وزن در آنها را بالا میبرد.(17: 2002، EASO) اکثریت مردم نیمکرۀ شمالی زمین در چنین محیطهایی ساکناند. فراگیری چنین محیطهایی در آمریکا سطح بالای چاقی را در آنان توضیح میدهد.
چاقی با نرخ هشداردهندهای در میان اعضای اتحادیه اروپا در حال افزایش است.((EASO,2002: 3 این مشکل هنوز در اروپا به میزانی که در ایالات متحدۀ آمریکا جدی است، حاد نشده است ولی رشد آن تصاعدی است. پدیدۀ چاقی بین بچهها در حال حاضر به عنوان یک بحران سلامتی شدید محسوب میشود.(EASO,2002: 75).
رژیم غذایی و سبک زندگی بچهها بهطور فزایندهای به سمت ناسالمی پیش میرود که البته این پدیدهای غیرقابل برگشت میباشد. چنین تمایلاتی در اضافه وزن و چاقی کودکی نشان میدهد که پدیدۀ NCD[xxxi] در کشورهای در حال توسعه به سرعت در دهههای آینده افزایش خواهد یافت.
تغییر فرهنگ غذایی در ایران:
جهانی شدن چالش جدیدی را در زمینههای مختلفی پیش روی سیاستگذاران سلامت قرار داده است. چالشهایی که باعث ایجاد تغییراتی در الگوی مصرف مردمان شده است. در حال حاضر در جامعهای زندگی میکنیم که فرهنگ غذایی ما بطور نامحسوسی در حال دگرگونی است و این دگرگونی در سالهای اخیر با سرعت بیشتری در حال وقوع است. لازم است بدانیم این فرهنگ و تمام عناصر همبسته و درهم تنیده آن به یکباره بوجود نیامدهاند بلکه در گذر زمان و بر اثر تجربه و آزمون و خطاهای فراوان، قوام یافته تا تمامی انرژیهای لازم برای بقاء فرد و جامعه را فراهم آورد. در این زنجیره و نظام غذایی هر عنصر برای رفع نیازی خاص در جای خود قرار گرفته و قطعاً نقش و کارکرد مشخص و ویژهای دارد که در صورت حذف آن حتماً پیامدهایی را به بارخواهد آورد مگر اینکه جانشین صحیحی برای آن منظور گردد تا همان نقش را به عهده گیرد. امروزه برخی عادات سنتی ما مانند استفاده ازمیوه و سبزیجات، آب میوه های طبیعی، عرقیجات سنتی، میان وعدههای غذایی، خشکبار، لبنیات، استفاده از حبوبات، به هر دلیلی کمرنگتر شده و میشود و در عوض استفاده از نوشابههای گازدار، آب میوههای غیر طبیعی، افزودنیهای خوراکی شیمیایی، مواد نگهدارنده، فست فودها، روغنهای گیاهی مضر ، شکر، نمک، شیرینیجات ، انواع سسهای چرب و .. پر رنگتر و در حال افزایش است.
شاید در نگاه اول این جایگزینی، نوعی واکنش ساده و پاسخی معمولی به نیازهای زندگی امروزی تلقی شود و عاری از هر گونه خطری به نظر آید در صورتیکه ادامه چنین روندی پیامدهایی چون: بیماریهای قلبی و عروقی ، چاقی، فشار خون، کم خونی و ... در پی دارد و در صورت ادامه این روند غلط جامعه در آینده دچار مشکلات عدیدهای خواهد شد.
مطابق آخرین مطالعات صورت گرفته در کشورمان، بیش از 44 درصد ایرانیها از چاقی و 16 درصد از فشار خون رنج میبرند و این آمار همچنان رو به افزایش است. گزارشات سازمان بهداشت جهانی نیز حاکی ازوضعیت نامناسب چاقی و اضافه وزن در کشور ما دارد. در این گزارشها میزان چاقی در اروپا به نسبت جمعیت این قاره 17 درصد، در خاورمیانه 15 درصد و در کشورمان 30 درصد اعلام شده است. بنا بر اعلام سازمان بهداشت جهانی، حدود یک میلیارد نفر از کل جمعیت جهان اضافه وزن و حدود 350 میلیون نفر چاق هستند.این آمار در واقع بخش کوچکی از پیامدهای بی توجهی به فرهنگ تغذیه و بریدگی از سنتهای غذایی محلی است.
گسترش پدیده مک دونالدی شدن درجهان بهمثابه یکی از قویترین ابعاد جهانی شدن غذاهایی موسوم به فست فود از طریق رستورانهای زنجیرهای است. این فرایند یکسویه میرود تا الگوهای غذایی اقوام و ملل مختلف را در صورت غفلت سیاستگذاران ملی و رسانهای آن تغییر دهد و برخی غذاهای غیر مفید را جایگزین کند. شاید بتوان گفت از بین بردن الگوهای فرهنگی بومی و کمرنگ کردن تنوعات فرهنگی به نفع فرهنگهای قدرتمند مرکزی خطری است که در پس این جریان و فرایند پنهان است.
در کشور ما بسیاری از عناصر فرهنگ غذایی به دلیل آشنایی غلط با مظاهر مدرنیته و فقدان اطلاعرسانیهای مکرر و حسابشده از سویی رسانههای گروهی رو به اضمحلال رفته است و چنانچه فکری اساسی برای آن نشود، همگان میان دو طیف سنت و مدرنیته سرگردان خواهیم ماند و راهی جز حرکت به سمت مسیری ریلگذاری شده که عامدانه و عالمانه برایمان طراحی و تعیین کردهاند، نداریم. نداشتن سیاست در امر فرهنگ تغذیه و به تبع آن نداشتن برنامهای جامع و مدون برای فرهنگ سازی صحیح در کشور، مسیری را پیش روی ما قرار میدهد که جز ابتلا به بیماریهای خاصی که ریشه در فرهنگ و عادات غذایی ما دارند و نهایتاً عدم سلامت عمومی را به ارمغان میآورند، دستاورد دیگری ندارد.
اخذ عناصر فرهنگ غذایی غرب بطور ناقص و بدون توجه به دیگر عناصر فرهنگی همنشین و همراه آن باعث گردیده تا عوارض و پیامدهای منفی این تقلید حساب نشده برای کشور ما دوچندان گردد. برای مثال عادت به خوردن انواع فست فود به همراه نوشابههای گازدار و سسهای چرب ، عادتی است که از غرب به کشور ما آمده است درحالیکه در آن ممالک معمولا" ورزش کردن و تحرک جزیی از زندگی روزمره آنان محسوب میشود و این دو در کنار یکدیگر اندکی همدیگر را خنثی میکنند. پس خوردن انواع فست فود با انواع ورزش شاید کم خطرتر به نظر برسد ولی قطعاً عادت به خوردن انواع فست فود بدون اندکی تحرک و ورزش علاوه بر اضافه وزن و چاقی عوارض پر خطر دیگری نیز در برخواهد داشت .
تحقیقات نشان داده است که دلیل عمده چاقی پلیژنیک[xxxii] است یعنی نزدیک به نیمی( 30 تا 50 درصد) از موارد چاقی و اضافه وزن به سوابق ژنتیکی فرد و بیش از نیمی( 50 تا 70 درصد) از موارد چاقی به عوامل محیطی و فاکتورهای فرهنگی ارتباط دارد. برای مثال برخی فاکتورهای فرهنگی و عادات غذایی موثر در چاقی عبارتند از: خوردن گوشت به همراه چربیهای چسبیده به آن، استفاده از روغن فراوان در طبخ و سرخ کردن غذا، جدا نکردن روغنهای زیادی کف ماهیتابه و مصرف غذا به همراه روغن، با عجله خوردن غذا، خوب نجویدن غذا، تماشای تلویزیون به هنگام غذا خوردن و عدم توجه کافی به حجم غذای خورده شده، مشغول بودن فکر به هنگام غذا خوردن، کم تحرکی، حجیم خوری، دیر غذا خوردن در شب و اندکی بعد خوابیدن، خوردن سالاد بعد از غذا، خوردن سسهای چرب به مقدار زیاد، مصرف زیاد نوشابههای گازدار، مصرف پنیرهای چرب در غذا و .. .
از طرفی دیگر چنانچه به نفوذ و گسترش استفاده از غذاهای آماده توجه کنیم و به اشاعه آن دامن بزنیم در خواهیم یافت که با ادامه این روند فقط تغییردرنوع غذاخوردن بوجود نمیآید و فقط یک عنصر غذایی خاص به سبد فرهنگ غذایی ما وارد نمیشود بلکه پای مسائل بسیار مهمتر دیگری به میان میآید و آن هم ایجاد تغییر درعادات اجتماعی و سبک زندگی ماست. با ادامه چنین فرایندی دیگر لزومی به دورهم نشستن و با هم غذا خوردن احساس نمیکنیم، دیگر لزومی در بجا آوردن آداب غذایی احساس نمیکنیم بلکه بیشتر به دنبال رفع گرفتاریها و مشکلات زندگی خود در کوتاهترین زمان ممکن خواهیم بود بنابراین فقط برای رفع گرسنگی و سد جوع یا از غذاهای آماده و کنسرو شده استفاده میکنیم و یا به سراغ فست فود رفته و با چند برابر انرژی لازم شکم خود را پر میکنیم. بدیهی است ادامه این فرایند موجب دوری اعضای خانواده از یکدیگر، دوری افراد فامیل از همدیگر، نداشتن خبر از مشکلات یکدیگر،کاهش انسجام خانوادگی، کمرنگ شدن صمیمیت بین افراد، تداخل در کارکرد فرهنگ تغذیه بومی، نرسیدن برخی ویتامینهای و مواد ضروری به بدن میگردد و از طرف دیگر برخی بیماریهای خاص در سطح جامعه افزایش و سود سرشاری به جیب برخی مشاغل خاص در جامعه وارد میشود .
اگر مردم ما متناسب و متعادل غذا بخورند، و این شیوه را به فرزندان خود هم بیاموزند آن وقت جامعهای سالم و متعادلی را شاهد خواهیم بود. جامعهای که همگان در آن درست میاندیشند، درست کار میکنند و نهایتاً جامعهای متعالی را میسازنند.
نتیجهگیری:با اندکی تامل در مفهوم فرهنگ غذایی درمییابیم که چرا باید آشپزخانه و میز غذا را به عنوان مرکز لذت و آرامش و مرکز فرهنگ و اجتماعات انسانی برای انسجام هر چه بیشتر اعضای خانواده جدی گرفت. هم اکنون با توجه به سرعت روزافزون حضور فستفودها در زندگی شهری باید شاهد بروز تغییراتی در سبک زندگی باشیم. با تفکرات جدیدی که در حال شکلگیری است، دیگر احتیاجی نیست که دور یک سفره بنشینیم و یک بشقاب خانگی را برای غذا خوردن در دستمان بگیریم. این سبک غذا خوردن باعث کوچکتر شدن هر چه بیشتر دایره ارتباطات مردم و تماس بین اعضای خانواده و فامیل میشود. بدیهی است کم شدن ارتباطات فامیلی کم شدن صمیمیت بین آنها را در بر دارد. فستفودها در دراز مدت سلامت فردی و اجتماعی انسانها را تحت تأثیر قرار داده و بیماریهای خاصی را در آنها به یادگار میگذارد.
اگر افراد عادات غذا خوردن خود را متعادل میکنند و این عادات درست را به خوبی به هموطنان خود آموزش دهند، در آیندهای نه چندان دور جامعهای متعادل و سالم و متعالی را شاهد خواهیم بود.
تلاش شتاب زدهای که در سالهای اخیر برای صنعتی شدن، گسترش شهرنشینی و توسعه ارتباطات بشری که لازمه آن پذیرش شیوههای نوین برای زندگی بوده است، اثر معکوسی بر سلامت انسان گذاشته و مسایل بهداشتی تازهای را به ارمغان آورده است. به همین دلیل است که طب امروز و فردا طب پیشگیری و برنامهریزی برای بهتر زیستن( جسمی، روانی و اجتماعی) است.
امروزه رسانهها قادرند تا از طریق برنامههای خود مستقیم و غیر مستقیم ارزشهای جدید بیافرینند و در جهت اصلاح و بهسازی هنجارها اقدامات اثرگذاری انجام دهند.
رسانهها در صورت سیاستگذاری صحیح قادرند تا منش و زندگی سنتی افراد یک جامعه را به سیستمی پیچیدهتر و از نظر تکنیکی پیشرفتهتر و مترقیتر ارتقاء دهند تا زمینه را برای ایجاد تغییر و تحولات ساختاری و تعالی جامعه فراهم آورند.
در این میان رسانه ملی اگر بخواهد بهدرستی عمل کند و در حوزه سلامت عمومی راهبردی فکرکند بایستی حداقل پنج اقدام زیر را انجام دهد:
- ارزیابی برنامههای پخش شده در حوزههای "سلامت" و "آشپزی" در تمامی شبکههای سیما با هدف آسیبشناسی وضع موجود.
- انجام تحقیقات مردمشناختی برای شناسایی باورهای نادرست غذایی، آشکارسازی عادات غلط غذایی و آگاهی از باورهای غلط و نیمه درست پزشکی و همچنین آشکارسازی سنتهای صحیح غذایی رایج در میان مردم.
- ضرورت تدوین یک سند راهبردی و یا طرح جامع فرهنگ غذایی کشور توسط شورای سلامت رسانه ملی با هدف تصحیح عادات غذایی و ترویج فرهنگ غذایی سلامت محور در بین مردم (حداقل برای بازه زمانی 5 ساله).
- ارتقاء آگاهیهای غذایی و بهداشتی و سلامتی مخاطبان از طریق ساخت برنامههای متنوع، جذاب و اثرگذار(در ساختارهای مختلف تلویزیونی) به طور همزمان، مکرر توسط رسانههای مختلف( دیداری، شنیداری، مجازی، مکتوب) .
- آگاهیرسانی و هدایت مردم برای مهم شمردن موضوعاتی از قبیل:"پیشگیری به جای درمان" و " بهرهگیری مناسب از غذا بعنوان دارو".
- تصحیح عادات غلط غذایی و ترویج فرهنگ غذایی سالم و هدفمند( در راستای سند راهبردی سلامت) از طریق هنرپیشههای مطرح در فیلمها و سریالهای تلویزیونی.
- ترویج فرهنگ "سفره محوری" از طریق رسانه ملی(باهم غذا خوردن و دور یک میز نشستن) به عنوان عاملی موثر در ایجاد انسجامهای خانوادگی.
وقت آن رسیده که به توانمند سازی مخاطبان برای شناخت هر چه بیشتر عوامل تاثیرگذار بر سلامت فردی ، خانوادگی و اجتماعی بپردازیم. در یک جمله چنانچه بخواهیم ازهجوم بیماریها در امان بمانیم و زندگی سالم و مفرحی را در کنار خانواده خود داشته باشیم توجه ویژه به امرخوراک و کمیت و کیفیت موادی است که میخوریم امری ضروری است.
منابع و مآخذ:
- حسن زاده، علیرضا. (1387). خوراک و فرهنگ: مجموعه مقالات سمینار خوراک و فرهنگ در اسفند 84، تهران: نشر مهرنامگ.
- کلاکهن، کلاید.(1350). زمینه شناسی و مردم شناسی، ترجمه ظفر دخت اردلان.
- European Association for the Study of Obesity 2002: Obesity in Europe; the case for action. At the International Obesity Task Force website http://www.iotf.org/media/euobesity.pdf (last accessed 12 August 2003).
- Hoffman, D.J. 2003: Obesity in developing countries: causes and implications. At: http://www.fao.org/DOCREP/003/Y0600M/y0600m 05.htm (last accessed 12 August 2003).
- World Health Organization. 2002: Controlling the obesity epidemic: the challenge. At http://www.who.int/nut/obs.htm (last accessed 12 August 2003). —— 2002b: The cost of diabetes. At: http://www.who.int/mediacentre/factsheets /fs236/en/ (last accessed 12 August 2003).
- http://www.d.umn.edu/cla/faculty/troufs/anthfood/video/Meaning_of_Food.html
- http://www.lifs.se/_media/en/pdf/lifs2006-chinese food market
- http://en.wikipedia.org/wiki/Fast_food
- http://www.faqs.org/nutrition/images/faqs.org.png
پی نوشتها:
[i] .Clyde Kluckhohn
[ii] . Fast Food
[iii] .Food Habits
[iv] . Food Culture
[v] . Biologic
[vi] .Entomophagy
[vii] . Marsus Samuelsson
[viii] . منبع: http://www.d.umn.edu./cla/faculty/troufs/anthfood/un:dieo/medning of food html.
[ix] . منبع: www.lifs.se/-melia/en/pdf/lifs 2006-chinese food market.pdf? id...
[x] . Individual Preferences
[xi] . Cultural Influences
[xii] . Social Influences
[xiii] . Religious Influences
[xiv] . Economic Influences
[xv] . Enviromental Influences
[xvi] . Political Influences
[xvii] . منبع: http://www.faqs.org/nutrition/images/frqs.org.png
[xviii] . McDonaldization
[xix] . Fast Food
[xx] . McDonald Industry
[xxi] . Subway
[xxii] . Burger King
[xxiii] . KFC
[xxiv] . Pizza Hut
[xxv] . Taco Bell
[xxvi] . منبع: http://en.wikipedia.org/ wiki/fast-food
[xxvii] . Eating Out
[xxviii] . Super Size
[xxix] . Body Mass Index
[xxx] . http:// www.faqs.org/nutrition/images/faqs.org.png.
[xxxi] . Non Communicative Diseases
[xxxii] . Polygene
نسخه اول این مقاله در فصلنامه «تحلیل پیام»، نشریه مرکز نظارت و ارزیابی سازمان صدا و سیما، سال دوم، شماره دوم، تابستان 1391، صص 65 تا 85 به چاپ رسیده و برای باز نشر به سایت «انسان شناسی و فرهنگ» ارائه شده است.
صفحه رضا خاشعی در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/7546
پرونده ی «غدا» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/10379
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست